صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

پاداش مرد بد یمن!

پادشاهي به شکار رفت و در مسير مرد بدقيافه اي را ديد که بديمن بود، او را زد و به زندان انداخت. از قضا در آن روز، پادشاه شکار خوبي داشت و شادمان برگشت و به او اجازه آزادي داد.

مرد اجازه خواست تا چيزي به سلطان بگويد و گفت: اي پادشاه، مرا پس از ديدن ميزني و به زندان مي فرستي، ولي من تو را مي بينم و شکارت خوب مي شود و با سلامتي و شادي برمي گردي، حالا بگو کدام يک از ما بديمن تر بوديم براي هم؟ پادشاه از اين حرف شرمنده شد و به او هديه داد.

«کشکول شيخ بهايي»


ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200