صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۱۴۶۸۳

نگاهی به ترجمه فردوسی پور از کتاب فوتبال علیه دشمن

شاید مقایسه «فوتبال علیه دشمن» با «روزی روزگاری فوتبال» (حمیدرضا صدر؛ انتشارات آویژه؛ 1379) قیاس مع‌الفارق باشد اما در عرصه ترجمه نیز نمونه‌ای چون «فوتبال در آفتاب و سایه» (ادواردو گالئانو؛ ترجمه اکبر معصوم‌بیگی؛ نشر دیگر؛ 1381) دم دست‌مان هست که نثری سلیس دارد. جای بیشتری برای گلایه نیست
 گل - بدون شک مهمترین تاثیری که ورود عادل فردوسی‌پور به عرصه ترجمه کتاب دارد آشتی عموم جماعت فوتبال‌دوست با کتاب است. جماعتی که انگشت اتهام بی‌سوادی همواره به سوی آنان بوده، در نمایشگاه حسابی از خجالت عادل درآمدند و یکی هشت هزار تومان در غرفه نشر چشمه سر کیسه را شل کردند.

ولی آیا همه‌ی کسانی که کتاب را خریده‌اند آن را می‌خوانند؟

 روایت سایمون کوپر از فوتبال در نقاط مختلف جهان چنان شیرین است که یک هوادار فوتبال به سختی می‌تواند خواندن کتاب را متوقف کند. این روایت‌ها از آن رو جذابند که کوپر با حضور در محل آن‌ها را نوشته و با افرادی که در ماجراهای فوتبالی دخالت داشته‌اند به گفتگو نشسته.

 او در گفتگو با دیوانگان فوتبال در نقاط مختلف جهان نوع خاصی از احساس هم‌ذات‌پنداری در درون خواننده برمی‌انگیزد و پیروان آیین فوتبال را به هم‌کیشان‌شان در سرتاسر جهان پیوند می‌دهد و باز یادمان می‌آورد که وقتی از فوتبال حرف می‌زنیم با چه پدیده شگرف، پیچیده و در عین حال محترمی رویرو هستیم.

 ترجمه‌ای که عادل از کتاب کوپر انجام داده اما بی‌نقص نیست. او به گفته خودش این کار را در فاصله تعطیلی برنامه نود در سال گذشته انجام داده و اهل فن می‌دانند که دو سه ماه نمی‌تواند فرصتی کافی برای ترجمه کتابی در این حجم باشد. متن ترجمه شده چندان راحت‌خوان نیست. با این که جذابیت ماجراها خواننده مشتاق را با خود همراه می‌کند اما نمی‌توان از سکته‌های مدام متن که به دلیل ترجمه مستقیم و استفاده از ساختارهای زبان انگلیسی در متن فارسیِ کتاب ایجاد شده‌اند چشم پوشید.

ترجمه تخت، استفاده از کلمات تکراری و جای خالی یک ویرایش خوب و دوباره‌نویسی‌های متعددی که از ویژگی‌های یک ترجمه روان است و در این ترجمه متاسفانه انجام نشده از دیگر کاستی‌هایی است که می‌توان فهرست‌وار به آن‌ها اشاره کرد. گفته می‌شود ترجمه نوعی اجرا(performance) است و این سلیقه مترجم است که کیفیت اجرای او را تعیین می‌کند.

 با یادآوری اجراهای فوق العاده‌ای که از عادل در برنامه نود به یاد داریم باید اعتراف کنیم که سلیقه و تسلط آقای مجری در تلویزیون به مراتب از نوشتار بیشتر است. شاید البته بتوان قسمتی از لنگی کار را نیز به گردن ویرایش‌گر متن انداخت؛ عادل در مقدمه کوتاه کتاب از هوشنگ گلمکانی به عنوان ویرایش‌‌گر نهایی تشکر می‌کند و ما در متن هرچه بیشتر اثری از قلم شیوای سردبیر مجله فیلم می‌جوییم کمتر می‌یابیم.
 
شاید مقایسه «فوتبال علیه دشمن» با «روزی روزگاری فوتبال» (حمیدرضا صدر؛ انتشارات آویژه؛ 1379) قیاس مع‌الفارق باشد اما در عرصه ترجمه نیز نمونه‌ای چون «فوتبال در آفتاب و سایه» (ادواردو گالئانو؛ ترجمه اکبر معصوم‌بیگی؛ نشر دیگر؛ 1381) دم دست‌مان هست که نثری سلیس دارد. جای بیشتری برای گلایه نیست. کتاب عادل خوب می‌فروشد و این احتمال آشتی فوتبالی جماعت با خواندن و «لذت متن» را افزایش می‌دهد.

 همه ما که می‌نویسیم از این بابت تشکری ویژه به عادل فردوسی‌پور بدهکاریم. و البته تشکری دیگر به خاطر آن‌چه که نمی‌دانستیم و با خواندن ترجمه او آموختیم. شاید تشکر کردن از مترجم یک کتاب 400 صفحه‌ای نیاز به کلمات فاخرتری داشته باشد اما اجازه بدهید کمی استادیومی رفتار کنیم: عادل جان دمت گرم !

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200