صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۷۳۰۰۴
تعداد نظرات: ۲۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۹:۱۱ - ۲۵ تير ۱۳۹۰ - 16 July 2011

یادداشت سوزناک مهران مدیری درباره خسرو شکیبایی : در بهشت تئاتر کار خواهیم کرد!

برای بازی در پاورچین به اوتلفن زدم . رفته خانه اش و نشستم به درد دل . در همه جای خانه بود . مجسمه اش ، عکس هایش ، نقاشی هایی که ازچهره او کشیده بودند .و نقطه درخشان کارنامه اش ، هامون . همه جا پر از او بود و او غمگین ، مثل کودکی بود که توسط خداوند تنبیه شده باشد . یک بغض نهفته در گلویش بود و نمی دانم چرا .
 
مهران مدیری ؛ چلچراغ - روزی که او را شناختم و از اولین باری که او را دیدم ، حالش خوب نبود.اصلا هیچ وقت حالش خوب نبود . منظورم بدحالی جسمانی اش نیست . احساس خوشبختی دورنی نداشت . از آن آدمهای غمگینی بود که ذاتا اندوه را در خود داشت . این در صدایش بود . در لحن گفتارش بود ، در چشمانش بود و در حرکت دستانش . شاید با همین اندوه درون ، احساس شادی داشت و با همین دلمشغولی ها درون ، خودش را زنده نگه می داشت .
 
  دوست داشت تنها باشد . دوست داشت خلوت باشد . دیگران را به خود راه نمی داد . هرگز نفهمیدم چه چیزی خوشحالش می کند و چه زمانی حالش خوب است .
 
 برای بازی در پاورچین به اوتلفن زدم . رفته خانه اش و نشستم به درد دل . در همه جای خانه بود . مجسمه اش ، عکس هایش ، نقاشی هایی که ازچهره  او کشیده بودند .و نقطه درخشان کارنامه اش ، هامون . همه جا پر از او بود و او غمگین ، مثل کودکی بود که توسط خداوند تنبیه شده باشد . یک بغض نهفته در گلویش بود و نمی دانم چرا .
  
گفت که می آید و در پاورچین بازی می کند . فردا به محل فیلمبرداری ما آمد وحرف زدیم . می دانستم که نمی آید . حوصله نداشت . حقیقت را نمی گفت که دل من نشکند . حوصله نداشت و رفت .  نزدیک در خروجی برگشت ، مرا بوسید و گفت : " من همیشه یک بازی به تو بدهکارم .
و رفت ، برای همیشه رفت . "
  
روزی  که برای خاکسپاری رفتم ، و هزاران نفر آمده بودند تا این پیکر غمگین را به خاک بسپارند و مردم فراوانی که دوستش داشتند و می گریستند . و مردم فراوان دیگری که آمده بودن با هنرمندان مورد علاقه شان عکس بگیرند و عده فراوان هنرمندانی که سعی داشتند به دیگران بفهمانند که ما بیشتر از شما  با ایشان دوست بودیم ، در این هییاهوی عظیم ، آخرین جمله او را دوباره شنیدم که می گفت :  "من همیشه یک بازی به تو بدهکارم ... مطمئنم در بهشت ، روزی با او کار خواهم کرد . احتمالا در یک تئاتر مشترک که انجا دیگر حوصله دارد ، حالش خوب است و  غمگین نیست .
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۲۴
در انتظار بررسی: ۳
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۳:۲۹ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۶
انشاءالله روحش شاد باشد!
پارسا
۱۱:۵۴ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۶
واقعاً بازیگر خوبی بود خیلی دوش داشتم خدا روحش را شاد کند
وحید
۱۱:۲۴ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۶
همیشه با اومدن اسمش چهرش تو خواهران غریب یادم میفته.
صد دانه یاقوت دسته به دسته....
ناشناس
۱۱:۰۷ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۶
واقعا هر دو تاتون بهشتی هستین؟
رضا
۰۹:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۶
آفرين به آقاي مديري و ديد هنرمندانه ايشان ! براي من هميشه حركات و لحن سخن گفتن "هامون سينماي ايران" يك سئوال بود كه پاسخش را از مديري گرفتم
ناشناس
۰۹:۲۲ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۶
درود بر مهران مدیری و روح خسرو شاد و یادش گرامی باد
ناشناس
۰۷:۵۳ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۶
متن جالبی بود اما تو پاورچین چه نقشی میخواسته بهش بده ؟ چه اعتماد به نفسی داری مهران . بیخود نیست پیشرفت کردی . موفق باشی.
محمد
۰۴:۵۵ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۶
خداوند جمیع رفتگان را رحمت کند اما بنظر توهم میاد چون خیلی از بزرگان و علما از بهشت رفتنشون اصلا مطمئن نبودن
ناشناس
۰۲:۵۱ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۶
اینقدر مطمئنی که میری بهشت؟؟؟ البته انشاالله که بری
علی.ح
۰۱:۵۰ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۶
من از صمیم قلب دوستش داشتم. حیف که خیلی زود رفت. هر وقت شعرهای سهراب رو با صدای خسرو گوش میدم ناخوداگاه به یادش اشک میریزم.
ناشناس
۲۲:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۵
خدایش بیامرزاد
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۸:۳۸ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۶
منفی برای چی دادی؟متحجر!!!
تعداد کاراکترهای مجاز:1200