در روزگاري كه بين دو طيف سياسي عمده كشور، گاهي براي "هاشمي را از خو دانستن" و گاهي "خود را از وي جدا دانستن" دعواي سختي در مي گيرد و همواره عجايب روزگار ،خود را به تمام، در صحنه سياست به نمايش مي گذارد، سووالاتي همواره در ذهن نقش مي بندد. چند سوالي كه از چندي پيش ذهن مرا به خود مشغول كرده بود و به دنبال پاسخي احتمالي! براي آنها مي گشتم والبته مي گردم؛ چه اتفاقي مي افتد كه يكباره هاشمي رفسنجاني براي اصلاحات عزيز ميشود؟ چه اتفاقي مي افتد كه وي از چشم برخي اصولگراها مي افتد؟ چه اتفاقي باعث مي شود كه حاميان وي – مثل حسن روحاني- كه زماني جزء اولين نفرات ليست جناح راست مطرح مي شدند، امروز در دل جريان چپ و به عنوان سرليست مطرح مي شود؟و.... البته مي دانم كه پاسخ چنين سووالاتي مي تواند همواره در يك جمله بسيار كوتاه و فشرده و البته عميق!خلاصه شود:"سياست است ديگر". همين جمله كافي است براي پاسخ به اتفاقات سياسي كه همواره در تاريخ معاصر كشورمان رخ داده است. اما امروز – سه شنبه- كه مجلس بودم يك بخش كوچكي از اين سووال را ازپرويز سروري- نماينده تهران و عضو جبهه متحد اصولگرايان- پرسيدم:آقاي سروري اگر شما آقاي هاشمي رفسنجاني را اصولگرا مي دانيد، پس چرا نماينده اي از ايشان در جبهه متحد حضورر ندارد؟ و سروري اين گونه پاسخ داد: آقاي هاشمي در جبهه متحد نماينده اي ندارند. اين مساله به نزديكي ايشان با برخي احزاب از جمله "كارگزاران" بر مي گردد و احتمالا اعضاي جبهه متحد با اين بحث مشكل دارند. وي ادامه داد: در شرايط فعلي تفكيك هاشمي از كارگزاران براي جبهه متحد مشكل است و مشكل اصلي عدم حضور نماينده اي از ايشان در جبهه به همين مساله بر مي گردد. زيرا جبهه متحد با اين بخش از شرايط آقاي هاشمي، نمي تواند كنار بيايد. از سروري پرسيدم: آيا علت اين كه از قاليباف هم نماينده اي در جبهه حضور ندارد، به همين نزديكي احتمالي با كارگزاران برمي گردد؟ و او جواب داد: اين كه آنها – كارگزارني ها- در مواقعي از عملكرد آقاي قاليباف دفاع مي كنند به معناي نزديكي قاليباف با آنها نيست. قاليباف يك اصولگراست . سوال ها روي هم انباشته مي شوند و پاسخ ها به روزگاري ديگر حواله مي شوند. كاش صدسال ديگر، چند روزي باز پاي به اين بخش از عالم بگذارم و خوب بگردم تا شايد تاريخ، واقعياتي را برايم بازگو كند. هر چند كه اعتماد به تاريخ هم، همواره امري دشوار مي نمايد؛ زيرا تاريخ را همواره پيروزمندان مي نويسند. پس سوال ها روي هم انباشته مي شوند تا هيچ گاه پاسخي به آنها داده نشود!!! منبع: وبلاگ هاله نور