صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۴۵۲۹۸۲
تاریخ انتشار: ۰۰:۲۷ - ۰۴ اسفند ۱۳۹۴ - 23 February 2016

نقد لی مارشال بر «اژدها وارد می‌شود!»

یک منتقد خارجی نظر خود درباره فیلم مانی حقیقی را در اسکریم دیلی منتشر گرد.
لی مارشال از منتقدان سینمایی حاضر در جشنواره فیلم برلین، در نقدی که پس از نمایش فیلم مانی حقیقی در جشنواره برلین نوشته به بررسی این فیلم پرداخته است.

به گزارش مهر به نقل از اسکرین دیلی، هر از چند گاهی فیلمی از راه می‌رسد که به همان اندازه که گیج‌کننده است، قابل توجه هم هست. پنجمین فیلم مانی حقیقی کارگردان ایرانی یعنی «اژدها وارد می‌شود!» چنین فیلمی است: یک داستان کارآگاهی متا-سینماتیک که در دهه ۱۹۶۰ ایران به وقوع می‌پیوندد و پر از اشاره به ضدفرهنگ‌ها و رئالیسم جادویی است. این فیلم به خوبی جذابیت روشنفکران دوران قبل از انقلاب این کشور و جوی از ترس و وحشت که توسط رژیم سرکوب‌گر شاه به وجود آمد نشان می‌دهد.

کارگردان از گستره‌ای از حقه‌های سینماتیک پست‌مدرن استفاده می‌کند، از مصاحبه‌های مضحک گرفته تا پرش زمانی، لباس‌ها و طراحی صحنه باحال (مخصوصا یک شورلت ایمپالای نارنجی)،‌ تا یک آهنگ بلند الهام‌گرفته از ژانر راک که توسط کریستف رضایی برای فیلم نوشته شده است. زرق و برق و خودنمایی سبک فیلم بعضی مواقع حواس ما را از خط داستانی پرت می‌کند و احتمال دارد ۱۰ بیننده مختلف، ۱۰ نظر مختلف درباره اینکه چه اتفاقی در فیلم افتاد، داشته باشند. اینکه این گمراهی روایتی باعث ‌شود مخاطبان فیلم‌های هنری خارج از ایران نخواهند به تماشای این فیلم بنشینند یا خیر، هنوز معلوم نیست. مسلما این یک پکیج خوش‌قیافه است، پروژه‌ای که بیشتر از هر پروژه دیگر حقیقی تا امروز، وجهه سینمایی‌ پر زرق و برق‌تری دارد.

اگر بخواهیم به مرکز ماجرا نگاه کنیم، این (احتمالا) داستانی درباره سه مرد است که سال ۱۹۶۵ به جزیره دورافتاده و رهاشده قشم سفر می‌کنند تا درباره پرونده خودکشی یک زندانی سیاسی تحقیق کنند. یکی از آن‌ها بابک حافظی (با بازی امیر جدیدی) است؛ یک کارآگاه کلاه‌لبه‌دار به سر و عینک‌‌آفتابی به‌چشم‌زده که مستقیم از یکی از فیلم‌های گدار بیرون آمده است. او کارآگاه پلیس مخفی شاه است که در فیلم با عنوان «سازمان» از آن یاد می‌شود اما به نظر می‌رسد انگیزه ماموریت او کنجکاوی شخصی باشد: او شب را در لاشه زنگارزده یک کشتی می‌گذراند که به نحوی در یک دره صحرایی به گل نشسته است. نزدیک این کشتی گورستانی قرار دارد که هر وقت کسی در آن دفن می‌شود، زمین می‌لرزد. او، دو نفر را همراه خود می‌برد تا این معمای زمین‌لرزه‌ای را بررسی کنند. یکی از آن‌ها، کیوان حداد (گودرزی) صدابرداری مرموز است که موها و لباس هیپی‌و‌ارش حتی اگر در اوایل دهه ۱۹۶۰ آمریکا هم بود، جلوتر از زمان و هوشمندانه به نظر می‌رسید. نفر دوم هم بهنام شکوهی (غنی‌زاده) زمین‌شناسی است که می‌تواند با چشیدن مزه سنگ‌ها با آن‌ها ارتباط برقرار کند.

سوال‌هایی درباره مرز همیشه در حال تغییر بین حقیقت و خیال، تنها یکی از بحث‌هایی است که این فیلم بی‌قرار که بیش از حد خط داستانی دارد، اما هرگز چیزی کمتر از فیلمی سحر‌آمیز به نظر نمی‌رسد، مطرح می‌کند. این فیلم ممکن است تمثیلی از ایران معاصر و شکاف‌های تاریخی، فرهنگی که در گذشته اخیر آن وجود داشته هم باشد. شاید اژدهایی که نام فیلم را به آن می‌دهد و این قدرت را دارد که می‌تواند کاری کند مردم به زبان‌های خارجی صحبت کنند، نمادی از این شکاف‌ها باشد.

مشخصات: نوشته و کارگردانی مانی حقیقی. محصول ایران. ۲۰۱۶. ۱۰۷ دقیقه

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200