صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۳۵۴۷۶۰
تعداد نظرات: ۱۰۸ نظر
تاریخ انتشار: ۲۱:۰۶ - ۱۸ شهريور ۱۳۹۳ - 09 September 2014
بی سوادی سیاه، بی سوادی سفید

تلنگری برای همه ما: باسواد هستیم یا توهم سواد داریم؟

محمدرضا شعبانعلی
عصرایران - هفدهم شهریور امسال نیز، برای چهل و هشتمین سال متوالی، «روز جهانی سواد» در سراسر جهان گرامی داشته شد.

پنج دهه‌ی قبل،‌ زمانی که یونسکو با هدف تاکید بر اهمیت سواد بر کیفیت زندگی فردی و اجتماعی انسان ها، روز جهانی سواد را اعلام کرد، دنیا به شکل دیگری بود. آن زمان، تعداد بسیار زیادی از مشاغلی که امروز وجود دارند، وجود نداشت و ابزارهای ارتباطی، کاملاً متفاوت بود.
با گسترش تکنولوژی‌های مدرن چاپ و صحافی، کتاب‌ها در تیراژی بالاتر و قیمتی پایین‌تر از گذشته،‌ به سمت بازارهای مختلف روانه می‌شدند و دنیا بر این باور بود که «توانایی خواندن و نوشتن»، می‌تواند تا حد زیادی، بر «هیولای غول‌پیکر فقر و فساد و تبعیض» پیروز شود.

امسال در حالی روز جهانی سواد را جشن می‌گیریم که دنیا تغییراتی جدی را تجربه کرده است. سهم بی سوادی در بسیاری از کشورها به صورت چشمگیری کاهش یافته است. اگر چه هنوز در سراسر جهان حدود هشتصد میلیون نفر، از توانایی خواندن و نوشتن، محروم هستند و حدود دو سوم این جمعیت را زنان تشکیل می‌دهند، اما به نظر می‌رسد اندیشمندان جهان، خوش‌بینی کودکانه خود را به «کارکرد معجزه آمیز توانایی خواندن و نوشتن» از دست داده‌اند.

کسانی که منافع بلندمدت دیگران را قربانی خواسته‌های خود می‌کنند، همگی بی سواد نیستند. بسیاری از آنها از بالاترین سطوح سواد (به معنای سنتی آن) بهره‌مند هستند.
کسانی که مردم بی گناه را در نقاط مختلف جهان، قربانی انواع عملیات تروریستی و غیرانسانی می‌کنند، بی سواد نیستند بلکه بسیاری شان از توسعه‌یافته ترین کشورها و از برترین دانشگاه‌های جهان فارغ‌التخصیل شده‌اند.

پیچیده‌ترین مشکلات ارتباطی و اجتماعی، مربوط به خانواده‌های بی سواد نیست، بلکه مربوط به خانواده‌هایی است که مجموعاً چندین دهه از عمر خویش را صرف نشستن روی نیمکت های کلاس و مدرسه و دانشگاه کرده‌اند.

امروز «سواد»، به معنای لغوی آن که معنای «سیاه کردن» کاغذ را می‌دهد، تضمین‌کننده‌ی هیچ چیز نیست.
«مدارک آموزشی»، ابزار جدیدی که قرار بود «سواد» انسانها را بسنجد و ارزش «کاغذ‌های سیاه شده توسط آنها» را تعیین کند، خود به بازاری جدید، برای معامله‌ی «هویت» و «شخصیت» تبدیل شده است.
شاید امروز بتوان، بی سوادی - این غول ترسناک دهه‌های گذشته - را، به دو دسته‌ی سیاه و سفید تقسیم کرد:
بی سوادی سیاه، همان شکلی از بی سوادی است که در نخستین نگاه، مشاهده و درک می‌گردد. اینکه چه کسی نمی‌تواند اسم خود را روی برگه‌ی کاغذ بنویسد یا تابلوی یک خیابان را بخواند. این شکل از بی سوادی، ساده‌تر از سایر شکل‌ها قابل اندازه‌گیری و ثبت در آمارهاست. ارزان‌تر از سایر اتواع بی سوادی هم، می‌توان با آن مبارزه کرد.

اما چیزی که می‌تواند موجب هراس ما شود، بی سوادی سفید است؛ کسانی که در ظاهر توانایی خواندن و نوشتن دارند، هر روز در فضای حقیقی و مجازی، می‌نویسند و حرف می‌زنند و حال و روز خود و  اطرافیانشان را با کلمات و جملات، به تصویر می‌کشند، کسانی که انبوهی از مدارک آموزشی و درجات دانشگاهی و گواهینامه‌های حضور در انواع دوره‌ها و همایش‌ها را در کیف خود جابجا می کنند. اما، هنوز در ساده‌ترین تعامل ها و ارتباط‌ ها با دوستان و همکاران و اعضای خانواده‌ی خویش، دچار چالش‌های جدی هستند. سواد خواندن و نوشتن دارند اما "سواد ارتباطی" ندارند.

یا این که انواع اخبار هیجان انگیز اما دروغ و غیر موثق‌ را، در قالب ایمیل و پیام و پیامک، به دوست و آشنا منتقل می‌کنند و با ساده‌ترین معیارهای ارزیابی صحت و سقم یک خبر آشنایی ندارند. سواد خواندن و نوشتن دارند، اما از "سواد رسانه" بی‌بهره مانده‌اند.

هر روز با شنیدن هر خبر سیاسی و اقتصادی، پول خود را از خانه به بانک می‌برند، از بانک به بورس، از بورس به بازار طلا، از طلا به دلار و سپس، ناامیدانه، نقدینگی در کف، از دوست و آشنا، طلب توصیه برای انتخاب گزینه‌های مناسب سرمایه‌گذاری می‌کنند. سواد خواندن و نوشتن دارند، اما از "سواد مالی" در حد معمول بی‌بهره‌اند.

دوست می‌دارند، عشق مي ورزند، رابطه می‌سازند و محبت می‌بازند. به جای اینکه از محبت، پله‌ای بسازند برای بالاتر رفتن و بهتر دیدن دنیا دیواری می‌سازند به گرد یکدیگر. ناآگاهانه وارد رابطه‌ها می‌شوند و ناراضی آنها را ترک می‌کنند. عشق خود را نه برای تجربه‌ی لذت، بلکه به عنوان سرمایه‌گذاری و ثروت، هزینه می‌کنند و دیر یا زود، به دنبال اصل و بهره‌ی سرمایه‌گذاری مي‌گردند. تمام رویای خود را در دنیای دیگری می‌بینند و در نهایت،‌ زخم‌های عاطفی خود را از رابطه‌ای به رابطه‌ای و از خانه به کار و از محیط کار به خانه جابجا می‌کنند. سواد خواندن و نوشتن هست، اما از "سواد عاطفی" خبری نیست.

فرزنددار می‌شوند؛ زندگی و سرمایه و وقت و انرژی خود را صرف رشد و تربیت آنها می‌کنند. از نان خود می‌زنند تا در آینده لقمه‌ای بیشتر به دهان فرزندانشان بیاید. اما، نتیجه آن طور که انتظار می‌رود نمی‌شود. کودکان و نوجوانانی رشد می‌کنند که روحیه‌ی جنگجویی و رقابتی دارند. دنیای آنها در چند نقطه‌ی مشخص مانند درس و مدرسه و کنکور و خانه و ماشین، خلاصه می‌شود. تفاوت شادی و موفقیت و رضایت را درک نمی‌کنند. بزرگ می‌شوند و تشکیل خانواده می‌دهند و می‌کوشند «ناآموخته‌های خود» را، به نسل بعد منتقل کنند.
سواد خواندن و نوشتن هست. "سواد آموزش و پرورش" نیست.

سالها برای کسب مدرک دانشگاهی و جمع‌آوری انواع کاغذها و روزمه‌ها تلاش می‌کنند. شب ها و روزها بیدار می‌مانند و درس می‌خوانند تا نمره و معدل بهتری کسب کنند. اما زمانی که رزومه‌ی خود را برای یک کارفرما ارسال می‌کنند، حتی با نحوه‌ی تنظیم فونت و رسم‌الخط در یک فایل متنی هم آشنایی ندارند. حتی نمی‌توانند جدولی زیبا و چشم‌نواز ترسیم کنند که بتواند چشم اندازی زیبا از استخدام آنها را برای کارفرمای احتمالی، ترسیم کند. سواد خواندن و نوشتن دارند اما "سواد رایانه" ندارند.

روزها و شبها، وقت خود را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانند. از لپ‌تاپ به موبایل و از موبایل به تبلت و از تبلت به تلویزیون‌های هوشمند پناه می‌برند. اما شبکه‌های اجتماعی هم، شکل مدرن همان ایستادن‌های سر کوچه می‌شود. کاری که نسل قبل می‌کرد تا از اخبار در و همسایه سر در بیاورد و امروز، به مدد تکنولوژی، این کار سریع‌تر و ارزان‌تر و در مقیاسی وسیع‌تر در حال انجام است.قبلاً در خانه به همسایه‌ی خود ناسزا می‌گفت و امروز به همراه صدها هزار نفر دیگر، به خانه‌ی مجازی فرد دیگری حمله می‌کند و ناسزا می‌گوید.
سواد خواندن و نوشتن دارد، اما "سواد حضور در فضای آنلاین" را ندارد.

این شکل از بی سوادی را شاید بتوان "بی سوادی سفید" نامید. چرا که در نگاه اول، مشاهده نمی‌شود و این نوع بی سوادی به کسی فشار نمی‌آورد.
این بی سوادی به سادگی قابل سنجش نیست و در آمارها ثبت نمی‌شود. این نوع بی سوادی، وقتی با انواع مدارک رنگارنگ دانشگاهی، تایید و تقویت شود، «ندانستن مرکب» را باعث می‌شود. حالا فرد به ابزارهایی جدید برای "تقویت بی سوادی" خود و دفاع از باورهای نادرست خود مجهز گشته است.

بی سوادی سفید درد امروز جامعه‌ی ما و بسیاری از جوامع دیگر است. چنین است که یونسکو نیز، به آرامی، هر سال دغدغه‌ای جدید را به عنوان این روز می‌افزاید و امسال، «روز جهانی سواد و توسعه پایدار» را شعار خود قرار داده است.

همه فهمیده‌ایم که سواد، معنای سابق خود را از دست داده است. اما هر یک به نوعی، چنان در دام بیسوادی‌های سفید گرفتار شده‌ایم، که ترجیح می‌دهیم، از کنار این شکل جدید از بیسوادی، آرام و بیصدا عبور کنیم و تهدید‌های انکارناپذیر آن، مسکوت و مغفول باقی بماند.

به نظر می‌رسد، امروز، نیاز ما، «سواد خواندن و نوشتن» نیست بلکه نوع دیگری از سواد است. سوادی که به ما آموزش، پرورش، سواد ارتباط، سواد انتقاد، سواد تحلیل، سواد رسانه، سواد استراتژی، سواد مالی، سواد عاطفی و ده‌ها سواد دیگر را بیاموزد. شاید بتوان برای همه‌ی اینها یک عنوان واحد انتخاب کرد: "سواد زندگی".

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۰۸
در انتظار بررسی: ۵۱
غیر قابل انتشار: ۰
مرتضی علی عسکری
۱۷:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۰
با تشکر از جناب آقای محمدرضا شعبانعلی عالی بود استفاده کردیم
ناشناس
۱۴:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۰
کنکور آسان است
ناشناس
۱۲:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۰
اموزش ندادن و هر زمان که احساس نیاز می کنم برای یادگیریش باید کلی تلاش کنم
حسین
۱۱:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۰
اینا اسمشون سواد نیست فرهنگه. فرهنگ و سواد هردوتاشون از آموزش بوجود می آیند. فرقشون اینه که سواد رو با حرف زدن یاد میدن فرهنگو با عمل کردن. شما الگوی عملی معرفی کن همه دنباله روی می کنیم. اصلا خودت بشو الگو ما یاد بگیریم
ناشناس11
۰۹:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۰
به نظرم مسئله ای را که طرح کردید از بزرگترین مشکلات جامعه ما است .مصیبتی بالاتر از بی سوادی و نادانی نیست.
ناشناس
۰۷:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۰
دهه 60 وقتی من پنجم ابتدایی بودم خانم معلمی داشتیم که تقریبا هر روز حدود نیم ساعت از کلاس رو اختصاص می داد به آموزش مهارت هایی که به نظر ساده بودند ولی در زندگی بسیار اهمیت داشتند مخصوصا برای دختر خانم ها، مثل چگونه صحیح راه رفتن، غذا خوردن، آداب معاشرت، صحبت کردن و غیره که بعدا اهمیت این آموزش ها را هنگام دیدن دیگر افراد متوجه شدم البته ای کاش روش ایشان در مقاطع بالاتر هم اجرا می شد چون یقینا ایشان نمی توانست در آن مقطع سنی مطالب پیچیده تر زندگی را مطرح کند.
محمد مهدیزاده
۲۲:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
15 سال پیش وزرای آموزش و پرورش جهان تعریفی از سواد یا آموزش پایه ارائه کردند که از دو جز ابزار و محتوا تشکیل می شود . خواندن و نوشتن و حساب کردن ابزار سواد یا آموزش پایه است و محتوای سواد عبارت است از دانش ها ، نگرشها ، ارزشها و مهارتهایی که به آدمها این توان را می دهد که زندگی و شغل خود را ارتقا دهد- بتواند با دیگران ارتباط برقرار کند- بتوان به موقع و درست تصمیم بگیرد - به تواند خودش را با شرایط مختلف زندگی وفق دهد و بتواند به آموزش و یادگیری ادامه دهد. اینکه تعدادی را بیسواد سفید گروه بندی کرده اند جای تاسف دارد و به این بر می گردد که آموزشهای ما فاقد محتوای سواد است و تنها به آموزش ابزار سواد و مقداری دانش نظری اکتفا نموده ایم اما یقینا بدون به دست آوردن ابزار سواد که همانا خواندن و نوشتن است دستیابی به محتوای سواد امکان پذیر نخواهد بود و نباید حق و حقوق اولیه 800 میلیون بیسواد مطلق یا سیاه به دلیل بیسوادان سفید نادیده گرفته شود یا انکار شود.
ناشناس
۲۲:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
عالی بود
ناشناس
۲۰:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
من دلم سواد میخواد
امیر
۱۹:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
واقعا نگاه دقیق و بجایی بود ... ممنون!
شهریار
۱۹:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
سواد سفید، سواد زندگی، ... ولی شایدم اصلاً به سواد خاصی مربوط نباشه!
به نظر من، مشکل فرهنگی به سواد فرهنگی (یا به قول شما سواد زندگی) داشتن یا نداشتن ارتباطی نداره. من فکر می‌کنم همه میدونیم که مثلاً اگه کسی هم‌میهن ما نیست یا مثلاً اگه کسی مثه ما فکر نمی‌کنه یا خیلی مثلاًهای دیگه، ما نباید بهش توهین کنیم! همه میدونیم! اما عالم بی‌عمل هستیم! من فکر می‌کنم صدها نوع سواد هم داشته باشیم اما بازم وضعمون همین میمونه چون مریضیم! مریض جسمی نیستیما، مریض روحی هستیم. اعصاب نداریم. فقط میخوایم به پوچی بگذرونیم. همه کسایی که سیگار میکشن میدونن سیگار بده اما مریضن، مریض! راهش به نظر من نزدیک شدن به معنویات مثبته. اینکه خدا همیشه جلوی چشمامون باشه، اینکه اعتقاد به جمله "خدایی جز خدای یگانه نیست" توی همه مراحل زندگی باهامون باشه. اینه که زندگی رو شیرین و سالم میکنه.
ناشناس
۱۹:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
به موضوع جالبی پرداختی مخصوصا شبکه های اجتماعی!
راستی عصر ایران هیچ کامنتمو منتشر نکردی!!
ناشناس
۱۹:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
به نظر من سیستم آموزشی 40 سال پیش بسیار بسیار بهتر از امروز بود شما ببینید افرادی که 40 سال پیش تا پنجم ابتدایی درس خوانده اند به مراتب داناتر باسوادتر و... از دانشگاهیان امروز هستند
ناشناس
۱۸:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
دوستان عزیز لطفا کتاب «عقلانیت و توسعه یافتگی ایران اثر دکتر محمود سریع القلم» را که در همین سایت عصر ایران معرفی شد بخوانید پشیمان نمیشوید و خواندن آنرا به دیگران توصیه کنید
hamid
۱۸:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
مطلب جالبی بود اما در مورد سواد زندگی که به نظرم بیشتر بحث فرهنگ یک جامعه هستش ووسایل ارتباطی هم هویتمون رو بیشتر آشکار میکنه و در یک جامع پویا برای نیازهای روز جامعه شون راه حل پیدا میکنن سطح آگاهیشون رو بالا میبرن اما در جوامع نسبتا ایستا مثل جامه خودمون مشکلات تلنبار
یک معلم
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
بنده یک معلم در سیستم سرتا پا اشکال آموزش و پرورش هستم، و خیلی وقت است که این قضایا را با گوشت و پوست لمس می کنم، آموزش و پرورش در کشور ما یعنی افزایش آمار قبولی، آمار قبولی کنکور، افزایش مقاله های کپی پیستی از اینترنت (که عملأ به دانش آموزان دزدی را یاد می دهد)، بها دادن به درس های ریاضی و فراموش کردن یاد دادن قدرت تفکر به دانش آموزان، نشاندن دانش آموزان در کلاسهای اتوبوسی 50 سال پیش و سخنرانی کسی که دانش آموز حق ندارد وسط حرفش بپرد یا اظهار نظر نماید، این چیزهایی که گفته شد فقط کوشه ای از معضلات سیستم آموزش و پرورشی است که رسالت آموزشی آن آمار و رسالت پرورشی آن یاد دادن تواشیح و قرائت قرآن (تأکید می کنم فقط قرائت نه فهم قرآن و فهم دین بلکه دین چشم و گوش بسته !) به موش های آزمایشگاهی به نام دانش آموز می باشد.
علی
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
ممنون .استفاده کردیم
رضا
۱۳:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
چرا همه نظر می دهند؟
چرا همه این مقاله رو تایید کردن؟
جالبه همه ملت فکر کردن این مقاله برای همسایشون نوشته شده و طلبکارانه امده اند تا بگویند این مقاله حرف دل انهاست!!!
------
این مقاله حرف دل من است که 10 سال در گوشه اتاقی اسیر کرده ام خودم را...زیرا فهم و دانشی نمی بینم در این مردم تا رازهای هستی را با انها بگویم
مسخره نکنید که راز را بذار در کوزه ابشو بخور
بنده فوق لیسانس فیزیکم ...
انواع کلاسهای فلسفه را هم طی کرده ام
بارها خودم را نقد کرده ام
-
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
احسنت به شجاعت شما.
joker
۱۳:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
دانشجوی رشته ی برق معتبرترین دانشگاه ایران، بعد از امتحان به من میگه چرا از دستیار آموزشی (که دوستمون بوده) نخواستی جواب رو بهت بگه سر جلسه؟! من دیگه حرفی ندارم ازون موقع...
ناشناس
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
روزها و شبها، وقت خود را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانند. از لپ‌تاپ به موبایل و از موبایل به تبلت و از تبلت به تلویزیون‌های هوشمند پناه می‌برند. اما شبکه‌های اجتماعی هم، شکل مدرن همان ایستادن‌های سر کوچه می‌شود. کاری که نسل قبل می‌کرد تا از اخبار در و همسایه سر در بیاورد و امروز، به مدد تکنولوژی، این کار سریع‌تر و ارزان‌تر و در مقیاسی وسیع‌تر در حال انجام است.قبلاً در خانه به همسایه‌ی خود ناسزا می‌گفت و امروز به همراه صدها هزار نفر دیگر، به خانه‌ی مجازی فرد دیگری حمله می‌کند و ناسزا می‌گوید.
سواد خواندن و نوشتن دارد، اما "سواد حضور در فضای آنلاین" را ندارد.
محمد
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
مقاله جالب بود اما ما مردمی هستیم که اهل عمل نیستیم و لذا گفتارمان چندان تاثیری ندارد زیرا مدام در تریبون های مختلف در برنامه های مختلف به ما آموزش میدهند اما افراد جامعه مخصوصا کودکان با عملکرد بزرگان ارزشها و هنجارها را یاد می گیرند."دو صد گفته چون نیم کردار نیست" "عالم بی عمل به زنبور بی عسل"
جواد
۱۲:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
جناب شعبانعلی مقاله بسيار جالبي بود ولي ريشه بدبختي ملت ايران در آموزش و پرورش بايد جستجو كرد متاسفانه افرادي كه هيچگونه سوادي ندارند بر اين سازمان مهم چنگ انداختند نتيجه اش اين ملتي كه مي بينيد است اقاي اميرعلي خليي خوب به اين نكته ها اشاره كرده است من بهش مثبت دادم در جامعه اي كه صدا و سيماش دروغ بگه جنابعالي چه انتظاري داريد!
جمال
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
یکی از بهترین مقاله های اجتماعی ای بود که تا حالا خوندم.
ناشناس
۱۱:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
برای برون رفت از این «بیسوادی سفید» چکار باید کرد؟ به کدوم باسواد باید مراجعه کرد؟
قوشچی
۱۱:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
شاید اولین مقاله ای بود که کامنت مخالف جدی نداشت.به نظر من مطالبی که مطرح شده ، از مهمترین مسائلی است که باید توسط نخبگان جامعه رصد شود حتی سیاسیون نیز باید در این زمینه کار بکنند چراکه ریشه مشکلات در جوامع امروزی همین است وبس!!!!!
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۲:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
باید از فرصت رسانه های اجتماعی برای رفع بی سوادی مردم و رفع عقبماندگی های ایران با محتوا سازی استفاده کرد
ناشناس
۱۱:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
نویسنده . ممنون . عالی بود . دیگه نمیدونم چی بگم
جمال
۱۱:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
یکی از بهترین مقاله های اجتماعی ای بود که تا حالا خوندم.
مطلع
۱۰:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
با سلام باتوجه به وضعیت فعلی ایران و وجود بیش از حد اندیشمند و فرهیخته و محقق و نخبه که همگی مورد تایید صدا و سیما بوده ( همان طور که در زیرنویس سیما از این عناوین به وفور استفاده می شود) خواهشمنداست بجای دروس دانشگاهی و ارایه مدارک انچنانی در هفته سه روز شنبه 2 شنبه 4 شنبه نسبت به برگزاری کلاسهای دیکته و انشا و خط اقدام نمایید
پاسخ ها
ج اراک
| |
۲۳:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۱
کاملاً موافقم- بهتر به صورت فوق برنامه در دوره های دکتر و کارشناسی ارشد آموزش الفبای انگلیسی هم داشته باشیم. چون اکثر عزیزان فارغ التحصیل این مقاطع حتی الفبای انگلیسی را هم نمی دانند
ناشناس
۰۹:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
مقاله قشنگی بود. لطفا برای کم کردن انواع بی سوادی در جامعه سایت هایی مثل عصر ایران مقالات مفید بیشتری در این زمینه منتشر کنند تا این مقالات دست به دست در فضای مجازی بچرخد و به امید خدا قدمی در راه بالا رفتن سواد سفید جامعه شود.
امیرعلی
۰۹:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
چرا عصر ایران، ما مهارت داریم، بهمون یاد میدن، مهارت دروغ گفتن، مهارت پیچوندن، مهارت توهین کردن، مهارت فحاشی، مهارت تحقیر کردن، مهارت عدم احترام به عقاید دیگران، مهارت مسخره کردن، مهارت تو سری خوردن و زدن، مهارت گذاشتن نقاب به چهره ، مهارت اینکه به جای اینکه کنار هم باشیم تا موفق بشیم، برای پیشرفت خودمون سعی کنیم همدیگرو نابود کنیم، مهارت ویژه جوک ساختن برای هر موضوع و مطلب و قومیت و فردی و ...
ولی مردم بدونند که هیچ وقت برای تغییر دیر نیست، هر موقع هممون بخوایم سرنوشتمون رو می تونیم تغییر بدیم، کافیست شروع کنیم
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۱:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
عالی گفتی امیر علی. من مدتهاست که به جمله آخر شما فکر میکنم و امیدوارم روزی همه از خودمون شروع کنیم و سهم خودمون رو در تغییر نادیده نگیریم
ناشناس
۰۹:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
هر جا عقل سلیم وجود داشته باشه سواد هم وجود داره. برای اینکه عقل سلیم زمینه شناخت رو فراهم میکنه. الان به دلیل سختی معیشت عقل سلیم ایرانی ها مختل شده. برای همین همه در جهل فرو رفته ایم.
علی
۰۹:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
آقای شعبانعلی انسانها نمی توانند در چند بعد در زندگی پیشرفت کنند و خود شما هم بی شک زمان زیادی را برای رسیدن به این فهم و درجه گذاشتید و بالتبع چیزهای زیاد دیگری را ازدست داده اید این خاصیت دنیاست و ما محدودیم به زمان ،فقط در روز 24 ساعت وقت داریم که کار و زندگی کنیم و یک عمر محدود که پایانش برای هیچ کسی مشخص نیست.
ناآشنا
۰۹:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
بسیار زیبا بود بسیار
عباس
۰۹:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
زماني كه به آموزش و پرورش به عنوان يك سازمان مصرف كننده نگاه مي شود و هزينه آن را با حذف مردودي كم و برخورد با دانش آموز خاطي را ممنوع و توجهي به معلمان به عنوان راهبران فرزندان اين مرز وبوم توجه نمي شود نتيجه اش اين مي شود كه مدرك داريم اما خبري از سوادعلمي اجتماعي انساني مالي اخلاقي و......نيست حالا پيدا كنيد پرتقال فروش را
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۳:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
از ماست که برماست
محمد
۰۹:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
سلام
آقا چه می کشیم از مدیرانی که بدون:کنکور،سواد،حضور در کلاس،تفکر،تلاش، کوچکترین زحمت مدرک علمی کاربردی بعد از بیست و چند سال خدمت گرفتن و الان صاحب ایده و نظر و...شدن.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۹:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
آقای چی می کشیم از دکترها مهندس ها و... بی سواد
ناشناس
۰۹:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
با كليت اين مطلب موافقم، اما تفنگ اتهام را تنها به سمت مردم نشانه رفتن كار درستي نيست! مثلا اينكه من نوعي به تعبير نويسنده "سواد مالي" نداشته باشم و پول خود را از بانك به بورس و يا بالعكس منتقل كنم، آيا اين نقطه ضعفي براي من محسوب مي شود؟! خير اين طور نيست! درست است كه داشتن مهارتهاي زندگي براي من لازم است، ولي وقتي در جامعه اي كه به لحاظ اقتصادي به شدت بحران زده است زندگي مي كنيم مجبوريم چيزي ماوراي مهارتهاي زندگي نرمال (يا همان سواد زندگي) بدانيم. به عنوان مثال شما شهروندان ما را با مردم يك كشور توسعه يافته مانند سوييس مقايسه كنيد؛ آيا آنها تورم 39 درصدي دارند كه مجبور به چنين تقلاهايي باشند؟! خير! آنجا يك پزشك فقط كافي است طبابت خود را خوب انجام دهد و يك معلم فقط بايد به آموزش كودكان جامعه بپردازد؛ ديگر نياز به اين نيست كه نگران صدها دغدغه بي مورد باشد؛ چرا كه دولت و حكومت اين دغدغه را به دوش گرفته اند و به خوبي نيز از اين كار بر آمده اند.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۲:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
آفرین ، رسانه ها ، فیلم ها طوری القا می کنند که تمامی مشکلات ما توسط مردم ایجاد شده و سیا سیون هیچ نقشی ندارند البته آمریکا هم مقصر است
ناشناس
۰۹:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
آقا خوب بود ولي ميشه يكي ربط عكس رو به موضوع توضيح بده!!!
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۰:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
سلام
به نظر من این عکس ناظر به یکی از پاراگراف های بحث درباره سواد عاطفی بود.
lمن
۰۹:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
مدرکی که درک بالاتری به همراه نداشته باشد به درد لای جرز میخورد
مقاله جالبی بود ممنون
رامین
۰۹:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
آنچه نویسنده محترم سواد زندگی نامیده است را میتوان مهارتهای زندگی درعصر فنآوری اطلاعات اطلاق کرد که اتفاقا در فرزندان خانواده های مدرن تر بیشتر دیده میشود و محصول کج فهمی از روانشناسی مدرن تربیت کودک است.
راضیه
۰۸:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
سلام
قلم نویسنیده این مطلب سبز
عالی به بهترین شکل و کاملا کارشناسانه تونستن حق مطلب ادا کنند
رضا
۰۸:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
هر چي گنده از تو اين مدرسه ها و آموزشگاه ها در مي آد بچه هامون از 7 سالگي تحويلشون مي ديم آخرش اگه بلايي سرش نياورده باشن يك آدم اجتماع گريز كتاب گريز مي آد بيرون خيلي زحمت كشيده باشه كله ش پر از دانستني هاي به درد نخوره
پاسخ ها
شبنم
| |
۰۷:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۰
دقیقاً !!!
مورچه
۰۸:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
استاد شعبانعلی عزیز کاملا درست، ای کاش در تعریف جهانی سواد مطالعه هم آورده میشد.
ناشناس
۰۸:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
ما ايرانيان بايد از تجربه پدربزرگ هامان استفاده كنيم براي سواد عاطفي و سواد بزرگ كردن فرزندان خود چون باسواد ترين مردم بودند در حين بي سوادي و مي توانستند محبت را به راحتي بين تمامي بچه هاي خانه و دوستان تقسيم كنند.. بياييم كمي بيانديشيم.
ناشناس
۰۸:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
من در زمينه تورهاي خارجي كار ميكنم، متاسفنه مصداق سخن شما رو به وضوح در تورها ميبينيم، كساني كه در معرفي كردن خودشون اول مهندس يا دكتر ميگن بعد فاميليشون رو به زبان ميارن.. آنچنان رفتارهاي نابهنجار به دور از ادب و انسانيت از خودشون نشون ميدن كه باعث تنش و درگيري در بعضي از موارد ميشن.... متاسفانه برخي از اين دكترها و مهندسها داراي مقام و منصبي هم در اداره امور مملكت هستن يا در تلويزيون به ارشاد مردم ميپردازن
مهدی fx
۰۸:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
حرف دلمو زدی.
ناشناس
۰۸:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
همه اين انواع سوادها كه شمارش شد اگر به توليد انسان فرهنگي ، انسان اخلاق مدار و انسان جامعه دوست و نه خودمحور ختم شود مي شود به آن سواد گفت و از آن بهره گرفت والا هيچ ارزشي ندارد و حكايت آن دزد چراغ بدست است كه گزيده تر برد مالي
مرتضی
۰۷:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
احسنت.....
چه بد دوره زمونه ای شده والا..
طرف دماغش را میگیره بالا که من همیشه تو فیسبوک و ویچت و... همیشه آن هستم و ولو بودنش توی اینجاها براش افتخاره و مایه فخر فروشی!!
حسام بيك
۰۷:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
كاش درصدي ار كاربران شبكه هاي اجتماعي اين متن را بخوانند و توجه كنند و به جاي سيل انبوه جوك و مطالب بي محتوا اين متن را به سايرين ارسال كنند .
پاسخ ها
امین
| |
۱۳:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
متأسفانه اگر از این مطالب در شبکه اجتماعی منتشر کنی کسی حال و حوصله خواندن آن را ندارد!
ناشناس
۰۷:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
سواد زندگی، چیزی که 200 سال از آن عقبیم.
ناشناس
۰۷:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
وقتی رحمی به هم نداریم سواد چه کار میتونه بکنه؟ اول باید فرهنگ درست بشه و بعدش باسواد ترکیب بشه تا حس انسانیت بوجود بیاد
امید
۰۷:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
با سلام وادب این مقاله واقعیتی انکار ناپذیر است ودرخصوص بسیاری از مسئولین نیز صدق میکند.پستهایی مانند نمایندگی مجلس وزارت ویا مدیرکلی و.....یدک می کشند ولی افسوس که فقط تک بعدی به همه چیز نگاه میکنند.وعلت قهقرائی جوامع نیز اینگونه مسائل است.آفرین بر نویسنده مقاله
reza
۰۷:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
به قول مولوي : دفتر صوفي سواد و حرف نيست جز دل اسپيد همچون برف نيست
اصلان
۰۶:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
بالاترین سطح سواد ما دانشگاه است که برای ورود به آن باید مهارت تست زنی داشته باشی.
پاسخ ها
داود
| |
۱۰:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
حقیقت تلخ.
ناشناس
| |
۱۲:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
صدا و سیما هم به ما تفریح و مصرف گرایی و دروغ و حرافی را یاد میده
ناشناس
| |
۱۷:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۲
آره دانشگاه هم مصرف گرایی و بی بندباری رو القا میکنه !
ناشناس
۰۲:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
البته با تعریف شما،خیلی از مردم کشورهای دیگه هم سواد ندارند و فقط ما نیستیم.
کیان
۰۲:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
درد بزرگ جامعه ما .
سجاد
۰۱:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
خیلی مقاله خوبی بود، حرف دلمون رو زدی، مخصوصاً این قسمتش: " اما شبکه‌های اجتماعی هم، شکل مدرن همان ایستادن‌های سر کوچه می‌شود." خسته شدم از این همه شعار و شایعه و اشعار "عاشقانه!" بی محتوی.
ویچت، وایبر، بیتاک،واتساپ، لاین، تویتر، فیسپوک، پوک، پوچ...
پاسخ ها
داود
| |
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
سجاد عزیز، متاسفم از این که اینترنت هم، دیگر قابل اعتماد نیست. باور کن اغلب به جملاتی از بزرگان و حتی مطالب علمی بر می خورم که منبع آن مشخص نیست. فیسبوک و وایبر و ... که جای خود را دارند.
علی
۰۱:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
آقای شعبانعلی تشکر از مطالب زیباتون
به همه پیشنهاد میکنم از سایت های آقای شعبانعلی استفاده کنید که واقعا براشون زحمت کشیده شده
http://www.motamem.org
http://www.shabanali.com
وطنداش
۰۰:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
عصر ایران مطالب خوبی ارائه می دهد و

این نشان دهنده این است که ما سالهاست در

جا می زنیم !! همیشه دستهایی در کار

خواهند بود تا ملت از حق و حقوق خود غافل

باشد و به صورت ناآگاهانه زندگی کند !

و این یعنی تغییر شکل استعمار !!

و مرگ تدریجی به دست خودی !!!
پاسخ ها
نسیم
| |
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
با سلام. از متن زیباتون سپاسگزارم. واقعیت تلخ جامعه اینه. منم لیسانس Teachingدارم. ولی احساس میکنم نیاز دارم هر روز چیزهای جدیدتری یا بگیرم. کاش میشد کمک کنیم خودمون این بی سوادی سفید رو از بین ببریم.
ناشناس
۰۰:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
سواد زندكي كردن نداريم اصلا
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۲:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
صدا و سیما به ما تفریح و مصرف گرایی یاد داده همین
ناشناس
| |
۱۸:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
به خاطر اینکه صدا و سیما را همشهریان از نوع بی سواد سفید مدیریت می کنند
ستاره
۲۳:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
به نظر می رسد کم سوادی از بی سوادی بد تر است چون ادم کم سواد فکر می کند باسواد است و این خیلی خطرناک می باشد.
ناشناس
۲۳:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
متن به صورتی نوشته شده که اکثر خواننندگان در نگاه اول احساس همزادپنداری با شخصیتهای مجسم شده توسط نویسنده را ذارند، اما نباید فراموش کرد که ما در ایران زندگی می کنیم و اینجا کلا قوانین تعریف جدیدی پیدا کرده اند، سواد جای خود را به مدرک داده، به رابطه و باندبازی داده، به آقازاده ها داده، به دزدهایی داده که ما "زرنگ" خطابشان می کنیم، در چنین شرایطی بنده نوعی 100 سال دیگر هم درس بخوانم باز کپی می زنم و مدرک می گیرم، نه سواد
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۴:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
دوست عزیز هم ذات پنداری نه همزاد
ناشناس
| |
۲۰:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
هم ذات پنداري صحيحه نه همزاد پنداري.يعني انسان احساس كنه با يك شخصيت توي يك اثر ادبي يا هنري داراي ذات مشترك هستند.
ناشناس
۲۳:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
جناب شعبانعلی، این حرف های قشنگی که زدید من چند مورد رو به عینه دیدم و تایید می کنم ولی توقع دارید دانشجو یا تحصیل کرده اینا رو از بقال سر کوچه یاد بگیره!
وضع تعداد انگشت شمار دانشجو ها اینجوریه ولی از آنطرف اکثر ملت فقط کار می کنند و فقط کار می کنند و واقعا وقت برای مطالعه ندارند، برای اینکه با وجود 20 ساعت کار کفاف زندگیشون رو نمیده
حالا از اونطرف بعضی از بچه ها فقط و فقط درس می خونند می دونید برای اینکه توی دانشگاه خوب قبول بشن تازه شاید آینده شان تامین شود. برای اینکه درصورت سهل انگاری 4 سال از عمرشون رو در دانشگاه سطح پایین آزاد یا غیرانتفاعی نگذرانند
جناب شعبانعلی، این ملت اسیر محدودیت در انتخاب هاست چیزی که در کانادا برخلاف اون دیده میشه!
حرف های قشنگی می زنید اما جسارت می خواد برای اینکه فکر می کنید کسی این چیزها رو نمی دونه.
امیدوارم عصرایران منتشر کنه.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۸:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
محدودیت در انتخاب و یا تصمیم سازی. مثلا خودور، دوستان فقط به عنوان مثال عرض می کنم: برای ما تصمیم سازی شده که چه خودروهایی می توانیم سوار شویم(توده جامعه)، مثال خودرو ملموس هست. در بقیه موارد هم احتمالا همین جور است
ناشناس
| |
۲۱:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
آقای ناشناس! کاندا را کانادایی ها ساختندو ایران را شما و من. از خود ما مثال بزنی بهتره
داود
۲۳:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
نيازي به انتشار اين ديدگاه نيست. دكتر خاوير كرمنت كتابي نوشته به نام assholism كه محمود فرجامي اون رو در فارسي بي شعوري ترجمه كرده است. اين پزشك معتقد است بزرگترين بيماري قرن، بيماري همين آدم هاست كه شما نوشتييد. آدم هاي باسوادي كه با سوادشان خون مردم را در شيشه كرده اند.
ناشناس
۲۳:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
به نظر می رسه منظور شما از سواد در این متن باید آگاهی یا همون بینش و بصیرت باشه.
ارش
۲۲:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
گاهى اوقات سطح شعور أفراد با سطح تحصيلاتشان هم خوانى ندارد
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۲:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
اکثر اوقات
ناشناس
| |
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
خیلی از اوقات
ناشناس
| |
۱۹:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
همیشه
ناشناس
| |
۰۰:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۳
کلا شعور چیزی نیس با درس خوندن بدست بیاد بلکه ی چیه ذاتی هس و از ارتباط با بقیه توجامعه بدست میاد
ناشناس
۲۲:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
آقا من هم اعتراف میکنم، بی سوادم هر چند دانشجوی ارشد هستم، چون روش درست زندگی کردن رو یاد نگرفتم، یاد نگرفتم با این همه گرگ تو اجتماع چطور باید گلیم خودم رو از آب بکشم، یاد نگرفتم چطور توقعات بی جای زن های امروزی رو باید مدیریت و سامان دهی کرد، یاد ندارم اگه یکی بهم زور گفت چطور باید جواب معقول و درست بدم. به خدا خیلی چیزها رو یاد نگرفتم چون گرگ شدن رو یاد نگرفتم که برای بقا تو جامعه ی فعلی فقط باید گرگ بود
پاسخ ها
رویا
| |
۱۰:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
توقعات بی جای زن های امروزی!!!
شما آقایون کی قراره مشکلات خودتون رو روی دوش زن ها نیاندازید؟
اگر ما مشکل شما هستیم، شما هم مشکل ما هستید
تا کی قراره یک طرفه به این موضوع نگاه کنید؟
امید
| |
۱۳:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
منظورش بعضی از زن ها بود نه همه اشون. منم این مشکل رو با خواهرام دارم بعضی وقتا اصلا نمیتونم درکشون کنم چه برسه به بقیه.
ناشناس
| |
۱۳:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
آقای محترم درست گفتید شما واقعا بی سواد هستید، چون یکی از مشکلاتتون رو "توقعات بی جای زن های امروزی" عنوان کردید و این نشون میده شما هنوز حتی درک درستی از خودتون ، زن و امروز ندارید.
ناشناس
| |
۱۵:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
منم با رويا خانم موافقم.
مردهاي امروز خودخواه و مغرور و پوچ و توخالي هستن كه فقط خودشون رو مي بينن و بس !!
لنگه اش شوهر خودم !
ناشناس
| |
۱۱:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۱
مشکلات زن ها!!!!!!
ناشناس
۲۲:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
سواد عقلانیت و اعتدال
ali
۲۲:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
افرین افرین بسیار زیبا از این به بعد سعی میکنم در زندگیم این مطالب قشنگو پیاده کنم
ناشناس
۲۱:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
ما واقعا "سواد زندگی" نداریم و متاسفانه نظام آموزشی جز یکسری محفوظات چیز زیادی یادمان نداده است. مدرک داریم ولی نمی دانیم چگونه زندگی کنیم و در موقعیت های مختلف زندگی ، چه کنیم؟ "سواد زندگی" تعبیر قشنگی است که به کار بردید و چقدر جایش در میان ما خالیست!
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۸:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
مقاله بسیار جالبی بود اما واقعا راه کار کجاست؟ غیر از فرهنگ است؟
ناشناس
۲۱:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
خیلیامون سواد ندارند. بعضی ها هم که مثلا سواد دارند یا سهمیه ای چیزی داشتند و با دوپینگ بالا رفتند یا پایان نامه خریده اند یا مدارکشون جعلیست. حالا جرئت انتشار این رو داری؟
پاسخ ها
مهدی
| |
۰۸:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
جنابعالی هنوزیادنگرفته ای "خیلی هایمان" را جدا بنویسی .هنوز نحوه نگارش "جرات"را نمیدانی ،چطور از سواد دیگران ایرادمی گیری.
یوسف
| |
۰۹:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
چه ربطی به موضوع داشت؟
Amir
| |
۱۲:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
سلام. از بعد نگارشی جرات و جرئت هردو صحیح است. در رابطه با کلمه خیلیامون تفکر بر استفاده از نگارش عامیانه بوده که آن هم بلامانع است. لطفا سعی کنیم از هم انتقاد ناصحیح نکنیم و فقط در ترافیک پشت هم نباشیم. سپاس
محمدی
۲۱:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
آیامی دانیدسوادازپانزده سال پیش درسازمان ملل متحدتعریف نوینی یافته که بسیار قابل تامل است خصوصابرای ملتهای درحال توسعه همچون ایران وآن اینست .
سواد=آگاهی فردازحقوق خود وحقوق جامعه.
حال درایران چندنفرباسوادداریم.الاماشاءالله ازدکترومهندس فراوان.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۲:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۸
مگه با تعریف شما ، حق داری باسواد باشی؟
آرمین
| |
۰۱:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
متاسفانه در مدارس ما فقط سواد خواندن و نوشتن اموزش داده می شود واین درحالی است که در همه کشورهای پیشرفته چیزی که در اولویت است آموزش مهارتهای زندگی است .سواد یعنی بتوانیم از معلوملتمان به طور کاربردی استفاده کنیم .علمی که نتوان از آن استفاده کرد به چه دردی می خورد. مشکل اصلی ساختار آموزش و پرورش ماست.
ناشناس
| |
۰۹:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
واقعا چگونه می توان سواد زندگی را آموخت؟
تعداد کاراکترهای مجاز:1200