صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۱۹۰۱۶
تعداد نظرات: ۲۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۱ - ۲۴ خرداد ۱۳۹۱ - 13 June 2012
نقدی بر مفهوم مناقشه انگیز "حق تمسخر"

از آزادی تمسخر تا آزادی فحاشی راهی نیست!

هومان دوراندیش
عصر ایران  - پس از اینکه یکی از چهره های مشهور جریان روشنفکری دینی ایران، نقدی بر هتک حرمت پیشوایان دین اسلام نوشت و لائیک های خارج از کشور را نصیحت کرد که در نقد دین، حرمت پیشوایان دینی را نگه دارند و از تحقیر و تمسخر آنها دست بدارند، بحث های فراوانی درباره حد و مرز آزادی بیان در بین چهره ها و گروه های سیاسی خارج از کشور درگرفت.

در بین آرایی که در دفاع از مجازبودن هتک حرمت پیشوایان دینی مطرح شد، تئوریک ترین رای این بود که انسان ها از حقی به نام " حق تمسخر " بهره مندند و حق تمسخر را باید به رسمیت شناخت.

مطابق این رای، حق تمسخر مصداقی از آزادی بیان است و از آنجایی که اعلامیه جهانی حقوق بشر، آزادی بیان را برای انسان ها به رسمیت شناخته است، پس آزادی تمسخر همه انسان ها را نیز باید به رسمیت شناخت.

هر چند که در هیچ یک از بندهای اعلامیه جهانی قوق بشر " حق تمسخر " به رسمیت شناخته نشده است، اما اگر بپذیریم که چنین حقی را از دل آزادی بیان می توان استنتاج کرد، آن گاه باید به این سوال اساسی پاسخ دهیم که آیا حق فحاشی و حق دروغگویی را نمی توان مشتقی از مشتقات آزادی بیان دانست؟

اگر منظور از آزادی بیان، آزادی در بیان هر نوع سخنی است که انسان ها امکان بر زبان آوردن آن را دارند، سخن تمسخرآمیز با سخن فحاشانه و سخن دروغ، هر سه سخنانی ممکن الوقوع هستند.

در این جا البته بحث ما ناظر بر ممنوع یا مجاز بودن قانونی دروغگویی و تمسخر و فحاشی نیست؛ بلکه بحث بر سر روایی و ناروایی اخلاقی چنین سخنانی است.

اگر تمسخر دیگران، تمسخر عقاید آنان و یا تمسخر انسان هایی که در دوره های تاریخی پیشین می زیستند اخلاقاً رواست، با این استدلال که سخن تمسخرآمیز نیز به هر حال نوعی سخن است و انسان هادر سخن گفتن آزادند، منطقاً فحاشی به دیگران و یا فحاشی به انسان هایی که در دوره های تاریخی پیشین می زیستند نیز اخلاقاً رواست؛ چرا که سخن فحاشانه هم به هر حال نوعی سخن است و انسان ها در سخن گفتن آزادند.

دست چنین حکمی از دامان دروغگویی هم کوتاه نیست. بدین معنا که دروغ گفتن نیز نوعی از بیان/سخن است و از آنجایی که بنا بر این است که آزادی بیان را در تمامی مصادیق ممکن آن بپذیریم و تمامی این مصادیق را نیز اخلاقاً جایز بدانیم، منطقاً باید بپذیریم که دروغ گفتن نیز اخلاقاً رواست.

در استدلال به سود وجود "حق تمسخر"، بذری نهفته است که  از دل آن درختی با شاخ و برگهای گونه گون سر بر می آورد. حق دروغگویی و حق فحاشی، فقط دو نمونه از تبعات پذیرش حق تمسخرند. چه بسا تدقیق بیشتر در این امر، ما را به ورطه پذیرش حقوق نامتعارف دیگری نیز بکشاند.

باید افزود وقتی که از حق تمسخر یا حق فحاشی سخن می گوییم، این ایده به دو معنا به کار می رود. نخست اینکه چنین حقی دال بر اخلاقی بودن چنان کاری است. از این منظر، بین حق و اخلاق نسبت تساوی برقرار است و قول و فعلی که انسان حق بیان یا انجام آن را دارد، قول و فعل اخلاقی است.

دوم اینکه، چنین حقی دال بر اخلاقی بودن چنان کاری نیست اما با این حال، باز هم انسان حق انجام آن کار را دارد. این موضع، برآمده از لیبرالیسم اخلاقی است که حق غیراخلاقی زیستن را، مادامی که به دیگران آسیبی نرساند، برای آدمی به رسمیت می شناسد. به عبارت دیگر، ممکن است مدافعان چنین حقی، استفاده از آن را اخلاقی ندانند ولی با این حال باز هم حق فحاشی یا تمسخر عقاید دیگران را ( قانوناً و نه اخلاقاً ) به رسمیت بشناسند.

به هر حال کسانی که از حق تمسخر دیگران و حق تمسخر عقاید دیگران دفاع می کنند، باید در این باره نیز موضع خود را روشن کنند که آیا بیان سایر سخنان به ظاهر غیراخلاقی را نیز در ذیل آزادی بیان آدمی می گنجانند و فی المثل از حق فحاشی و دروغگویی هم دفاع می کنند یا نه؟

اگر چنین تلازمی را بین حق تمسخر و حق فحاشی بپذیریم و به فلان شخص حق تمسخر عقاید دیگران را عطا کنیم، در واقع حق فحاشی به او را نیز به دیگران عطا کرده ایم و بازار تبادل تمسخر و فحش را قانوناً و بلکه اخلاقاً به رسمیت شناخته و تایید کرده ایم! چنین منطقی، در نهایت ما را به جای دفاع از آزادی بیان، به ورطه دفاع از رذائل اخلاقی می کشاند.

همه باید با نکوهش کلمات و گفتارهای غیراخلاقی، بکوشند که باب فحاشی و تمخسر را بر هر دوسوی نزاع ایمان و الحاد ببندند. بازماندن چنین بابی، فقط به کار دور شدن هر چه بیشتر انسان ها از یکدیگر می آید و بس. در حالی که آزادی بیان قرار بود به گفتگو و مفاهمه ( و نه تمسخر و فحاشی ) بینجامد و ابناء بشر را به یکدیگر نزدیک کند.  
 
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۲۲
در انتظار بررسی: ۱۸
غیر قابل انتشار: ۱۳
احمد
۱۸:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۵
طنز و تمسخر و کاریکاتور یکی از راههای نقد کردنه. پس باید آزاد باشه.
امیر
۱۳:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۵
اگر نخواهیم انتقاد حتی کوچک رابپذیریم سریع مارک تمسخر بودن یا فحاشی به همان انتقاد کوچک می زنیم. پس بیایید بگوییم انتقاد تمسخر یا فحاشی نیست.
علی
۱۳:۱۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۵
آزادی... واژه ای مقدسی است که متاسفانه بعضی از ما توان درک آن را نداریم....آزادی... یعنی به چالش کشیدن قدرت (زر ، زور و تزویر) در چهارچوب قانونی که به تصویب اکثریت مردم جامعه رسیده....آزادی ، یعنی در حریم خودت هرکاری خواستی بکن...می خواهی به نماز بایست میخواهی به ...بشین...خود دانی!!...من آزاد نیستم حتی به صورت تو خیره بشم چه به رسد که تو و عقاید تو را مسخره هم بکنم!...کوچه،خیابان و شهر متعلق به عموم مردم هست من آزاد نیستم با نوع راه رفتنم با نوع لباس پوشیدنم با نوع حرف زدنم حتی با نوع دعا خواندنم کسی را آزرده کنم!آزادی مطلق در حریم خودت...آزادی بی قید و شرط با حمایت همه مردم در برابر قدرت،ثروت و حاکم حتی اگر آن حاکم امام علی باشد!...
ناشناس
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۵
نکته اینجاست که زمانیکه شما برای آزادی بیان استثنا قایل بشید و مواردی مثل تمسخر و توهین و ... رو بخواهید نکوهش کنید، باید مرجعی رو برای تشخیص تمسخر و توهین و غیره داشته باشید که همه اون رو قبول داشته باشن.
و تاریخ و تجربه نشون داده که چنین مرجعی اصولا موجود نیست و در نهایت این روند منجر به رفتارهای سلیقه ای و از بین رفتن آزادی بیان میشه!
ناشناس
۱۱:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۵
وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُواْ الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا

رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِن يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِن يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً

یک بخشهایی هست که نه میشود آنرا ممنوع کرد و نه میشود آنرا آزاد کذاشت. اگر ممنوع کنی چماق به دست قدرتمند و صاحب زور داده ای که وکلای قوی و چرب زبان دارند و هر گفته ونوشته ای را می توانند به داد گاه وصل کنند و پیروز از آنجا بیرون آیند.با اینکار شما عملا جلو هر حرفی را که غیر از تملق است گرفته اید.تاتر و سینما و کتاب و روزنامه و عملا هر کار هنری و ..... همه را باید فراموش کرد.. اگر آزاد بگذاری اخلاق جامعه روز بروز تنزل کرده و عملا جامعه رو به نابودی حرکت می کند. شایستگی و لیاقت دریافت نعمتهای خداوند را از دست می دهد و نابود میشود. باید آنرا از نظر قانون آزاد گذاشت ولی از نظر اخلاق نه. اینچا کار استاتید و معلمان مورد اعتماد و احترام عموم مردم است که مردم را به حسن اخلاق راهنما شوند. به کمک آنها و وسایل ارتباط جمعی حسگرهای مردم حساس شود تا بتوانند مدام روا را از ناروا تشخیص دهند و نارواگو را از خود دور کنند. بعضی مواقع این راه نتیجه بهتری میدهد تا ممنوع کردن. با اینکار مسیئولیت نگهداری چیزی را به تک تک افراد جامعه انتقال داده اید.در واقع به نظر آنها احترام قایل شده اید آنها را عزیز و مورد عزت قرار داده اید. آنها خود را شریک میدانند و با شوق وعلاقه با جان و دل از آن نگهداری می کنند.
ناشناس
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۵
ایرانی افتخارش به اینست که میراث دار فرهنگی غنی است سئوال ایجاست ایا بازبان سعدی وکنایات شیرین ان کدام بحث وموضوع را نمیتوان مطرح کرد ویا با زبان کنایه عبید منهای بعضی ویا از امثال وحکم دهخدا ویا چرند وبرند ان وان ادبیات غنی روزنامه های دهه 20 و30 ویا ان داستانهای شاهکار ادبیات جهان مولانا چه کنایه وطنزی عظیم برای تمام دورانها نهفته است چرا ازانها استفاده نمیکنند زبان تمسخر واهانت زبان ایرانی به مفهوم کل ادبیات بزرگش نیست ادبیاتی که در فرهنگ عظیم ترک وکرد وعرب وگویشهای شیرین رشت و خراسان ویزد واصفهان وسایر نقاط فرهنگ خیزش نهفته وهیچگاه حتی از طرف اهل قلم چه در کنایات واشارات وطنز وجدی بکار گرفته نشده واین خلاء ادبیات صرف محاوره ای به اصطلاح فارسی را دچار فقر نموده که تمسخر ولوده گی جای انرا برمیکند ومتاسفانه به نویسندگان امروز سرایت کرده کوچه شاملو ادبیات هدایت وجمالزاده والاحمد وصمد ودولت ابادی چه کم دارند که تمسخر جای انها را بگیرد تمسخر بخصوص اگر به عقاید ومقدسات اقلیتی هم صورت گیرد اولین اثرش به گوینده ان برمیگردد وباعث یرشکستگی وبی حرمتی وبی مایگی گوینده میشود
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۵
آقا دمت گرم خيلي خيلي خيلي خوب گفتي
ناشناس
۰۷:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۵
اون افرادی که به اسم آزادی میان و علنی به مقدسات توهین میکنن آیا می تونن تحمل کنن که به اسم همین آزادی و به صورت علنی به خودشون، ناموسشون و اعتقاداتشون توهین بشه؟؟!!
امیر علی
۰۲:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۵
وقتی ما به بهانه آزادی بیان به زشتی هایی مثل تمسخر، دروغ و فحاشی روی میاریم در واقع آزادی بیان که امر مقدس و متعالی هست رو قربانی ضد آزادی های تمسخر، دروغ و فحاشی می کنیم.
تیز
۰۰:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۵
تمسخر- فحاشی-توهین-در اسلام حرام است وحتی کاریکاتور که نوعی وهن اشخاص است جایز نمی باشد اما انتقاد مقوله دیگری است که می تواند تحت عنوان کلی نصیحت قرار گیرد و ممکن است نه تنها جایز بلکه واجب باشد
mm2
۲۰:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۴
خوب تقصير كيه كه به علت اينكه نمي توانيم نظراتمان را صريحن بيان كنيم به تمسخر روي مي آوريم. در ضمن بعضي از تصميمات و چيزها آنقدر مسخره و دور از عقل است كه فقط بايد با خنده به آن نگاه كرد.
ناشناس
۲۰:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۴
علت اینکه نظرات گذاشته شده در این پست خیلی کمتر از نظراتیه که مثلا در مورد رفتن فلان بازیکن فوتبال از تیمش گذاشته میشه از یک طرف ریسک زیاد در موارد است و از طرف دیگر فیلتریست که مسئولین همین سایتها اعمال می کنند و اغلب نظرات را غیر قابل انتشار تشخیص می دهند.
ناشناس
۱۹:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۴
ازادی بیان از اون مسائلیه که هر کسی تفسیری از اون ارائه می ده که در اون شرایط به نفعشه.
ناشناس 11
۱۸:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۴
در کل ما ایرانیها جنبه هیچی رو نداریم .
پاسخ ها
احمد
| |
۰۲:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۵
عزیزم ما تمرین آزادی نداشته ونداریم ازادی را باید تمرین کرد واموخت نمیگزارند تمرین کنیم اجازه تمرین خلافهای گوناگون ،دزدیها وغارت بیتالمال وخشونتها کلاهبرداریهاوچاپلوسیها و...را میدهند که امروزه میلیونها پرونده در این موارد داریم ولی اجازه تمرین دمکراسی نداریم وگرنه امروز اولین کشور پیشرفته وآزاد والگوی جهان بودیم
احسان
۱۸:۳۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۴
من و دوستم همین چند روز پیش داشتیم در مورد همین چیزا بحث میکردیم
افسوس که نظرات گذاشته شده در این پست خیلی کمتر از نظراتیه که مثلا در مورد رفتن فلان بازیکن فوتبال از تیمش گذاشته میشه
نمیگم اون بده ها ولی حس میکنم م خودمون اراده نداریم که پیشرفت کنیم یاد چند سال پیش افتادم ما واقعا غیر قابل پیش بینی هستیم
پاسخ ها
عباس
| |
۱۲:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۵
افسوس که نظرات گذاشته شده در این پست خیلی کمتر از نظراتیه...
آقا احسان
اولا این جمله را از لحن پز روشنفکریتان که اینهم باز مشکل جهان سومی ها است متوجه شدم ولی چند با رخواندم و متوجه نشدم "خیلی کمتر "به چه چیز برمیگرده و فعل مناسب به کار نبرده اید و آغاز حمله بعدی که ...؟ .کاش در این مورد هم با دوستتان مشورت میکردید
دوما مثال بازیکن فوتبال ود یگر مثالها همانطور که گفته شد مثال عینی هستند که نشان از مصادیق عینی جامعه هست به نظرت همین مسایل به شما سطح پایین بهتر از جملات منقول از کتابهای مختلف نیست ؟
حسین
۱۸:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۴
قانون همه چیز را نمی گوید . نمی تواند هم بگوید. ما که نباید معطل قانون باشیم . یعنی خودمان نمی فهمیم فرق انتقاد و تمسخر چیست؟
اشنا
۱۷:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۴
روشنفکر باید راه گشا باشد ولی تمسخر و فحاشی قطعآ راه بند هستند.
ناشناس
۱۷:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۴
تمسخر هیچ وقت و در هیچ کجا کار پسندیده ای نیست ... اما باید این نکته رو هم در نظر گرفت که مردم کوچکترین انتقاد به عقایدشون رو هم تمسخر تلقی میکنند در صورتی که در مورد سایر مسائل همین مردم انتقادات بسیار تندتری رو به آزادی بیان نسبت میدند ... رو مجموع این مسئله تا حد زیادی بستگی به ظرفیت انسان ها داره ... و اساسا نمیشه حد و مرز مشخصی رو معین کرد که از اینجا به قبلش آزادی بیانه و از اینجا به بعدش تمسخر.
عباس
۱۶:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۴
کلا کشورهای جهان سوم و خصوصا در ایران تماما یا از این طرف ماجرا می افتند یا آن طرف
مثلا بی غیرتی نسبت به ناموس را معادل روشنفکری میدانند
آزادی نقد را با فحاشیگری و تمسخر معادل میدانند
ومثال ملموستر :
بی تعصبی و احترامنگذاشتن به هوادارن تیم های باشگاهی را حرفه گری
و متاسفانه در این دور تسلسل میچرخیم
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۲:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۴
نظر شما محترم، ولی غیر واقع بینانه و سطحی و دقیق تر بگم جهان سومی است.
موافق نیستم
ناشناس
| |
۰۲:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۵
مزحرف نگو بابا. همین ادمهایی مثل تو جهان سوم رو خلق میکنن
تعداد کاراکترهای مجاز:1200