عصر ایران؛ مصطفی داننده- فصل دوم شهرزاد هم به پایان خود رسید. من هنوز نتوانستم قسمت پایانی این سریال را ببینم. نتوانستم نمیتواند واژه مناسبی برای ندیدن این قسمت باشد. بیشتر حوصلهام نگرفت قسمت آخر را بخرم و ببینم. درست برخلاف شهرزاد یک که دوشنبههای من را شهرزادی کرده بود. دوشنبههایی که قبل از آمدن شهرزاد نودی بود.
هرچقدر فصل اول شهرزاد دلبری میکرد فصل دوم دلسردی به بار آورده است. هنوز سیدیهای قسمت اول در کمد خانه به ترتیب نشستهاند اما قسمتهای فصل دوم را گاهی با سیدی، گاهی به لطف دانلود قانونی برخی دوستان و حتی روایت خانواده دیدهام.
در فصل اول شما نام مصدق را درشت میشنوید. با روزنامه نگاری آشنا میشوید که دغدغه جامعه دارد و به دنبال گرفتن حق خود و مردم از جامعه پر رنج و درد آن روزگاران است. با بزرگاقایی روبرو هستید که نماد استبداد داخلی است. با آدمهایی روبرو هستید که تنها و تنها بله قربان گو هستند.
فصل دوم شهرزاد اما حرف جدیدی برای شما نداشت.
شهرزاد 2 قرار بود بهتر از شهرزاد یک باشد. همه هم منتظر بودند سریال کاملتری از فصل اول سریال حسن فتحی را ببیند. به ویژه در روزگاری که تلویزیون با خشکسالی سریالهای جذاب روبرو است.
اولین ایرادی که میشود به شهرزاد 2 گرفت این است که داستان این فصل جذابیتهای فصل یک را ندارد. در فصل اول، عاشقانه شهرزاد و فرهاد، ورود قباد به این عاشقانه و جذابیتهای شخصیت بزرگ آقا باعث شده بود مردم برای اولین بار در ایران هر هفته با رضایت کامل برای دیدن یک سریال پول بدهند و مشتاقانه منتظر هفته آینده و قسمت تازه این سریال باشند.
داستان فصل دوم قابل پیش بینی بود. بسیاری از ببیندگان فصل اول، اگر قرار بود داستانی برای این سریال بنویسند تقریبا داستانی مشابه قسمتهای منتشر شده از فصل دوم را روایت میکردند. از حسن فتحی به عنوان کسی که سریالهایش مملو از دیالوگهای فوقالعاده است، انتظار میرفت فصل دوم این سریال هم از نظر فیلمنامه و داستان به شدت قوی باشد.
شهرزاد 2 تبدیل به یک سریال معمولی شده بود که اگر آدم آن را هم نمیدید چیزی را از دست نمیداد.
در این فصل سعی شده بود بازیگران مطرح تری به فیلم اضافه شود. امیر جعفری، رضا کیانیان و رویا نونهالی از این جمله بودند. به نظر میرسید کارگردان این سریال با حضور این بازیگران در تلاش بود تا جای خالی علی نصیریان را با آنها پر کند. اتفاقی که نیفتاد.
هنوز هم بسیاری از بینندگان این سریال متوجه نشدند چرا رضا کیانیان و امیر جعفری وارد این سریال شدند و قرار است چه باری را به دوش بکشند.
خروج بزرگ آقا به عنوان یکی از ارکان اصلی فصل اول شهرزاد ضربه بزرگی به فصل دوم این سریال زد. رویا نونهالی به عنوان عمه قباد که وظیفه مدیریت پنهان خاندان دیوانسالار را در اختیار دارد. نتوانست جای بزرگ آقای شهرزاد را پر کند.
نقش پررنگ اکرم در فصل دوم نکته دیگری این سریال بود. مستخدم خانه دیوانسالار با فضولی از تمام اطلاعات نهان و رازهای پنهان قباد و خاندان دیوان سالار آگاه است. به نظر میرسد به شدت در مورد نقش اکرم در این فیلم اغراق شده است. اینکه در خانوادهای که بسیاری از کارها به صورت پنهانی انجام میگرفته، یک دختر بتواند به تمام رازها پی ببرد کمی عجیب است.
اکرم تمام رازهای این خاندان را میداند. از مرگ ململ، بزرگ آقا تا اینکه قباد فرزند نصرت است.
فصل دوم به نقطه پایان خود رسید. قرار است فصل سوم این سریال به زودی منتشر شود. امید است فصل سوم بتواند همان شهرزادی باشد که دلبری میکند. همان شهرزاد دوست داشتنی دوشنبهها.
وازهمه شون ممنون
و قسمت اول ودوم اون هردو زيبا وبه ياد ماندنيه
بخصوص كه دوران بعد مصدق ورنجهاي مردم ايران را نشان ميدهد
موفق باشند..
سریال شدیداً سعی میکند مخاطب را بفکر وادارد:
اینکه بیننده از ورای فیلم بروی نمودار زمان حرکت کند، اینکه چگونه ثروت بهر شکلش ولنگاری جنسی میآورد، اینکه به مفاهیم و اثر گذاری عشق پاک و بی آلایش تاکید میکند(هاشم و عمه قباد) در لحظات آن برخوردها من "شهریار" را میدیدم و عزل مشهور آمدی جانم بقربانت ... و خاطره ای از دوران هیجان عشقی بی کرانه اش، آنجا که میگوید:
زمانی عشقش را به درب منزل میرساند و او از رفتن امتناع میکند و میگوید، شهریار را نمیتواند تنها بگذارد که به منزل برود!! و شهریار میپذیرد و لاجرم شهریار را به درب منزل میرساند، و داستان از نو، شروع میشود و این رفت آمدها تا بدانجا ادامه میابد که تا صبح ادامه میابد.
و ...
اینها واقعیتهای ملموسند منتهی نیاز دارند، بیندیشیم.
تجربه سریال سازی در ایران ثابت کرده اوج نبوغ و خلاقیت سازندگان ایرانی همون شماره یک هست و در نسخه های بعدی حرف تازه ای ندارن ( غیر از استثناهایی مثل پایتخت که سری های بعدشم جذاب بود )
نقد درست این است که بصورت تخصصی و با معیار های قابل ارزیابی نوشته شود و گرنه این که جذاب تراست یا نه یک معیار غیر قابل سنجش خواهد بود که با توجه به دنیای فکری و سلایق بیننده ها متفاوت است.
اقتدار شخصیت بزرگ آقا و بازی بینظیر استاد نصیریان از نکات قوی فصل اول بود که در فصل دوم جای خالی آن محسوس بود و البته شخصیت کیانیان در فصل دوم کمی اغراق شده و تصنعی بود در ارتباط با همسرش.
دقت لازم در ساخت و حرفه ای بودن بیشتر ساختار سریال هم ستودنی بود....
خواهشمندم این نظر را نشر دهید.
ما هم از قسمت دوم خوشمان نیامد
چرا باید عموم مردم قباد را بیشتر از فرهاد دوست داشته باشند؟ چرا؟!
نه سالهای 1320لغایت 1332 که مردم شریف و بدون آلایش ایران به دروه مسائل جناحی و باند بازی زندگی سالمی داشتند
ایشان حتما یه سری به محلات تهران و شهرها بزنند ببیند باند بازی بیشتر مربوط به این زمان است
گویا ایشان شبها فیلم پدر خوانده را می بینند
بهاطر پراکندگی ماجراها در فصل دوم و شاخ و برگ زیاد برعکس فصل اول
از أوامر شهرزاد سپاسگزارم كه براي ببيننده ي ايراني ارزش قائل است
منظورتون حتما عوامل هست
چرا كه داستان سري دوم غير جذاب، شاخه به شاخه و بي جهت كشدار و ..... در مجموع اتلاف وقت گران بنده و خانواده محترمم بود.....