صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۳۵۷۶۶۸
تعداد نظرات: ۶ نظر

ازدواج پسر جوان

جوانی می خواست ازدواج کند به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند …

پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.

جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است!

پیرزن گفت:اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود!

جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد!

پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد!

جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است!

پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد.

جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است!

پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی ، خرج برایت نمی تراشد!

جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد!

پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد!
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۱۵
غیر قابل انتشار: ۰
منان
۱۳:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۷
بامزه. اما مسخره
ناشناس
۲۲:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۶
مسخره بود
ناشناس
۱۶:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۵
تهش باید مرد جوان می گفت که نکنه خودت رو برای من در نظر گرفتی!؟
ناشناس
۱۴:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۵
باید دید اگر پسر پیر زن هم زن میخواست، همین نسخه را برای او می پیچید؟!
محمد
۱۳:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۵
ای وای از دستت این پیر زنها
ناشناس
۱۳:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۵
منظور؟؟؟
تعداد کاراکترهای مجاز:1200