صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۶۳۵۶۵۵
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۲ - ۲۱ مهر ۱۳۹۷ - 13 October 2018

ترس و مترسک

یک بار به مترسکی گفتم

لابد از ایستادن در این دشت خلوت خسته شده‌ای؟ گفت لذت ترساندن عمیق و پایدار است ومن از آن خسته نمی‌شوم. ومن اندیشیدم وگفتم، درست است، چون من هم مزهٔ این لذت را چشید ه‌ام. گفت:تنهاکسانی که تن شان ازکاه پر شده باشداین لذت را می‌شناسند. آن گاه من از کنار او رفتم و ندانستم که منظورش ستایش من بودیا خوار کردن من. یک سال گذشت ودر این مدت مترسک فیلسوف شد! هنگامی که از کنار او گذشتم دیدم دوکلاغ در کلاهش لانه می‌سازند.

جبران خلیل جبران

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200