صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۶۹۲۴
تاریخ انتشار: ۲۱:۳۹ - ۱۷ مهر ۱۳۸۶ - 09 October 2007

هاشمي رفسنجاني خاكريز اول

عليرضا قائمي


یادداشت زیر که از سوی یکی از کاربران عصرایران ارسال شده ، الزاماً بازتاب دهنده دیدگاه های عصرایران نیست و صرفاً در راستای رویکرد سایت در تبدیل به محلی برای تضارب محترمانه آراء منتشر می شود . از این رو ، آماده دریافت و انتشار نقدهای وارده بر این نگاه نیز هستیم .


عضو ارشد رايحه خوش خدمت در مراسم افطاري انجمن اسلامي دانشگاه صنعتي امير كبير سخناني را بر زبان جاري كرد كه به خوبي مي تواند از عهدة نشان دادن درون مايه اين گرايش سياسي بر آيد.

 در اين نشست جناب آقاي محمد علي رامين با حمله به رئيس مجلس خبرگان گفت:"در دمكراسي و نظام مردم سالاري با اين نكته جدي مواجه هستيم كساني كه 30 سال پيش انقلاب كردند ، زحمت كشيدند و مصادر را كسب كردند تا چه زماني بايد بر اريكه قدرت بنشينند؟...
صحبت از نسل جوان و فرهيخته به محض اينكه به تعويض جايگاه های حکومتی برمي خورد، با چالش مواجه مي شود و عده اي تصور مي كنند كه بايد در هر دوره اي در رأس كار باشند و مردم هم موظف هستند به آنها راي بدهند تا شايد حضرت عزرائيل يك جابجايي صورت دهد...
هر كس معتقد است اقتصاد كشور بايد 25 سال در دست او باشد اگر روزي مردم به فردي نظير احمدي نژاد راي دادند با توجه به سلطه 25 ساله آنها نفس مردم را مي گيرند و اجازه نمي دهند حركتي كند و حتما سعي مي كنند او را به زمين بزنند...
خداوند مي گويد امانت را به اهل آن واگذار كنيد. دستور خداوند به معناي سپردن امانت به شايستگان است. وقتي انتخاب مردم عادلانه باشد آنها نيز عادلانه رفتار خواهند كرد. اگر امانت را به اهلش ندهيد از شما بهره برداري مي شود و نتيجه ای حاصل شما نخواهد شد...
اگر روند مجلس هشتم رو به تكامل نباشد دچار ارتجاع مي شويم و در صورت مواجه شدن با ارتجاع، راه نظام را سد مي كنيم...
عده اي دوست دارند سيستم جمهوري را به سيستم خاندان سالاري و اشرافيت تبديل كنند. آنها مدعي هستند خودشان معيار همه مباني هستند و اگر اجازه يابند اسلام و انقلاب را هم با محوريت خود مي سنجند و امام را با ملاك هاي خود معرفي مي كنند."

سخنان صريح فوق كه در سال وحدت ملي و انسجام اسلامي با تمام عصبانيت ادا شده است، گويي عزم آن دارد كه جهت گيري اين طيف سياسي را در انتخابات آتي مجلس شوراي اسلامي ترسيم نمايد. بويي كه از اين سخنان به مشام مي رسد حاكي از آن است كه بار ديگر كمانداران مدعي اصولگرايي هم چون سلف ناتني خويش – مدعيان اصلاح طلبي – هاشمي رفسنجاني را آماج تيرهاي كين خود قرار خواهند داد،‌ چنان كه از هم اينك در صدد زمينه سازي آن هستند.

سخنان اين عضو به اصطلاح متدين رايحة خوش خدمت علاوه بر تأملاتي كه دارد، اهداف پشت پرده اي را دنبال مي كند كه ما با اشاره به اين تاملات ، نگاهي به پشت پردة آن مي افكنيم.

1 – اگر ايشان به نمايندگي از هم كيشان خود به راستي بر دمكراسي و نظام مردم سالاري ديني به عنوان راي اكثريت مردم مسلمان باور دارد، چرا بر حق انتخاب آزادانة مردم ارج نمي نهد؟ شايد مردم بخواهند به دلايلي از جمله كارآمدي و اعتماد بي شائبه، افرادي را بعد از يك عمر مسئوليت پذيري دوباره بر سرنوشت خود حاكم كنند، آيا اين خلاف قواعد مردم سالاري است يا عين مردم سالاري؟
ضمن اين كه با كدام مباني ديني مسئوليت پذيري مستمر و حتي در سنين بالا داراي ايراد و اشكال است كه ايشان از آن آشفته شده اند؟
 واقعا در صورت وجود چنين شبهه اي مسئوليت پذيري ولي فقيه را چگونه توجيه مي كنند. امام راحل در گذشته و مقام معظم رهبري در زمان حال با سنين بالا اصلي ترين بار نظام اسلامي را به دوش مي كشند كه بايد با فتواي اين رجل سياسي جاي خود را به جوانترها بسپارند! در اسلام براي مسئوليت پذيري افراد شرايطي از جمله امانت داري و كارآمدي گذاشته شده است كه همگان در هر سني با دارا بودن آن شرايط مي توانند در مناصب مختلف به جامعه اسلامي خدمت كنند و بالعكس در صورت فقدان آن شرايط باز در هر سني نمي توانند بر كرسي هاي مسئوليت تكيه زنند.

بنابراين اصل داشتن يا نداشتن آن شرايط است. ضمن اين كه رياست مجمع تشخيص مصلحت و مجلس خبرگان رهبري به ترتيب از سوي مقام معظم رهبري و مجتهدان خبره به آقاي هاشمي رفسنجاني تفويض شده است كه هيچ ارتباطي با مسئوليت پذيري جوانان ندارد.

2 – اين عضو خدوم رايحة خوش خدمت مدعي است كه 25 سال اقتصاد كشور در دست هاشمي بوده و هم اينك به دلايلي نفس مردم را گرفته و اجازه هيچ حركتي را به رئيس جمهور نمي دهد.
اين سخنان تلاش دارد تلويحا به اين سوال در اذهان عمومي دامن زند كه امام راحل و مقام معظم رهبري در مقابل اين فرايند تلخ ايستادگي نكرده و به مسئوليت هاي قانوني خود در قبال نفي سلطة 25 ساله هاشمي رفسنجاني عمل ننموده اند. چرا كه بي شك در صورت صحت مدعاي وي فلش سوالات به سوي امام و رهبري مي چرخد كه چنين اجازه اي را به هاشمي داده اند و البته اينجانب معتقدم ايشان به تبعات حرف هاي خود آگاهي كامل دارند و عامدانه در اين راه گام بر مي دارند.

3 – چون صاحب اين قلم منظور آقاي رامين را از به كارگيري واژه ارتجاع و ارتباط آن با هاشمي را در نیافت، از آن مي گذرد. باقي مطالب ايشان نيز از جمله تهمت هايي است كه ارزش پرداختن ندارد.

اما در پشت پرده اين سخنان چه چيزي نهفته است؟ و اين گونه سخنان با چه اهدافي در فضاي افكار عمومي منتشر مي شود؟ آيا اين سخنان و مطالب همانند آن هدفمند و برنامه ريزي شده است يا بي هدف و كينه توزانه؟ قبل از پاسخ گفتن به اين سوالات فرازي از پيام مهم و تاريخي بنيانگذار جمهوري اسلامي را كه در مورخ 3 اسفند 67 خطاب به روحانيون و مراجع صادر كردند را مي آوريم. حضرت امام خميني (ره) در اين پيام كه به منشور روحانيت شهرت يافته است، مي نويسند:"مردم شريف ايران توجه داشته باشند كه نوعا تبليغاتي كه عليه روحانيت انجام مي پذيرد به منظور نابودي روحانيت انقلاب است. ايادي شيطان در تنگناها و سختي ها به سراغ مردم مي روند كه بگويند روحانيت مسبب مشكلات و نارسايي هاست آن هم كدام روحاني، روحاني بي درد و بي مسئوليت، نه، بلكه روحانيتي كه در همة حوادث جلوتر از ديگران در معرض خطر بوده است. كسي مدعي آن نيست كه مردم و پابرهنه ها مشكلي ندارند و همة امكانات در اختيار مردم است، مسلم آثار ده سال محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر مي شود و كمبودها و نياز ها رخ مي نمايد. ولي من با يقين شهادت مي دهم كه اگر افرادي غير از روحانيت جلودار حركت انقلاب و تصميمات بودند امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر آمريكا و جهان خواران و جز عدول از همة معتقدات اسلامي و انقلابي چيزي برايمان نمانده بود."

بخشي از نيروي جريان هاي اصولگرا و اصلاح طلب از جمله حزب مشاركت و جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي با همه اختلاف نظرهاي جدي و بنيادي كه در حوزه هاي مختلف نظري و عملي با يك ديگر دارند،‌ به طور نانوشته اي در موارد خاصي داراي اتفاق نظر و هم گرايي تنگاتنگ هستند. از جمله موارد اين اتحاد تلخ عدم باور قلبي و عملي ايشان نسبت به مديريت روحانيت است.

نفي و انكار مديريت روحانيت يكي از محل هاي ثقل اجماع و هم بستگي ايشان محسوب مي شود كه البته هر كدام از اين نحله هاي فكري دلايل خاصي را در اين باره دارند. اين سنخ از اصلاح طلبان اصل حاكميت دين را بر نمي تابند تا چه رسد به اين كه حاكم بودن روحانيت را تحمل كنند. اما اين قبيل از اصولگرايان كه مخاطب اصلي اين نوشته آنهاست، با تمسك به دلايل خود تراشيده و مختلفي از پذيرش مديريت روحانيت سرباز مي زنند كه ما به دو استدلال آنها اشاره مي كنيم.

1 – برخي از ايشان معتقدند شان و منزلت روحانيت – البته آن گونه كه ايشان تعريف مي كنند – ايجاب مي كند تا در مسئوليت هاي اجرائي كه محل ثقل چالش ها است وارد نشوند، چرا كه مقام اجرايي خطرساز و آبرو ريز است و به همين دليل روحانيت نبايد وجة خود را با حضور در عرصة اجرايي خراب كند و سيل انتقادهاي مردمي را به سوي خود روانه سازد. روحانيت در اين چشم انداز بايد در گوشه اي نشسته و انتقاد كرده و طلب كار باشد تا همواره جايگاه مردمي خويش را حفظ نمايد. اين ديدگاه كه كساني هم چون آقاي منتظري در گذشته و با كمي تفاوت دكتر علي مطهري در زمان حال بر آن پاي مي فشرند، صد در صد در مقابل نگرش امام خميني (ره) قرار دارد.

 البته مدعيان اين تفكر هرگز براي ادعاي خود سندي از منابع اسلامي يا استدلالي عقلايي و اقناع كننده به دست نمي دهند، بلكه آقاي منتظري بيشتر از سر دلسوزي براي روحانيت و آقاي مطهري به اعتبار سخنان علامة شهيد مرتضي مطهري (ره) كه به شدت قابل نقض و نقد است، آن را طرح مي كنند و اين در حالي است كه نظر مقابل ايشان مبني بر مسئوليت پذيري اجرايي روحانيت متكي به منابع غني و متواتر اسلامي است. در هر صورت چون اين نگرش محل بحث ما نيست از آن مي گذريم.

2 – اما برخي از اين به اصطلاح اصولگرايان معتقدند،‌وظايف ذاتي روحانيت تعليم، تبليغ و به اعتباري همان كارهاي سنتي است و بايد به آنها كه در شمار كارهاي اصلي و اولية ايشان است باز گردند. البته اين چاشني مباحث ايشان است، والا آن چه از لايه هاي مختلف فكري و بطون انديشه هاي ايشان بر مي آيد، مؤيد اين ادعاست كه اين ديدگاه هيچ گونه وجاهتي براي مديريت روحانيت قائل نيستند و بر خلاف امام راحل حلقة روحانيت را براي عرصه هاي اجرايي به شدت ناكارآمد و ناتوان مي دانند و معتقدند روحانيت نمي تواند مديريتي شايسته و كارآمد را اعمال نمايد، چون نه علم و نه تجربه آن را دارد و اگر بر فرض محال اين هر دو را داشت، باز به دليل اين كه روحانيت براي كارهاي اجرايي ساخته نشده اند، از پذيرش آن امتناع مي كنند و خلاصه اين كه حاضر نيستند زير بار مديريت روحانيت بروند، حتي اگر بسيار توانمند، كاردان و كارآمد باشند.

حال اين گروه از اصولگرايان كه اينجانب امثال آقاي رامين را در شمار آنها ارزيابي مي كنم، بخش هايي از قدرت را به دست گرفته اند و سخت در تلاشند در فرصت پيش آمده موضوع مديريت اجرايي روحانيت را براي هميشه خاتمه دهند. اين گروه براي دست يابي به اين هدف دو راه دارند:

1 - طرح شبهه و ايجاد ترديد هاي فكري در مورد مديريت اجرايي روحانيت كه به دليل عدم مباني و نداشتن نظريه هاي اقناع كننده كمتر به آن مي پردازند.

2 – تخريب دوران مديريت اجرايي روحانيت و سياه جلوه دادن آن كه در سطح افكار عمومي مقصودشان را فراهم مي كند. در اين شيوه ايشان نمي گويند كه با اصل مديريت كلان اجرايي روحانيت مشكل دارند، بلكه مي گويند روحانيت در دوراني كه بر بالاترين كرسي هاي اجرايي كشور تكيه زده بودند، جز ظلم و بي عدالتي، ايجاد مافياي ثروت و قدرت، اشرافي گري و خاندان سالاري، عميق كردن فاصلة طبقاتي و هزاران معايب ديگر كه تنها از دست كارگزاران رژيم منحوس پهلوي بر مي آيد، دستاورد ديگري نداشتند.

حال در اينجاست كه آيت الله هاشمي رفسنجاني جايگاه ويژه اي مي يابد، چرا كه او به عنوان شخصيتي كه از اول شروع نهضت اسلامي در همة ‌حوادث تلخ و شيرين انقلاب حضور داشته و به دليل جانفشاني هايش در ادوار مختلف به چهرة ممتاز روحانيت انقلابي بدل شده و همواره مسئوليت هاي بزرگ و سنگيني بر دوش كشيده است، شايد تنها شخصيتي باشد كه بتوان ادعا كرد كه سمبل مديريت روحانيت در بالاترين مقام اجرايي بوده است.

 قبل از وي نخست وزير مسئول تشكيل كابينه بود و رئيس جمهور مقامي تشريفاتي داشت، بعد از وي نيز آقاي خاتمي فاقد شاخصه هاي لازم براي اطلاق مديريت روحانيت در بالاترين مقام اجرايي كشور است.

بنابراين تنها آقاي هاشمي است كه مي تواند به عنوان يك روحاني انقلابي واجد اطلاق مديريت كلان اجرايي باشد و درست به همين دليل بايد كارنامة عملكرد موفق وي تخريب و مخدوش شود تا مردم وراي علاقه اي كه به روحانيت دارند، از مديريت اجرايي ايشان حمايت و جانبداري نكنند.

 همين جاست كه مي توان ادعا كرد تخريب به ناحق كارنامة موفق هاشمي در دوران رياست جمهوري بيش از اين كه در صدد نفي شخص هاشمي باشد در صدد نفي مديريت اجرايي روحانيت است. بي شك وقتي از انقلابي ترين و كارآمدترين روحاني كشور كه همواره مورد اعتماد امام، رهبري و مردم بوده است، چنين عملكرد سياهي را به تصوير مي كشند، مردم حق دارند نسبت به توانمندي روحانيون ديگر اعتماد نكنند و آنها را لايق مناصب كلان اجرايي ندانند.

به عبارتي هاشمي خاكريزي است كه بي اعتقادان به مديريت روحانيت با فتح آن در صدد كنار گذاشتن روحانيت از مديريت كلان اجرايي هستند والا اگر ايشان واقعا ولايي و اصولگرا بودند، لااقل مي بايست بيانات رهبري در مورد دولت پركار هاشمي را مي پذيرفتند كه ابدا چنين اعتنايي به بيانات حضرت ايشان نمي كنند.

به همين دليل دفاع از خاكريز هاشمي رفسنجاني دفاع از شخص وي نيست، بلكه دفاع از مديريت كلان اجرايي روحانيت است و نيز تخريب دوران رياست جمهوري او نيز، تخريب شخص وي نيست بلكه تخريب مديريت كلان اجرايي روحانيت است. البته جايگاه نقد و انتقاد نسبت به دولت هاشمي همانند دولت هاي ديگر هميشه محفوظ است چرا افراد معصوم و خالي از خطا نيستند، اما همه مي دانند و مي دانيم كه اين داعيه داران مدعي اصولگرايي نقد نمي كنند، بلكه كينه توزانه تخريب مي كنند. پس بايد ايشان را زير نظر داشت و ريششان را دليل دينشان نگرفت.

عصر ايران

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۰۴:۵۷ - ۱۳۸۶/۰۸/۰۳
بنام هستی بخش

فردی بنام اشتری لرکی با عنوان رئیس سابق بانک سپه در پاریس پیامی گذاشته است و شما هم مطالب او را در اینجا درج کرده اید. شما می توانید از سفارت ایران در پاریس سوالی در مورد این فرد بکنید تا پرونده این فرد را برای شما بازگو کنند .
از ایشان بپرسید 4 میلیون دلار از دارائیهای بانک سپه را چه کرده و چرا مدتی در زندان بوده؟ فرانسه بخاطر اینکه وی ادعا کرده بود که در صورت استرداد به ایران اعدام خواهد شد از استرداد وی طفره رفت .این فرد زمانی که 4 میلون دلار را برداشت با همکاری دوستان کمونیست خود در بورس امریکا بکار گرفت و در مصاحبه هائی که آن زمان با رادیو امریکا و روزنامه ها ضد انقلاب داشت گفت این پول متعلق به ملت بود و وی این پول را برداشته تا به صاحبان اصلی آنها یعنی کارگران فقیر در ایران برساند.
جالب اینکه وی در حال حاضر با همان پولهای متعلق به کارگران و ایتام منزل مجللی در پاریس خریده و با بقیه پول ها هم به سلامتی همان کارگزان و ایتام به معامله می پردازد .
جناب آقای اشتری شما یک کارمند ساده از شهر بوشهر بودید و این نظام مقدس به شما امکان رفتن به پاریس برای طی یک دوره شش ماهه کار آموزی همراه با کار در بانک سپه پاریس را محیا کرد در همان زمان رئیس بانک سپه عوض شد و تا رسیدن رئیس جدید شما را مسئول موقت بانک گذاشتند. ولی شما در همان مدت کوتاه ...کردی و 4 میلیون دلار را از دارائهای مردم شریف ایران با همکاری چند خائن برداشتی و رفتی و حالا امروز آمده ای و از فساد مالی سخن می گوئی ؟
صبا/پاریس
ناشناس
۱۱:۳۱ - ۱۳۸۶/۰۷/۲۲
اي كاش وزارت اطلاعات بدون جانبداري سوابق اين آقاي رامين را بررسي مي كرد. رفتار ايشان بسيار به فراماسونرهاي انگليسي شبيه هست. آنان كه تاريخ معاصر را بلدند مي دانند چه مي گويم. اگر در مورد نامبرده وزارت اطلاعات وارد عمل نشود، قطعا 50 سال بعد نسلهاي بعدي كلي به ما خواهند خنديد.
ناشناس
۱۸:۱۳ - ۱۳۸۶/۰۷/۲۱
دولت نهم بهترین دولت و کارآمدترین دولت و مردمی ترین دولت بعد از انقلاب است .
ناشناس
۱۶:۰۳ - ۱۳۸۶/۰۷/۲۱
هوالمستعان
اولا اينكه در نقدتان اشكالاتي وجود دارد كه خودتان بر نقد دكتر رامـــــين اشكال وارد كرده ايد شما نبايستي شخصيت آقاي هاشمي را با شخصيت مقام معظم رهبري مقايسه كردواينكه مردم اين را نمي پسندند چرا كه رهبر انقلاب كدام سرمايه را دارا مي باشد بجز اخلاص و صداقت واينكه آقاي هاشمي يك شخص سياسي است كه نتواست در دور نهم رياست جمهوري راي خوبي كسب نمايد
• آقاي دكتررامــــــين تهمتي به كسي نداده اند اين تصورات ذهني شماست
• منظور از تبليغات عليه روحانيت، اين نيست مگر حضرت امام (ره)نفرمودند كه كه ميزان حال شخصي فرد است اينكه يكي لباس روحانيت داشت وما نتوانيم انتقاد كنيم اين خود دليل بر بي منطقي است مگر روحانيت نمي توانند اشتباه كنند چه بسا افرادي در اين نظام باشند كه لباس روحانيت داشتند وچه خيانت ها كردند منظور امام (ره)تبليغ عليه روحانيتي هستند كه نماد اخلاص وفاداري صداقت وايمانند.
*چرا شما دم از انتقاد پذيري مي زنيد وسخنان دكتر رامــــين كه شخصيتي وارسته است را بي اساس مي دانيد /
*ملاك براي ما اصل نظام است نمي شود نظام را بخاطر اشخاص تعريف كرد معيار نظام باشد نه اشخاص .
*سهرابي
ناشناس
۱۹:۰۱ - ۱۳۸۶/۰۷/۲۰
جناب رامين بدانند كه سكان اداره كشور در دست دكتر احمدي نزاد است.كسي هم با هر مقامي نميتواند ان را پس بگيرد!هر تصميمي هم خواسته اند تا كنون براي اداره كشور گرفته اند.احمدي نزاد زماني زمين ميخورد كه نتواند شعارهاي انتخاباتي خود را انجام دهد.پس از حالا تقصير شكست احتماليي خود را به گردن هاشمي نيندازيد.اگر موانعي هم ميبينيد كه نميگذارند كارتان را انجام دهيد بهتر است با شهامت به مردم بگوييد زيرا با بليط ترفند دستهايي
نميگذارند...شما نميتوانيد در هيچ اتوبوسي سوار شويد!!!!
ناشناس
۲۰:۰۷ - ۱۳۸۶/۰۷/۱۹
البته حضرت امام این حرف را به اقتضای دوران انقلاب و جنگ زده اند. هر زمانی اقتضای خودش را دارد. مگر نه این که حضرت امام در مورد خاندان سعودی هم فرمودند ما اگر با آمریکا هم کنار بیاییم و آمریکا را ببخشیم، فهد را نمی بخشیم. اما دیدم که به اقتضای تحولات سیاسی نظام تصمیم گرفت در زمان حیات ملک فهد بهترین روابط را با دولت عربستان برقرار کند.
ناشناس
۱۴:۲۴ - ۱۳۸۶/۰۷/۱۹
اينكه 16 سال هاشمي واطرافيانش ايران را عقب نگه داشتند بسيار واضح شده انهم بعد از روي كار امدن دولتي مكتبي كه دلش براي اسلام و ايران مي تپد و وابستگي به هيچ حزب و گروهي هم ندارد بخلاف هاشمي كه در هر دوره اقدام به راه انداختن دسته اي مي كند تا همچنان روي كار بماند
نمونه اش همين مجلس خبرگان كه با وجود علماي مجتهد و طراز اول و انقلابي
با پشت هم اندازي خود را جا كرد و ..
تا كي بايد هاشمي و خاندان و طرفدارانش حاكم بر كشور باشند ؟
ناشناس
۱۳:۱۱ - ۱۳۸۶/۰۷/۱۹
حضرت امام فرمودند: (نقل به مضمون) نهضت زنده است چون هاشمی زنده است.
ناشناس
۰۶:۵۸ - ۱۳۸۶/۰۷/۱۹
بااحترام به سعه صدر سایت محترم عصرایران که این فضا را برای درج نظرات خوانندگان اختصاص داد در پاسخ جناب آقای حسین زاده عرض میکنم که سن من به من اجازه میدهد که دوران انقلاب و دوران جنگ تحمیلی را کمی به تصویر بکشم که جوانان ۱۲ ساله تا ۱۹ ساله چگونه با شعار های استواربر اراده در میدان بودند و با ناکسان نبرد میکردند.اگر گفتار من ناشی از همین سنین ۱۵ سالگی ها باشد باید به خود افتخار کنم که هنوز روحیه آن عزیزان جاوید درتاریخ در من وجود دارد.البته از دید دیگر به ایشان حق میدهم که برای تطهیر هاشمی بازهم از رهبری فرزانه کشور مایه میگذارند.عزیزجان اصالت رهبری از حقانیت اسلام است. اسلام با فساد مالی مخالف است.اگر فساد مالی که منشا فساد اخلاقی واجتماعی هم هست نتیجه سیاست آگاهانه هر فردی باشد اسلام اجازه تطهیر وی را نمیدهد.من خوشحالم که این عزیز خواننده به نظرات من توجه دارد اما توجه من بیشتر به شرایطی است که دردوران ۱۶ ساله محمل نابسامانی اجتماعی و عدول از ارزشهای فرهنگ اسلامی بود.یک ناظر با یک توجیه کننده فرق دارد.من نظرم را میگویم اما برای مصلحت توجیه کننده نخواهم بود. دردوران مسئولیتم دربانک سپه پاریس شاهد حقایقی بودم که نتیجه همان محمل ها بود. خدا همه پانزده ساله های با شعور را که شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی سر میدادند حفظ کند. درخاتمه عرض میکنم که جامعه ایرانی بخش عمده اش از همین مردم کوچه وبازار است. بازار که بازوی انقلاب و کوچه های تودرتو هم ماوای مستضعفین دوران انقلاب اسلامی است. تعالی مستضعفین تحقیر آنها نیست.والسلام
بااحترام
هدایت اشتری لرکی
رئیس سابق بانک سپه پاریس
ناشناس
۲۳:۵۶ - ۱۳۸۶/۰۷/۱۸
در جواب به رييس سابق بانك سپه عرض مي كنم از شما بعيد است كه بدون ارائه شاخصه ها مثل عوام ناس حرف بزنيد. شما يا بايد محوريت كسي مثل رهبري يا هر كسي ديگر را قبول كنيد و با معيار بيانات ايشان دوران هاشمي را ارزيابي كنيد و يا بايد براي ارزيابي شاخصه هاي ارزيابي خود را ارائه دهيد والا خود اذعان خواهي كرد كه اين رويه از ارزيابي عاميانه است. اين كه بگوييم 16 سال اينطور و انطور نبود و هيچ شاخصه اي براي اين ارزيابي به دست ندهيم كار مردم كوچه و بازار است كه البته ملت هشيار ما اين طور نيستند. استدعا دارم شعاري حرف نزنيد چون فقط اين شنونده نيست كه حرف هاي خودش را مي شنود خيلي ها هم حرف هاي گوينده را مي شنوند و ارزيابي مي كنند. شعار دادن زيبنده جوانان 15 ساله است نه رييس سابق بانك سپه پاريس با تشكر و پوزش
مهدي حسين زاده
ناشناس
۱۸:۲۲ - ۱۳۸۶/۰۷/۱۸
ملت و مملكت ما حالا حالاها بايد خسارت دوران مسئوليت آقاي هاشمي را بدهند!
ناشناس
۱۷:۵۹ - ۱۳۸۶/۰۷/۱۸
بسياري ترس از آن دارند که اگر از آقای هاشمی دفاع کنند موقعیت سیاسی و شغلی شان از دست برود ، بنا بر این ترجیح می دهند همیشه با کسانی همراهی کنند که موقعیت و منصب و ریاست دست آنها است. تقوای قوی و اخلاص بالا می خواهد تا انسان حق را بر همه چیز ترجیح دهد که آنهم کمیاب است. متاسفانه!!!
ناشناس
۰۹:۰۰ - ۱۳۸۶/۰۷/۱۸
خداوند آقاي هاشمي را بسلامت بدارد. ناسپاسان را هدايت كند . به مطلعين از خدمات روحانيت وبخصوص خدمات آقاي هاشمي غيرت وشجاعت بدهد كه در زمان حاضر ازايشان دفاع كنند و كار را به تاريخ نسپارند .
ناشناس
۰۸:۴۰ - ۱۳۸۶/۰۷/۱۸
متاسفانه از همان اول انقلاب توهين و تخطئه و بازي با آبروي افراد (مبارز و غير مبارز) در اين مملكت رايج شد. طبيعي است وقتي كه با آن برخورد قاطعي نشود فراگير ميشود. افراد هم براي صحبتهاي خود يا دليلي ندارند و يا دليل تراشي ميكنند . آبروي مسلمان يا مومن (هركه باشد) از حرمت خانه خدا هم بيشتر است در حاليكه افراد براي تخريب و رسيدن به منافع شخصي و جناحي خود از هيچ اقدامي فرو گذار نمي كنند. من هيچيك از سران مملكت را معصوم نمي دانم و معتقدم همه آنها از بالا ترين تا پائين ترين ركن نظام از اول انقلاب تا كنون به حكم عقل قطعا" اشتباهاتي داشته اند اما شيوه ايراد اشتباهات خيلي مهم است. متاسفانه در اين مملكت نقد يعني تخريب. چه بسا بهترين و خدمتگذار ترين افراد در اين مملكت هدف چنين تيرهاي زهرآگين قرارگرفته و خانه نشين شده اند. به خاطر داشته باشيد آقاي هاشمي رفسنجاني هر چه كه باشد يكي از ستونهاي اصلي اين نظام است. بيائيد تا قدرش را بيشتر بدانيم.
ناشناس
۰۷:۵۱ - ۱۳۸۶/۰۷/۱۸
من تنها به یک جمله این مدعی اشاره میکنم که میفرماید آقای هاشمی به عنوان یک روحانی انقلابی واجد اطلاق مدیریت کلان اجرایی... برای اثبات این مدیریت کلان بدست یک روحانی کدام مرحله از مدیریت این روحانی مدنظر این مدعی است.اگر منظور دوران مشعشع کارگزاران است باید ثمرات مخرب این مدیریت هم درنظر گرفته شود. اگر این مدیریت درپایان دوران شانزده ساله قطع نمیشد ، جامعه فعلی ایران مشحون از فرهنگ آمریکایی و تزلزل و فروریختگی نظام اسلامی و انقلابی بود. ایشان هرگز نباید با انقلابی بودن این اسلام اعلام جنگ میکرد. توسعه نفوذ کارگزاران نباید با توسعه فرهنگ اسلامی توجیه شود.
بااحترام.
هدایت اشتری لرکی.
رئیس سابق بانک سپه پاریس.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200