عصرایران ؛شلی
هاگن؛ استاد دانشگاه ییل/ ترجمه: مریم جعفری - شاید
بتوان گفت که حرکت دستان برای نشان
دادن اهمیت دیدگاههای هر فردی بسیار با اهمیت است. به باور عدهای کثیری،
دستان هر فردی میتواند به خوبی نشان دهد که او در فکر خیانت است یا اینکه در تلاش
است که دروغی را به بهترین شیوه برای باوراندن مخاطب خود مطرح کند.
از همین رو،
سخنرانان حرفهای تلاش میکنند که از دستان خود کمتر استفاده کنند. پس بار دیگر که
به سخنان سیاستمداری گوش میدهید به دقت به دستان او توجه کنید. اگر کمی دقت کنید
متوجه میشوید که هر چقدر او بانفوذ و قدرتمندتر باشد، بیشتر و بهتر حرکت دو دستش
را کنترل میکند.
به همین دلیل است که اکثر سیاستمداران دوست دارند برای کنترل
دستانشان آموزش ببینند. برای مثال "بیل کلینتون" و "جان اف کندی"
روسای جمهوری پیشین آمریکا، هر دو معروف
هستند که در هنگام عصبانیت به خوبی دستان خود را کنترل میکنند.
آنان زمانی که در
موقعیت دشواری قرار میگرفته اند، از دستان خود آزادنه تر استفاده می کردند و هیچ
گاه انگشتان شصت خود را بر چیزی نمیکوبیدند. اما "جورج بوش" دیگر رئیس
جمهوری آمریکا، آشکارا خشم و عصبانیت خود را به وسیله دستانش نشان میداد.
شاید
افراد معمولی از شنیدن این موضوع که سیاستمداران زمان زیادی را برای آموزش این
مسئله صرف میکنند، متعجب شوند. اما اکثر سیاستمداران از اینکه دستانشان، عمق
تفکرات و آرزوهایشان را نشان دهند در هراس هستند.
به همین دلیل، آنان از سادهترین
روش برای حذف این ترس استفاده و دستان خود را از دید مخاطبان خود مخفی میکنند اما
گذاشتن دست در جیب لباس میتواند معنای دیگری نیز داشته باشد. برخی از روانشناسان
میگویند که پنهان کردن دستان به این معناست که شما راز مرا باور نخواهید کرد و از
همین رو، مشخصا برای سیاستمداران انجام این مسئله شایسته نیست چرا که اکثر آنان میخواهند
که همواره مانند فردی صادق به نظر برسند که تمامی حقایق را بازگو میکند.
برخی دیگر
نیز در تلاش هستند تا مانند کسانی به نظر برسند که با دیگران یکرنگ هستند و مسئلهای
برای پنهان کردن ندارند. این قبیل افراد معمولا دستان و بازوان خود را در هنگام
سخنرانی تکان نمیدهند. اما متخصصان بر این نکته تاکید میکنند که پنهان کردن و یا
کنترل بیش از حد دستان در هنگام سخنرانی به این معناست که خطیب سعی میکند که
اطلاعاتی را برای حفاظت از خود یا قدرتش بازگو نکند.
برخی از روانشناسان نیز میگویند
که همواره کلمات و حالت دستان افراد در تضاد با یکدیگر هستند. به عنوان مثال، وقتی
فردی میخواهد تاکید کند که به دنبال صلح و برقراری آن است، مچ دستان خود را محکم
میکند و این حرکت حاوی پیامی مانند آن است که من به صلح دست مییابم، حتی اگر
وارد جنگ شوم.
به گفته متخصصان، این اصلی ترین دلیل برای آن است که سخنرانان از حرکات
دست خنثی استفاده میکنند. از سوی دیگر، استفاده مناسب از دستان به سخنران این
توانایی را میدهد که تا اعتماد ببینندگان را کسب کند.
برخی دیگر نیز بر این نکته
تاکید میکنند زمانی که سخنران با مچ باز سخن میگوید و از کف دستانش استفاده میکند،
بدین معناست که از نفوذ کامل برخوردار است و به مخاطب خود نیز میگوید که در حال
کنترل کامل یک بحران یا یک موقعیت استراتژیک است.
در همین حال، برخی از روانشناسان
نیز میگویند که وقتی سخنران اینگونه از دستانش استفاده میکند حالتی در مخاطب به
وجود میآورد که هیچ گاه بر حقانیت سخنان او شک نمیکنند.
در این شرایط است که
مخاطب مطمئن میشود که سیاستمدار مذکور کنترل امور را به طور کامل در اختیار دارد.
بسیاری از سخنرانان نیز سعی میکنند که دستان خود را مشت نکنند چرا که هیچ کس به
استقبال جنگ نمیرود و این حرکت تنها به معنای جنگ و خونریزی است.
مردم
همواره میخواهند که رهبران شان احساسات خود را کنترل کنند و تنها به عمل به وعدهها
فکر کنند. اما برخی بر این مسئله تاکید میکنند که اگر فردی در سخنرانی همیشه کف
دستان خود را بالا و پائین ببرد همواره به معنای صلح طلبی و کنترل کامل امور نیست
و در برخی موارد بدین معناست که تلاش میکند که شرایط دشواری توضیح دهد و
مخاطب خود را آگاه کند و یا اینکه او درصدد است که به خاطر رسوایی اخیر به وجود
آمده، عذرخواهی کند و تنها راه برای ابراز این مسئله حرکت دستانش است.