صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۳۰۰۱۳
تاریخ انتشار: ۱۹:۴۱ - ۱۶ مرداد ۱۳۸۹ - 07 August 2010

خاطرات منتشر نشده خبرنگار ایرنا از کشتار مزار شریف

من که صداي شليک گلوله را از پشت تلفن مي شنيدم از آقاي نوروزي خواستم در اولين فرصت کنسولگري را ترک کرده و به طرف ترمذ حرکت کنند. وي در حالي که با عجله خداحافظي مي کرد گفت خيلي سخت است ببينم چکار مي توانيم بکنيم.
17 مرداد 1377 طالبان از هر سو به شهر مزار شريف هجوم بردند. از روزها قبل اين خبر که طالبان مزار شريف را هدف گرفته اند ، در ميان مردم شنيده مي شد.

 خبرنگار وقت ايرنا در شرق آسياي مرکزي در گزارشي تحليلي براساس يافته هاي استراتژيک به صراحت نوشته بود که " مزار شريف در خطر سقوط قرار دارد" .
  
او نوشته بود که : طالبان با تسخير "شبرغان " و "‌سالنگ "‌و ارتفاعات و دره هاي آن ناحيه ، فقط چند قدم تا مزار شريف فاصله دارند. جبهه شمال آن روزها حال خوشي نداشت . شهرهاي شمالي افغانستان سقوط مي کردند و طالبان قدرت مي گرفت . حال ديگر ترديدي نبود که مستشاران و حتي نظاميان رسمي خارجي درصفوف طالبان عليه مخالفان آنها مي جنگيدند . اين دومين بار بود که دريک سال طالبان به مزار شريف هجوم مي آوردند.

درآن سال " محسن پاک آيين " سفير جمهوري اسلامي ايران در ازبکستان همسايه شمالي افغانستان و هم مرز با مزار شريف بود. هيات هاي سياسي و رسانه اي ايران در آسياي مرکزي که آنزمان محدود به ايرنا مي شد ، شديدا نگران وضعيت بودند. آنها بيش از هر چيز نگران سلامت و سرنوشت ديپلماتها و خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي در مزار شريف و دهها راننده کاميون و تاجر ايراني بودند که با هر قدم پيش روي طالبان ، بحراني تر مي شد.

محسن پاک آيين که اينک معاون فرهنگي سازمان فرهنگ وارتباطات اسلامي است ، همين روزها کتاب خاطرات خود از دوران ماموريت ازبکستان را منتشر خواهد کرد . او در فصلي از اين کتابش ، چگونگي ماجراي مزار شريف و شهادت ديپلماتهاي ايراني و خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي را شرح داده است . آنچه درپي مي آيد ، چکيده آن بخش از کتاب است که در روزهاي آينده به کتابفروشي ها عرضه خواهد شد.

* روز 13 مرداد 1377 با آقاي ناصر ريگي سرکنسول ايران در مزار شريف صحبت کرده و گفتم ما نگران جان شما هستيم به همين دليل رواديد ورود شما به ترمذ ( يک نقطه مرزي ميان دو کشور افغانستان و ازبکستان )‌را گرفته ايم و بهتر است در اولين فرصت و تا امن شدن شهر شما و بقيه همکاران از جمله آقاي صارمي به ترمذ بيايند.آن روزها،با وجود پيشروي طالبان،سرکنسولگري جمهوري اسلامي در شهر مزار شريف در شمال افغانستان داير بود و کارکنان به وظايف معمول خود ادامه مي‌دادند.اين وضعيت ما را حسابي نگران کرده بود چرا که برخي رسانه‌ها اعلام کرده بودند به دليل سقوط "شبرغان و احتمال کشيده شدن درگيري ‌ها به مزار شريف ،وضعيت اين شهر به شدت نا امن است.

آقاي ريگي گفت نه ما بايد اينجا بمانيم چون اگر سرکنسولگري تعطيل شود مردم مي ترسند و از مقاومت دست مي کشند. صحبت هاي آقاي ريگي که نشانه اي از ايمان و ايثار داشت،حاکي از اين بود که وي و همکارانش،مصمم به حضور در کنسولگري و انجام وظايف خود هستند.اما پانزده مرداد،در آخرين ساعت هاي شب،آقاي نوروزي يکي از همکارانمان در کنسولگري در آخرين تماس تلفني به من گفت که طالبان وارد مزار شريف شده و ده نفر از رانندگان کاميون ايراني را به اسارت گرفته و کاميون ها را غارت کرده اند.

وي گفت آنها در نزديکي کنسولگري هستند و به شدت به طرف کنسولگري شليک مي کنند.

من که صداي شليک گلوله را از پشت تلفن مي شنيدم از آقاي نوروزي خواستم در اولين فرصت کنسولگري را ترک کرده و به طرف ترمذ حرکت کنند. وي در حالي که با عجله خداحافظي مي کرد گفت خيلي سخت است ببينم چکار مي توانيم بکنيم.

روز 17 مرداد 1377 ، تلفني ، خبر تلخ و ناباورانه شهادت ديپلمات هاي ايراني در مزار شريف را دريافت کردم.ظاهرا يک واحد از نيروهاي طالبان، به فرماندهي فردي به نام "دوست‌محمد" ، بطور غيرقانوني و به زور وارد کنسولگري ايران در مزار شريف شده و پس ازبازداشت ديپلمات‌ها و خبرنگار ايراني و انتقال آنها به اتاقي در زير زمين، ماشين‌ها و اموال ارزشمند کنسولگري را غارت کرده و ساعتي بعد، آنها را به شهادت رسانده اند.خبر حمله نيروهاي گروه طالبان به سرکنسولگري جمهوري اسلامي ايران در شهر مزار شريف در تاريخ 17مرداد 1377، به طور گسترده اي از سوي خبرگزاري ها ( براي اولين بار توسط ايرنا در آسياي مرکزي ) منتشر شد. بلافاصله پس از انتشار اين خبر، دولت ايران تمامي تلاش خود را با توسل به تمامي شيوه هاي ديپلماتيک جهت آگاهي از آخرين وضعيت و سرنوشت ديپلمات ها و آقاي صارمي آغاز کرد.

ما نيز به عنوان نزديکترين سفارت به مزار شريف تلاش هاي مشابهي را آغاز کرديم و اخبار دريافتي ما نيز حاکي از شهادت يازده نفر از همکارانمان از جمله آقاي صارمي خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران بود.آنان در نهايت مظلوميت و غربت،دراين جنايت به شهادت رسيده بودند.در آن زمان آقاي الله داد شاهسون کارمند دبيرخانه و تنها ديپلمات بازمانده از فاجعه سرکنسولگري در زمينه چگونگي رخداد حادثه و نجات خود گفته بود:"ما اطمينان حاصل کرده بوديم که بر اساس حقوق ديپلماتيک در جهان و هماهنگي هايي که از قبل با کشور پاکستان و طالبان به عمل آمده بود براي ما مشکلي ايجاد نخواهند کرد. تا اين که در حدود ساعت 12 ظهر بود که گروهي 10-8 نفره از طالبان به در سر کنسولگري آمدند و با کوبيدن در و با داد و فرياد قصد ورود به داخل سرکنسولگري را داشتند که يکي از همکاران براي گفتگو مراجعه کرد ولي آنها با زور وارد نمايندگي شدند و بعد تمامي کارمندان نمايندگي به شهادت رسيدند. شهيد محمود صارمي خبرنگار ايرنا نيز در آخرين پيام خود مطلب نيمه تمام زير را مي گويد:"اينجا محل کنسولگري جمهوري اسلامي ايران در مزار شريف است.

من محمود صارمي خبر نگار خبر گزاري جمهوري اسلامي ايران هستم. گروه طالبان از چند ساعت پيش وارد مزار شريف شده اند اين شهر بدست طالبان سقوط کرده است. عده اي از افراد طالبان در َحياط کنسولگري ديده مي شوند به من بگوييد که چه وظيفه اي..." در اين هنگام ارتباط تلفني قطع مي شود.بعدها در يک ابتکار شايسته، روز 17 مرداد به مناسبت شهادت محمود صارمي روز خبرنگار نام گرفت.شهداي اين فاجعه آقايان ناصر ريگي، سرپرست سرکنسولگري ، محمد ناصر ناصري، کارشناس امور فرهنگي، نورالله نوروزي، کارشناس امور اقتصادي،رشيد پارياو فلاح، کارشناس امور کنسولي ، مجيد نوري نيارکي، حسابدار ، کريم حيدريان، کارشناس امور کنسولي، محمد علي قياسي، کارشناس امور کنسولي، حيدر علي باقري، مدير تدارکات و مدير داخلي ، محمود صارمي، مسئول دفتر خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران بودند. آقاي شاهسون،درباره آخرين لحظه‌هاي زندگي شهيد ناصري نيز مي گويد: " او درحالي که ذکر مقدس سيدالشهدا(ع) را بر لب داشت، روحش به اوج آسمان‌ها پرکشيد؛ طنين صداي ناصري که در آن لحظه‌ها، با آخرين رمقش، «يا حسين، يا حسين»‌ مي‌گفت، هنوز هم در گوشم مانده است."بعد از اعلام سه روز عزاي عمومي در ايران،ما نيز دفتر يادبود شهداي مزار شريف را در سفارت داير کرده و مقامات محل و سفراي مقيم براي ابراز همدردي و محکوميت جنايت طالبان به سفارت آمده و دفتر را امضا کردند.پرچم سفارت هم سه روز نيمه افراشته بود.

خون اين شهدا باعث جريحه دار شدن افکار عمومي گرديد و تعرض طالبان به سرکنسولگري ايران در مزار شريف با محکوميت وسيع جهاني بخصوص از سوي محافل خبري بين المللي هم مواجه شد و بسياري از دست اندرکاران رسانه هاي ارتباط جمعي، شوراي امنيت سازمان ملل، سازمان علمي، آموزشي و فرهنگي ملل متحد(يونسکو )، سازمان حقوق بشر، صليب سرخ جهاني، کميته خبرنگاران بدون مرز، خبرگزاريهاي معتبر جهاني و منطقه اي جنايت طالبان را محکوم کردند.از شهادت خبرنگار ايراني نيز به عنوان اقدامي مغاير با آزادي بيان و انديشه و آزادي جريان اطلاع رساني ياد شد.

همچنين انجام مانورهاي نظامي گسترده ايران در امتداد مرز، باعث شد که طالبان به کشتار ديپلمات ها و خبرنگار ايراني اعتراف کرده، اجساد شهدا را به جمهوري اسلامي ايران تحويل داده و با تشکيل کميته حقيقت ياب سازمان ملل متحد موافقت نمايد. ما نيز براي نجات رانندگان ايراني تلاش هاي خود را آغاز کرده و شش نفر از آنان از طريق مرز ترمذ به تاشکند آمده و عازم ايران شدند و ده نفر ديگر نيز از طريق مرز ترکمنستان به ايران برگشتند.

مقام معظم رهبري نيز در اين زمينه پيامي صادر کرده و گفتند:" کشتار وسيع مردم غير نظامي و به شهادت رسانيدن جوانان پاک و مومن ايراني که در مشاغل سياسي و خبري به انجام وظيفه مشغول بودند در نوع خود فاجعه اي بي نظير بود که بايد دولتها و ملتهاي مسلمان رابه حرکت جدي در برابر اين قوم متعصب و وحشي و بيگانه از تعاليم نوراني اسلام و بي خبر از قوانين عمومي جهان بر مي انگيخت ". در مجموع کارگزاران وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران تصور مي کردند که گروه طالبان به حريم کنسولگري ايران که طبق عرف بين المللي و کنوانسيون هاي بين المللي حريم جمهوري اسلامي ايران محسوب مي شود، تعرض نمي کند و براي مصونيت سياسي و حرفه اي افراد مستقر در آن احترام قايل است. اما عملکرد طالبان به اثبات رساند که اين گروه به مقررات و حقوق مصوبه جهاني انسانها پايبند نيست.
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200