صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۵۹۴۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۵ - ۰۳ مهر ۱۳۸۶ - 25 September 2007

راز قتل دختر در قلب مادر

همسرم با زير نظر گرفتن تلفن هاى دخترم متوجه آشنايى او با مرد ناشناسى شد. به همين خاطر تصميم به قتل او گرفت تا از آبرو ريزى خانوادگى جلوگيرى كند.

 

مردى كه پس از قتل دخترش با صحنه سازى سعى در گمراه كردن كارآگاهان داشت در تحقيقات پليس به قتل اعتراف كرد.
 
سردار على مؤيدى فرمانده انتظامى استان فارس در گفت وگو با ایران ضمن اعلام اين خبر افزود: ساعت ۶ صبح ۲۸ شهريور مأموران در جريان مرگ دختر ۱۸ ساله اى به نام فتانه در يكى از بيمارستان هاى شهرستان «قيروكارزين» قرار گرفتند.

مأموران پس از حضور در بيمارستان متوجه شدند ساعتى قبل پيكر بى جان دختر از سوى پدرش به بيمارستان منتقل شده است. پدر دختر جوان در گزارش بيمارستان اظهار داشته بود: دخترم بر اثر تصادف با يك خودروى زرد رنگ مجروح شد.

مأموران در ادامه به بازجويى از اكبر پرداخته و پى به تناقض گويى هاى او بردند. بنابراين به محل تصادف رفته و متوجه ساختگى بودن تصادف و صحنه سازى شدند. به همين دليل از تحويل دادن جسد دختر جوان به خانواده اش خوددارى كردند.

مأموران پس از پى بردن به اين موضوع، خانواده مقتول را احضار كردند. سرانجام مادر فتانه در بازجويى ها پرده از راز قتل دخترش برداشت. او در اعتراف هايش گفت: چندى قبل همسرم با زير نظر گرفتن تلفن هاى دخترم متوجه آشنايى او با مرد ناشناسى شد. به همين خاطر تصميم به قتل او گرفت تا از آبرو ريزى خانوادگى جلوگيرى كند. شوهرم تهديد كرد اگر در اين مورد با كسى صحبت كنم مرا هم خواهد كشت. بنابراين ساعت ۹ شب ۲۷ شهريور فتانه را به بهانه ديدن يكى از اقوام از خانه بيرون برد و ساعتى بعد بدون او بازگشت و گفت: كارش را تمام كردم. صبح روز بعد او مرا با خود به پارك جنگلى برد و جسد دخترم را نشانم داد. بعد هم با صحنه سازى كنار جاده جسد را به بيمارستان منتقل كرديم.

سردار مؤيدى در ادامه تصريح كرد: پدر مقتول نيز پس از دستگيرى به كارآگاهان گفت: دخترم را از پرتگاهى كه نزديك خانه بود به پائين پرت كردم و بعد هم جسدش را در ملحفه اى پيچانده و به كنار جاده منتقل كردم. متهم به قتل با قرار قانونى روانه زندان شد.

 

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۲۰:۵۵ - ۱۳۸۶/۰۷/۰۸
خاک بر سر پدرمادرش کنند که اینقدر بی احساس و سنگدلند امان از ما که تمام زندگیمان را وقف حرف های مردم کردیم
تعداد کاراکترهای مجاز:1200