صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۶۱۳۹۱۱
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۹ - ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ - 10 June 2018

خاطره یک عضو تیم هسته ای از صالحی

سلمان اسحاقی
عضو تیم مذاکره کننده هسته ای ایران

نزدیک غروب بود که دفتر تماس گرفت و اعلام کرد جناب آقای دکتر صالحی قرار است دوشنبه در مذاکرات وین شرکت کنند، تعجب کردم و از اونجا که خیلی برایم این خبر مهم بود تماس نگرفتم و همون شب به منزل دکتر رفتم.

دکتر روی تختی که بعد از عمل از آن استفاده می کردند نشسته و درحال مطالعه بودند، تا درب را باز کردند و مرا دیدند، خندیدند و گفتند: ای بابا، بعد از چانه زدن با خانواده و پزشکان معالج حالا نوبت اسحاقی شد! گفتم پس خبر درست است، قصد سفر دارید، ولی آقای دکتر یادتان نرود که شما دو تا عمل جراحی سنگین داشتید! بدن شما ضعیف شده است و نزدیک به 30 بخیه دارد! پزشکان به شما تاکید کردن از سفر پرهیز کنید و استراحت مطلق داشته باشید!

ایشان نگذاشتند حرفم تمام شود وگفتند: اسحاقی جان روزی جوانان همین مملکت برای حفظ انقلاب و کشور جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند و رفتند، حالا امروز ما هم جانمان، آبرو و علممان را در طبق اخلاص می گذاریم و می رویم از صنعت هسته ای کشورمون دفاع می کنیم، با این حرفها فهمیدم که جای چانه زنی نیست و باید عقب بنشینم.

نگران حال ایشان بودم و باخودم به این رویداد پیش رو فکر می کردم، درهمین حال و هوا بودم که دکتر دستی به شانه ام زدند وگفتند: اینقدر فکر نکن، اگر انسان بنده‌ى خدا شد، بيمه مى‌شود و خداوند امور او را كفايت و كفالت مى‌كند. «أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ»

 

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200