صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

اس ام اس تنهایی سری 8

رفتم که نبینی پریشان شدنم را

غمناک ترین لحظه ی ویران شدنم را

در خویش فرو رفتم و در خویش شکستم

تا تو نبینی غم تنها شدنم را




******************************




تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم

گردن هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد




******************************




مثل آتیش تو صحرا

یا که طوفان تو دریا

مثل ظلمت توی شب ها

جون به لب موندم و تنها




******************************





پیش روی من تا چشم یاری میکند دریاست

چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست

در این ساحل که من افتاده ام خاموش

غمم دریا دلم تنهاست




******************************




در برهوت بی کسی

تنها تو همزاد منی

ای نازتر از خواب شبم

آیا تو هم یاد منی ؟




******************************




گر بدانم نیستی ، غمی نیست ز تنهایی

اینکه هستی و تنهایم ، غم دارم




******************************




این شعرها دیگر برای هیچکس نیست

نه ! در دلم انگار جای هیچکس نیست

آنقدر تنهایم که حتی دردهایم

دیگر شبیه دردهای هیچکس نیست




******************************




غریبانه شکستم من اینجا تک و تنها

دل خسته ترینم در این گوشه دنیا

ای بی خبر از عشق که نداری خبر از من

روزی تو آیی که نمانده اثر از من




******************************




می نویسم نامه و روزی از اینجا می روم

با خیال او ولی تنهای تنها می روم

در جوابم شاید او حتی نگوید کیستی ؟

شاید او حتی بگوید لایق من نیستی

می نویسم من که عمری با خیالت زیستم

گاهی از من یاد کن حالا که دیگر نیستم
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200