صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۴۸۲۵۶
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۴ - ۰۴ مرداد ۱۳۸۷ - 25 July 2008

اذان بی موقع ناطق نوری!

سیدمحمدعلی ابلطحی در سایت خود نوشت:
 

آقای ناطق نوری خاطره شیرینی را در خاطراتش نقل می کند. واقعا تفریحات دوران طلبگی هم کمتر از دوران دانشجوئی نیست. اما از جنس دیگری.

 ایشان می گوید: شبی به اتفاق آقای معزی از کتاب خانه بر می گشتیم، وقتی وارد حجره شدیم، دیدیم آقایان مرحوم اصغر آقا طاهری کنی و آقای سید رسول موسوی و مرحوم حسن معزی با هم صحبت می کنند و به هم می گویند: «کی حاضر است، الان که ساعت 11 شب است به وسط حیاط مدرسه برود و اذان بگوید؟»

یکی گفت: «من پنج هزار تومان می گیرم این کار را می کنم».

 دیگری گفت: «هزار تومان می گیرم این کار را می کنم.»

من گفتم: «آقایان این ها تعارف است من پنج تومان می گیرم، می روم وسط حیاط مدرسه اذان می گویم.»

خلاصه پنج تومان را گرفتم، رفتم و رو به قبله وسط حیاط، با صدای بلند اذان گفتم. با شروع اذان همه فکر کردند اتفاق بسیار مهمی افتاده است.

در همه ی حجرات باز شده و طلبه ها آمدند دور مرا گرفتند. یکی می گفت این آقا حتماً دیوانه شده. می خواستم وسط اذان بخندم، دیدم اگر این کار را بکنم باید کتک مفصلی بخورم، لذا اذان را تا آخر گفتم. فکر کردم چطور خودم را از این مخمصه نجات بدهم که دعوا نشود.
گفتم: «بنده خدایی است که خانمش می خواهد وضع حمل کند، بنابراین مستحب است موقع وضع حمل اذان گفته شود».

این هم همین جوری از اذان بی موقع آقای ناطق نوری!

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200