صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۴۸۹۶۵
تاریخ انتشار: ۲۰:۴۳ - ۱۲ مرداد ۱۳۸۷ - 02 August 2008

تيزهوشي مادر شوهر ایرانی!

دست پخت ژورنالیسم ایرانی
خانم حمیدي براي ديدن پسرش مسعود ، به محل تحصيل او يعني لندن آمده بود‎. او در آنجا متوجه شد كه پسرش با يك هم اتاقي دختر بنام Vikki ‎ زندگي ميكند. كاري از دست خانم حميدي بر نمي آمد و از طرفي هم اتاقي مسعود هم خيلي خوشگل بود.او به رابطه ميان آن دو ظنين شده بود و اين موضوع باعث كنجكاوي بيشتر او مي شد. مسعود كه فكر مادرش را خوانده بود گفت : " من ميدانم كه شما چه فكري مي كنيد ، اما من به شما اطمينان مي دهم كه من و Vikki فقط هم اتاقي هستيم‎ . "

حدود يك هفته بعد‎ ، Vikki پيش مسعود آمد و گفت : " از وقتي كه مادرت از اينجا رفته ، قندان نقره اي من گم شده ، تو فكر نمي كني كه او قندان را برداشته باشد ؟‎

-خب، من شك دارم ، اما براي اطمينان به او ايميل خواهم زد‎.

او در ايميل خود نوشت‎ : مادر عزيزم، من نمي گم كه شما قندان را از خانه من برداشتيد، و در ضمن نمي گم كه شما آن را برنداشتيد . اما در هر صورت واقعيت اين است كه قندان از وقتي كه شما به تهران برگشتيد گم شده‎ . " با عشق، مسعود

روز بعد ، مسعود يك ايميل به اين مضمون از مادرش دريافت نمود‎ : پسر عزيزم، من نمي گم تو با Vikki رابطه داري ! ، و در ضمن نمي گم كه تو باهاش رابطه نداري . اما در هر صورت واقعيت اين است كه اگر او در تختخواب خودش مي خوابيد ، حتما تا الان قندان را پيدا كرده بود‎. با عشق ، مامان!!

منبع : وبلاگ دست پخت ژورنالیسم ایرانی


ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۵:۱۴ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۵
عالی و زیبا ممنون
ناشناس
۱۴:۲۰ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۵
خیلی باحال بود آفرین به این مادر شوهر باهوش
ناشناس
۰۰:۵۳ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۵
عالي بود
ناشناس
۱۷:۳۸ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۴
vaghean tiz hosh bod mamamne
تعداد کاراکترهای مجاز:1200