صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۳۴۹۶۲۹
تعداد نظرات: ۹۶ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۳ - ۱۸ مرداد ۱۳۹۳ - 09 August 2014
ریشه مشکلات ما:‌

همدیگر را دوست نداریم

جعفر محمدی


- در شیرهای پرچرب، روغن پالم که برای سلامتی مضر است می ریزند و به مردم می فروشند.

- در اکثر تن ماهی ها ، روغن نباتی را به جای روغن ماهی می ریزند و به مردم می فروشند.

- قبل از زدوده شدن سموم کشاورزی از روی میوه ها ، آنها را می چینند و به مردم می فروشند.

- دو میلیون خودرو و سه میلیون موتورسیکلت معاینه فنی ندارند.

- 15 میلیون پرونده مفتوح قضایی در محاکم کشور در جریان است.

- از اول فرودین تا آخر دی سال گذشته ، فقط در تهران، ‌90 هزار نفر به دلیل نزاع به پزشکی قانونی تهران مراجعه کرده اند. آمار کل کشور بیشتر است.

- در تعطیلات عید فطر که جاده های شمال به دلیل کثرت مسافران قفل شد، برخی فروشندگان بین راهی، یک بطری آب معدنی را تا 10 هزار تومان به مسافران مانده در راه فروختند.

- ... .

این لیست را می توان همچنان ادامه داد اما واقعیت این است که با فهرست کردن رنج هایی که می بریم ، کاری از پیش نمی رود.
پس چه باید کرد؟

شاید بهتر باشد کارخانه هایی که لبنیات آلوده به پالم به مردم می دهند را پلمپ کنیم و تولید کنندگان متقلب تن ماهی را به مجازات های نقدی سنگین ( نه! خیلی سنگین) محکوم نماییم.

شاید بهتر باشد از همین امروز، علاوه بر پارکینگ های شهر، بیابان های اطراف شهرها را هم تبدیل به پارکینگ کنیم و همه خودروها و موتورسیکلت های فاقد معاینه را به پارکینگ های شهری و بیابانی منتقل کنیم.

شاید یکی از راهکارهای لازم برای کاهش تعداد پرونده های قضایی این باشد که تعداد قضات بیشتری در دستگاه قضایی استخدام شوند یا شعبات پزشکی قانونی را برای تسریع در کار مراجعه کنندگان بیشتر کنیم.

گرانفروشانی که آب معدنی را چندین برابر قیمت فروختند حتماً باید به تعزیرات معرفی شوند. شاید بد نباشد که از این به بعد، نهادهایی مانند هلال احمر در شرایط مشابه ، آب و غذا به مسافران برساند.

همه این ها راهکارهایی هستند که می شود درباره شان فکر کرد، برایشان همایش گذاشت، مصوبه و بودجه گرفت و عملیات اجرایی شان را محقق ساخت اما واقعیت این است که در کنار همه این کارهای اجرایی - که در جای خود لازم اند - باید به سراغ "ریشه مشترک" همه این مشکلات رفت.

اما به نظر می رسد ریشه مشترک ریختن روغن پالم در شیر و گران فروختن آب به مسافران جاده چالوس و نزاع های خیابانی ، این است که "ما همدیگر را دوست نداریم".
اگر مدیر فلان کارخانه تولید لبنیات، مردم را دوست می داشت، با خود می گفت که درست نیست آنها با خوردن لبنیات کارخانه من دچار چربی اضافه و بیماری شوند.

آن کشاورزی که میوه های آلوده به سم تحویل مردم می دهد،‌ اگر همنوعان خود را دوست داشت، با خود می گفت که درست نیست خانواده ها به هوای این که دارند میوه های پر از ویتامین می خورند، ذره ذره سم بخورند و در دراز مدت به انواع سرطان ها دچار شوند.

آن مغازه داری که فرصت در راه ماندگی مردم را برای گرانفروشی مغتنم دانست،‌اگر مردم را دوست داشت ،‌به آنها به چشم شکار نگاه نمی کرد و ... .

چرخه "دوست نداشتن همدیگر"‌ ، در حالی همه ما را می بلعد که هر کس فکر می کند در حال زرنگی و برنده شدن است و به این نمی اندیشد که اگر من امروز آب معدنی را به 10 برابر قیمت بفروشم، فردا خودرویی سوار می شوم که کارگر خط تولیدش چون مردم را دوست ندارد، فلان پیچش را محکم نبسته است و آن کارگر هم شیر پالم دار می خورد تا زودتر سکته کند و و رئیس کارخانه لبنیات هم سر یک چهار راه با یک راننده  تاکسی سر بوق زدن دعوا می کند و مصدوم می شود و آن راننده تاکسی هم به پست تعمیرکاری می خورد که روغن تقلبی به ماشین اش می ریزد و این قصه همچنان ادامه می یابد و هر کدام از ما ، دیگری را قربانی می کنیم و قربانی دیگری می شویم.

"همدیگر را دوست بداریم" ؛ این کلید حل معماست و راهگشای بسیاری از معضلات اجتماعی است که درگیرش هستیم.

 اگر به همان اندازه که به لایه های رویی مشکلات می پردازیم،‌ به ریشه مشترک شان توجه کنیم و آن گاه از خود بپرسیم چرا دوست نداشتن همدیگر،‌ این همه فراگیر شده است و سپس به همین یک سوال و پاسخش بپردازیم، جامعه ایران ،‌جای بسیار بهتری برای زندگی خواهد بود.

پی نوشت1:

این عکس ، یکی از زیباترین عکس هایی است که دیده ام. کسی که این کاغذ را روی در خانه اش چسبانده ،‌ حتماً انسان مهربانی است و مردم را دوست دارد.



ای کاش همه ما این گونه بودیم و البته می توانیم این گونه باشیم زیرا مهربانی در ذات بشر است.
حتی اگر از منظر نفع گرایانه هم به موضوع بنگریم، نهایتاً این مهربانی ها به نفع خودمان است. 

پی نوشت 2:
برای مهربان بودن با یکدیگر ، منتظر نباشید دولت بیاید و فرهنگ سازی کند تا ما همدیگر را دوست داشته باشیم. از همین امروز به اصالت انسانی خویش برگردیم، انسان ها را دوست بداریم و رفتار مهربانانه تری داشته باشیم،‌به همین سادگی. باور کنید زندگی خودمان هم راحت تر می شود.
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۹۶
در انتظار بررسی: ۳۵۳
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
کاش در ادامه عنوان مقاله می نوشتید ' ما فقط پول را دوست داریم و بس'
در جامعه ای که 'پول' هدف اعضا و افرادش میشود توقع بیشتری دارید؟
مطمئن باشید وضعیت از این هم بدتر خواهد شد.
ناشناس
۱۵:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
یک روزی ما همدیگر رو دوست داشتیم، ولی حالا خودمان را بیشتر و پولمان را بیشتر تر دوست داریم. از اون کوچه خیلی وقته گذشتیم ...
ناشناس
۱۵:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
ممنون از مطلب بسيار خوبتان. البته همين مردم و همين جامعه ما قبلتر در موقعيتهايي همچون انقلاب و حتی جنگ به گفته شاهدانش ظاهرا همديگر را دوست داشتند و با هم بهتر بودند. بايد ريشه يابی کرد چی شد که اينطوری شديم؟ ولی منتظر ريشه يابی و ... نشينيم هر کس از خودش و دور و بريهايش شروع کند. نهايتا به خاطر يک همچين نوشته ای می گويند جلوی درب پارکينگ يا کارهای ديگر اينچنينی می گويند ظرف ... است ديگه ولی مطمئنا روی شخصی که اين نظر را دارد هم تاثير خواهد گذاشت.
يك ايراني
۱۵:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
بعد از تعطيلات 4 روزه عيد فطر 93 يكي از دوستانم كه "معلم "هم بود مي گفت رفتم غار عليصدر همدان 9 تا بليط گرفتم هر بليط 18 هزار تومان ديدم شلوغه نميشه رفت و شب شد هر بليط را 41 هزار تومان فروختم و كلي هم با گفتن اين جمله حال مي كرد و مي گفت پول بنزينم در اومد .من با شنيدن اين جمله عذاب وجدان گرفتم اعتراض كردم ولي در جوابم گفت تازه من ارزان فروختم چون 70 هزار تومان هم خريد و فروش مي شد.من ديگر حرفي براي گفتن نداشتم و براي خودم به عنوان يك ايراني متاسف شدم.
منصور نوين
۱۵:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
جالبه همه اينايي كه تو خبر گفتيد ادعاي مسلماني هم دارن....

آنچه براي خود ميپسندي براي ديگران هم بپسن و آنچه براي خود نميپسندي براي ديگران هم نپسند...
ناشناس
۱۵:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
شايد اين جمله كليشه اي باشه( ازخودمون شروع كنيم)ولي واقعا بايد از خودمون شروع كنيم. درسته مردم خيلي خيلي دلشون از مسئولين مملكتي درد داره وشايد خيلي از اين رفتارها بازتاب بيكفايتي و بي ليا قتي مسئولان در طول اين سالها باشه ولي ش نهايت اون كسي كه در اين جامعه بايد زندگي كنه ما هستيم .بياييم مثل قديما هواي هم رو داشته باشيم از كارهاي كوچيك شروع كنيم به خودمون بگيم روزانه يك كار خوب بكنم ويك كار بد نكنم از يه كار كوچيك شروع كنيم مثلايك لبخند صميمي .بياييم به هم احترام بگذاريم
مهدی
۱۵:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
من سالها پیش از یکی از اساتید بسیار بزرگ ایران سوال کردم که ما ایرانیها چرا اینجوری سر هم کلاه میگذاریم و جوابش دقیقا به من این بود که ما همدیگر را دوست نداریم!البته این جمله نیاز به تفسیر دارد.انسان دارای قلبی است که میزان انسان بودنش را کاملا مشخص می کند اگر این قلب به مرور زمان دچار قساوت شود به هیچ عنوان نه خود و نه کس دیگر را دوست ندارد.کسانی که قلب پاکی دارند بسیار مهربانند.حضرت محمد و بزرگان حتی به حیوانات نیز بسیار محبت میکردند.قلبهایمان دچار مشکل است که نمیتوانیم دوست داشته باشیم.و چون اکثرا راه را به خطا میرویم دچار قساوت قلب می شویم.ما هر کدام شغلی داریم و دقیقا راههای دزدی شغل خود را میدانیم اما متاسفانه اکثرا یا دزدی میکنیم و یا در بهترین حالت در مقابل دزدی سکوت میکنیم.حرف بزرگان را باید گوش کرد.مولوی میفرمایند:
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد
صرف شنیدن حرف کافی نیست باید در جملات بزرگان ساعتها و بعضا سالها فکر کرد تا فهمید دقیقا منظور چیست.
shams
۱۵:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
سلام تنها می توانم بگویم درود بر شرفتان شما به دور از چنچال به اصلی ترین معضل اچتماعی وارد شدید
علی
۱۵:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
خوب بیشتر نظرات را خواندم ولی آیا کسی در طول تاریخ می تواند ادعا کند که مدینه فاضله (اتوپیا) را تجربه کرده، خوب بودن یک خصیصه شخصی و همچنیین نسبی است بنابر این در صورت محال که نظر شما برآورده شود باز هم نسبی براورده خواهد شد که البته منکر مزایای آن نیستم و لی آن چیزی که جامعه ما را دچار مشکل کرده ضعف قانون و یا به عبارت بهتر ضعف در نظارت قانون است به عبارتی درتمام دنیا افراد فرصت طلب و سودجوی هستند که بطری آب را تا سقف کشش خریدار بفروشند ولی آیا می توانند بفروشند حتما دستگاهای ناظر جریمه ای چند برابری را برایش در نظر خواهند گرفت پس اخلاقی بودن خوب است برای جامعه ای که همه چیزش در سر جای خودش باشد تا خوبان و بدان عواقب کار خود را ببینند تا به تدریج خوبان بیشتر و بدان کمتر گردند و نه کلاً به صفر برسند پس به دنبال قانون محکم و البته منطبق با عقل و استدلال باشیم .
سر دبیر
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
مرسی سر دبیر عزیز، عالی بود
سامان
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
بسیار زیبا بود و به ریشه مساله پرداخته بود... سپاس فراوان از نگارنده....
چندی پیش روزنامه ای می خواندم و در بالای صفحه تیتر زده بود: "روشنفکر بودن یا نبودن، مساله این است" درباره صحبت های عطاران و پاسخ با اصطلاح روشنفکران به صحبت های عطاران...
شاید بی مناسبت باشد اما "روشنفکر" ساده ترین تعریف اش همین است: "نه فقط به فکر خود که به فکر دیگری هم بودن"
ناشناس
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
نه برادر من اتفاقا کاملا این موضوع همانقدر به من نوعی به عنوان یک شهروند ربط دارد که به دولت...این مشکلات از یکجا شروع شده..همینطوری خود به خود که شروع نشده است.... نه آقا ریشه داره...فقر یکی از عواملش هست...مهاجرت روستائیان به شهر یکی دیگه از مواردش هست...همین رانتهایی که باعث میشه یک پوست فروش بشه مولتی میلیاردر ایران خودش کم تاثیر داره؟ بعد باعث و بانیش ول ول بچرخه و واسه خودش دانشگاه تاسیس کنه؟؟نه برادر من...ایراد هم از کفش هستش هم از پاهای ما.... همه و همه باید بدانند که انحطاط فرهنگی یک جامعه رفته رفته محل امنی خواهد بود برای شکل گیری هر نوع فساد و جنایت و آشوب....عدالت دوای درد است...عدالت واقعی.....عدالت حقیقی اگر باشد تمام مشکلات حل میشود ..قسم میخورم....نا عدالتیست که باعث عقده پروری و عقده گشایی و دشمنی میشه....مسئولین اتفاقا در این نا بسامانی بسیار بسیار مقصر هستند...و در آینده نزدیک مطمئنم این موضوع هم مانند آلودگی هوا تبدیل به بحران خواهد شد ولی کلا ما عادت داریم تا یک اتفاقی نیفته فکر چاره نیستیم...آن زمان هم همه میگفتند ظرفیت تهران پر شده باز هی ساخت وساز میکردن هی باغ بود که خراب میشد..اینم نتیجش...ترافیک آلودگی هوا و آلودگی صوتی...دریاچه ارومیه یک نمونه دیگر...زلزله تهران نمونه دیگر...و الا ماشاالله ...این موضوع هم که شما اشاره کردید امروز شاید هنوز تبدیل به یک بحران جدی نشده باشد اما در آینده بحران خواهد شد و پدر هممون در میاد...البته اینو من نمیگم...تجربه ثابت کرده....
ناشناس
۱۵:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
نميدانم چرا اينگونه شديم ولي ميدانم درست نميشويم
حامد
۱۵:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
سلام. من کاریزمای لازم برای راه انداختن کمپین رو ندارم، ولی خیلی وقت بود به فکر همچین کمپینی بودم، مثل " با هم مهربان باشیم" یا " یکدیگر را تحمل کنیم"... جان من شما این کار رو بکنید، باور کنید استقبال زیادی میشه
مهدی
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
دوستت دارم
ناشناس
۱۴:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
همدیگر را دوست نداشتن = خودخواهی مطلق. چیزی که روزانه به کودکان خود به طور عملی آموزش می دهیم!
ناشناس
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
ما نه تنها همدیگر رو دوست نداریم خودمون و فرزندانمون رو هم دوست نداریم، وقتی این همه آشغال رو توی طبیعت می ریزیم، وقتی خیلی راحت طبیعت کشور خودمون رو از بین می بریم و و فقط فکر می کنیم خونه خودمون باید تمیز باشه. وقتی به راحتی آب حروم می کنیم و هیچ مسئولیتی در قبال کم آبی احساس نمی کنیم و هزاران موضوع ذیکر. تو خیلی از اونها خود ما مشکل هستیم و مشکل رو در خودمون باید پیدا کینم.
ناشناس
۱۴:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
متاسفانه مطلب کاملا درستی بود . مردم ازهمدیگردزدی میکنند وبه همدیگربدی میکنند و روزگارهم به همه مردم بدی میکند و نامردی میکند .
سلیمان
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
زیبا بود.
سعی میکنم یادم باشد که مهربان باشم و در جامعه شاد میتوان شاد زیست.
مریم
۱۴:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
عجب آدم با شعوری بوده اون که روی در خونش این نوشته را زده. من که هنوز دارم به این فکر می کنم آیا میشه چنین چیزی؟
پاسخ ها
محمدي نيا
| |
۱۵:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
بياييم ما هم الگو بگيريم. بياييم اصلاح و تغيير را از خومان آغاز كنيم.
ناشناس
۱۴:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
آقا جان عزیزت این مطلبو رو ادامه بده به شکلهای آموزشی مردم ما تشنه چنین مطالبی هستند به خدا
ناشناس
۱۴:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
آقا جان عزیزت این مطلبو رو ادامه بده به شکلهای آموزشی مردم ما تشنه چنین مطالبی هستند به خدا
پندار نیک
۱۴:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
ضمن تایید تمام مطالب نگارنده محترم و تشکر برای پرداختن به موضوع مذکور، میخواستم خدمتتان عرض کنم مطالبی که بیان کردید از نظر علمی همان نگاه سیستمی در جامعه را بیان میکند. بدین معنی که کل جامعه را اگر یک سیستم کل در نظر بگیریم، اجزای آن بر یکدیگر و در نهایت بر جامعه دارای اثرات متقابل می باشند و درنهایت سیستم متاثر می شود. اگر همه ما از جمله مسوولین و به ویژه صاحبنظران به جامعه چنین نگاهی داشته باشند دیگر اظهار نظر غیر واقع بینانه نمی کنند و مخالفین با نظرات خود را با انواع و اقسام اتهامات بدون مدرک متهم نمی کنند چون این جور اقدامات باعث اثرات منفی بر کل جامعه و عموم مردم است و رفتار آموزشی منفی همراه با بدبینی را به همراه دارد. از منظر دیگر وجود گران فروشی، استفاده از مواد اولیه نامناسی و غیر استاندارد ضعف نهادهای نظارتی را بیان می کند. وجود رانت و ضعف نهاد های نظارتی ، عدم اجرای قانون و مقررات همه اینها منجر به وضع نامساعد جامعه می شود. وقتی مردم یک جامعه می توانند همدیگر را دوست بدارند که همه در برابر جامعه برابر باشند و بعضی از مردم از بعضی دیگر بهتر نباشند!!! درچنین شرایطی زمینه برای دوست داشتن مردم مساعد است.
ناشناس
۱۴:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
آموزش اخلاق حرفه اي و كاري بايسته اين روزگار است
فروز
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
عمل تو در جهان مانند صدا در کوهستان هرگونه فریاد بزنی همان به تو باز می گردد.این را به عیته دیده ام کمی صبر لازم است
ابراهیم
۱۴:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
درخت دوستی بنشان که کام به بار آرد نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد دقت بفرمائید مرحوم ناصر خسرو میفرماید نهال دشمنی... یعنی به بدی ودشمنی مجال پاگرفتن نده... دوستی ومحبت موثرترین وپایدارترین چاره هر مشکلی است / آسایش دوگیتی تفسیر این دو حرف است /بادوستان محبت با دشمنان مدارا
جاویدان
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
سلام.بنده چندسال است که از همه جا بریدم چون همون موقع به این نتیجه رسیدم که درآوردن یک لقمه نان حلال دیگر وجود ندارد.دروغگویی و حرام خواری دو ایراد بزرگ بیشتر مردم ایران است که دیگر اصلاح نمی شود.دوست داشتی منتشر نکن چون قبلا" هم نکردی.
ناشناس
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
موافقم من که واقعا از این وضعیت خسته شدم اینکه مجبور باشم زرنگتر باشم تا رودست نخورم جدی میگم ساده خوب بودن بدون ترس از نارو خوردن این فضا سبکه برای نفس کشیدن
آرش
۱۴:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
تشخیصتان در خصوص ریشه مشکل صحیح است.اما راهکارتان سطحی است.توجه کنید مسائل را باید سیستمی دید و نه فردی. یک سوال آیا در ادبیات مسئولین دوستی ترویج می شود؟
ناشناس
۱۴:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
عالي بود.ولي بايد هرکس از خودش شروع کنه.
ناشناس
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
واقعا زیبا بود
یادم هست مدتی قبل در یک پیچ شما کامنت گذاشتم که مهم ترین مشکل مملکت ما نه تحریم است نه حکومت است نه ...
مهم ترین مشکل خود ما هستیم مایی که مدت هاست اخلاق را زیر پا گذاشتیم مایی که هر کدام در هر جایی که هستیم فکر می کنیم دور زدن قانون و زیرپا گذاشتن حقوق دیگران یعنی موفقیت و یعنی زرنگی! دریغا که اگر کمی دور اندیش بودیم پی به این قانون طبیعی می بردیم که عملی عکس العملی دارد درست در جهت مخالف آن که روزی به خود ما باز خواهد گشت
حمید
۱۳:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
به جان زنده دلان سعدیا که ملک وجود نیرزد به اینکه دلی را ز خود بیازاری
ناشناس
۱۳:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
وقتی خبرهای غزه و دیگر حوادث تلخ رامشنوم اشک در چشمانم و بغضم در گلوست.با این خبر از دوستان شکایت کجا برم.
عبدالصمد بحرینی
۱۳:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
آقای محمدی دوستت دارم
خیلی زیبا بود
بوشهري
۱۳:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
با تشكر -خيلي روحيه خوبي ميدي به ما تشكر
سام
۱۳:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
درود بر شما به موضوع بسيار مهمي اشاره فرموديد .ايكاش اين مطلب را هم اضافه ميكرديد كه ابتدا خودمون رو دوست داشته باشيم بعد ديگران را.همه كس حتي خودمان را ببخشيم .
ناشناس
۱۳:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
من در قطر زندگی می کنم، مردم اینجا هم همچین حسی دارند که قدیم با اینکه پول کمتر بود زندگی راحت تر بود. دلیلشو نمی دونم چیه ولی مختص ایران نیست
ناشناس
۱۳:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
فعلا که در این مملکت بکش بکش است و بخور بخور !!! هرکسی هر کار میتونه میکنه !! کارگر ها روغن پالم و سبزی فاضلابی میخورند و دوساعت هم پشت دستگاه کار نمیکنند چون دلشان ریسه میره و قیلی ویلی از خوراکهای غیر بهداشتی و استاندارد و عده ای هم تک سفره میایند درون شهر و دود و دمه بابنزین زیر یورو رفت و آمد میکنند تا گرانفروشان و محتکرین و تولی د کنندگان متقلب سرطان بگیرند و بمیرند !! همه باهم !!
سروش
۱۳:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
باور کنید زندگی خودمان هم راحت تر می شود...
ناشناس
۱۳:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
زیبا بود اما بعید میدانم در زمان حیاتم اینچنین ایرانی را ببینم. 31 ساله
ناشناس
۱۳:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
پارازیت یادتون رفت ؟؟؟
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۳:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
و آلودگی بنزین
ناشناس
۱۳:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
بهتر است موضوع ریشه یابی شود. آیا در اول انقلاب مردم اینگونه بودند؟ ایا در زمان جنگ و در جبهه ها مردما اینگونه بودند؟ مطمئنا نبودند. پس چرا چنین شدند؟ یک ضرب المثل مهم در این باره وجود دارد که گویا است. ماهی از سر گنده گردد نی ز دم!!!!!!!!!!. این شرایط نتیجه عملکرد دولت های ما ست. حتی در ادارات دولتی هم کارمندان بدون در نظر گرفتن منافع شخصی حاضر به انجام وظایف خود نیستند. راستی ما را چه شده است؟ این انحراف و از بین رفتن عطوفت از زمانی شروع شد که مسئولین بالا دستی به اسم مدیریت همه چیز را به نفع خود و علیه مردم تغییر داده و هر شب دست به جیب مردم بردند. خوب نتیجه این عمل شد عدم اعتماد نهایتا تفکر انتفاعی شخصی. و دیدن این رفتارها در ایران امروزه عادی است. برای اصلاح باید اتماد مردم جلب شود که هیچ حرکتی در این جهت صورتنمی گیرد. راستی چرا؟ این شرایط منافع چه کسانی را تامین می کند؟
پاسخ ها
محمدي نيا
| |
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
تا حدي حرف شما درست است. اما حواسمان باشد دولتي و غير دولتي يعني من و شما. اين من و شما هستيم كه تغيير كرده ايم. و براي اصلاح جامعه هم نبايد انتظار داشت كه دولت همه چيز را اصلاح كند . بايد من و شما خودمان تغيير دهيم تا جامعه تغير كند و اصلاح شود.
رامين
۱۳:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
متاسفانه ما با روش و منطق برنده - برنده انديشيدن بيگانه ایم . فقط بلدیم برنده - بازنده فکر کنیم . با تفکر برنده - بازنده اندیشیدن همه بازنده اند.
ناشناس
۱۳:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
از اول زندگیم باهام نامهربونی کردن.اون از برادرهای نامردم ، اون از پدر بد اخلاقم،اون از مادر بی اعصابم،اون از روسای بی انصافم،اون از دوستان دو به هم زنم.همه شون از دیدن شکست من شاد میشدن و میشن..حالا چجوری توقع داری این آدما رو دوست داشته باشم.ریشه درخت دوستی تو دلم خشکیده...من قراره به چی محبت کنم
ناشناس
۱۳:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
اخلاق حلقه گمشده در ایران !!!!
علی
۱۳:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
البته در خانواده با هم مهربان هستیم. پایمان را که از خانه بیرون می‌گذاریم مردم می‌شوند دشمنمان که باید رویشان را کم کنیم. من زمانی به احترام برادر بزرگترم از او در جاده سبقت نمی‌گرفتم ولی اگر کسی از من سبقت می‌گرفت باید حالش را می‌گرفتم. چند وقتی است که تصمیم گرفته‌ام همه مردم را اقوام خودم بدانم. زندگی با این نگرش خیلی شیرین‌تر می‌شود
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۴:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
علی آقا باورت میشود عین همین قضیه برای من در شهرمان پیش آمد و بعد که متوجه شدم که برادرم است آنقدر خجالت کشیدم که اب شدم.از همان زمان تصمیم گرفتم که در رانددگی فرض را بر این بگذارم که آن راننده ممکن است برادر من باشد و انگاه بر آن اساس عکس العمل نشان می دهم.
مش قوچعلی
۱۳:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
سلام
کجای کار هستی چنیدین سال قبل بابام منو بخاطر ازدواج نکردن با دختر عمویم از خانه بیرون کرد و هرچه هم که در خانه پدری داشتم نداد
ناشناس
۱۳:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
این هایی که شما نوشتید فقط یک معنی را می دهد: منیت، فرد گرایی
ناشناس
۱۳:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
در رابطه نظر قبلی که ارسال کردم در مورد گوسفند و سیب زمینی این لینک تقریباً مرتبط رو پیدا کردم: (مرتبط با پی نوشت 2)
http://www.asriran.com/fa/news/49031/%D9%85%D9%84%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%86%D9%81%D8%B9%D9%84-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF

بهتر نیست به نامهربانی مردم جهت بدید، بجای اینکه اون ها رو به مهربان بودن و انفعال سوق بدید؟!
مانی
۱۳:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
مسئولیت پذیری در مقابل هم نوع به طرز فاجعه باری کاهش یافته. خصوصا در کلان شهرها
ناشناس
۱۳:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
احسنت
سيدمجيد
۱۲:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
به موضع جالب و مهمي اشاره كرديد. شايد ريشه عميق تر اين موضوع به باورهايي كه به ماتحميل شده اند برگرده. دروغ ميگوييم و اسمش را ميگذاريم مصلحت، به اين باور ميرسيم كه موضوعي را از خود شروع كنيم و به اين ضرب المثل برميخوريم كه با يك گل بهار نميشه!! و آن موضوع را رها ميكنيم. با يك تحليل ساده به اين نتيجه ميرسيم كه حالا كه همه مشغول كلاه گزاشتن سر همديگه هستن چرا سرما بي كلاه بمونه و نثلا اگه من اين كارو نكنم مگه اين مشكل حل ميشه؟ پس بهتره من هم سهمي در اين بازار مكاره داشته باشم. خلاصه قانون عليت به خوبي در جريانه و هركسي معلول علتي در جاي ديگري است و خود علتي براي ديگري.... بعد ما انتظار داريم احترام و ادب رعايت بشه. ريشه همه اينها در دروغه. با اين اوضاع روز بروز به سوي انحظاظ فرهنگي و زوال جامعه پيش ميريم. مليت هستيم كه به خودمات رحم نميكنيم. مسوليني داريم كه دلشان براي مردم خودشان نميسوزه، وكلايي داريم كه با راي ما به مجلس ميرن ديگه توجهي به خواسته هاي ما ندارن، واعظاني داريم كه فقط به مردم توصيه ميكنند و خود آن كارهاي ديگر را ميكنند، سيستمي داريم كه دروغ را ارزش و صداقت را ضدارزش قلمداد ميكنه، تا دروغ نگيم صبح به شب و شب به صبح تبديل نميشه و اين ماجرا سري دراز دارد....
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۴:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
دروغ و تقلب و کلاهبرداری را سر چهار راه ها کامپیوتری آموزش می دهند.چگونه انتظار داریم ده دقیقه برای 199 ثانیه توقف کنیم و 11 ثانیه از چراغ 63 ثانیه ای عبور کنیم و دوربین هم جریمه مان نکند؟ایکاش برای دروغ نمره منفی می دادند.مخصوصا برای آن ها که مصدر امورند. از صدر تا ذیل .ایکاش می شد دروغ گویان را معرفی می کردند.ایکاش دماغ دروغگویان دراز می شد تا شهر از هر آنچه هست خالی گردد و ایکاش...
ناشناس
۱۲:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
متاسفانه جامعه دچار بیماری خودخواهی عجیی شده که همه چیز را فقط برای خود می خواهد و هیچ قانون و انصافی در کار نیست و همه در حال حقه بازیند (حقه بازیبا زرنگی فرق دارد) مثلا رانندگان مدام بوق میزنند و یا به قصد کشت به طرف عابر می آیند و هیچ قانونی را رعایت نمی کنند ولی هرجا کس دیگری همان عمل را انجام دهد وی را وحشی میخواند
برخی قوانین و عدم برخورد با کلاه برداران همه را به فکر کلاه برداری انداخته اینکه طلب بدهکاران بانکی از مذاکرات هسته ای بیشتر است و بعد وام ازدواج یک زوج جوان را که بسیار ناچیز است نمی دهند
محمد
۱۲:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
جعفرآقای محمدی. این نوشتار شما رو باید طلا گرفت. چقدر واقعیت های تلخی در جامعه داریم که مسبب آن خودمان هستیم.نه دشمنان!!
ناشناس
۱۲:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
LIKEEEE
ناشناس
۱۲:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
اما من فکر میکنم ریشه اش خودخواهی آنهم تا محدوده نوک دماغ است. چه اگر خودمان را دوست داشتیم و برای خودمان احترام قائل بودیم میفهمیدیم که منفعت فردی در گرو منفعت جمعی یا همان احترام به حقوق دیگران است.
ناشناس
۱۲:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
واسه اينكه ما هنوز قبيله اي فكر مي كنيم . ما فكر نمي كنيم در يك جامعه پيچيده و خيلي نزدكي به هم زندگي مي كنيم . ما اينگونه زندگي كردن را تمرين نكرده ايم به ما ياد نداده اند كه همه با هم برابرند . همه سوار يك كشتي هستيم . هنوز فكر مي كنيم در يك قبيله بسته زندگي مي كنيم كه بايد براي بقا و بهتر زندگي كردن با ديگر قبايل به رقابت و جنگ پرداخت . اين شهار ماست: گور باباي ديگران
samin
۱۲:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
اگر مسائل به این راحتی که شما مرقوم فرموده اید و تیتر زده اید دیگر غمی نبود : "همدیگر را دوست داشته باشید"!!!! شاید اگر به قانون و رعایت آن و نظارت بر ان اهمیت میدادیم اکنون نیازی نبود اینقدر مستاصل بمانیم که دست به دامان وجدانهای به خواب رفته شویم .که زمانهایی نه چندان دور همراه با انسانیت و غیرت و....به جی قانونهای نانوشته و یا اجرا نشده عمل میکردند.
نصر
۱۲:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
عالی بود
ناشناس
۱۲:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
اصل حرف حساب بود ... یادمون باشه اگر احساسات رو کنار بگذاریم و بخواهیم منطقی باشیم ایجاد این فضا از دست مردم برنمیاد و تنها وظیفه حکومتهاست ... اگر حکومتی نتونه این فضا رو ایجاد کنه قطعا مشکل داره
ناشناس
۱۲:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
پي نوشت 3 :‌كار از ريشه خراب است ، شما ريشه را درست كن بقيه چيزها درست مي شود .
اگر مي بيني كه فلان فروشنده بين راهي گران فروشي مي كند به اين دليل است كه دولت گران فروش است ، اگر مي بيني فلان كارمند فاسد است براي اين است كه فساد رئيسش را مي بيند .
پاسخ ها
محمد
| |
۱۵:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
خوب نويسنده هم همينه گفته رييس و كارمند و دولت و ... يعني همه ما ايرانيها كه بايد اخلاقمان را عوض كنيم. ولي شما مشكلت اينه كه ميخواي همه خودشونو عوض كنن تا مشكل حل شه. نخير عزيزم. براي حل مشكل جامعه بايد من و تو خودمونو عوض كنيم تا جامعه عوض شه. اين تفاوت روش رو اگه درك كنيم. مسير هموار و دنيا عوض خواهدشد.
صالح جزي
۱۲:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
سلام خيلي درست وبجاو متين گفتي ... همين طوره
ناشناس
۱۲:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
پزشکان بی توجه را یادتان رفت مثال بزنید ....
ناشناس
۱۲:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
سال 92در همايش بازارياب كه از استاد جك كالفيد آمريكايي دعوت شده بود(اسم دقيقا يادم نيست).ايشان يك جمله اي گفتند به اين شرح :در آمريكا كسب و كار راه اندازي مي شود براي خدمت رساني براي هم نوع .....ولي در ايران كسب وكار راه مي اندازند براي سود بيشتر.....اگر دقت فرماييد عين جمله امام علي (ع)كه هر آنچه را دوست داري براي ديگران نيز بپسند در صحبت آن استاد آمريكايي مستتر است..بنابراين پيشرفت حاصل مي شود
علش
۱۲:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
عالی بود!!!!
چه عجب
علی
۱۲:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
آفرین، لعنت به تجمل گرایی و زندگیهای ماشینی امروز که باعث شده همه منفعت طلب باشند
ناشناس
۱۲:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
همه می دونیم چرا همدیگه رو دوست نداریم چون راهی برای ما باقی نمانده ما همه در چاه افتاده ایم در این میان هرکس مهربانی می کند در حال فداکاری و ایثار است
ناشناس
۱۲:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
متاسفانه واقعیتیست تلخ !!
محسن
۱۲:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
واقعاً مطلب عالی و آموزنده ای بود . مطلب داخل عکس به من خیلی چیزها آموخت . "همدیگر را دوست بداریم" .
ممنون
ناشناس
۱۲:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
عالي بود عصر ايران عالي
ولي مهرباني از بزرگتراي جامعه بايد شروع بشه تامردم هم ياد بگيرن
ايراني
۱۲:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
هميشه يادمان باشد كه وضعيت كنوني ما وشما، سرنوشت نهايي نيست ، روزهاي ديگري خواهند آمد.....
ناشناس
۱۲:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
برای این کار باید نخبگان بالا باشند نه در پایین .
احمد
۱۲:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
چو آفتاب باشیم تا اگر خواستیم نتابیم، نتوانیم!
کوروش
۱۲:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
به نظر بنده متأسفانه درکشور ما پس از انقلاب سوء استفاده هایی ابزاری از دین صورت گرفته و میگیرد که نقش بسیار زیادی در القای این تفکر در جامعه دارد.
جلیل
۱۲:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
بسیار زیبا ، قابل تامل و راه گشاست
ناشناس
۱۲:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
3 تا لوستر خريدم دو تا كارتنشو كه باز كردم لوستر كهنه و قديمي بود. مانتو خريدم يه بار شستمش 2 سايز اب رفت. اپارتمان خريدم يه ماه بعد نامه رسيد اينجا تصرف شده بوده .كيف ايراني خريدم اومدم خونه بند داشت حلقه نداشت كه بند رو بهش وصل كني .
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۵:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
متاسفانه تقــلـــب فرهنگ غـالـب کشور شده است.
حبيب
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
سپاس از شما
آقاى جعفر محمدی از اينكه انسانيت شما در مرحله نخست زندگى شماست بسيار خوشحاليم
پيروز باشيد
داود
۱۲:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
خیلی عالی و تاثیرگذار بود. سپاسگزارم. امیدوارم تا دیر نشده به خودمون بیاییم...
ناشناس
۱۲:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
با تشکر از مطلب درج شده.
ناشناس
۱۲:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
آفرين بر اين مقاله
درد مشترك
۱۲:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
عالي بود
اين جملات و پي نوشت ها را بايستي هر روز و بارها و بارها در همه جا بنويسيم تذكر دهيم هر كداممان سعي در اجراي نمادين نماييم تا ملكه ي وجود خودمان شود و با ياري خدا در جامعه ما نهادينه گردد.
لیلا
۱۲:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
خیلی ممنون عصر ایران جان. خیلی از خوندنش کیف کردم و امیدوارم بتونم از خودم شروع کنم.
ناشناس
۱۲:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
جناب جعفر محمدی
میدانید چرا همدیگر را که خوبه، حتی خودمان را هم دوست نداریم. تعداد دلایل آن علی رغم نظر عموم ، بسیار بسیار انگشت شمار است.
در صدر چند دلیل انگشت شمار که از تعداد انگشتان دست هم فراتر نمی رود یک چیز است:
بخش آموزش و پرورش و آموزش عالی ما مشکل جدی دارد. یعنی همان نیازی که با مقایسه وضعیت ایران زمان قاجاریه با کشورهای پیشرفته همانزمان یعنی لزوم تغییر نظام آموزشی کشور و سپس تشکیل حکومت مشروطه را در سر دلسوزان زمان افتاد و متاسفانه بعد از نزدیک سالها هنوز همان فکر در سر دلسوزان موجود است و متاسفانه از مرحله فکر به عمل نرسیده است و مکتب خانه های آنزمان و اکابر زمان پس از آن ، تبدیل به آموزش و پرورش و دانشگاه این زمان با حفظ مهمترین ثمر آن یعنی بی ثمری، شده است نقطه سر خط!
کارشناس
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
با تشکر، بگذارید از روی مهربان سکه هم مطلبی را برایتان بگویم. چندی پیش در همین جاده چالوس با خودرو در حال حرکت به سمت شمال بودم در حوالی منطقه گچسر تا حدودی ترافیک ایجاد شده بود و به کندی حرکت می کردیم در این وضعیت خودرویی را دیدم (یک پراید نقره ای با پلاک کرج بود) که به شیشه پشتی یادداشت زده بود" اگر نیاز به آب خنک دارید موجود است " از سر کنجکاوی تا مسافتی پشت این خودرو ( با فاصله چند خودرو) حرکت کردم و بالاخره در بین ماشینهایی که از آن خودرو سبقت می گرفتند یکی در خواست آب کرد چند لحظه بعد هر دو توقف کردند و آن بنده خدای خیر، چند لیوان یک بار مصرف پر از آب تقدیم کرد. با خودم گفتم ای کاش این گونه رفتار ها در بین ما مردم ایران همگانی می شد آن وقت آیا واقعاً احساس نمی کردیم که همین دنیا را هم می شود به بهشت تبدیل کرد.
پاسخ ها
رميس
| |
۱۴:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
جالب بود ولي يك در هزار ....
ناشناس
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
عالی بود
ناشناس
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
مطلبت را دوست دارم.
ناشناس
۱۲:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
آره والا
پاسخ ها
آموخته ایم
| |
۱۵:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۸
"همدیگر را دوست نداریم" چون آموخته ایم "از یکدیگر باید بترسیم"

همدیگر را دوست نداریم چون آموخته ایم و با چشمان خود دیده ایم هرکس زرنگتر باشد و سردیگران کلاه بگذارد از زندگی مادی (اقتصادی - اداری) بهتری برخوردار است

همدیگر را دوست نداریم چون آموخته ایم در جامعه پول مقدس ترین و قدرتمندترین چیز است بنابراین برای رسیدن به این موهبت از هیچ تلاشی دریغ نورزیم

همدیگر را دوست نداریم چون اموخته ایم اگر من برای اهداف مادی از موقعیتی به خاطر دیگران بگذرم هستند کسانی که از ان موقعیت استقبال میکنند و نخواهند گذشت.آنوقت آنها رشد خواهند کرد واز زندگی بهتری برخوردار خواهند شد اما من در حاشیه باید زندگی کنم

همدیگر را دوست نداریم چون آموخته ایم وایمان اورده ایم که " تنهاراه رسیدن به خوشبختی وسعادت دنیوی در کشورمان صعود از نردبان تملق و پاچه خوری و پاگذاشتن روی حقوق دیگران است"

همدیگر را دوست نداریم چون...............
تعداد کاراکترهای مجاز:1200