صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۰۲۹۸۵
تعداد نظرات: ۸۹ نظر
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۹ - ۰۷ اسفند ۱۳۹۰ - 26 February 2012

ناگفته های جالب"جدایی نادر..." در نامه معادی به فرهادی: از دعوت وودی آلن تا تقاضای آنجلینا جولی

وقتی وودی آلن که همیشه در نظرم سرچشمه خلاقیت بوده، به واسطه خواهرش برایت پیغام داده بود که طبق معمول نمی تواند - یا نمی خواهد - به مراسم بیاید ولی دوست دارد در نیویورک ما را ملاقات و درباره فیلم صحبت کند، تازه فهمیدم آنچه از قول او درباره فیلم شنیده بودم، چه معنایی داشت: آلن گفته بود سال ها بود نه تنها از سینمای ما، بلکه به طور کلی از سینما انتظار نداشته که در این دوران بتواند چیزی بیافریند که چنین تاثیری روی او بگذارد! وقتی مریل استریپ درباره جزییات کارگردانی یا بازی صحنه های مختلف فیلم می پرسید و با اشتیاق گفت دوست دارد با تو کار کند، وقتی استیون اسپیلبرگ گفته بود که اعتقاد دارد جدایی نادر از سیمین با فاصله زیاد بهترین فیلم امسال دنیاست، وقتی دیوید فینچر نیم ساعت وقت گذاشت تا با تو حرف بزند و نظرهایش را بگوید، وقتی چند سینماگر سرشناس می گفتند که فیلم را ندیده اند اما تعریف های زیاد فرانسیس فورد کوپولا را درباره آن شنیده اند و خیلی کنجکاوند، وقتی الکساندر پین که خودش گلدن گلوب فیلم و کارگردانی را گرفت فقط به دلیل علاقه به فیلم تو در طول آن روزها به یکی از نزدیک ترین دوستان هم صحبتت بدل شده بود و در هر دو مراسم گلدن گلوب و حلقه منتقدان لس آنجلس می گفت در طول حرف هایت روی صحنه سعی می کرده انرژی مثبت به سمت تو بفرستد.
 

ساعاتی دیگر مهم ترین اتفاق تاریخ سینمای ایران می‌تواند رقم بخورد و فیلم جدایی نادر از سیمین (فرنگی‌ها به آن می‌گویند: یک جدایی) می‌تواند سینمای ایران را به حاضرین در سالن کداک تیاتر لس آنجلس بشناساند.

در این یک سال گذشته یک جدایی جوایز فراوانی را از جشنواره‌ها و جشن های مختلف گرفت، آخرینش هم اسکار سینمای فرانسه؛ سزار بود. اما این آخرین قدم می‌تواند آغازگر راه جدید سینمای ایران باشد.

پیمان معادی که در یک جدایی نقش نادر را بازی کرد، در این یک روز مانده به مراسم اسکار نامه‌ای به دوستش اصغر فرهادی نوشت و نکاتی را یادآوری کرد. با انتشار بخش‌هایی از این نامه به پیشواز مراسمی می‌رویم که قرار است در ساعت‌های آغازین دوشنبه خواب را از چشمانمان بگیرد.


اصغر فرهادی عزیز

از زمان بازگشتم از مراسم گلدن‌گلوب و حلقه منتقدان لس‌آنجلس که همراه با تو و فیلم‌مان در آن حاضر بودم، می‌خواستم این نامه را بنویسم؛ اما تلاش برای آماده شدن فیلم اولم «برف روی کاج‌ها»، مجال مناسبی باقی نگذاشت.

در مراسم پایانی جشنواره فجر، وقتی فیلمم جایزه بهترین فیلم از نگاه مردم را می گرفت، یاد تو افتادم. تو که همیشه قدردان مردم سرزمینت، سرزمین مان، بودی و هستی؛ و با خودم گفتم حالا وقت این نامه است. به خصوص که کمتر از 10روز دیگر به برپایی مراسم اسکار مانده؛ و خواهم گفت ربط این ماجرا با آن یاد و ارزش مردم و نظرشان چیست.

یکی از خطاهای دید آدمی، این است که وقتی چیزی را از نزدیک تجربه میکند، متوجه عظمت آن نمی شود. سفر و تجربه های اخیری که با دیدن و شنیدن واکنش های مختلف نسبت به «جدایی نادر از سیمین» در کنارت داشتم، به تلاشم برای اینکه دچار این خطای دید نشوم، بسیار کمک کرد. مطمئنم خیلی از مردم ایران از خواندن این واکنش ها شادمان خواهند شد. خصوصا در روزهایی که عده ای تلاش دارند، موفقیت های این فیلم را به دلایل واهی به سیاست ربط دهند و همین انگیزه برای من کافی است تا این نامه را بنویسم و منتشر کنم.

واکنش های دیگری هم که پیش می آید، ممکن است حرف هایی را در پی داشته باشد که چندان اهمیتی ندارد. از قدیم می گفتند همیشه بدتر از این که پشت سرت حرف بزنند، این است که پشت سرت هیچ حرفی نزنند! همان اوایل سفر اخیر، وقتی محمود کلاری که در شرق آمریکا و در تجربه تحسین شدن فیلم در حلقه منتقدان نیویورک همراهت بود، در تماس تلفنی به من گفت که تجربه بسیار عجیبی در مورد این فیلم در انتظارمان است، به قدر کافی تعجب کردم.

کلاری می گفت نکته اساسی این است که ما با سینما زندگی کرده ایم و سال های سال فیلم و مراسم سینمایی را دیده ایم؛ و حالا به خودمان می گوییم قرار است بعضی از نام های بزرگ را در این گونه مراسم ببینیم، در حالی که این بار در کمال تعجب، آنها منتظرند تا ما را ببینند! و این خاصیت فیلم های بزرگ است.

تجربه های قبلی البته میزان تعجب یا هیجان آدم را از این واکنش ها کمتر می کند. اما هرگز آن را از بین نمی برد. حس پشت حرف کلاری را بعدا ذره ذره لمس کردم.

وقتی وودی آلن که همیشه در نظرم سرچشمه خلاقیت بوده، به واسطه خواهرش برایت پیغام داده بود که طبق معمول نمی تواند - یا نمی خواهد - به مراسم بیاید ولی دوست دارد در نیویورک ما را ملاقات و درباره فیلم صحبت کند، تازه فهمیدم آنچه از قول او درباره فیلم شنیده بودم، چه معنایی داشت: آلن گفته بود سال ها بود نه تنها از سینمای ما، بلکه به طور کلی از سینما انتظار نداشته که در این دوران بتواند چیزی بیافریند که چنین تاثیری روی او بگذارد!

وقتی توماس لانگمن پسر کلود بری، کارگردان و تهیه کننده مشهور و تازه درگذشته فرانسوی که خودش تهیه کننده فیلم آرتیست و برنده انبوهی جایزه است، می گفت همه دارند از محصول من تعریف می کنند اما وقتی فیلم تو را دیدم، آرزو کردم که کاش من آن را تهیه کرده بودم، همه چیز داشت معنای کامل تری پیدا می کرد.

وقتی براد پیت می گفت شب قبل از برگزاری جلسه مطبوعاتی گلدن گلوب، دی وی دی جدایی نادر از سیمین را در دستگاه گذاشته اند و در میانه های همان صحنه دادگاه اول فیلم، آنجلینا جولی با دیدن آن جدل زناشویی فیلم را نگه داشته، متاثر شده، فاصله ای انداخته و بعد از چند لحظه باز تماشا را ادامه داده اند، اطمینانم بیشتر شد وقتی آنجلینا جولی درباره کار بعدی ات پرسید و ساده و راحت درخواست کرد که در فیلمت بازی کند و در پاسخ حرفت که گفتی شخصیت زن فیلمت فرانسوی زبان است و گفت تا آن تاریخ می تواند زبان فرانسه یاد بگیرد، من غرق در غرور شدم.

وقتی مریل استریپ درباره جزییات کارگردانی یا بازی صحنه های مختلف فیلم می پرسید و با اشتیاق گفت دوست دارد با تو کار کند، وقتی استیون اسپیلبرگ گفته بود که اعتقاد دارد جدایی نادر از سیمین با فاصله زیاد بهترین فیلم امسال دنیاست، وقتی دیوید فینچر نیم ساعت وقت گذاشت تا با تو حرف بزند و نظرهایش را بگوید، وقتی چند سینماگر سرشناس می گفتند که فیلم را ندیده اند اما تعریف های زیاد فرانسیس فورد کوپولا را درباره آن شنیده اند و خیلی کنجکاوند، وقتی الکساندر پین که خودش گلدن گلوب فیلم و کارگردانی را گرفت فقط به دلیل علاقه به فیلم تو در طول آن روزها به یکی از نزدیک ترین دوستان هم صحبتت بدل شده بود و در هر دو مراسم گلدن گلوب و حلقه منتقدان لس آنجلس می گفت در طول حرف هایت روی صحنه سعی می کرده انرژی مثبت به سمت تو بفرستد.

وقتی دیگرانی که مجاز نیستم نام شان را بیاورم، از فیلمت به عنوان یکی از محبوب ترین های فهرست شخصی شان در دو، سه سال اخیر یاد می کردند، تازه درست دستگیرم شد که فیلم در دل آدم هایی که سالی ده ها فیلم بزرگ و تاثیرگذار می بینند یا یکی، دوتایش را هر سال می سازند، چه مرزهایی را درنوردیده و چه قله هایی را فتح کرده است.

در مراسم برگزیدگان منتقدان آمریکا (Critics’ Choice Award) که باب دیلن بزرگ قطعه جدید بسیار زیبایی را روی صحنه اجرا کرد، ما از لذت شنیدن و دیدن اجرایش حرف می زدیم و به ما گفتند اگر می دانستید خود باب درباره فیلم تان با چه لذتی حرف می زد، چه می گویید. و این تازه بخشی از آن چیزی است که من شنیدم و دیدم. باقی اش بماند برای روزگاری دیگر، مخصوصا داستان تو و رابرت دنیرو که امیدوارم آقای کلاری روزی تعریفش کند.

اصغر فرهادی عزیز، در جلسه مطبوعاتی ویژه گلدن گلوب، یکی از چهار، پنج باری که حاضران به شکلی استثنایی در میان حرف های تو دست زدند، در جواب سوالی بود که می پرسید چطور با محدودیت های توی ایران چنین فیلمی ساخته ای. گفتی هیچ کس مرا مجبور نکرده بود آنجا با وجود محدودیت ها فیلم بسازم، خواست خودم و قصه ای که داشتم، طوری بود که باید همانجا و با همان شرایط ساخته می شد و برای ساخت این فیلم شما فکر کنید همه چیز همان طور که من دلم می خواسته فراهم بوده است.گفتی نمی خواهم بگویم شرایط فیلمسازی در کشورم آرمانی است، اما تصویری هم که شما از فیلمسازی در ایران دارید، خیلی دقیق نیست.این حرف هایت وقتی یادم آمد که لابه لای حرف ها و کارها و مصاحبه های مختلف، به من راجع به طرحی می گفتی که قرار است در آینده در تهران بسازی و آن را خیلی دوست داری.

حرف دیگرت که باز به تشویق حاضران آن جلسه انجامید، همان بود که گفتی تفاوت های مردمان نقاط مختلف دنیا بسیار کمتر از شباهت هایشان است، اما به نفع سیاست است که تفاوت ها و فاصله ها را بیشتر جلوه دهد و بر آنها تاکید کند.

این روزها که در ایران خبر جوایز فیلم تو حتی مانند نوعی گسترش فرهنگی عمل می کند و از جمله، گاهی حتی طیف هایی را به پیگیری اخبار فرهنگی وامی دارد که به طور معمول هیچ کاری به اتفاق های هنری نداشتند، این روزها که تبریک های هر همکار و هر دوست، هر رهگذر خیابان و حتی هر بیمار اتاق های بیمارستانی که برای بستری کردن و ترخیص پدرم به آن پا گذاشتم، امید را در دل آدم می کارد و می پروراند، یاد همان حرفت می افتم. بله، بین مردمان مختلف دنیا و احساس های انسانی شان، تفاوت ها ناچیز است. اما آن نفعی که گفتی، آنقدر همه جا رخنه کرده که همین مردم این روزها در گذر و خیابان از من می پرسند وقتی از آمریکا برگشتی، کاری با تو نداشتند؟

در خود مراسم، چه حال خوبی بود وقتی من هم مثل میلیون ها ایرانی حرف هایت را موقع دریافت جایزه شنیدم. از آن بالا که چشم می انداختی، می دیدی همه بزرگان سینما که عمری کارهایشان را دیده ای و درباره شان خوانده ای، بهت زل زده اند؛ و انگار عشق و انرژی مردم ایران باعث شده بود ما آنجا محکم بایستیم.

آن لحظه ای که تو از مردم یاد کردی، می دانستم میلیون ها نفر در کشورمان هم به ما زل زده اند و تو به پشتوانه عشق شان، به جای هر عزیز دیگرت از آنها یاد کردی؛ و راستش اصغر، آن بالا چه حالی داد ایرانی بودن.

قدر و منزلتی که تو برای این مردم قایلی، زمانی با آن نمایندگی کردن به درستی پیوند می خورد که حرف آن منتقد آمریکایی را به یاد بیاوریم؛ که در یادداشتی بر جدایی نادر از سیمین نوشته بود: «اگر می خواهید تهدیدی نثار این کشور کنید، بهتر است قبل از آن این فیلم را ببیند، تا بدانید با چه مردمانی روبه رویید، تا در تصمیم خود تجدید نظر کنید.»

اینکه یک فیلم بتواند چنین دستاوردی، چنین تاثیری داشته باشد، یعنی اینکه تو بارها بیشتر از آن جمله هایی که در ستایش مردمان دیارمان می گویی، دین خودت را به آنها ادا کرده ای.

حالا دیگر واقعا مهم نیست که فیلم در یکی از دو رشته «فیلم خارجی» و «فیلمنامه» که نامزد شده، جایزه آکادمی را بگیرد یا نه. مهم تر این است که این فیلم در طول این مدت به این مردم امید، اشتیاق و افتخار بخشید. برای همین امید، اشتیاق و افتخار است که می خواهم با صدایی صد بار بلندتر از آن فریادی که بعد از جایزه گرفتن ات در جشنواره برلین، در سالن برلیناله پالاس برآوردم، فریاد بزنم:

«اصغر؛ خیلی چاکریم! »
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۸۹
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
۲۱:۴۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
ان شالله حداقل دو تا اسکار بگیره
فرهادی ..... شیرررررررررررررررررررررررررره
مینو
۲۱:۱۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
آقای فرهادی امیدوارم که همیشه موفق باشی مخصوصا امشب در اسکار.
شهاب3
۲۰:۳۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
اصغر....پیمان.....
خیلی چاکریمممممممم!
(تا کور شود هر آنکه نتواند دید!)
محسن
۲۰:۲۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
ممنون اقای فرهادی عزیز و تشکر از شما پیمان معادی دوست داشتنی...در این سالهای تلخ تنها دلیلی که باعث غرور و افتخارم شد موفقیت های این فیلم بود،امیدوارم هر دوی شما که وجهه مردم ایران در جهان را کمی بازسازی بخشیدید موفق و پیروز باشید
ناشناس
۲۰:۲۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
به شما افتخار می کنیم
ناشناس
۲۰:۰۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
بيچاره شما كه تمام سرمايه شما يك فيلم غير سياسي است ، كه جايزه سياسي به آن داده شده است
حبیب
۱۹:۵۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
من این فیلم را دیده ام . داستانی خوب و کارگردانی عالی دارد ... پس ..... اگرجایزۀ اسکار راهم ببرد مایۀ افتخار ایران و ایرانی است .
علی
۱۹:۵۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
«اصغر؛ خیلی چاکریم! »
ناشناس
۱۹:۱۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
جدیدا خوابتون برده چرا کامنت ها را نمیذارین نصف جذابیت سایت شما به کامنتهاشه.
ناشناس
۱۹:۱۱ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
wow
مهدی
۱۹:۰۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
دم اصغر فرهادی و پیمان معادی و همه دست اندر کاران این فیلم گرم
ناشناس
۱۸:۵۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
پيمان معادي خاك تو اون سرت كه با درخواست فاحشه معروف آنجليا جولي براي بازي در فيلم فرهادي بي غيرت غرق در غرور شدي!
حسین
۱۸:۳۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
دمت گرم
بدن آدم مور مور میشه وقتی این آخرای نامه رو می خونه
زنده باد ایران و ایرانی
ناشناس
۱۸:۲۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
اصغر اقا ما هم چاکریم.ایشالا فیلمای بعدیت هم به همین اندازه عالی باشه و موفق بشی جایزه ها رو درو کنی
ناشناس
۱۸:۲۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
آرزوي ما برنده شدن اين فيلم در اسكاره. امشب قلبهامون به شدت خواهد تپيد. به اميد فرياد هورا
ناشناس
۱۸:۱۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
به هیچ طیفی کار ندارم ولی این فیلمها چقدر قشنگ ایران وایرانی را به دنیا معرفی میکنند.منتقد آمریکایی چقدر قشنگ گفته ((اگر میخواهیدتهدیدی نثار این کشور کنید ............
ناشناس
۱۷:۵۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
عالی بود
ناشناس
۱۷:۵۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
خیلی خوشحالم...
ناشناس
۱۷:۵۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
واقعا با خواندن این متن احساس غرور کردم که هنوز در کشورم دستانی توانا وجود دارند که میتوانند خالق آثاری ماندگار باشند
ناشناس
۱۷:۵۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
درود . درود و درود
ALi
۱۷:۵۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
اصغر خيلي چاكريم
دانيال
۱۷:۴۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
و انگاه پيمان از خواب برخاست و گفت:كاش همه اين اظهار نظرها واقعيت داشت!!!!
بابا پيمان جون من هم مثل تو چاكر اصغر خان فرهادي هستم ولي يه چيزي بگو كه بگنجه!!
محمد
۱۷:۴۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
اشک نو چشام جمع شده
اصغر خیلی چاکریم
درود بر شما
درود بر شما
ناشناس
۱۷:۳۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
ممنون از اقای فرهادی :)
ناشناس
۱۷:۳۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
آیا غرب زدگی شاخ و دم دارد؟
غربی ترین شخصیت فیلم : سیمین
کسی که از ابتدا تا انتهای فیلم یک بار هم دروغ نگفت و حتی مسئول مدرسه را به بیان حقیقت دعوت کرد : سیمین
ناشناس
۱۷:۳۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
ما هم چاكريم اصغر
گل كاشتي
سیخونک
۱۷:۲۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
ادامه نامه:
اصغر جان اگر میدانستی بعضی از هموطنانت مغرضانه چگونه فیلم و شخصیتت را مورد حجوم خود قرار میدهند آنگاه دل هر شنونده ای را به درد می آورد.
سالار
۱۷:۲۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
«اصغر؛ خیلی چاکریم »
هميشه سرافراز باشيد.
ناشناس
۱۷:۲۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
بابا ما هم چاکرتیم به بودنت افتخار ی کنیم
محمد رضا
۱۷:۰۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
...واقعا متشکرم به خاطر اینکه به تمام دنیا فهماندی که ما ملت ایران ملت شریفی هستیم که به خاطر منافعمان حاضر نیستیم هر کاری بکنیم.
واقعا متشکرم که به تمام دنیا با زبانی قابل فهم برای همه گفته ایرانی بودن افتخار است
واقعا متشکرم که هنر ما را زنده کردی حال بگذار بد خواهان و کوچکان هرچه می خواهند علیه بزرگی تو بگویند که این فقط آنان را کوچکتر و شما را بزرگ تر می کند.
متشکرم که به تمام دنیا گفتی که ما با هم دوستیم نه دشمن.
سارا
۱۷:۰۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
یک دنیای آرزوی خوب برای تو که بزرگ و بی نهایتی...
ناشناس
۱۷:۰۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
اين مطالب را منتشر نكنيد موجب سوزش شديد بعضي ها مي شود
ایزدی
۱۷:۰۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
با تمام وجودم فقط می توانم بگویم مایه افتخار ملت ایرانی...
ناشناس
۱۷:۰۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
معادی نباید یادش بره که یک بازیگر بیشتر نبوده نه همه کاره فیلم فرهادی
ناشناس
۱۶:۵۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
زنده بااااااااااااااااااااااااااااااااد
Kamy
۱۶:۵۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
به خودم می بالم که هموطن اصغر فرهادی هستم. امیدوارم اسکار از آن تو باشد، که لایقش هستی!
ناشناس
۱۶:۵۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
تا ابدیت به یاد داشته باشید کسانی که برای این فیلم و این نوشته زیبا و مفاهیمی که به اندازه عظمت این مردم و ایرانشان و عقاید طرفداران آنها، در اینجا یا هرجای دیگری منفی میدهند و حرف های بی مجتوا و از روی حرص و مرض میزنند یا خواهند زد، جزء همانهایی هستند که نه از جنس این مردم هستند و نه جایی دیگر جایگاهی دارند... !
این فیلم و مردانش چه افتخار بردن جایزه اسکار را برای فردا داشته باشند و چه نه، کاری کردند که نام ایران به زیبایی تبلوری جهانی پیدا کنه.
امیرحسین
۱۶:۵۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
ایشالا اسکار بگیری اصغر!
ندا
۱۶:۵۱ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
آقا پیمان ما هم چاکر شما و هم آقای فرهادی هستیم.به امید اسکار
ناشناس
۱۶:۴۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
بسیار زیبا بود... مرسی.
سبا
۱۶:۴۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
با این همه افتخار این فیلم.. "چه حالی دارد ایرانی بودن.". .
ناشناس
۱۶:۳۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
با ارزوي موفقيت تا ساعاتي ديگر براي شما وهمه ملت ايران...ملتي كه در اين روزها به چنين افتخاراتي سخت نيازمند است، به اميد سر بلند ي كشورم ،كه خاكش هر روز در جاي و در عرصه اي جهان را بخاطر نبوغ و استعدادهاي جوانانش غافل گير ميكند،
ناشناس
۱۶:۳۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
ماهم چاكريم اقاى معادى وفرهادى وهمه ى بازيكنان خوب فيلم افتخار ميكنيم به شما و ايران و وطن پرستيتان
ناشناس
۱۶:۳۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
به امید کسب جایزه اسکار برای" یک جدایی"، افتخار هنر ایران زمین
حسین
۱۶:۳۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
من هم همین را میگویم «اصغر؛ خیلی چاکریم! »
ناشناس
۱۶:۳۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۰۷
فرهادي افتخار سينماي ايران
تعداد کاراکترهای مجاز:1200