روزنامه تشرين سوريه در سر مقاله خود با عنوان " نبوغش هنوز كامل نشده است " در پي اثبات اظهار نظر مادر جرج بوش دربار فرزند خود برآمد.
به گزارش آريا، اين روزنامه نوشت: جرج بوش رئيس جمهور امريكا به سبب خدمات رايگاني كه به ما داده است تا تلاش كنيم طي اين هفت سال حقايقي را كشف كنيم و انحراف در سياست امريكا را ثابت نماييم، حق به گردن ما دارد و ما بايد از وي تشكر و قدرداني كنيم .
آقاي بوش طي دو روز اخير بر مواضع نابرابر دولتش پافشاري كرد و با دليل قاطع ثابت كرد كه از واقعيتهاي تاريخ، جغرافيا و حتي فرهنگ عمومي اطلاع ندارد.
طرحهاي رئيس جمهور امريكا در مقابل ميزبانان اسرائيلي و فلسطيني اش بر اين ناداني صحه مي گذارد.
اين مقاله افزوده است شخصي كه كمترين ميزان از هوش و زكاوت و شناخت را داشته باشد حرفهايي را كه رئيس جمهور امريكا بر زبان اورده است؛ مطرح نمي كند.
در وهله اول بوش جانبداري كامل خود را از اسرائيل ثابت كرد گرچه اين امر نيازي به دليل ندارد اما انچه بوش گفته است از جانبداري فراتر رفته و به سطح ذوب شدن در تفكر صهيونيستي مبتني بر خرافات، رسيده است .
بوش با تكرار آنچه كه در نشست اناپوليس گفته است يعني " دولت يهودي"، صهونيست و نژاد پرست بودن خود را اشكار ساخت و به فلسطينيها و عربها نشان داد خواسته هاي اسرائيلي و افكار افسانه اي صهيونيسم جهاني، همان خواسته هاي امريكايي است .
تشرين افزود: حق بازگشت اوارگان بطور كامل در سياست امريكا ساقط شده است و اين اقدامي است كه نه تنها نشانه نااگاهي امريكا نسبت به حقايق ، واقعيتها و تاريخ است؛ بلكه نشاندهنده برخورد با قضيه فلسطين از زاويه سازمان جهاني كنگره يهود و رهبران تل اويو است .
همه اينها به واقعيتهاي كنوني مربوط ميشودعلاوه براين يهودي سازي قدس و ادامه وضع موجود هم جز واقعيتهاست كه بايد در نظر گرفته شود. البته بي ان كه اشاره كنيم بوش عناصر صلح را كه بايد جامع باشد، ناديده گرفته است .
بوش با كمال گستاخي و بي شرمي از همه سران عرب مي خواهد دست خود را به سوي اسرائيل دراز كنند، اين گامي است كه از مدتها قبل بايد انجام مي شد.
آيا اظهارات بوش ما را به ياد حرفي نمي اندازد كه اسحاق شامير نخست وزير اسبق اسرائيل در كنفرانس مادريد زد. آنگاه كه عربها را به سوي صلح در برابر صلح و دست كشيدن از زمينهاي عربي دعوت كرد؟
تشرين در ادامه سرمقاله خود آورده است دعوت بوش از عربها براي صلح با اسرائيل بدون توافقنامه صلح، بدون عقب نشيني اسرائيل از زمينهاي اشغالي عربي، بدون بازگرداندن حقوق غصب شده، به همراه صدور فراميني براي اجراي تعديل در خط اتش بس سال 1949، دست كشيدن از حق بازگشت، همياري براي پرداخت غرامت به فلسطينيها و اجازه دادن براي ساخت شهركها در زمينهاي عربي و ... همه اين خواسته ها نشان مي دهد مطرح كننده اين خواسته ها از حد اقل لياقت، تدبير، شرم و احساس مسوليت محروم است و هيچ كس جز آناني كه به پستي و خواري رضايت دادند، اين خواسته ها را نخواهند پذيرفت .
در اينجا بايد بگويئم مادر بوش بيش از ما فرزندش را مي شناسد آنجا كه گفته است: جرج احمقترين فرزندم است.
اين جمله بخشي از حقيقت را فاش مي سازد ... از سوي ديگر بوش سياست صهيونيستي را كه نومحافظه كاران ان را ترسيم مي كنند و به ان ايمان دارند، اجرا مي كند. در ادامه مقاله امده است اما بوش در محاسباتش مهمترين عنصر را در اين معادله از ياد برده است و ان اراده ملت عربي است كه با روياهاي بوش و صاحبان پروژه صهيونيستي هيچ همسويي ندارد. اين اراده هر طرحي را كه در تضاد با اراده ملتها باشد نابود خواهد كرد.