رسالت
«فروش نفت در داخل» عنوان سرمقاله ي روزنامهي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛ ديروز رئيس جمهور پس از چندماه كشمكش سياسي و كارشناسي بين كارشناسان دولت و مجلس و نيز اقتصاددانان كشور، لايحه هدفمند كردن يارانهها را با قيد يك فوريت به مجلس ارائه داد.اين لايحه با 127 راي موافق، 85 راي مخالف، 7 راي ممتنع از مجموع 231 نماينده حاضر به تصويب رسيد.
براساس تبصره يك ماده يك لايحه ياد شده قيمت فروش نفت خام به پالايشگاههاي داخلي حداقل 95 درصد قيمت فوب خليج فارس تعيين ميشود.
همچنين به موجب جزء ب ماده يك لايحه تقديمي قيمت فروش داخلي گاز طبيعي به گونهاي تعيين ميشود كه ظرف سه سال پس از ابلاغ اين قانون معادل 75 درصد متوسط قيمت گاز طبيعي صادراتي شود. يكي از اشكالات و ايرادات نگارنده به بودجه سنواتي كشور در دولت اصلاحات اين بود كه درآمد عمومي كشور از عوايد فروش نفت خام در داخل و نيز درآمد فروش گاز در داخل و همچنين وجوه حاصل از صادرات گاز به خارج از كشور محروم است. رقم درآمدي كه از نفت خام در “درآمد عمومي” دولت مينشيند بخشي از نفت صادراتي كشور است. فروش نفت خام به صورت سوآپ، بيع متقابل، معاوضه، و ... نيز فروش نفت خام در داخل در درآمد عمومي دولت لحاظ نميشود.
دولتهاي پيشين به اين روشنگري توجه ننمودهاند و بودجههايي به مجلس رفت و به تصويب رسيد كه فاقد شفافيت در اين وادي بود و حتي برخي از دستگاههاي نظارتي و متوليان امور، منكر فروش نفت در داخل بودند.حداقل فايده لايحه هدفمند كردن يارانهها آن است كه تكليف فروش نفت خام و گاز طبيعي كه جزـء انفال هستند مشخص ميشود (سخني از گاز مايع يا عوايد ميعانات گازي و گوگرد كه مهمترين محصول فرآورده شده، از گاز طبيعي و دهها مشتقات مربوطه، نيست) و از اين مجرا يك رقم نجومي در رديفهاي درآمدي دولت شفاف ميشود كه دولت و مجلس ميتواند در مورد نحوه هزينهكرد اين وجوه در قالب “اعتبار” تصميم بگيرد. نكته مهم در اين مورد اين است كه حال كه عزم چنين كار مهمي را داريم اول بايد تقويمي از تناژ توليد و فروش نفت خام در داخل و نيز گاز داشته باشيم.
دوم براي روشن كردن اين مسئله و نيز براي كمك به شفافسازي كه قرار است با لايحه تقديمي صورت گيرد از تغاطي عوايد حاصل از نفت و گاز پرهيز كنيم و سهم شركتهاي مادر تخصصي مربوط را از درآمد دولت در اين مورد تفكيك و حصه منافع دولت را در قالب رديفهاي جداگانه و مستقل نفت از گاز در قسمت سوم بودجه كل كشور احصاء نماييم و از كاربرد هر واژهاي كه در لا به لاي قوانين تصويبي عوايد اين دو كالاي استراتژيك را باهم تغاطي نمايد پرهيز كنيم.
در رويكرد جديد بايد سهم شركت دولتي مامور به توليد نفت و گاز، براساس قيمت تمام شده در داخل با سودي معقول داده شود و مابقي با تعيين قيمتها براساس لايحه مذكور به خزانه كشور در سرفصل درآمد عمومي نگهداري شود تا بشود روي منبع درآمدي جديد در خصوص هزينههاي هدف، حساب باز كرد.
اين كاري است كه بايد قبل از اجرايي كردن لايحه ياد شده انجام شود و منابع مالي در اختيار شركتهاي ملي نفت و گاز، درآمد عمومي تلقي شود و از درآمد شركت تلقي كردن آن پرهيز گردد. اگر اين كار صورت نگيرد، اين منابع مالي در چاه ويل منابع مالي در اختيار دو شركت مادر تخصصي ملي نفت و ملي گاز و حداقل 30 شركت تابع هريك ممزوج خواهد شد و مثل سالهاي گذشته آش همان خواهد بود و كاسه همان؛ لذا مثل سالهاي گذشته هيچ نهاد نظارتي از آن گزارش نميدهد. فلذا تاكيد ميشود شرط لازم توفيق لايحه تقديمي، تفريق درآمد “شركت” از درآمد “دولت” حكم صريح در ماده و بندي از لايحه باشد و شرط كافي آن تعبيه عناوين درآمدي و رديف درآمدي عوايد نفت خام از گاز طبيعي كه موضوع انفال و اصل 45 قانون اساسي بوده تا بتوان تفريغ عملكرد آن را استخراج كرد.ديوان محاسبات و سازمان حسابرسي و سازماني بازرسي كل كشور وظيفه خطيري در اين باره دارند كه انشاءالله به آن عمل كنند و به سكوت 30 ساله خود درباره فروش نفت در داخل پايان دهند.
اعتماد ملي
«سال نو ميلادي مبارك» عنوان سرمقاله روزنامهي اعتماد ملي است كه در آن ميخوانيد؛ سال نو ميلادي آغاز شده است. جا دارد از فرصت استفاده كرده به تمام هموطنان مسيحي آغاز اين سال نو را تبريك و شادباش گوييم. آزادگان و انساندوستان مسيحي در جهان نيز شايسته اين تبريك و شادباش هستند. سال نو در حالي از راه ميرسد كه بيمها و اميدها، ترسها و شهامتها، آمال و آلامجامعه بشري را در برگرفته است. سالي كه ميتواند آغازگر فرصتهايي نو و پاياندهنده تهديدها براي بخشهايي از جامعه بشري باشد. در سالي كه پشت سر نهاده شد، موضوعاتي چون محيط زيست، حياتوحش، حقوق بشر، اقتصاد جهاني، انتخابات آمريكا، بحران خاورميانه، پرونده هستهاي ايران و دهها مورد ديگر ذهن و توجه افكار عمومي را به خود اختصاص داد و سال جديد نيز با تمركز بر بحرانهايي كه تاكنون اميدي به حل آنها نميرود آغاز شده است.
در روزهاي پاياني سال 2008 در بخش رسانهاي چنين به نظر ميرسيد كه جامعه جهاني با كمبود يا سكوت خبري روبهرو خواهد بود؛ جهاني بيصدا و بيخبر. اما با حمله ددمنشانه رژيم صهيونيستي به غزه و كشتار وحشيانه مردم بيدفاع و غيرنظامي فلسطيني ساكن در غزه، تمام نگاهها در شب عيد مسيحي متوجه اين واقعيت شد كه خاورميانه همچنان كانون مهمترين بحرانهاي بينالمللي است.انعكاس تصاوير زنان و كودكان بيدفاع فلسطيني از رسانههاي جهان در شب عيد و حرمان و درد بيانتهاي آنها وجدان بشري را تحريك كرده و به قضاوت ميكشاند. اسرائيل نميتواند هيچ توجيهي براي اين رفتار پلشت خود ارائه دهد. هرچند حمله نظامي به رهبران حماس پس از آتشبس از سوي اسرائيل صورت گرفت ولي به فرض محال حتي اگر اين حماس بود كه موشكي به خاك اسرائيل شليك كرده، اين عمليات سبعانه نميتواند هيچ توجيه و محملي داشته باشد. واضح است سال جديد پايان تاريخ نيست اما سال پيروزي اسرائيل و قدرتهاي بزرگ نيز نخواهد بود.سال جديد مشحون از فرصتها و موقعيتهاي ويژه و برتري است كه اضلاع ديگر مكعب هستي را انعكاس ميدهد؛ جهاني كه در آن صلح و عشق ورزيدن يك ارزش و موهبت است.
ميتوان جهان بدون جنگ و خونريزي را تجربه كرد.افقهاي پيش رو براي بشريت روشن، اميدبخش و پر از صميميت است.اين فرصتي است كه جامعه جهاني آن را ميطلبد و البته به دنبال تحقق آن است؛ جهاني كه شقايقها در آن طراوت و سرزندگي دارند و زندگي معناي ناب خود را به دست ميآورد. سال نو ميلادي مبارك باد.
كيهان
امروز در پنجمين روز يورش رژيم صهيونيستي به غزه آمار شهدا لابد از مرز 400 نفر گذشته است. در چهار روز گذشته هواپيماهاي جنگنده خريداري شده از آمريکا، 1.5 ميليون نفر جمعيت متراکم در منطقه اي کوچک به وسعت 362 کيلومتر مربع را زير آتش بمب هاي هوشمند جديد (39-GBU)- باز هم دريافتي از آمريکا- گرفته اند. آيا کشتن 400 نفر - که بسياري از آنان کودک بوده اند- در منطقه اي کوچک و پرجمعيت، نياز به بمب هوشمند هم دارد؟ اما همه ماجرا اين نيست. همزمان ناوچه هاي اسرائيل از سمت درياي مديترانه، غزه را زير آتش شليک توپ و موشک هاي خود گرفتند و از ديروز شليک تانک ها هم آغاز شد. نه بيمارستاني برقرار مانده و نه دارو و پانسماني. در منطقه اي که حلقه محاصره اش به کمک دژخيمان مصري تکميل شده، 1.5 ميليون انسان بي گناه و بي پناه را به جرم باور کردن دموکراسي و به نيابت از 1.5 ميليارد مسلمان قتل عام مي کنند. افسانه اردوگاه نازي ها و اتاق دربسته گاز را شنيده ايد؟ آن افسانه اکنون در مقياسي واقعي و ميليوني در باريکه غزه به تصوير کشيده مي شود. اين گفته ديروز «دان هرئيل» معاون رئيس ستاد مشترک ارتش اسرائيل است که «همه چيز و همه ساختمان ها را در غزه ويران و با خاک يکسان مي کنيم.»
2- ساکنان اتاق فکري که اوباما را در آمريکا با چشم بندي و شعار پرزرق و برق تغيير در سياست خارجي کاخ سفيد -به ويژه درباره خاورميانه -روي کار آوردند، با ماجراي غزه بايد تاريخ مصرف او را پايان يافته ببينند. اوباما شايد اولين زمامدار در آمريکا باشد که با چنان هيجان تبليغاتي گل مي کند و جهاني را مسحور خود مي سازد اما هنوز آغاز به کار نکرده، از باد تهي مي شود و بي اعتبار مي گردد. او اکنون در تعطيلات است و حاضر نيست موضعي بگيرد. البته به گفته مشاورانش، همه چيز را زير نظر دارد! و چرا زير نظر نداشته باشد در حالي که چند ماه پيش گفت ما کنار متحدان استراتژيک خود در اسرائيل ايستاده ايم و جنگ آنها جنگ ما هم هست. ضربه اي که رژيم صهيونيستي در اين ماجرا به آمريکاي لطمه ديده در خاورميانه- و در حال بازسازي اعتبار خود- زد، به سادگي قابل جبران نيست و دود آن در چشم خيلي ها در غرب و از جمله خود صهيونيست هايي خواهد رفت که مي خواستند از کشورهاي اسلامي و عربي کلاهبرداري کنند.
3- اتفاقي که اين روزها در مصر -و با مقياسي کوچک تر در عربستان و اردن- رخ داد، مانند کوه يخي است که فقط قسمت کوچکي از آن بيرون از آب آمده و هويدا شده است. اگر در برابر تهديدات حزب الله لبنان و سوريه براي رژيم صهيونيستي، 3کشور عربي مذکور به ويژه مصر تبديل به عمق استراتژيک دفاعي صهيونيست ها شده بودند، اکنون به خاطر حماقت اخير، مصر و دو کشور ديگر، خود تبديل به کانون بحران شده و طليعه آتشفشان و جنبش بيداري اسلامي را نمايان کرده اند. امروز خيانت پيشگان مصري در ادامه هماهنگي با رژيم صهيونيستي در تکاپوي آنند که پخش برنامه هاي شبکه المنار در اين کشور اسلامي را متوقف کنند غافل از اينکه در 30 سالگي انقلاب اسلامي، پيام رهبر انقلاب و سيدحسن نصرالله در جان تشنه ملت هاي اسلامي منطقه نشست و غيرت را در رگ هاي آنها به جوش آورد. قاهره اين روزها خود کانون يک انتفاضه جديد است و فرياد «سرنگون باد مبارک» در آن طنين انداخته است. اينک اخوان المسلمين (اهل سنت) مصر، به سيد حسن نصرالله لبيک مي گويد و خواستار اعلام جهاد عليه اسرائيل مي شود.
4- چندي پيش دکتر مايکل برانت معاون اسبق رئيس سيا و عضو بخش شيعه شناسي در اين سازمان ضمن انتشار کتابي از هزينه 900 ميليون دلاري براي شناسايي و مبارزه با شيعه انقلابي خبر داده بود. او توضيح مي دهد که پس از شوک بزرگ انقلاب ايران در 1979 و پس لرزه هاي آن، نمايندگان سيا وMI6 انگليس دور هم جمع شدند تا به آسيب شناسي ماجرا بپردازند. «در اين گردهمايي ها نتيجه گيري شد که فراتر از سياست هاي شاه، اين رهبري سياسي (مرجعيت و روحانيت) شيعه و شهادت حسين نوه پيامبر اسلام ]ص[ در 1400 سال پيش است که مردم ايران را براي انقلاب به حرکت آورده است... به جاي تفرقه بيانداز و حکومت کن، سياست تفرقه بينداز و نابودکن را انتخاب کرديم.» طي دهه اخير به ويژه دو، سه سال گذشته به موازات تشديد موج شيعه هراسي و ايران هراسي، ترويج اسلام آمريکايي و جريان سازي جعلي بر محور «حقوق بشر و دموکراسي آمريکايي» هم شدت گرفت... اما در پس هزينه هاي چند ميليارد دلاري، اکنون دل هاي امت اسلام- از شيعه و سني- پيوند مستحکم تري يافته و کسي چون سيد حسن نصرالله الهام بخش برادران اهل سنت در فلسطين و مصر شده است و امروز هم او با سرافرازي از هدايت ها و آموزه هاي «امام خامنه اي» نام مي برد.
كارگزاران
«بودجههاي عمراني در كام هزينههاي جاري» عنوان سرمقالهي روزنامهي كارگزاران به قلم علي مزروعي است كه در آن مي خوانيد؛ايحه يك فوريتي اصلاحيه قانون بودجه سال 87 ديروز توسط دولت به مجلس داده شد. البته قبلا و در ابتداي سال جاري يك لايحه متمم بودجه براي جبران آثار خشكسالي به مجلس داده شد كه مورد تصويب قرار گرفت و در واقع اين دومين اقدام دولت در ارتباط با قانون بودجه سال 87 است.
اگر در نظر آوريم كه رقم مورد درخواست دولت در اين اصلاحيه نسبت به رقم محل بودجه سال 87 حدود 7 درصد ميشود و فارغ از اينكه قرار است عمده اين رقم از سقف هزينههاي عمراني برداشت و به سقف هزينههاي جاري دولت اضافه شود، آنگاه به راحتي ميتوان دريافت كه تدوين و تصويب قانون بودجه در دولت و مجلس با چه سردرگمي بزرگي روبهرو است و اينكه آن همه وقت و بحث براي تدوين و تصويب بودجه در دولت و مجلس ره به كجا ميبرد؟ واقعا كدام كشور را ميتوان يافت كه بودجهريزي آن تا اين حد دچار اشتباه محاسبه و سردرگمي باشد؟ متاسفانه اگر در نظر آوريم كه اين اتفاق در سه سال گذشته نيز كم و بيش به همين صورت اتفاق افتاده است و دولت نهم هم بودجههاي خود را با لوايح متمم و اصلاحيه به پايان برده است آنگاه بيشتر متوجه وخامت وضع در تدوين و تصويب قوانين بودجه سنواتي در اين دوران خواهيم شد.
نكته قابل تاملي كه در اينجا وجود دارد اينكه دولت احمدينژاد در شرايطي اداره امور كشور را به دست داشته است كه كمترين دغدغهاي درباره تامين منابع مالي از ناحيه نفت نداشته و بنابراين كمترين توجيهي را براي اين همه انحراف و سردرگمي در اجراي قانون بودجه نميتواند داشته باشد اما از اينها كه بگذريم دولت احمدينژاد در سه سال گذشته با توجيه افزايش كارهاي عمراني در كشور از مجلس بودجه گرفته ولي در انتهاي سال با آوردن يك اصلاحيه رقم قابلتوجهي از اين بودجه را به هزينههاي جاري منتقل و هزينه كرده است.
بهرغم اينكه دولت احمدينژاد بهطور متوسط هرساله بيش از دو برابر و نيم هزينه ارزي نسبت به دولت خاتمي در سالهاي اجراي قانون برنامه سوم توسعه داشته است، سهم هزينههاي عمراني در اين دولت در محل بودجه تنها 4 درصد نسبت به گذشته بهبود يافته است و اين در حالي است كه در سال جاري با هزينه ارزي سه و نيم برابر نسبت به متوسط سالهاي اجراي قانون برنامه سوم و با اين جابهجايي كه قرار است انجام شود سهم هزينههاي عمراني به كل بودجه كمتر از 20 درصد و متوسط آن در سالهاي اجراي قانون برنامه سوم ميشود و آيا واقعا انجام چنين كاري را ميتوان اصلاحيه نام نهاد؟ بر نمايندگان مجلس است كه با تامل و تعمق در مورد اصلاحيه قانون بودجه تصميم بگيرند.
جمهوري اسلامي
«همدستي كفار حربي و منافقان امت» عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن مي خوانيد؛ درست در روزهاي پاياني سال ميلادي 2008 و در آستانه سال جديد ميلادي يعني روزهائي كه كشورهاي غربي در جشن ميلاد مسيح و آغاز سال نو بسر مي برند يكي از كم نظيرترين جنايات دوران معاصر با چراغ سبز دولت هاي مسيحي غربي توسط متحد صهيونيست آنها رژيم غاصب و اشغالگر فلسطين در غزه به وقوع پيوست .
راستي اگر حضرت مسيح پيامبر امروز در جايگاه پاپ قرار داشت آيا در برابر جنايات رژيم صهيونيستي در غزه ساكت مي نشست ! آيا مسيح پيامبر به حمايت مستمر آمريكا و انگليس و فرانسه و بعضي ديگر از دولت هاي اروپائي از صهيونيست هاي جنايتكار رضايت ميداد ! آيا آن پيامبر خدا علماي مسيحي و اربابان كليسا را به جرم سكوت در برابر اينهمه جنايت محاكمه و از كليساها اخراج نمي كرد آقاي پاپ و ساير اربابان كليساهاي مسيحي براي اين سئوال هاي اساسي چه جوابي دارند.
در ميان علماي درباري جهان اسلام بويژه جهان عرب هم وضعيت چندان بهتر از جهان مسيحيت نيست . آقاي طنطاوي كه حدود يكماه قبل از جنايت غزه با شيمون پرز رئيس رژيم صهيونيستي دست داد و با او شام خورد و در پاسخ به اعتراضات مردم و نمايندگان مجلس مصر و علما و جوانان جهان عرب گفت من از محاصره و تحريم مردم غزه خبر نداشتم اكنون چه جوابي براي افكار عمومي مسلمانان دارد پاسخ رئيس الازهر و ساير مسئولان آن و علما و روحانيون عرب به اين سوال مهم و اساسي رهبر معظم انقلاب اسلامي كه در پيامشان به مناسبت كشتار هولناك مردم غزه توسط رژيم صهيونيستي و فاجعه بزرگ انساني در اين منطقه از آنان پرسيده اند : « آيا هنگام آن نرسيده است كه براي اسلام و مسلمين احساس خطر كنيد آيا هنگام آن نرسيده است كه به واجب نهي از منكر و « كلمه حق عندامام جائر » عمل كنيد آيا عرصه ديگري عريان تر از آنچه در غزه و فلسطين در جريان است در همدستي كفار حربي با منافقان امت براي سركوب مسلمانان لازم است تا شما احساس تكليف كنيد » چيست.
تفسير و تعبير درست براي آنچه اكنون در غزه مي گذرد و همدستي دربارهاي وابسته و خائن عرب و حاميان آمريكائي و اروپائي رژيم صهيونيستي همانست كه در پيام رهبر انقلاب اسلامي آمده است . اكنون « كفار حربي با منافقان امت براي سركوب مسلمانان » همدست شده اند و متاسفانه علما و روحانيون عرب نيز به وظيفه ديني و قرآني خود در برابر اينهمه ظلم و جنايت عمل نمي كنند.
ابتكار
«مي خواهم زنده بمانم!» عنوان سرمقالهي روزنامهِ ابتكار است كه در آن مي خوانيد؛ در حالي که مسئولان استانداري تهران مدعي هستند که وضعيت آلودگي هواي پايتخت در روزهاي اخير در شرايط سالم بوده و آمارهاي ارائه شده از سوي مسئولان شهرداري نوعي «شانتاژ خبري» است شهروندان تهراني براي نفس کشيدن عادي هم با مشکل مواجه شده اند.آمارهاي رسمي دراين زمينه نشان مي دهد که به طور متوسط سالانه نزديک به 10هزار نفر بر اثر آلودگي هوا در تهران جان خود را از دست مي دهند.از طرفي پس از اعلام«شرايط هشدار» آب و هوايي در شهر تهران، مدير عامل شرکت کنترل کيفيت هواي شهر تهران مدعي شد که از ميزان آلودگي هوا کاسته شده است.
براساس شاخصه هاي علمي هوا در وضعيت صفر تا 50 در شرايط سالم، صد تا 250 هشدار و 250 به بالا بحراني است. منابع غير رسمي وضعيت هواي تهران را کمي بيش از 200مي دانند.منابع رسمي مدعي هستند که روزانه حدود 2 ميليون تن آلودگي وارد هواي تهران مي شود که بيشترين آن منواکسيد کربن است اما منابع غير دولتي اين آمار را تعديل شده مي دانند. سرپرست معاونت عمراني استانداري تهران با عدم پذيرش آلودگي تهران در يک نشست خبري اعلام کرده است که تنها يک ايستگاه تهران يعني ايستگاه آزادي در شرايط هشدار قرار داشته و ميزان آلودگي هوا در ايستگاه آزادي به عنوان تنها ايستگاه آلوده شهر در پنج شنبه 21 آذر 147 پي.اس.آي، جمعه 22 آذر 156 پي.اس.آي و شنبه 23 آذر 51 پي.اس.آي بوده است.
از طرفي حسن بيادي عضو شوراي شهر تهران بروز پديده وارونگي هوا و وضعيت خطرناک موجود را غيرمنتظره ندانست و در اظهار نظري جالب مسوليت تبعات اين موضوع را تلويحا به عهده خود مردم دانست و گفت: با توجه به اين که شهروندان هر سال با اين پديده جوي مواجه مي شوند; به نظر مي رسد اطلاع رساني و آموزش به شهروندان در اين رابطه نيز جزو برنامه هاي ضروري مديران بايد باشد تا به واسطه آگاهي که در اين رابطه کسب مي کنند بتوانند خود اقدامات پيشگيرانه را انجام دهند و از شدت و ميزان آسيب ها بخصوص براي کودکان و سالخوردگان کم کنند. نايب رئيس شوراي شهر تهران تاکيد کرد: عدم هماهنگي ميان مسئولان دولتي و ديگر نهادهاي ذي ربط مخصوصا شوراها و شهرداري ها، ورود غيرمنطقي، خلاف عدالت و بازي هاي سياسي علت هاي اصلي عدم رفع مشکل ترافيک و کاهش آلودگي هوا است. با اين اوصاف گويا مردم شهر تهران چاره اي جز اين ندارند که در انتظار «باد شديد» بمانند تا شايداز بحران آلودگي هوا مو قتا خارج شوند.
بر پايه تحقيقات انجام شده توسط شرکت کنترل کيفيت هوا و وزارت بهداشت ميزان آلاينده ها در شهر تهران 8/2 برابر استاندارد جهاني است. براساس اعلام سازمان بهداشت جهاني تهران جزو 13 شهر خطرناک دنيا به لحاظ آلودگي هواست.عملکرد نامناسب 18 دستگاه از جمله وزارت صنايع، نفت، بهداشت، نيرو، جهادکشاورزي در اجراي قانون جامع کاهش آلودگي هوا که 13 سال قبل به تصويب رسيده باعث شده است که تهران همچنان با مشکل آلودگي هوا مواجه باشد.ازهمه مهم تر تامين نشدن اعتبار طرح هاي کاهش آلودگي هوا در 8 شهر بزرگ کشور از جمله عوامل مهمي است که نشان از بي توجهي مسئولان نسبت به آلودگي هوا دارد.
علاوه بر اين که نبود مديريت واحد در بحث آلودگي هواي تهران و وجود چندين تصميم گيرنده دراين زمينه از طرفي رئيس اورژانس تهران گفت: با ادامه روند آلودگي هواي تهران و اعلام وضعيت بحراني، پايگاه هاي اورژانس در ميادين و مناطق پرتردد و آلوده جنوب و غرب تهران مستقر شده اند.دهقانپوربا اعلام اين خبر افزود: چنانچه در مناطق غرب و جنوب تهران به دليل آلودگي بالا، نياز بيشتري به ماموران و پايگاه هاي اورژانس ديده شود، از مناطق شرق و شمال، نيروها را به آن مناطق روانه خواهيم کرد. وي ادامه داد: طي روزهاي گذشته حدود 3درصد، بيماري هاي قلبي و تنفسي افزايش يافته و با اينکه ممکن است افزايش اين بيماري ها فقط به آلودگي هوا مربوط نشود اما بيماران خاص، سالمندان و خردسالان بايد براي پيشگيري و جلوگيري از تشديد حملات قلبي و ريوي از تردد در مناطق شلوغ و پرترافيک خودداري کنند. همچنين رئيس اداره آلودگي هواي وزارت بهداشت اعلام کرد: براي نخستين بار آمار مرگ و مير ناشي از آلودگي هوا در يک دوره زماني 2 ساله، اواخر دي ماه امسال همزمان با هفته هواي پاک اعلام مي شود.در 9 ماه اول سال جاري مجموعا 52 روز هواي تهران آلوده بوده است. اين رقم در مدت مشابه سال گذشته فقط 5 روز بوده است. با اين همه رقابت هاي سياسي ميان دولت و شهرداري تهران سبب شده که استانداري تهران حساسيتي در اعلام وضعيت واقعي آلودگي هواي تهران نداشته باشد.از طرفي آلودگي هواي تهران به حدي رسيده است که شهرداري تهران پيشنهاد کرده مدارس برخي مناطق اين شهر که آلودگي بيشتري دارند، تعطيل شود.بر اساس گزارشها، آلودگي هوا در مناطق قلهک، آزادي و تجريش در وضعيت اضطرار قرار دارد و شهرداري تهران پيشنهاد کرده مدارس اين مناطق تعطيل شود. شهرداري همچنين پيشنهاد کرده که ساعت کار ادارات و مدارس نيز تغيير کند.بر اساس اين پيشنهاد، ساعت شروع به کار کارخانجات و مراکز نظامي، ساعت شش و نيم صبح، ادارات دولتي هفت و نيم، دانشگاهها، هشت و نيم و کسبه و بازار نيز بين نه و نيم تا ده صبح باشد.هنوز تصميمي در باره اين پيشنهادها گرفته نشده و قرار است دولت تا يک هفته ديگر و بعد از بررسي پيشنهادها در اين زمينه تصميم گيري کند.
وزارت بهداشت از سالمندان، کودکان و کساني که دچاي بيمارهاي قلبي و ريوي هستند خواسته که از خانه بيرون نيايند.پزشکان مي گويند استمرار آلودگي هوا علاوه بر اين که باعث مرگ بيماران ريوي و قلبي مي شود، سلامت شهروندان ديگر را نيز تهديد مي کند و ممکن است آنها را به بيمارهاي قلبي و تنفسي مبتلا کند.محمد باقر صدوق مدير کل محيط زيست تهران از افزايش شديد منواکسيد کربن در هواي تهران ابراز نگراني کرده و گفته است که بارش باران در روزهاي گذشته نتوانسته از ميزان آلودگي هوا کم کند.بالا بودن منواکسيد کربن، سرب و ذرات آلاينده باعث مي شود که اکسيژن لازم به قلب، ريه و مغز نرسد و شهروندان را به بيماريهايي نظير تنگي نفس، اختلالات قلبي، ريوي و ناراحتي هاي عصبي مبتلا کند. وسايل نقليه موتوري مهمترين آلوده کننده شهر تهران به حساب مي آيد و برخي کارشناسان مي گويند خودروها و کارخانجات صنعتي حاشيه تهران عامل 80 درصد آلودگي اين شهر هستند.
نزديک به چهار ميليون خودرو و بيشتر از چهار ميليون موتور سيکلت در تهران تردد مي کنند و بيش از 70 درصد آلودگي هواي شهر تهران ناشي از آنهاست. برنامه هاي دولت براي جمع آوري خودروهاي فرسوده طبق برنامه پيش نرفته است و طرح گاز سوز کردن خودروها نيز که با هدف کاهش مصرف بنزين و جلوگيري از آلودگي هوا از چند سال پيش پيگيري مي شود به کندي پيش مي رود.قرار بود با سهيمه بندي بنزين و عرضه بنزين آزاد، بخشي از بودجه براي توسعه حمل و نقل عمومي هزينه شود اما گزارشها نشان مي دهد که عمليات توسعه مترو به دليل کمبود اعتبار به کندي پيش مي رود و تعداد اتوبوس هاي شهري نيز همچنان با جمعيت مسافران همخواني ندارد.با تمام اين اوصاف به نظر مي رسد که مردم تهران بايد براي تنفس در فضايي پاک تر تا مدتها انتظار بکشند.
مردم سالاري
ماده 60 برنامه سوم و ماده 1 برنامه چهارم توسعه و قوانين مربوط به تشکيل حساب ذخيره ارزي براي اين منظور طراحي شده که دولت ها به دلخواه خود براي درآمدهاي نفتي تصميم نگيرند و از اين درآمدها در جهت توسعه کشور در چارچوب قوانين استفاده شود. در واقع اين الزام ايجاد شد که نگاه به نفت بايد به عنوان يک ثروت ملي باشد. بنابراين بايد مکانيزم هايي تعريف شود که درآمدهاي حاصل از فروش اين ثروت ملي به منابعي تبديل شوند که امکان زايش مجدد ثروت را داشته و در واقع مولد درآمد باشند. از سوي ديگر بهتر است براي جلوگيري از بيماري هلندي پول نفت به طور مستقيم در اختيار دولت قرار نگيرد بلکه در قالب تسهيلات بلندمدت در اختيار سرمايه گذاران گذاشته تا مردم بتوانند بهتر از اين تسهيلات بهره مند شوند.
بودجه عمومي دولت برنامه اقتصادي يکساله براي اداره کشور است. اين برنامه بايد بر پايه محاسبات دخل و خرج دولت به گونه اي باشد که خرج دولت بر دخلش نچربد تا دولت دچار مساله کسري بودجه و ارايه لايحه متمم بودجه نشود. در ادبيات اقتصادي دچار شدن مستمر دولتها به کسري بودجه و پيامدهاي آن را بر روي اقتصاد ملي منفي ارزيابي کرده اند. در کشورهايي همچون ايران که رقم غالب بودجه اش از درآمد نفت تامين مي شود; به ويژه در سالهايي همانند امسال که درآمد حاصله بسيار بيشتر از رقم پيش بيني شده در بودجه بود; چندان منطقي و قابل قبول نمي نمايد که بيشتر درآمد حاصله را صرف هزينه هاي جاري بکنيم و در واقع دچار بيماري هلندي شويم; يعني بايد علت را نه در عدم تامين منابع پيش بيني شده بلکه در ضعف شيوه محاسباتي قيمت نفت و نظام برنامه ريزي و تصميم گيري کشور دانست. چراکه در هنگامي که قيمت هر بشکه نفت در حدود 140 دلار نيز بود، به فکر اين نبوديم که هميشه قيمت در اين حد باقي نخواهد ماند; چون در تعيين قيمت اين مواد اوليه گرانبهاي خدادادي کمترين نقش را داريم.
در دهه اخير کسري بودجه صرف نظر از علل بروز آن معضلي جدي است که در صورت عدم کنترل صحيح مي تواند اثرات تورمي يا حتي رکودي مخربي برجاي بگذارد. بنابراين بايد با ابزارهاي مختلف کنترل گردد. نحوه تعامل با کسري بودجه بايد به گونه اي باشد که با استفاده از هر دو ابزار سياست هاي پولي و مالي ضمن مهار اثرات تورمي از تشديد رکود و بيکاري جلوگيري شود. دولت براي مقابله با کسري بودجه سالانه و جبران آن چند راه پيش رو دارد. از جمله آن مي توان به صرفه جويي در هزينه ها، انتشار اوراق مشارکت، برداشت از حساب ذخيره ارزي و استقراض از بانک مرکزي اشاره کرد. امکان صرفه جويي بسيار زياد در هزينه هاي جاري به راحتي وجود ندارد.
چون بخش عمده اي از آن حقوق و مزاياي کارکنان دولت است. بنابراين شايد دولت ناگزير باشد براي جبران کسري بودجه همانند سال هاي گذشته از هزينه هاي عمراني کسر کند. در اين ميان مساله اي که شايد کمتر مورد توجه قرار مي گيرد، جبران بخشي از کسري بودجه به وسيله جلوگيري از ريخت و پاش هاي بي حساب و کتاب در وزارتخانه ها و دستگاه هاي مختلف دولتي است. در واقع در صورت کنترل ريخت و پاش هاي گسترده در سازمان هاي مختلف اصولا بخشي از کسري بودجه از همان ابتدا کنترل و حذف مي شود. اين گزينه گرچه راه حل قطعي نيست اما کم هزينه ترين و البته سودمندترين روش جبران کسري بودجه مي تواند باشد. انتشار اوراق مشارکت نيز يکي از راه هاي جبران کسري بودجه مي باشد که اين روزها با توجه به تبليغات گسترده وزارتخانه ها و بانکهاي دولتي و خصوصي رونق بسياري گرفته است. روش تامين کسري بودجه از اين طريق به نفع دولت است; چرا که دولت همزمان مي تواند بخشي از نقدينگي موجود را جمع کند اما فروش حجم زيادي اوراق مشارکت با نرخ سودي به مراتب پايين تر از نرخ تورم هم براي کنترل نقدينگي و هم تامين کسري بودجه کار آساني نيست. ارائه لايحه متمم از ديگر راهکارهايي است که دولت با استفاده از آن مي تواند کسري بودجه خود را جبران کند. ارائه متمم هاي بودجه در سالهاي گذشته نيز يکي از عوامل افزايش حجم نقدينگي و در نهايت قيمت کالاها و خدمات بوده است. بنابراين مجلس امسال بايد در تصويب متمم هاي بودجه دقت بيشتري داشته باشد تا راه را براي افزايش حجم نقدينگي فراهم نکند. حساب ذخيره ارزي امکاني ديگر است که دولت براي تامين کسري هاي خود به آن نظر دارد. در صورتي که ابتدا در برنامه هاي توسعه عنوان شده بود که کسي حق برداشت از حساب ندارد اما بعد تبصره هايي آوردند که دولت با مجوز مجلس مي تواند از آن برداشت کند. استفاده از حساب ذخيره ارزي يا منابع ارزي بانک مرکزي باعث تزريق پول پرقدرت به جامعه و بالا رفتن پايه پولي و نقدينگي و تورم مي شود و اهداف اوليه از تشکيل اين حساب را به خطر مي اندازد.
حال بايد ديد برنامه ريزان اقتصادي دولت که اين روزها بايد مشغول تدوين بودجه 88 هم باشند، آيا ميتوانند کسري قابل پيش بيني را با فروش اوراق مشارکت يا جابه جايي و اصلاحيه ها حل کنند يا اينکه مجبور به ارايه متمم بودجه خواهند شد؟ اينکه کسري بودجه در قسمت عمراني يا جاري است، بسيار مهم مي باشد. زيرا در بخش جاري نياز به تقديم متمم خواهد بود و با اصلاحيه يا جابجايي رديف هاي بودجه اي نمي توان کسري بودجه را حل کرد.
اما آنچه مسلم است کاهش قيمت نفت قطعا آثار سوئي بر اقتصاد ايران خواهد داشت. رشد اقتصادي را کند، تورم را تشديد و بيکاري را افزايش خواهد داد. با کاهش شديد قيمت نفت و متعاقبا افت درآمدهاي نفتي، توجه به صادرات غيرنفتي به عنوان مهمترين راهکار تامين درآمد کشور، افزايش يافته است. اما تمرکز بر جزئيات صادرات غيرنفتي نشان مي دهد که اين بخش نيز با مشکلات خاص خود روبه روست به طوري که اکثر رتبه هاي تک رقمي صادرات کالاهاي غيرنفتي را محصولات پايه نفتي در اختيار دارند. بنابراين کاهش اخير قيمت نفت متعاقبا موجب کاهش قيمت محصولات پايه نفتي و در نتيجه کاهش صادرات غيرنفتي نيز مي شود. اين در حالي است که در همين مدت متوسط قيمت واردات کشور رشد بسيار بالايي داشته است. يعني ما گران مي خريم و ارزان ميفروشيم.
در پايان بايد گفت اگر در روزهاي خوش قيمت نفت بخشي از درآمدهاي نفتي در حساب ذخيره ارزي براي روزهاي کنوني که روز مباداست; ذخيره مي شد، به طور قطع از نوسانات قيمت نفت آسيب کمتري مي ديديم. اما متاسفانه در سال هاي اخير بخش عمدهاي از اين درآمدها صرف هزينه هاي جاري و پرداخت يارانه ها شده و حساب ذخيره ارزي را تهي کرده ايم، اين روند موجب شده تا کاهش کنوني قيمت نفت به اقتصاد کشور آسيب برساند. بنابراين تا زماني که دولتمردان در سياست هاي مالي خود تجديد نظر نکنند و نتوانند در زمان تدوين بودجه به ارزيابي دقيقي از درآمدها و هزينه هاي خود برسند; مشکل کسري بودجه هر ساله ادامه خواهد داشت.
قدس
«ميدان داري قاهره در جنايت غزه» عنوان يادداشت روز روزنامهي قدس به قلم حسن هاني زاده تحليلگر مسايل منطقه است كه در آن ميخوانيد؛سكوت برخي رژيمهاي عرب منطقه از جمله مصر در برابر جنايات رژيم صهيونيستي عليه ساكنان بي دفاع شهر غزه از نقش اين رژيمها در همسويي با سياستهاي اسرائيل پرده برمي دارد.مصر كه به لحاظ جغرافيايي، نزديكترين كشور عربي به غزه است، در 18 ماهي كه از محاصره اين شهر توسط رژيم اسرائيل مي گذرد، هرگز قدمي براي كاهش مشكلات اقتصادي مردم غزه برنداشت.
رژيم مصر كه جنبش حماس را برخاسته از متن جريان اخوان المسلمين مصر مي داند، اين جنبش را همواره مزاحم سياستهاي سازشكارانه رژيم «حسني مبارك» تلقي مي كند.بنابراين، دولت مصر همواره تلاش داشته تا همسو با اسرائيل به تقويت جنبش فتح به رهبري «محمود عباس» و تضعيف دولت منتخب حماس به رياست «اسماعيل هنيه» كمك كند.
ارتباط تنگاتنگ حماس و جريانهاي اسلامي ريشه دار مصر همواره نگرانيهايي براي رژيم «حسني مبارك» به دنبال داشته و دولت مصر از هر تلاشي براي قطع رگه هاي ارتباطي موجود ميان جريانهاي اسلامي مصر و فلسطين فروگذار نمي كند.
پيروزي حماس در انتخابات پارلماني سال 1385 و سپس تشكيل دولت حماس موجب شد، مصر و رژيم صهيونيستي و حكومت خودگردان در يك اقدام هماهنگ، راه را بر حماس براي دولت سازي و برنامه ريزي سياسي، امنيتي و اقتصادي ببندند.محاصره 18 ماهه شهر غزه و كشتار مردم اين شهر توسط رژيم صهيونيستي در چارچوب اين طرح قرار دارد.
مسلماً، اگر مردم غزه انسجام خود را در برابر حملات وحشيانه ارتش رژيم صهيونيستي حفظ كنند و از خود مقاومت نشان دهند، در آينده نزديك هم رژيم صهيونيستي و هم رژيم مصر و هم حكومت خودگردان از درون آسيب خواهند ديد و نتيجه معكوس مي گيرند.
هر چند حملات اخير هواپيماهاي پيشرفته اف- 16 اسرائيل آسيبهايي به ساكنان مردم غزه وارد كرد، اما اكنون شرايط اين منطقه مانند شرايط لبنان در جنگ 33 روزه سال 2006 است كه ارتش رژيم صهيونيستي پس از 33 روز حمله و بمباران هوايي مردم لبنان، دچار شكست سختي شد و منطقه جنوب لبنان را ترك كرد.
صداي عدالت
«تسريع در هدفمند کردن يارانهها» عنوان سرمقالهي روزنامهي صداي عدالت است كه در آن مي خوانيد؛ لايحه اجراي طرح تحول اقتصادي که قرار بود آذر ماه به مجلس ارايه شود، بالاخره بعد از مدتها به مجلس رسيد و يک فوريت آن با 127 راي موافق تصويب شد و قرار است، اين لايحه خارج از نوبت در دستور کار کميسيون ها قرار بگيرد. در اين مدت به خاطر تاخير در ارائه لايحه به مجلس شوراي اسلامي طي ماههاي گذشته نظرات مختلفي در قالب موافق و مخالف سطوح کارشناسي، تصميمگيري و رسانهاي به همراه داشتهاست.
نقطه مشترک همه اين بحثها از سوي هر دو جناح سياسي موافقت با اصل قضيه و ضرورت اجراي چنين طرحي در اقتصاد کشور است، اما چيزي که بيشتر باعث نگراني و اختلاف شده، زمان و نحوه اجراي اين طرح، پيامدهاي آن در حوزه هاي مختلف و همچنين شرايط و چگونگي اجراي آن است.مروري بر خبرها نيز نشان مي دهد که دولت با تحولاتي که چه در کاهش قيمت نفت و چه در بحران مالي جهاني رخ داده است، هنوز به نقطه اجماعي براي ارايه اين طرح به مجلس نيز نرسيده بود.تاييد اين موضوع را مي توان در اظهارات پرويز داوودي معاون اول رييس جمهوراز نامشخص بودن زمان دقيق طرح تحول اقتصادي به مجلس ياد مي کرد، مشاهده کرد.
از سوي ديگردعوت از 120 اقتصاددان از سوي کارگروه تحول اقتصادي براي بررسي نهايي لايحه هدفمند کردن يارانهها که روز سه شنبه هفته گذشته در وزارت اقتصاد گرد هم آمده بودند نيز، نمونه ديگري از وجود نگراني هاي موجود با توجه به تحولات جهاني مي باشد.
علت اين موضوع نيز به گفته برخي کارشناسان اقتصادي و نمايندگان مجلس در پيچيده بودن طرح، نداشتن مباني نظري و همچنين بحران مالي جهاني و بويژه کاهش قيمت نفت نهفته است، چرا که اين طرح بعنوان مهمترين و تاثير گذارترين طرح بعد از دهه 60 محسوب مي شود که با توجه به موضوعات مطروحه هر گونه شتابزدگي و کار کارشناسي نشده باعث ورود ضربات سنگين بر پيکره نظام اقتصادي کشور مي شود.
از سوي ديگر معضلات امروز اقتصاد ايران تمام فعاليت هاي اين حوزه را شامل مي شود و حل مشکل يکي از بخش ها بدون توجه به وضعيت بخش هاي ديگر ممکن نخواهد بود.چرا که مشکلات و نابسامانيهاي موجود در نظام اقتصاد ايران ضمن اينکه اين حوزه را به يکي از آسيبپذيرترين اقتصادهاي جهان تبديل کرده، هزينههاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي اقدام براي حل اين مشکلات را افزايش دادهاست.همين هزينهها، در کنار مسئوليت سنگين کار کارشناسي براي يافتن مشکلات اقتصادي کشور و يافتن درمانهاي واقعي و پذيرش مسئوليت اجرا، زمينه بروز نگراني را در حوزه دولت و محافل هاي مختلف فراهم کردهاست. البته خود رييس جمهور که صبح امروز در مجلس حضور پيدا کرده بود در مورد نگراني هاي اصلي هدفمند کردن يارانه ها معتقد است"جهش در قيمت ها در ابتداي کار، يکي از اين نگراني هاست، اگر چه اين جهش در طول 12 تا 18 ماه مستهلک خواهد شد اما همواره اين نگراني وجود دارد اما به لطف خدا شاهد پايين آمدن قيمت ها خواهيم بود"احمدي نژاد با بيان اينکه هدفمند کردن يارانه ها در تمام دولت هاي قبلي در برنامه ها بوده است اظهار داشت: عدم اجراي اين طرح به دو دليل بوده که يکي از آنها عدم پرداختن جدي به ابعاد اجرايي طرح يعني روشن شدن زواياي آن در رشد اقتصادي و اشتغال بوده که خوشبختانه در اين دوره طولاني بيش از 30 هزار ساعت کار کارشناسي بر روي آن انجام شده است.
وي دليل ديگر عدم اجراي اين طرح را نگراني از تبعات آن اعلام کرد و گفت: اجراي اين طرح در توزيع يارانه ها از دستور کار دولت ها خارج شد اما امروز به اين طرح پاسخ روشني داديم.درکنار اظهارات رييس جمهور بايد گفت درست است که هر گونه نگراني در اجراي اين طرح باعث مي شود که دولت کار کارشناسي زيادي روي اين طرح انجام دهد، ولي بايد گفت وقفه طولاني در اجراي اين طرح بعلت ارتباط مستقيم با ساير بخش هاي اقتصادي باعث شده است تا بسياري از طرحها تحت تاثير اين موضوع قرار گيرد.
اين موضوع را نيز خيلي از کارشناسان مسائل اقتصادي تاييد مي کنند، از نظر آنها اصل بهينه کردن يارانهها سودمند است، اما نکته اينجاست که بايد طي زمان مشخص عملي شود وگرنه بزرگي طرح به حدي است که موکول شدن آن به زمان هاي متعدد علاوه بر اينکه موجب تحت الشعاع قرار گرفتن سياست هاي اقتصادي مي شود، موجب ثابت ماندن بسياري از طرح هاي خصوصي در قبال انتظار در ديدن نتايج اين طرح نيز مي شود.
جوان
«سلاح شهادت» عنوان سرمقالهي روزنامهي جوان است كه در آن ميخوانيد؛عمليات رژيم صهيونيستى عليه مردم بى دفاع غزه در حالى پيش مى رود كه سكوت رژيم هاى مرتجع و خائن عرب ادامه دارد و حتى رسانه هاى خبرى و دستگاه هاى تبليغى آنها نيز در هماهنگى حساب شده اى عليه امت اسلامى به حركت درآمده اند.سكوت غمبار حكام عربى و خيانت پيشه و همدستى آشكار و بدون واهمه با صهيونيست ها از بدايع و موضوعات جديدى است كه در اين دوره به خوبى شاهد آن مى باشيم.
اگر سادات در معاهده كمپ ديويد به امت اسلامى خيانت كرد و قرارداد صلح را به بهانه باز پس گيرى اراضى صحراى سينا امضا كرد امروز حسنى مبارك چراغ سبزى به صهيونيست ها نشان داده تا نسل كشى در غزه اتفاق بيفتد.امروز رژيم مصر نه تنها گذرگاه مرزى خود را باز نمى كند تا امكانات پزشكى و غذايى به بى پناهان فلسطينى برسد بلكه به همدستى با صهيونيست ها روى آورده است.
ممكن است عمليات عليه مردم غزه را هر كسى از زاويه اى تحليل كند ولى آنچه از همه مهم تر است و بايد بدان توجه كافى داشت اعتراض سراسرى مردم كشورهاى اسلامى نسبت به تجاوز و جنايت به پيكره امت اسلامى مى باشد.شايد امروز وقت آن باشد كه عقده هاى فرو خفته مسلمانان و مبارزان راه خدا در مصر، اردن و... حاكمان خائن آنها را ادب كند كه چرا همدست صهيونيست ها شده اند و به صورت واضح و آگاهانه به نسل كشى پرداخته اند.
دنياي اقتصاد
«آلودگي هوا و آزادي اقتصادي» عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در آن ميخوانيد؛آلودگي هواي تهران درحالگذر از مرز هشدار است و مسوولان كشوري و شهري مانند سالهاي گذشته به ارائه راه حلها و پيشنهادها پرداختهاند.راه حلها و پيشنهادها هم به روال سالهاي پيش، عمدتا متوجه محدود كردن اجباري استفاده از وسايل نقليه شخصي و تغيير ساعت كار ادارات است.
از چهار دهه پيش كه تهران سه ميليون نفر جمعيت و كمتر از 500هزار دستگاه خودرو داشت تا امروز كه تهران هشت ميليون يا بيشتر جمعيت و حدود 5/2ميليون دستگاه خودرو را در خود جا داده است، ترافيك و آلودگي هوا، مهمترين مساله شهري است. در همه اين سالها، از نيمه پاييز پديده وارونگي و آلودگي هوا وجود داشته و بحثهاي مربوط به آن، تا نيمه زمستان كه اين پديده اندكاندك از بين ميرود، ادامه يافته است. از نوروز كه هوا نسبتا پاكيزه ميشود تا پاييز بعدي هم، ديگر كسي به اين مساله كاري ندارد.
اين وضع البته خاص ايران نيست. در برخياز كشورها نيز كمابيش همين روال طي ميشود و تقريبا در همه كشورها راه حلها مبتني بر محدود كردن وسايل نقليه شخصي و توصيهها و تجويزهاي اخلاقي براي استفاده از وسايل نقليه عمومي است.در ميان اين مباحث، روشها و توصيهها، همواره جاي دو پرسش خالي بوده است: چرا اين روشهايي كه هر سال تكرار ميشود، تاكنون نتيجه نداشته است و روش جايگزين براي حل بنيادي معضل ترافيك و آلودگي هوا چيست؟
جواب پرسش اول تقريبا روشن است. كساني كه خودروي شخصي دارند، در استفاده از خودروي شخصي و امتناع از حملونقل عمومي احساس رضايت بيشتري ميكنند. زيرا وقتي نظام حملونقل عمومي معيوب و ناكارآمد است، بافت شهري تقارن ندارد و دسترسي به وسايل نقليه عمومي متضمن تحمل رنج و صرف وقت زياد است و در عين حال هزينه استفاده از وسايل شخصي چندان زيادتر از هزينه حملونقل عمومي نيست، عقل حسابگر ايجاب ميكند كه از خودرو شخصي استفاده شود.از اين جهت كسي را نميتوان سرزنش كرد و انتظار اثربخشي توصيهها و تبليغات و به اصطلاح «فرهنگسازي استفاده از حملونقل عمومي» آب در هاون كوفتن است.
بنابراين، اگر بتوان براي پرسش دوم، يعني راه حل بنيادي براي معضل ترافيك و آلودگي هوا پاسخي علمي يافت، ميتوان اميدوار بود كه راهي براي برون رفتن از گرفتاريهاي ترافيك و آلودگي هوا پيدا شود. علت اصلي ناكامي در حل معضل ترافيك و آلودگي هوا، در غفلت برنامهريزان كشوري و شهري از نظريههاي اقتصادي ريشه دارد. اين غفلت باعث شده كه اولا از «كالاي عمومي» تعريفي موسع و هزينهساز ارائه شود و فيالمثل حملونقل عمومي و ارائه سوخت به خودروهاي شخصي، همسنگ ايجاد امنيت، «كالاي عمومي» قلمداد شود. حال آنكه حملونقل عمومي اساسا خدمتي مانند ديگر شاخههاي خدمات است كه ورود دولت به آن هيچ ضرورتي ندارد. ثانيا دولتها با انكار مالكيت خصوصي و تاثير شگرف آن بر خود تنظيمي رفتار انسانها، معضلي را كه ميتوانسته نباشد، پديد آوردهاند. به اعتقاد اقتصاددانان طرفدار «نظام بازار» و «اقتصاد آزاد» بيشتر مسائل مربوط به محيطزيست از جمله ترافيك و آلودگي هوا را با سپردن كارها به بازار ميتوان حل كرد. مشروط به اينكه نظام حقوقي و قضايي نيرومندي، نظارت بررفتار مالكان را در چارچوب قواعد روشن و يكسان به عهده گيرد.
وضع ترافيك و آلودگي هوا در نظام مبتني بر اقتصاد آزاد به اين صورت است: كارخانههاي خودروسازي از آن بخش خصوصي است و هر كسي اجازه دارد كارخانه بسازد و خودرو به بازار عرضه كند؛ بنزين از آن بخش خصوصي است و هر كسي اجازه دارد بنزين توليد و توزيع كند؛ بخش خصوصي اجازه دارد راهسازي و شهرسازي كند؛ توليدكنندگان خودرو، بنزين و جاده اجازه دارند قيمت كالاها و خدمات خود را در چارچوب رقابت بازار تعيين كنند. نتيجه اين وضع اين است كه مصرفكنندگان ميتوانند از ميان انواع خودروهاي توليد شده سالمترين آنها را انتخاب كنند كه آلودگي كمتري ايجاد كند، توليدكنندگان و فروشندگان بنزين ناگزيرند براي رقابت با همكاران خود، بنزين سالمتري به مشتريان عرضه كنند؛ راهسازان ناچارند براي پشت سر گذاشتن رقيبان راههاي بهتري بسازند، مهندسان و معماران براي غلبه بر رقيبان ناچارند شهرهاي بهتري بسازند و ...
بر اثر اين فرآيند رقابتي، بنزين به عنوان كالايي كمياب با منشاء تجديدناپذير، با قيمتي به مراتب بالاتر از قيمت كنوني عرضه خواهد شد و انگيزه خودرو سواري تفنني را كاهش خواهد داد و در عوض راههاي بيشتري ساخته خواهد شد. مصرفكنندگان به اعتبار حق مالكيت خصوصي خود ميتوانند هرگاه در خريد كالا و خدمات به موارد غش و فريبكاري برخوردند، به مراجع قضايي مراجعه كرده و با طرح دعواي خصوصي، بنگاه ناكارآمد را به پرداخت هزينه خطاي خود وادار كنند. سوخت ناقص موتور خودروها و بنزين آلوده نيز از مواردي است كه ميتواند موضوع شكايت شهروندان يا سازمانهاي غيردولتي هوادار محيطزيست باشد. در چنين فضايي، توليدكنندگان كالاها و خدمات مربوط به حمل و نقل از زير چتر حمايت دولت خارج ميشوند و طرح دعوا عليه آنها، ستيزه با حكومت تلقي نميشود و مصرفكنندگان ميتوانند به اصلاح امور اميدوار شوند، زيرا توليدكنندگان مجبور به جبران هزينه تلفاتي ميشوند كه به محيطزيست وارد ميكنند.