صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۲۷۰۶
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۲ - ۰۸ مرداد ۱۳۸۶ - 30 July 2007

صفايي‌فراهاني: ممنوع التصوير شده ام

وظيفه‌ام ايجاب مي‌كرد كه ببينم اردوهاي تيم ملي برگزار مي‌شود يا خير. همان مواقع‌ نظرم را گفتم؛ اما همين آقاي سرمربي حرفم را به گونه‌اي ديگري تعبير كرد و جواب داد.

 

رئيس كميته انتقالي فوتبال ايران گفت: مرا در تلويزيون ممنوع‌التصوير كرده‌اند؛ در غيراينصورت چرا مرا يك بار هم دعوت نكردند.
  
 
محسن صفايي فراهاني در گفت و گو با فارس، صراحتا اعلام كرد نمي‌خواهد دنبال جنجال باشد و با هيچ فردي مشكلي ندارد. او دنبال مقابله با مثل با امير قلعه‌نويي نيست. او از دغدغه‌هاي خود براي ر شد فوتبال صحبت كرد كه در زير مي‌خوانيد:



مگر توقع داشتيد چه اتفاقي بيفتد؟


من كه از اين موضوع خبر ندارم؛ اما حتما حق دارند چون خيلي در كارشان دخالت مي‌كردم. تازه به ايران برگشتم و نمي‌دانم از چه صحبت مي‌كنيد.


حتما راست گفته است.



يك آدم ادعايي كرده و بايد ادعايش را ثابت كند.



كاره‌اي نبودم كه به آنجا بروم.



از سوي فيفا مسول اداره كلي فدراسيون هستم. رئيس فدراسيون كه نيستم. اگر نگران اين است كه بايد دخالت مي‌كردم، مگر در ايران براي امور كارهايشان به من مراجعه كرده بود. اصلا مگر تيم ملي براي موفقيت بايد حضور شخص خاصي را بطلبد؟ مگر ساير تيم‌ها، همه رئيس و روسايشان در اردو بودند.



نماينده فيفا هستم. براي اداره بهتر امور فدراسيون، از بابت تنظيم اساسنامه و برگزاري درست مجمع فدراسيون حضور دارم. من هستم تا تخلف پيش نيايد. من كه مربي تيم ملي را انتخاب نكردم. او داشت كار خودش را مي‌كرد.



وظيفه‌ام ايجاب مي‌كرد كه ببينم اردوهاي تيم ملي برگزار مي‌شود يا خير. همان مواقع‌ نظرم را گفتم؛ اما همين آقاي سرمربي حرفم را به گونه‌اي ديگري تعبير كرد و جواب داد.



من گفتم اگر تيمي مي‌خواهد بازي تداركاتي انجام دهد، بايد قبل از شروع سال ميلادي تقويم خود را آماده كند؛ در غير اينصورت داستان همين مي‌شود كه تيم‌هاي در جه سه مثل غنا و جاماييكا به ايران مي‌آيند. هر تيم خوب دنيا قبل از سال ميلادي، حريفانش را مشخص كند. آن روز بايد نگران مي‌شدند.



نه، آن موقع فدراسيون مشكلي نداشت. بلافاصله پس از رفتن دادكان، براي فدراسيون سرپرست و دبير موقت تعيين كردند. قبل از اين اتفاقات، فدراسيون مشكلي نداشت. مديران جديد بايد برنامه‌ريزي مي‌كردند.

اشتباه است. نبايد اين مسئله جا بيفتد.



بحث توانايي نيست. بحث حدود مسئوليت ها است. عضو يك گروه 6 نفره هستم كه سه نماينده از طرف فيفا هستم و سه نماينده از طرف سازمان تربيت بدني در آن فعاليت مي‌كنند. آقاي هاشمي هم كه سرپرست فدراسيون هستند. حالا من چگونه مسئوليت دارم؟



يك ايراني هستم كه به اندازه مسئوليت‌هاي خودم كار مي‌كنم.


هركاري اصول خودش را دارد. وقتي فدراسيون سرپرست دارد، چكاره هستم. در اين فدراسيون يك چك هم نمي‌توانم امضا كنم.



مگر مدير تيم ملي بودم كه مشاوره بدهم.



من كه اين ناكامي را قبل از رفتنم گفته بودم. فكر مي‌كنيد اگر قهرمان مي‌شديم، نامش كاميابي بود.

حالا نداشتن مدير به كنار. تيم‌هاي پايه اين فوتبال كجا است؟ چند سال است كه تيم‌هاي پايه در مسابقات آسيايي و جهاني مقام مي‌آورد؟ باشگاه‌هاي ما چند سال است كه در ليگ قهرمانان، حتي به نيمه نهايي هم نمي‌رسند؟ چرا در اين شرايط توقع قهرماني داريد؟ 4 سال است در اين فوتبال برنامه‌ريزي نشده است.هيچ كدام از تيم‌هاي ما پيشرفت نكرده‌اند. وقتي برنامه نيست، اينكه بگويم چون فلان آدم به كمپ نيامد و تيم ملي نتيجه نگرفت كه نشد علت ناكامي. دنبال بهانه نگرديد.



دنبال جنجال نباشيد. دنبال اين باشيد كه ببينيد كدام حرف ما با ربط است و از آن استفاده كنيد. چه ارزشي دارد كه به حرف‌هاي بي‌اساس پرداخته شود؟ اگر چنين حرف‌هايي را تيتر نكنيد و دنبال آن نباشيد، اين حرف‌ها هم پيش نمي‌آيد.



به دنبال حرف حساب باشيد. در يك برنامه راديويي يا تلويزيوني از اين حرف‌ها بزنيم. زماني مي‌توانستم جوابگو باشم كه مثلا كميته انتقالي در كار تيم ملي دخالت‌هاي حاشيه‌اي كرده باشد. وظيفه داشتم به تداركات تيم نظارت داشته باشم؛ در غير اينصورت مي‌دانستم چه اتفاقي مي‌افتد.



مگر تشكيل يك تيم ملي قوي مثل خم رنگرزي است. تيم ملي آماده كردن كه به اين راحتي نيست. زماني مي‌توانيم تيم ملي خوب داشته باشيم كه باشگاه‌هاي منظمي داشته باشيم. تيم‌هاي پايه قوي داشته باشيم.


ببخشيد، من چكاره هستم؟ در اين 5 سال كه نبودم، كسي سراغم آمد كه سؤالي بپرسد. چگونه از آن سر دنيا سراغ من مي‌آيند؛ اما اينجا كسي نيامد حتي يك پرسش بپرسد. اصلا شماها نوشتيد كه من برگردم؟ اگر فيفا سراغم نمي‌آمد، اكنون هم نبودم.



از سوي فيفا براي 4 تا 6 ماه انتخاب شدم تا در كنار 5 نفر ديگر، يك برنامه‌ريزي كوتاه مدت انجام دهم. نظر 5 نفر بايد با من هماهنگ شود تا حرفي زده شود؛ مثلا براي تيم اميد مگر كسي به كميته آمد تا نظري از ما بپرسد؟ چون جنجال نشود، حرفي نزديم. همين تيم اميد هم مي‌دانستم چه اتفاق سرش مي‌آيد.



چون براي آن برنامه‌ريزي نداشتيم. خودم تيمي را كه در بوسان قهرمان شد، قبل از آن راهي غرب آسيا كردم. همان زمان خيلي‌ها به من ايراد گر فتند؛ اما نتيجه آن قهرماني شد.



كار مديريتي كه قدرت بردار نيست. كار مديريت يعني فكر. اگر مي‌خواستم خودم را نشان دهم، عملكردم مشخص بود. مگر مي‌شود بدون برنامه‌ريزي كار كرد؟ بهتر است برويد از مديريت بپرسيد كه چرا امروز فوتبال اين شرايط را پيدا كرده است. قهرمان شدن شانسي مثل عراق چه فايده‌اي دارد؟ اكنون نگاه كنيد دو داور ما محروم شده‌اند. اين نشان مي‌دهد كه نظارتي روي مسايل نداريم. اينها نتيجه يك فرايند است. فكر مي‌كنيد چرا مرا به عنوان كميته اجرايي كنفدراسيون آسيا انتخاب كردند؟ در راه برگشت سه برنامه نوشتم. يك برنامه فوتسال، يك برنامه جوانان و يكي در مورد اينكه چگونه داوران و كمك داوران را كنترل كنيم و باعث ارتقا آنها شويم. اين برنامه‌ها را آماده كنم، براي فيفا مي‌فرستم چون مي‌دانم آن را اجرا مي‌كنند.



مگر در اينجا كسي به حرف من گوش مي‌دهد؟



فكر مي‌كنيد چه اتفاقي مي‌افتد. به نظر شما سرپرست فدراسيون نمي‌دانست كه قرار است براي افتتاحيه به تايلند بروم؟ در آخرين جلسه اين موضوع را گفتم. آيا ايشان نمي‌توانست به من پيشنهاد بدهد كه به مالزي بروم.



يعني بايد خودم بليت تهيه مي‌كردم و مي‌رفتم؟ چه طور فدراسيون اين همه همراه با خود هر جا مي‌برد. نمي‌توانستند برايم بليت تهيه كنند؟ اگر دنبال مسايل سياسي و جناحي نيستيد، بايد به اين مسايل توجه كنيد.



چون خودم آدم سياسي هستم. در 4 ساليكه در فدراسيون بودم، آنقدر جبهه مخالفت اذيتم كردند كه سابقه ندارد. هيچ كس چشم ديدن فدراسيون را نداشت. هرگونه مشكلي را به ما ربط مي‌دادند. چه طور در تلويزيون مي‌توانند كسي را به برنامه خود دعوت كنند كه راحت پشت سرم حرف بزند؛ اما چرا يك بار مرا دعوت نكردند.



هر خبرنگاري اين پرسش را پرسيده، گفتم ممنوع‌التصوير هستم؛ در غيراينصورت چه دليلي دارد كه اين اتفاق نمي‌افتد؟ چرا به مردم اين فرصت را نمي‌دهند در كنار شنيدن حرف‌هاي يك شخص خاص، حرف‌هاي منطقي را هم بشنوند تا بدانند مشكل اين فوتبال كجاست؟ فكر مي‌كنم كه خيلي حرف زديم؛ ولي اين را بنويسيد كه مشكل شخصي با كسي ندارم و فقط نگراني‌ام رشد اين فوتبال است. در تايلند دو جلسه كاملا تلخ را پشت سر گذاشتم.



اول در باره بحث داوران كه واقعا ناراحت شدم و دوم درباره ميزباني قطر براي جام ملت‌هاي آينده.



ايران تا دسامبر 2006 آذر فرصت داشت تا مدارك را به كنفدراسيون ارسال كند؛ اما اين اتفاق نيفتاده است؛ حتي بن‌همام از من پرسيد اعتراضي نداري و جوابي نداشتم بدهم. به چه اعتراض مي‌كردم؟ واقعا شرم‌آور بود. اگر مدارك خود را فرستاده بوديم، قطعا ميزباني مال ما بود چون قطر كه تماشاگر ندارد. فقط تاسف خوردم و كاري از دستم برنيامد.

 

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200