صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۴۴۴۶۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۴ - ۱۹ خرداد ۱۳۸۷ - 08 June 2008

اگر مي‌خواهي شادباشي، شـاد بـاش!

چگونه خود را تغيير دهيم

آنچه كه در زندگي براي ما رخ مي‌دهد آنقدرها تعيين كننده شادي ما نيست، بلكه بيشتر نوع واكنش ما نسبت به آن رخدادهاست كه نقش تعيين كننده دارد.

به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگ‌هاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در وبلاگ "روياي سبز" به نشاني http://saidyan.blogfa.com به نقل از كتاب "راز شاد زيستن" آمده است: گاه شاد بودن مي‌تواند كاري بس دشوار باشد. لازمه شاد زيستن، جستجوي زيبايي‌ها و خوبي‌هاست. يكي زيبايي منظره را مي‌بيند، ‌ديگري كثيفي پنجره را.

علت ‌غمگيني انسان آن است كه زندگي بدانگونه‌اي كه او مي‌خواسته، نيست. زندگي با آرمان‌هاي او جور در نمي‌آيد و در نتيجه او را غمگين و افسرده مي‌سازد.

ما مي‌گوييم: «من وقتي خوشحال خواهم بود كه...» اما زندگي هم شادي و نشاط دارد هم محروميت و عجز، زندگي گاهي تصاحب هدف است و گاهي دور ماندن از آن. بنابراين تا وقتي كه بگوييم «من خوشحال خواهم بود كه...» فقط خود را فريب داده‌ايم.

قطعه زير را يك پيرمرد هشتاد و پنج ساله در آستانه مرگ نوشته است كه دقيقا موضوع اين بحث ارتباط پيدا مي‌كند: « اگر مي‌توانستم يك بار ديگر زندگي كنم آنوقت بيشتر سفر مي‌كردم. قله‌هاي بيشتري را فتح مي‌كردم، رودخانه‌هاي بيشتري را شنا مي‌كردم، به نقاط تازه‌تر مي‌رفتم و بستني‌هاي بيشتر مي‌خوردم. با مشكلات حقيقي رو در رو مي‌شدم و مشكلات خيالي را كنار مي‌گذاشتم. مي‌دانيد، من از آن آدم‌هايي بودم كه لحظه به لحظه عمرم را محتاط و عاقلانه و سالم زيستم. اگر دوباره به دنيا مي‌آمدم تمام لحظات زندگي‌ام را از آن خود مي‌كردم.

من از آن آدم‌هايي بوده‌ام كه هميشه با دماسنج و كيسه آب جوش و باراني و چتر سفر كرده‌ام. اگر دوباره به‌دنيا مي‌آمدم، سبك‌تر سفر مي‌كردم. اگر زندگي از نو تكرار مي‌شد در سپيده‌دم صبح‌هاي بهاري با پاي برهنه به پياده روي مي‌رفتم. طلوع خورشيد را بيشتر تماشا مي‌كردم و اوقات بيشتري را با بچه‌ها مي‌گذراندم فقط اگر زندگي تكرار مي‌شد. اما مي‌دانم كه نمي‌شود.»

آيا اين پيام يك هشدار زيبا نيست؟ ما بايد از زمان محدودي كه در اختيارمان قرار گرفته است حداكثر استفاده را ببريم. پيرمرد به‌خوبي فهميده بود كه براي شادتر بودن و براي بهره‌برداري بيشتر از زندگي نبايد دنيا را تغيير دهد، بلكه بايد خودش تغيير كند.

دنيا بي‌عيب و نقص نيست. به ميزان ناخشنودي ما در واقع فاصله ميان واقعيت و آرمان است، فاصله ميان واقعيت كنوني هرچيز با آنچه كه بايد باشد. اگر ما توقع كمال نداشته باشيم شادي آسانتر به‌دست مي‌آيد. روزي «ايندين گورو» به يكي از شاگردانش كه از جستجوي خرسندي مايوس شده بود گفت: «من راز شاد زيستن را به تو مي‌گويم. اگر مي‌خواهي شادباشي، شاد باش.»

منبع: ایسنا

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200