صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۰۴۶۱۲
تعداد نظرات: ۱۱ نظر

بسته سنگین

یک روز مردی در حال عبور از خیابان کودکی را مشغول جابجایی بسته ای دید که از خود کودک بزرگتر بود، پس به نزدیکش رفت و گفت: عزیزم بگذار تا کمکت کنم.

مرد وقتی خواست بسته را بردارد دید که حتی حملش برای او مشکل است چه برسد به این بچه.

کمی که رفتند مرد از کودک پرسید چرا این بسته را حمل می کند؟

کودک در پاسخ گفت: که پدرش از او خواسته است.

مرد پرسید: چرا پدرت خودش این کار را انجام نداد؟ مگر نمی دانست که حمل این بسته برایت چقدر سخت است؟

کودک جواب داد: اتفاقا مادرم هم همین حرف را به پدرم زد ولی او گفت:

"خانم بالاخره یه کسی پیدا می شه به این بچه کمک کنه دیگه!"

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۱
در انتظار بررسی: ۳
غیر قابل انتشار: ۱
ely
۱۶:۰۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
با آقای توکلی موافقم. اگرچه خودم تحت تاثیر اینجور حکایتها نیستم.
جای تاسف و شرمندگیه برای همچین پدری و 2 نظر اخیر!!!
ناشناس
۱۱:۱۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
چه باباي خوش بيني
من
۱۰:۳۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
دمش گرم عجب مخی داشته
مجید توکلیmajidtavakkoli@ymail.com
۰۹:۰۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
بابا شما رو بخدا ریشه بدگمانی را آبیاری نکنید بگذارید این حداقل نوعدوستی و حس کمک هم از بین نره
پاسخ ها
كاظم
| |
۱۶:۱۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
كاملا درسته ، نمونه اينگونه داستانها بتدريج رسم جوانمردي را از بين خواهد برد.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200