صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۹۳۵۶۱
تاریخ انتشار: ۱۹:۴۱ - ۰۹ شهريور ۱۳۹۲ - 31 August 2013

دیالوگ واقعی در یکی از روستاهای اراک‎


پسر اول گفت: مادر جون برم جبهه؟
 
گفت: برو عزيزم...
 
رفت و والفجر مقدماتي شهيد شد.
 
 
پسر دوم گفت: مادر، داداش که رفت من هم برم؟
 
گفت: برو عزيزم...
 
رفت و خيبر شهيد شد.
  
همسر گفت: حاج خانم، بچه ها رفتند، ما هم بريم تفنگ بچه ها روي زمين نمونه.
 
گفت: خدا به همرات همسرم.
 
رفت و کربلاي ۵ شهيد شد.
 
 
مادر به خدا گفت: همه دنيام رو قبول کردي، خودم هم قبول کن.
 
رفت و حج خونين شهيد شد.

*جهان نیوز
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200