صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۶۳۷۳۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۶ - ۱۲ بهمن ۱۳۸۷ - 31 January 2009

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از‌ آنها در زير مي‌آيد.

جام جم

«عصر خميني» عنوان سرمقاله‌ي امروز روزنامه‌ي جام جم به قلم بيژن مقدم است كه در آن مي‌خوانيد؛خاطره هايمان را ورق مي‌زنيم. 12 بهمن 57 تصميم امام براي ورود به كشور در ميان حيرت همه ناظران و پيش بيني‌خطرات و تهديدات مكرر براي زدن هواپيماي حامل امام خميني جريان انقلا‌ب را واردمرحله‌اي برگشت ناپذير كرد.امام مثل هميشه نشان داد مرد ميدان مبارزه‌اي‌است كه ترس در او راهي ندارد.كتاب انقلا‌ب را مرور مي‌كنيم. 30 سال خاطره انگيز و سرشاراز نقاط عطف وگردنه‌هاي نفسگير.امروز را با ياد و خاطره امام و شهيدانمان آغاز مي‌كنيم ، زنگ انقلا‌ب را با احساس عزت ناشي از استقلا‌ل و آزادي در سايه نظام اسلا‌مي به صدا در مي‌آوريم .

باز به ياد مي‌آوريم آن روزها را كه هفته نامه نيوزويك در 15بهمن 57 طي گزارشي در خصوص ورود امام به تهران نوشت: آيت‌الله خميني دراولين سخنانش به مردم گفت: «زماني مي‌توانيم از پيروزي سخن بگوييم كه دست اجانب را قطع كرده باشيم.» اين اظهارات آغاز عصر جديدي در ايران بود كه بي‌شك مي‌توان از آن تحت عنوان «عصر خميني» ياد كرد؛ عصري‌كه تلا‌ش‌هاي آيت الله براي قطع سلطه اجانب با فريادهاي الله‌اكبر مردم همراه شده است.»

« عصر خميني» تنها محدود به دوران حضور بنيانگذار كبير انقلا‌ب نشد و پس از آن درنهايت تدبير وشايستگي تداوم يافت و جهان همچنان مبهوت پژواك صداي انقلا‌ب اسلا‌مي است.

«جام جم» از امروز باانتشار صفحات ويژه به استقبال اين رويدادمهم رفته است تا مروري داشته باشيم به همه آنچه كه به‌آن افتخار مي‌كنيم.

رسالت

«پرواز انقلاب به زمين نشست» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي زرسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن مي خوانيد؛(ونريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثين)30 سال پيش در چنين روزي انتظار مردم ايران برآورده شد و پير و مراد مستضعفين جهان با پرواز انقلاب به ايران آمداما پرواز انقلاب هيچ وقت به زمين ننشست. مسافران منتظر اين پرواز كه جملگي ملت ايران را تشكيل مي دهند روز به روز سبوي انتظارشان لبريزتر شد و اين پرواز 30 سال است كه هنوز اوج مي گيرد.

جنس شيرين انتظار مسافران انقلاب از جنس قدرت اسلام بود و هست كه در پيوند متداوم با رهبري عالي قدر انقلاب موجد يك حركت متعالي گشته و امروز با گذشت سه دهه نه تنها كم رنگ نشده بلكه روز به روز نيز بر دامنه و عمق آن افزوده مي شود.روزهاي شيرين و در عين حال تالم برانگيز انتظار امام براي ملت ايران هنوز تمام نشده بلكه به معناي حقيقي خود يعني انتظار فرج نزديك تر شده است.

تجربه الگوي سياسي انتظار در بهمن 1357 ملت ايران را عزيز تر از گذشته و مهياي يك انتظار بزرگ نمود. انتظاري كه به تعبير بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) “قدرت اسلام” و مايه عزت مسلمين است.انتظار امام به ايراني ها آموخت كه در زندگي فردي واجتماعي مسلمان حقيقي هيچ بن بستي وجود ندارد ودر مسير عزت و شرف يك جامعه همه چيز بستگي به اراده يك ملت دارد. “ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغير ما بانفسهم”به تعبير رهبر فرزانه انقلاب “ملتي كه معتقد به مهدويت است، هيچگاه احساس ضعف نمي‌كند وبا قدرت وتحمل سختي‌ها وفشارها به مسير پيشرفت وعزت خود ادامه مي‌دهد و درمقابل زورگويان سر تسليم فرود نمي‌آورد.”

انتظار فرج با حكومت نهايي مستضعفين پيوند خورده و مستضعفين به عنوان يك طبقه فكري و نه به عنوان يك طبقه اقتصادي در فرهنگ هاي مختلف داراي ويژگي هاي منحصر به فردي براي ترسيم الگوي سياسي انتظار و شكل دهي به جبهه مبارزه با ظلم هستند.در تمام جوامع اين بخش عظيم از مردم كه هميشه تاريخ زير يوغ ظلم وستم مستكبران بوده اند به آساني قابل شناسايي هستند.به وجود آمدن اين تمنا  در هر جامعه اي كه  (ان اعبدوا الله و الجتنبوا الطاغوت)واين كه مستضعفين قدرت را در دست بگيرند به تنهايي مي تواند آن جامعه را در طي مسير  الگوسازي سياسي انتظار  كمك كند.

با گذشت سه دهه از پرواز انقلاب مسافرين اين هواپيما هنوز فرود  نيامده اند و روز به روز بر ارادت به انقلاب  و ولايت پذيري ملت ايران افزوده مي شود.ايمان و اعتقاد قلبي و وابستگي عاطفي و فكري ملت به نظام اسلامي را تنها مي‌توان در قالب عقلانيت ديني تفسير نمود. جامعه ايراني با بلوغ ديني و سياسي به اين نكته رسيده است كه نظام اسلامي با محوريت ولايت فقيه، تنها راه ادامه سيره معصومين (ع) تا ظهور حضرت بقيه‌الله (ارواحنا له الفدا) و اصيل ترين راه انتظار فرج است.

امروز ايران اسلامي شاهد جامعه‌پذيري اين تئوري حضرت امام خميني(ره) است كه هر آنچه به غير از ولايت فقيه در برهه كنوني، طاغوت و پذيرش ولايت غيرخداست. نه ليبرال دموكراسي و نه سوسيال دموكراسي هيچ‌كدام قادر نيستند جايگزين نظام اسلامي گردند.

امروز آمادگي جوان نسل سوم انقلاب و شجاعت و غيرت او براي دفاع از هويت ديني و انقلابي خود، از جوان نسل اول انقلاب كه در دفاع مقدس حضور داشت، كمتر نيست و شايد هم جلوتر از او باشد و به صراحت بايد اذعان كرد كه نسل سومي‌هاي جامعه ايراني و در يك نگاه كلان‌تر، جوانان جهان اسلام به مراتب از اسلاف خود در دفاع از ارزش‌ها و آرمان‌هاي اصيل اسلامي جلوتر هستند. تشعشعات گفتمان نرم  انقلاب اسلامي در كشورهاي منطقه و شكست مكرر اسطوره غيرقابل شكست رژيم صهيونيستي در كمتر از چند سال توسط جوانان حزب الله و حماس، پيشرفتهاي بي نظير علمي جوانان در ايران در لبيك به مطالبه مقام معظم رهبري، استيصال دشمنان انقلاب اسلامي به خصوص آمريكا در منطقه تحت تاثير موج سوم انقلاب اسلامي و...جملگي بيانگر افزايش عمق و نفوذ گفتمان انقلاب اسلامي به رهبري اقرب مردم زمانه به عصمت و نايب بر حق امام عصر و زمان(عج)است.

اعتماد ملي

«درسي كه اردوغان داد» عنوان سرمقاله روزنامه ي اعتماد ملي است كه در آن مي خوانيد؛ رفتار مسوولا‌ن و مجريان اجلا‌س داووس در محدود كردن اظهارات اردوغان مي‌تواند كاملا‌ تصادفي جلوه كند. گويا مجريان مراسم واقعا با محدوديت وقت براي برگزاري ضيافت شام برخوردار بودند؛ اينكه شيمون پرز رئيس‌جمهور رژيم اسرائيل 25 دقيقه و نخست‌وزير تركيه و عمرو موسي دبيركل اتحاديه عرب تنها 12 دقيقه فرصت اظهارنظر داشته‌اند، بدون هيچ صبغه ذهني و سوءنيتي بوده است! اما در جهان اسلا‌م و در اين سوي دنيا كمتر كسي مي‌تواند اين رفتار نمادين را تنها يك حادثه و رويداد طبيعي و البته بدون اراده تفسير كند.

اين شكلي نمادين از وضعيت مناسبات بين‌المللي است. اينكه اسرائيل فرصت، امكان، فضا، قدرت و حمايت همه‌جانبه بين‌المللي براي انجام هر كار سيئه و غلطي را دارا است اما در مقابل فلسطيني‌ها و حاميان آنها عموما با سانسور، بي‌توجهي و سكوت همراه مي‌شوند ولي رجب طيب اردوغان نشان داد كه از هنري عميق در سياست‌ورزي برخوردار است. او در همان فرصت اندك، اجلا‌س داووس را به صحنه مهم و اثرگذار محكوميت رفتارهاي ضدبشري اسرائيل تبديل كرد. رفتار اردوغان هم از نظر داخلي و هم از منظر جهان اسلا‌م و هم از جهت حوزه بين‌المللي بسيار مهم و اثرگذار است. دولت اسلا‌مي تركيه نشان داد هم مي‌توان مدرن بود، هم مي‌توان به اتحاديه اروپا ملحق شد، هم مي‌توان شاخص‌هاي اقتصادي را اصلا‌ح كرد، هم مي‌توان از ظرفيت يك حكومت لا‌ئيك و بانفوذ ژنرال‌ها سود برد و هم مي‌توان عضوي رشيد براي جامعه اسلا‌مي بود. اردوغان با تكيه بر محبوبيت و مقبوليت داخلي، قدرت اقتصادي رو به تزايد، اعتبار و وزن مناسب و البته ميانه‌روي و تعادل در جهان اسلا‌م، تركيه را به كشوري اثرگذار بدل كرده است.

تركيه عضو پيمان ناتو، متحد مهم آمريكا و داراي روابط گسترده سياسي، نظامي و امنيتي با اسرائيل است. اما اردوغان با اين اقدام، نشان داد كه چگونه مي‌توان با پرهيز از غوغاسالا‌ري و تكيه بر شعارهاي عوام‌گرايانه دهان رژيمي چون اسرائيل را به خاك ماليد. اقدام تركيه از سوي ديگر نشان داد مسوولا‌ن اسرائيل تا چه ميزان در حمله به غزه دچار اشتباه تاريخي و استراتژيك شدند.

اسرائيل با دو حمله به لبنان و غزه، ادعاي دروغين خود را مبني‌بر اينكه يك كشور دموكراتيك، مظلوم و مورد هجوم تروريست‌ها است به رژيمي مستبد، ظالم و عامل تروريسم دولتي تبديل كرد. افكار عمومي جهانيان را بر ضد رژيم خود تحريك كرد و در غزه هم جز كشتار زنان و كودكان و ناتوانان هيچ دستاوردي نداشت. باري، ارتش اسرائيل قدرتمند است اما به تعبير زيباي اردوغان، تنها براي كشتار كودكان و زنان بي‌دفاع.

كيهان

«پايان کار نزديک است» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان حسين شريعتمداري است كه در آن مي خوانيد؛
1-در سال 1377-1998 ميلادي- به زندان محکوم شد. جرم او خواندن يک قطعه شعر با محتواي اسلامي در نشست نيمه مخفي «حزب رفاه» بود. محکوميت او که 4 سال قبل از آن تاريخ -1994- شهردار استانبول بود با اعتراض و تعجب فراوان روبرو شد. مقامات قضايي استانبول اعلام کردند رجب طيب اردوغان با خواندن اين شعر اصول سکولاريسم را زيرپا گذاشته ضمن آن که در اين شعر به آتاتورک-بنيانگذار ترکيه لائيک- نيز اهانت شده است.
در 14 مارس 2003- 24اسفندماه1381- طيب اردوغان به نخست وزيري ترکيه انتخاب شد، «جيمز ولسلي» رئيس وقت سازمان اطلاعات  و امنيت آمريکا CIA با ابراز نگراني از انتخاب اردوغان هشدار داد که «10 سال بعد از برکناري نجم الدين اربکان اسلامگرا، نبايد ترکيه لائيک بار ديگر به اسلامگرايان رو کند.»! جيمز ولسلي رويکرد مردم ترکيه به اسلامگرايان را نشانه تحول بزرگي در منطقه دانسته بود که با انقلاب اسلامي در ايران کليد خورده است. هم او يک روز بعد از انتخاب طيب اردوغان-15 مارس 2003- و 5 روز قبل از حمله نظامي آمريکا به عراق-20مارس 2003- طي سخناني که روزنامه انگليسي گاردين بدون ذکر نام به آن پرداخته بود، نسبت به موفقيت آمريکا در حمله به عراق ابراز ترديد کرده و گفته بود «اگر منظور بوش از حمله به عراق دموکراتيزه کردن اين کشور است بايد توجه داشت ابتدايي ترين اصول دموکراسي مراجعه به رأي مردم است و خاورميانه بعد از انقلاب خميني]ره[ دستخوش تحول بزرگي شده است و چنانچه در انتخابات به رأي مردم مراجعه شود، مردم خميني هاي ديگري را برمي گزينند».

2- روز پنج شنبه-10 بهمن ماه 29.1387ژانويه 2009- رجب طيب اردوغان نخست وزير ترکيه در اجلاس اقتصاد جهاني که با حضور سران کشورها در داووس سوئيس برپا شده و شيمون پرز رئيس جمهور رژيم صهيونيستي نيز در آن حضور داشت، با شجاعتي تحسين برانگيز که از ايمان قلبي و تعهد اسلامي او ريشه مي گرفت، قتل عام و نسل کشي اسرائيل در غزه را به شدت محکوم کرده و شيمون پرز را قاتل کودکان مظلوم ناميد. اردوغان که در پاسخ به وراجي احمقانه رئيس جمهور رژيم صهيونيستي در دفاع از جنايات اين رژيم در جنگ 22 روزه سخن مي گفت و ديويد ايگناشيس، مجري ميزگرد سعي در آرام کردن وي داشت خطاب به شيمون پرز گفت؛ «شما جنايتکاران دروغگو هستيد و از کودک کشي لذت مي بريد». رجب طيب اردوغان در پي اين حمله جسورانه و تحسين برانگيز که 10 دقيقه به طول انجاميد و بعد از قطع ميکروفون از سوي برگزارکنندگان اجلاس، با صداي بلند ادامه يافت، اجلاس داووس را به نشانه اعتراض ترک کرد و بامداد جمعه در حالي وارد فرودگاه استانبول شد که خيل عظيم مردم کشورش براي قدرداني از او به فرودگاه آمده و با شعارهاي «قهرمان! خوش آمدي»، «تو باعث افتخار ما هستي»، «اسلام به تو مي بالد» و... مورد استقبال پرشور آنان قرار گرفت.
طيب  اردوغان در جريان جنگ 22 روزه نيز غزه را به کربلا تشبيه کرده و گفته بود؛ «جنايات اسرائيل در غزه، يادآور ماجراي غم انگيز کربلاست».

3-امام راحل  ما(ره) که تاکنون تمامي پيش بيني هاي او به حقيقت پيوسته است، فروردين ماه سال 1366  در سالروز بعثت رسول خدا(ص) طي سخناني فرموده بود؛ «تحول در همه چيز واقع شده مگر در قصرهاي اين قدرتمندان. دنيا عوض شده است، اينها باز خيال مي کنند که دنياي صدسال، صدوپنجاه سال پيش است. اينها باز نفهميده اند يا خودشان را  به نفهمي مي زنند. آفريقا عوض شده است، اروپا عوض شده است و همه آسيا عوض شده است، همه عوض شده اند الا اين سردمداران... اينها سردرگم هستند، نمي فهمند چه مي کنند، نشناخته اند مردم را، نشناخته اند دنيا را، افکارتان را عوض کنيد، حالا نمي شود يک کلمه شما بگوئيد و همه بگويند چشم! نمي گويند ديگر... خيال نکنيد که همه مردم بايد دست بسته در مقابل شما هيچ حرفي نزنند» (صحيفه امام(ره) جلد 20 ص 241).
بعد از جنگ 33 روزه لبنان و شکست سنگين ارتش اسرائيل از حزب الله، «زئيف شف» ژنرال بازنشسته ارتش صهيونيستي که از او با عنوان برجسته ترين تحليل گر اسرائيلي ياد مي کنند، گفته بود اين جنگ تصور شکست ناپذيري اسرائيل را فرو ريخته و بيم آن مي رود پيش بيني بن گوريون- اولين نخست وزير رژيم صهيونيستي که مانند ساير صهيونيست ها به آدم کشي دزدانه و ناجوانمردانه معروف بود- در پيش باشد. توضيح آن که بن گوريون بعد از جنگ رمضان-يوم کيپور، ژوئن 1967- و پس از پيروزي 6 روزه بر سه کشور عربي، گفته بود «اسرائيل مي تواند در 100 جنگ ديگر هم پيروز شود و بازهم مشکلاتي داشته باشد، اما چنانچه فقط در يک نبرد شکست بخورد، مرگ آن نزديک خواهد بود». بن گوريون از آينده پيش روي باخبر  نبود. او در اوايل دهه 70 ميلادي به جهنم رفت و پيروزي انقلاب اسلامي را که «موشه دايان» از آن با عنوان زلزله اي بزرگ ياد کرده و لرزه بر رژيم صهيونيستي را طبيعي ترين نتيجه اين زلزله دانسته بود، نديد. آغاز انتفاضه فلسطين را، شکل گيري حزب الله لبنان را، شکست سنگين اسرائيل در جنگ 33 روزه و جنگ 22 روزه را، فرياد مرگ بر اسرائيل در تظاهرات مردم خشمگين دولت هاي هم پيمان با رژيم صهيونيستي را، خروش شجاعانه رجب طيب اردوغان در اجلاس داووس را نيز شاهد نبود و ... او نبود تا ببيند دنيا عوض شده است. بن گوريون به جزئيات فرمولي که  از آن نتيجه گرفته بود اولين شکست اسرائيل، آغاز فروپاشي آن است، اشاره اي نکرده بود-و يا در رسانه ها خبري از آن نيست- اما، امام راحل ما(ره) در ادامه همان سخنراني که به آن اشاره شد، از اين به اصطلاح «راز»! پرده برداشت. از نگاه حضرت امام(ره)، قدرت هاي زورگو با  نشرو تبليغات ملت هاي مظلوم را مي ترسانند و درباره قدرت خود بزرگنمايي مي کنند، «ملت هاي مظلوم دنيا در برابر ظالم ها بايستند و نترسند. گمان نکنند که اينها هرچه گفتند عمل مي کنند. اينها مي خواهند با همان تبليغات کار را انجام بدهند و از اين تبليغات هيچوقت نترسيد»... امروز آن  هيمنه پوشالي فرو ريخته  است و مردم، مخصوصاً مسلمانان به وضوح دريافته اند به قول امام راحل(ره) «ملتي که شهادت دارد اسارت ندارد». اين نکته ابتدا در جريان انقلاب اسلامي، سپس در جنگ تحميلي و طي چند سال اخير در جنگ 33 روزه لبنان و 22روزه غزه کارآمدي خود را نشان داد و به طور همزمان از پوشالي بودن آمريکا و متحدانش پرده برداشت.

4-همه شواهد و قرائن موجود حکايت از آن دارند که دنيا آبستن حادثه عظيمي است و خبري در راه است که بر صدر اخبار خواهد نشست. استقبال پرشور و گسترده مردم ترکيه و ساير ملت هاي مسلمان و غيرمسلمان از اقدام شجاعانه اردوغان، خروش يکپارچه جهانيان در تحسين و حمايت از «منتظر الزيدي»، خبرنگار عراقي که لنگه کفش به سوي جرج بوش پرتاب کرده بود. برانگيختگي بي سابقه- و نه کم سابقه- ملت ها در سراسر دنيا در اعلام انزجار از جنايات وحشيانه  اسرائيل در غزه، موج پردامنه و فراگير جهاني در تحسين حزب الله بعد از پيروزي در جنگ 33 روزه و تحقير توأم با ابراز نفرت از رژيم صهيونيستي و... ترديدي باقي نمي گذارد که انزجار عمومي مردم دنيا از آمريکا و متحدانش به اوج خود رسيده است و اکنون  وقت آن است که «تابو»ي ارسال اسلحه و مهمات مدرن و تکنولوژيک براي مردم فلسطين و ساير نهضت هاي مقاومت در برابر قدرت هاي استکباري شکسته شود. به يقين همه کساني که اندک بهره اي از انسانيت برده باشند، نابودي رژيم صهيونيستي  را خدمت بزرگي به بشريت مي دانند و پاکسازي دنياي انسان ها از اين جرثومه هاي فساد و تباهي را که قتل کمترين مجازات آنهاست، نه فقط ضروري، بلکه آرزويي مقدس تلقي مي کنند، و آن روز، به يقين دور نيست.

آفتاب يزد

«سي سال گذشت ‌سوال از برخي مدعيان!‌!‌» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفتاب يزد 30 سال پيش در چنين روزي رهبر فقيد انقلاب در حالي وارد كشور شد كه حدود پانزده سال از آغاز نهضت او مي‌گذشت. بسياري از كساني كه 12 بهمن ماه سي سال قبل،‌بازگشت رهبر پيروز خود از تبعيد را جشن گرفتند،‌تا چند ماه قبل از آن روز بيادماندني، ‌دسترسي به كلام و پيام امام نداشتند، در عين حال كلام او آنچنان بردل آنها نشست كه در استقبال از رهبر خود سر از پا نمي‌شناختند و پس از آن نيز اجراي فرامين او را وظيفه‌اي براي خود برمي شمردند. بسياري از سياستمداران ايراني در جناح‌هاي گوناگون نيز پيروي از امام را از افتخارات خود مي‌نامند درحالي كه به نظر مي‌رسد با فاصله گرفتن از زمان پيروزي انقلاب، گروهي از اين سياستمداران هم از آرمان‌هايي كه توسط رهبر فقيد انقلاب مطرح و به تاييد مردم رسيد فاصله قابل توجهي پيدا كرده‌اند. بنيان‌گذار جمهوري اسلامي ايران در طول دوره ده سال و پنج ماهه از زمان ورود به كشور تا وداع تاريخي با ملت ، بارها با مردم ايران سخن گفت. در اين دوره نه چندان طولاني،‌ايران با بحران‌هاي فراوان داخلي وخارجي مواجه شد ‌اما هيچيك از بحران‌ها نتوانست امام را از مباني اصولي كه با مردم در ميان گذاشته بود منصرف سازد. امام ‌‌در بدو ورود به ايران در بهشت زهرا بر استقلال راي مردم ايران تاكيد و براي تبيين ديدگاه خود اين عبارت را بيان كرد كه »حالا اگر فرض كنيم كه همه ملت در آن زمان راي دادند كه يك نفر سلطان باشد، بسيار خوب. اينها از باب اينكه مسلط بر سرنوشت خودشان بودند، راي آنها براي خودشان قابل قبول است. اما به چه حقي ملت 50 سال پيش سرنوشت ملت بعد را معين مي‌كند؟ سرنوشت هر ملتي به دست خودش است.« اين تاكيد بر استقلال راي و اهميت انتخاب مردم، در طول دوره ده ساله رهبري ايشان بارها تكرار شد كه آخرين مورد آن در آستانه برگزاري انتخابات مجلس سوم - آخرين دوره انتخابات مجلس در زمان حيات امام - بود: »همانطور كه بارها گفته‌ام مردم در انتخابات آزادند و احتياج به قيم ندارند و هيچ فرد و يا گروه و دسته اي حق تحميل فرد يا افرادي را به مردم ندارند. جامعه اسلامي ايران كه با درايت و رشد سياسي خود، جمهوري اسلامي و ارزش هاي والاي آن و حاكميت قوانين خدا را پذيرفته‌اند ... مسلماً قدرت تشخيص و انتخاب كانديداي اصلح را دارند« به عبارت ديگر امام (ره) كه در بدو ورود به كشور، حتي قيموميت سياسي پدران بر فرزندان را منتفي دانسته بود در آخرين رهنمودهاي انتخاباتي خود به سياستمداران يادآوري كرد كه آنها هم قيموميتي بر مردم ندارند. او در واقع به برخي سياستمداران مدعي يادآوري كرد كه » مردم كه آنها را به خاطر انتخاب جمهوري اسلامي آگاه مي دانيم در ساير تصميم گيري هاي ‌‌سياسي خود نيز محتاج قيموميت نيستند«. در فاصله ده ساله- از سخنراني بهشت زهرا تا رهنمودهاي انتخاباتي مربوط به مجلس سوم- امام به مناسبت‌هاي ديگر نيز به همه اقشار بانفوذ يادآوري كرد كه هيچ كس نبايد خود را بالاتر از مردم بداند و هيچ گروهي نبايد امتياز ويژه‌اي در فعاليت سياسي و انتخاباتي براي خود قائل باشد:

»‌تا حالا مي‌گفتند مجتهدين نبايد در سياست دخالت كنند... آنجا شكست خوردند حالا عكسش را دارند مي‌گويند. اينكه مي‌گويند انتخابات از امور سياسي است و امور سياسي هم حق مجتهدين است هر دويش غلط است... اينطور نيست كه انتخابات را بايد چند تا مجتهد عمل كنند. آيا اين معني دارد كه مثلاً دويست تا مجتهد در قم داشتيم و يك صد تا مجتهد در جاهاي ديگر داشتيم اينها همه بيايند انتخاب كنند، ديگر مردم بروند كنار... آن وقت شيطنت اين بود كه سياست از مذهب خارج است و بسيار به ما ضربه زدند، حالا مي‌گويند كه سياست حق مجتهدين است. يعني در امور سياسي ايران پانصد نفر دخالت كنند باقي بروند سراغ كارشان. يعني مردم بروند سراغ كارشان، هيچ كار به مسائل اجتماعي نداشته باشند و چند نفر پير مرد مُلّا بيايند دخالت كنند. اين از آن توطئه سابق بدتر است.«‌

امام در ماه‌هاي منتهي به پيروزي انقلاب، بارها بر حق انتقاد و پرسشگري مردم تاكيد كرد و در يكي از آخرين اظهارنظرها در آستانه پيروزي انقلاب اظهار داشت: »هر فرد از آحاد ‌‌ملت حق دارد مستقيماً و در برابر سايرين، زمامدار مسلمين را استيضاح كند و او موظف است جواب قانع كننده بدهد« در ماه‌هاي پاياني عمر امام نيز اين كلام ايشان به گوش مردم رسيد كه » همه ما بايد تحمل انتقاد ولو ناحق را داشته باشيم« و »اشكال بلكه تخطئه موجب پيشرفت است.« امام در دوره اي كمتر از يك‌سال پس از پيروزي انقلاب، نوع حكومت را به رفراندوم گذاشت و پس از آن نيز با اصرار از مردم خواست خبرگان مورد نظر خود را برگزينند تا كشور در نخستين فرصت، داراي قانون اساسي باشد . اولين انتخابات رياست جمهوري نيز در روزي برگزار شد كه هنوز يك‌سال از پيروزي انقلاب نگذشته بود. او با اين كار، لزوم قرار گرفتن كشور بر »ريل قانون« را به سياستمداران يادآوري نمود. ‌‌

البته پس از آن، تحميل جنگ و برخي شرايط ويژه، او را ناچار ساخت كه گاه دستوراتي صادر كند كه ظاهراً با قوانين موجود، تطابق نداشت. اما به محض پايان جنگ، از درخواست نمايندگان مجلس براي توقف اقدامات فراقانوني استقبال كرد. روز هفتم آذرماه 67، نامه‌اي 90 نفر از نمايندگان مجلس سوم به امام در روزنامه ها چاپ شد كه در بخشي از آن با اشاره به برخي مصوبات شوراي تشخيص مصلحت نظام آمده بود: »... اين مي تواند علاوه بر بي‌خاصيت شدن مجلس، تناقض هاي فراوان در قوانين كشور نيز ايجاد نمايد و بالجمله وجود مراكز متعدد و موازي قانونگذاري در كشور به نوبه خود مسائلي مشكل آفرين و موجب تزلزل نظام سياسي كشور مي باشد.«‌

آن روز كسي اين نمايندگان را ضد ولايت فقيه نناميد. زيرا همگان مي‌دانستند قانون مداري خواسته امام بوده و هست. رهبر فقيد انقلاب هم ‌‌با خوشرويي پاسخ نمايندگان را داد و در همين پاسخ بر تداوم قانونگرايي در كشور تاكيد نمود:

‌»‌مطلبي كه نوشته‌ايد كاملا درست است. انشاءالله تصميم دارم در تمام زمينه‌ها وضع به صورتي درآيد كه همه طبق قانون اساسي حركت كنيم. آنچه در اين سال‌ها انجام گرفته است در ارتباط با جنگ بوده است. مصلحت نظام و اسلام اقتضا مي‌كرد تا گره‌هاي كور قانوني سريعا به نفع مردم و اسلام بازگردد. از تذكرات همه شما سپاسگزارم و به همه شما دعا مي‌كنم.«‌‌

مثال‌هاي ديگري نيز مي‌توان ارائه نمود كه همه آنها ثبات مباني موردنظر امام را به نمايش مي‌گذارد. در واقع رهبر فقيد انقلاب، خود را متعهد به سخناني مي‌دانست كه در ماه‌هاي قبل از پيروزي انقلاب، در تشريح ساختار جمهوري اسلامي و رفتار كارگزاران حكومت اسلامي با مردم در ميان گذاشته بود. اما اكنون در سي‌امين سالگرد حماسه بازگشت امام (ره) به ايران، چند درصد از سياستمداران مدعي پيروي از امام، مي‌توانند افزايش پايبندي خود به اين مباني محكم و يا حتي حفظ پايبندي‌هاي اوليه خويش را به اثبات برسانند؟ آيا به جرأCت نمي‌توان گفت اكثريت قريب به اتفاق مردم- كه شايد حتي يك بار امكان ديدار با امام از نزديك را نداشته‌اند-‌به مواضع امام وفادارتر بوده‌اند تا برخي مدعيان نزديكي فكري به امام و كساني كه سال‌ها از نزديك رهبر فقيد انقلاب را درك كرده‌اند؟

آيا برخي از مدعيان پيروي از امام، نمي‌خواهند در سي سالگي انقلاب در ذهن خود رهنمودهاي بنيان‌گذار جمهوري اسلامي را مرور نمايند و سپس آن را با بعضي رفتارها و گفتارهاي خويش مقايسه كنند؟

جمهوري اسلامي

«ما شرط داريم» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛همزماني مطرح شدن مبحث مذاكره ميان آمريكا و ايران كه توسط رئيس جمهور جديد آمريكا و وزيرخارجه اين كشور به رسانه ها راه يافت با آغاز دهه فجر انقلاب اسلامي در سي امين سال پيروزي موضعگيري در برابر اين مبحث را آسان مي كند.

اوباما رئيس دولت جديد آمريكا به مسئولان ايراني پيشنهاد كرده است مشت گره كرده را كنار بگذارند تا با دست باز ديپلماسي آمريكا براي مذاكره با تهران مواجه شوند. هيلاري كلينتون وزير امور خارجه آمريكا نيز در تعقيب اظهارات اوباما گفت قدم اول را بايد ايران بردارد.

اين سخنان براي مردم و مسئولان ايران بهيچوجه تازگي ندارد . در طول 30 سال گذشته روساي جمهور و ساير دولتمردان آمريكائي بارها پيشنهاد مذاكره با ايران را مطرح كردند و حتي بعضي از آنها با ارسال نامه و شاخه زيتون و انجيل و هداياي ديگر براي گشودن باب مذاكره تلاش كردند اما مسئولان جمهوري اسلامي ايران همواره شرط هاي هميشگي خود را در پاسخ مطرح نموده و اعلام كرده اند دولتمردان آمريكائي بايد اولين كام را با تحقق اين شرط ها بردارند تا زمينه براي بررسي اين موضوع فراهم شود كه آيا مي توان براي مذاكره با واشنگتن تصميم گرفت يا نه؛

از آغاز جمهوري اسلامي ايران سه شرط براي اثبات حسن نيت دولتمردان آمريكائي در نظر گرفته بود كه عبارت بودند از :

1 ـ دولت آمريكا اموال و دارائي هاي بلوكه شده ايران را آزاد نمايد و به ايران باز گرداند .
2 ـ بابت سياست هاي خصمانه و مداخلاتي كه دولت آمريكا از 28 مرداد 1332 تاكنون نسبت به ايران داشت از ملت ايران عذر خواهي كند.
3 ـ دولت آمريكا متعهد شود كه از اين پس در امور داخلي ايران مداخله نكند .

با توجه به سياست خصمانه اي كه دولت بوش كوچك در دوران رياست جمهوري خود عليه ايران اعمال كرد و موضوع فعاليت هاي هسته اي ايران را گرفتار بازي هاي سياسي نمود اكنون شرط ديگري نيز بر شروط قبلي اضافه شده و آن اينست كه دولت آمريكا بايد اين تعهد را نيز به ملت ايران بدهد كه از اين پس خود را از موضوع فعاليت هاي هسته اي ايران كنار بكشد و حق مسلم و قانوني ملت ايران در استفاده از انرژي هسته اي را به رسميت بشناسد و در برابر فعاليت هاي هسته اي ايران كارشكني نكند. اين ارثيه ايست كه اسلاف دولتمردان كنوني آمريكا براي آنها برجاي گذاشته اند و اينك بر دولتمردان جديد اين كشور است كه تلاش كنند چهره كشورشان را از جنايات مداخلات و خيانت هائي كه به ملت ها كرده اند پاك نمايند.

اگر جمهوري اسلامي ايران مشتي گره كرده دارد اين مشت را همواره بر سر مستكبران و مستبدان فرود آورده است اما آمريكا همواره مشت خود را بر سر ملت ها فرود آورده و منشا همه خيانت ها و فسادها در سراسر جهان شده است . بنابر اين اولين گام را آمريكا بايد بردارد و ثابت كند دست از مداخله در امور ملت ها و كشورها برداشته حامي تروريسم نخواهد بود. جنگ افروزي نخواهد كرد اشغالگري را براي هميشه كنار خواهد گذاشت و به حقوق ملت ها احترام خواهد كرد.

دولت آمريكا چاره اي غير از اين ندارد زيرا همه سياست هاي زورگويانه اش عليه ملت ها در همه نقاط دنيا از آمريكاي لاتين گرفته تا خاورميانه و آسياي جنوب شرقي با شكست مواجه شده است . اگر ملت هاي آمريكاي لاتين يكي بعد از ديگري عليه آمريكا قيام مي كنند و عناصر ضد آمريكائي را به حكومت مي رسانند اگر طرح خاورميانه اي آمريكا با شكست سنگين مواجه مي شود اگر عليرغم حمايت هاي همه جانبه آمريكا از رژيم صهيونيستي در جنگ هاي 33 روزه لبنان و22 روزه غزه شكست هاي پياپي نصيب صهيونيست ها و آمريكا مي شود و مردم لبنان و فلسطين خط بطلان بر افسانه شكست ناپذيري ارتش اسرائيل مي كشند اگر پرونده هاي رسواگر جنگ ويتنام و بمباران اتمي هيروشيما به ضميمه پرونده هاي اشغالگري عراق و افغانستان بر گرده دولتمردان آمريكائي سنگيني مي كنند همه اينها نشان دهنده ناكامي شديد آمريكا در اعمال خوي تجاوزگري و سلطه طلبي است . بنابر اين تنها راه اينست كه دولتمردان آمريكا دست از خوي تجاوزگري بردارند و در برابر حقوق ملت ها سرتعظيم فرود آورند.

در مورد جمهوري اسلامي ايران نيز تنها راه اينست كه ساكنان جديد كاخ سفيد واشنگتن در سياست هاي خصمانه اسلاف خود تجديدنظر كنند و با پذيرش شروط ايران حسن نيت خود را نشان دهند تا ايران بتواند درباره موضوع مذاكره بررسي هاي خود را آغاز نمايد. تا زماني كه دولتمردان جديد آمريكا مواضع اسلاف خود را تكرار مي كنند بهيچوجه نبايد انتظار مذاكره اي را با جمهوري اسلامي ايران داشته باشند.

ابتكار

«بازخواني دستاوردهاي 30 ساله انقلاب اسلامي» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي  است كه در آن مي‌خوانيد؛انقلاب اسلامي ايران در آستانه ورود به دهه چهارم مي باشد و به همين مناسبت ضرورت بيان دستاوردهاي بزرگ آن براي تقويت اعتماد به نفس ملي در مواجهه با خطرات و چالش هاي فراوان انقلاب طي سال هاي گذشته لازم است. پر واضح است امکان باز شماري تمام دستاوردهاي انقلابي به بزرگي انقلاب اسلامي در اين مقال نمي گنجد ولي سعي خواهد شد به صورت فهرست وار به اهم آنها اشاره اي گردد. انقلاب اسلامي ايران سرآغاز بروز تحولاتي جدي و مهم نه تنها در داخل کشور بلکه در منطقه و جهان شد و بسياري از معادلات را بر هم زد انقلاب اسلامي، تنها يک کوشش و مبارزه سياسي براي تغيير يک حکومت يا رژيم سياسي ظالم و مستبد نبود، بلکه نهضت بيداري يک ملت در برابر خودکامگي، استعمار و از خود بيگانگي بود حرکت بيداري براي مقابله با استعمار و سست شدن مباني فرهنگي، اعتقادي و آئيني يک ملت بود. چنين نهضتي، با آرمان ها و اصول و ارزش هاي خود، تحولات گسترده اي را در صورت بندي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي ملت ما به دنبال داشته است.

اکنون که سه دهه از پيروزي انقلاب اسلامي مي گذرد، روشن شده است که درونمايه اسلامي انقلاب و حمايت هاي مردم از آن، دليل اصلي ماندگاري و بالندگي انقلاب در سي سال اخير بوده است. مهمترين دستاورد داخلي انقلاب اسلامي، تشکيل حکومت ديني در قالب «جمهوري اسلامي» است. ماهيت اسلامي انقلاب مردم ايران، که بيگانگان مي کوشيدند آن را نقطه ضعف انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ايران جلوه دهند، در عمل به نقطه قوت انقلاب و نظام و راز ماندگاري آن تبديل شد وجه تمايز بارز ديگر انقلاب اسلامي، آشکار ساختن ظرفيت هاي بي کران ايدئولوژي اسلامي، براي استقرار نظام مردم سالاري ديني در ايران است. به طوري که يکي از دستاوردهاي انقلاب، حق حاکميت مردم ايران بر سونوشتشان مي باشد، نقش بارز مردم ايران در سرنوشت کشور در دوران بعد از پيروزي انقلاب نشان داد که انقلاب اسلامي در مقايسه با ساير انقلاب هاي جهان، از جنس متفاوتي است. در تاريخ، هيچ حاکميت برآمده از يک انقلاب فراگير و مردمي را نمي توان يافت که پس از پيروزي و سرنگون کردن نظم کهن خواستار نظر ملت در مورد شکل و ساختار جديد شده باشد. همواره چنين بوده است زماني که سکانداران انقلاب، از شانه هاي مردم به زير آمده و در قصرهاي دولتي مستقر شده اند، دلنگراني و دغدغه  اصلي آنان حفظ قدرت است. در بعد خارجي نيز امواج انقلاب همه کره خاکي را در نورديد و تاثيرات شگرفي را به جاي نهاد به طوري که مي توان به موارد زير اشاره داشت:

- تغيير معادلات قدرت در خاورميانه و جهان
- ايجاد اعتماد به نفس در امت اسلامي براي حرکت به سوي آينده اي روشن
- احياي عزت اسلامي براي مسلمين جهان
- دميدن روحيه گستاخي و جسارت به ملت هاي منطقه براي ايستادگي و مقاومت در مقابل قدرت هاي بزرگ

بزرگترين نوآوري انقلاب اسلامي احياي گفتمان هاي هويت بخش است. گفتمان هاي هويت بخشي که به کشورهاي جهان اسلام و مستضعفان عالم، قدرت و جسارت عرض اندام در مقابل قدرت هاي استکبار مي داد. از شگردهاي نفوذ قدرت هاي برتر در ميان کشورهاي اسلامي و استيلاي بر آنها، القاي برتري فرهنگي غرب و از خود بيگانگي فرهنگي مسلمانان و در نهايت استحاله فرهنگ خودي و پذيرش بي چون و چراي فرهنگ غربي بوده است. از اين رو انقلاب اسلامي به عنوان الگو بخش براي کشورهاي منطقه و جهان اسلام، آنان را به بازيابي هويت بخش فرخواند تا در پرتو آن از سيطره بي چون و چراي بيگانگان در زمينه هاي اقتصادي، سياسي و نظامي جلوگيري به عمل آورد.

انقلاب اسلامي در عصر انقلاب ارتباطات و همزمان با رشد شبکه هاي فراملي، موجب بازسازي فکري تمدن اسلامي گرديد. احترام به آزادي فکر و انديشه همزمان با افزايش اهميت سياسي دين در روابط بين الملل، موجب افزايش تعامل و مراودات علمي گرديد انقلاب اسلامي در اعطاي افتخار و ايجاد اعتماد به نفس مسلمانان بدون توجه به مليت و يا تمايلات سياسي آنها نقش تعيين کننده داشته و توانايي اسلام را براي راهبري مردم سرکوب شده جهت مقابله با استعمار خارجي مشخص کرد.

مردم سالاري

«به استقبال سي امين فجر انقلاب» عنوان يادداشت روز روزنامه‌‌ي مردم سالاري به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد است كه در آن مي‌خوانيد؛
ياد باد آن روز
روزي که فريادي به وسعت تاريخ، فضاي کشور را فرا گرفته بود:
«جا» الحق و زهق الباطل...»
ديو چو بيرون رود فرشته درآيد
ياد باد آن روز که ملت امام خود را در آغوش گرفت وامام بر تربت پاک شهيدان راه آزادي وارد شد  و حکومت سياه غيرمردمي استبداد پهلوي را غير قانوني اعلا م کرد.
 ياد باد آن روز که در زمستان بهار سر زد، از ظلمت، نور و از خارستان ، گل روئيد، از ياس، اميد واز شوره زار استبداد نويد آزادي و فرياد زده شد.

 ياد باد آن روز که شهر پر از غوغا بود، دست خدا بود و ياري او. 12 بهمن يوم الله بود، شگفتي بود و  تجلي ايمان و اراده و اعتقاد، و امام بود، امام بود و امام بود و  ملت همه او بودند، در او خلاصه  شده بودند و با اشک شوق و گل ايمان از آن وجود نوراني استقبال کردند و لبيک ياخميني سر دادند و چه مردانه تا به امروز به اين لبيک ايستادند.

درود شان باد که عزت آفريدند و عزت آفرين شدند. ياد باد لحظه لحظه هاي آن روز، روز نو، روز خدا، روز مردم، روز خدا و مردم، روز 12بهمن يوم الله.

امروز فقط از  آن روز مي گويم، دوست ندارم کامتان تلخ شود امروز اصلا  از امروز نمي گويم که مردم را  و مشارکت مردم را و حضور مردم را و راي مردم و زندگي مردم را چگونه مي خواهند، فقط از آن روز مي گويم از شکوه حضور مردم واز فرياد امام که مي گفت.

- ما به نيروي ملت اتکا داريم
- مبدا نجات از خود ملت است
- پيروزي انقلا ب رهين همه علت است
- ما ارزش حيات را به آزادي و استقلا ل مي دانيم
- يک کشور وقتي آسيب مي بيند که علتش بي تفاوت باشند.
- اگر مردم کنار بروند همه شکست مي خوريم.
- انصافا از اول تا حالا  آن که کار خودش را صد درصد صحيح انجام داد ملت بود.
- حکومت اسلا م، حکومت قانون است.
ياد باد آن روز که فرياد امام در فضاي لا يتناهي جهان طنين افکند
 اي دولت ها! فتح کشور مهم نيست، فتح   قلوب مهم است.
جاويد باد يوم الله، جاويد باد 12 بهمن، جاويد باد ياد امام. مبارک باد بر تو هموطن عزيز در همه دوران.

سياست روز

«هدفمند‌كردن يارانه‌ها، مهمترين دستور كار مجلس هشتم» عنوان سرمقاله ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم علي يوسف پور است كه در آن مي‌خوانيد؛
1ـ اقتصاد ايران بيمار و ناكارآمد است و دولت‌هايي كه بعد از انقلا‌ب عهده‌دار اداره كشور بودند با همه خدماتي كه در زمينه‌هاي مختلف انجام دادند اما متاسفانه نتوانستند، به اصلا‌حات اساسي در امور اقتصادي دست بزنند و هنوز اقتصاد ايران از وابستگي شديد به نفت، ناكارآمدي نظام مالياتي، تصدي‌گري گسترده دولتي، منفي بودن تراز بازرگاني خارجي ، كم بودن درآمد سرانه مردم نسبت به كشورهاي منطقه رنج مي‌برد.

2ـ آرزوي دولتمردان و نمايندگان مجلس و ساير نخبگان دلسوز كشور، حل معضلا‌ت اقتصادي بوده است و مجلس شوراي اسلا‌مي در برنامه‌هاي سوم و چهارم مصوبات گسترده‌اي در اين جهت داشته است كه متاسفانه دولت‌هاي گذشته موفق به اجراي اين مصوبات نشده‌اند، يا شرايط فراهم نبود يا دولت‌ها جرات وارد شدن در اين مقوله را نداشته‌اند.

3ـ دولت نهم اراده كرده است كه با هدفمند كردن يارانه‌ها عمده مشكلا‌ت اقتصادي پيش‌رو را در جهت حل آن طي لا‌يحه‌اي به مجلس تقديم كند و اين اتفاق ميمون و مباركي است كه دولت با قدرت تمام در اين جهت ايستاده است و مجلس شوراي اسلا‌مي بايد از اين بستر استفاده لا‌زم را بنمايد عمده نگراني‌هاي نمايندگان محترم در مورد پيامدهاي اين لا‌يحه مي‌باشد كه مجلس مي‌تواند با تكميل كارهاي كارشناسي دولت، نگراني‌هاي خود را با اصلا‌حاتي كه در مواد آن به عمل خواهد آورد برطرف نمايد.

4ـ اگر چه تاكنون كميسيون ويژه طرح هدفمند كردن يارانه‌ها و كميسيون بودجه اين طرح را به تصويب رسانده است اما كارشناسان دولتي مي‌بايستي با كار بيشتر كارشناسي زواياي ابهام‌انگيز طرح را براي نمايندگان محترم روشن نمايند تا در اين جهت مخالفين سياسي دولت هم نتوانند از زمينه‌هاي پيش آمده سوء استفاده نمايند.

نمايندگان محترم مجلس هشتم اكنون در برهه‌اي تاريخي براي يك تصميم‌گيري مهم قرار دارند كه انشاء‌الله با تصويب اين لا‌يحه و تلا‌ش دولت در اجراي آن بزرگترين تصميم در طول يك صد سال اخير در جهت اصلا‌ح اقتصاد بيمار ايران برداشته خواهد شد.

صداي عدالت

«برقراري نظم ترافيكي به كدام قيمت؟» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه ي صداي عدالت به قلم دکتر سيدبهزاد پورسيد است كه در آن مي خوانيد؛مدتي است در راستاي مباحث آلودگي هوا و عدم توجه رانندگان خودروهاي شخصي براي تردد و ورود به مناطق محدوده طرح زوج و فرد و يا ترافيك شاهد قدرت نمايي نيروي انتظامي در خيابانها هستيم ، به انگيزه نظم ولي به كدام قيمت ؟

نيروي انتظامي در رويكرد جديد خود چند سال قبل با جداسازي نيروهاي خود در حوزه راهنمايي و رانندگي و ترافيك با تشكيل پليس راه و پليس راهور و كنترل نا محسوس و پليس بزرگراه نشان داد كه رويكرد جديدي را در حوزه تخصصي كردن نيروهاي خود تعقيب ميكند ،‌رويكردي كه هم قابل دفاع بود و هم مورد تقدير مردم قرار گرفت . اما مدتي است كه پس از طرح مباحثي در خصوص آلودگي هوا و ترافيك سنگين تهران شاهد حضور نيروي انتظامي با چهره‌اي متفاوت در عرصه ترافيك و خيابانها هستيم ، نيروهايي با رنگ لباس متفاوت ، بعضا يا هيبت متفاوت ، با اسلحه ، باتوم ، دستبند ،‌ گاز و اسپري و دستبند به كمر ! آنهم براي كنترل ترافيك ! و اقداماتي نظير قفل زدن به چرخ خودروها در معابر ،‌كه البته خود اينكار در مبادي مربوطه منجر به ايجاد سد معبر و ترافيك ميشود . در اينخصوص برخي نكات قابل تامل است :‏
‏1. شان و كرامت انساني مردم در اين طرح در كجا رعايت ميشود ؟ آيا تخلف عده اي بايد سبب شود كه نيروي انتظامي مانور قدرت داده و با هيبتي هراس آور در عرصه ها ظاهر شود ؟ اين امر در حالي است كه در بسياري كشورها ي جهان جز در موارد خاص نيروي پليس در انظار مردم ظاهر نميشود . براستي آيا نيروي انتظامي به اين نكته انديشيده است كه چرا مردم بايد تاوان تخلف عده اي را داده و به حيثيت آنها خدشه وارد شود ؟ توجه به برخي از فرازهاي قانون اساسي لازم است :‏

‏* جمهوري اسلامي ايران ، نظامي است بر پايه ايمان به :... 6- كرامت و ارزش والاي انسان و آزادي توام با مسئوليت او در برابر خدا ( اصل 2 قانون اساسي )‏

‏* جمهوري اسلامي ايران موظف است براي نيل به اهداف مذكور در اصل دوم ،‌همه امكانات خود را براي امور زير بكار برد : 1- ايجاد محيط مساعد براي رشد فضائل اخلاقي بر اساس ايمان و تقوا و مبارزه با كليه مظاهر فساد و تباهي. 2- بالا بردن سطح آگاهي هاي عمومي در همه زمينه ها با استفاده صحيح از مطبوعات و رسانه هاي گروهي و وسائل ديگر ....7- تامين آزاديهاي اساسي و اجتماعي در حدود قانون...15- توسعه و تحكيم برادري اسلامي و تعاون بين همه مردم ...( اصل 3 قانون اساسي )‏

براستي آيا مطالعه اي انجام شده كه اينگونه رفتار نيروي انتظامي چقدر منجر به احساس هتك حيثيت افراد ميشود . در نظر بگيريد زماني كه در يكي از خيابانها و در حاشيه آن قصد توقف داريد كه حداكثر مامور پليس ميتواند شما را جريمه كرده و يا به فرض در جاهايي كه تابلو نصب نموده در صورت توقف اتومبيل شما را با جرثقيل حمل كند ،‌ولي شما در حال توقف با ماموري با لباس ويژه و انواع سلاحها روبرو شويد كه شما را منع از توقف كند و بدون برگه جريمه اي فقط با اتكا بر لوازمي كه در اختيار دارد احساسي به شما دست دهد كه اينجا جاي توقف نيست و يا در همان حال توقف صداي بلندگوي اتومبيل پليسي با تندي بسيار در لحن گفتار به ما دستور حركت دهد ،‌چه احساسي بايد به مردم دست دهد ؟ آيا واقعا اين نوع رفتار براي بينندگان و شنوندگان به احساس امنيت عمومي مي انجامد و يا احساس ايجاد نظم ؟! بنظر ميرسد در اين موارد شائبه جدي وجود دارد آيا پليس حق دارد با مردم چنين رفتاركند ؟ پليسي كه براي توقف در حاشيه خيابان با تابلوي توقف ممنوع حداكثر ميتواند جريمه كند آيا حق دارد با ايجاد رعب و هراس از آنان اجراي قانون را مطالبه كند ؟ براستي اين اختيارات ويژه از كجا نشات گرفته است ؟ زماني كه تيمسار مرتضوي به عنوان اولين فردي كه بعنوان فرمانده راهنمايي و رانندگي تلاشهاي خود را براي ايجاد نظم در شهرها آغاز كرد كه يادش بخير و خدايش به سلامت دارد و هر آنچه امروز مي بينيم تداوم زحمات اوست و البته شايد در ايجاد نظم اجتماعي عقبتر هم رفته باشيم ، ولي او كه ماموران راهنمايي را در خيابانها به خط كرد و برگه جريمه دست آنها داد با اعتراض فراوان روبرو شد كه طبق ضوابط راهنمايي و رانندگي فقط افسران پليس حق جريمه دارند و نه وظيفه ها و ... و او مجبور شد از طرح خود عقب بنشيند ولي معلوم نيست با حضور اينهمه پليس مسلح و دست بند به دست و با هيبتهاي خاص چرا مردم نبايد حق اعتراض داشته باشند كه به كرامت و شان انساني آنها اهانت ميشود ؟! و آيا قوه قضائيه در مقام دفاع از حقوق عامه مردم در باره اين رفتارها نبايد وظيفه‌اي را براي خود تعريف كند ؟‏

‏2- بر اساس قانون نيروي انتظامي مقرر شده كه اين نيرو وظيفه استقرار نظم و امنيت و تأمين آسايش عمومي و فردي را برعهده دارد ( بند 1 ماده 4 قانون نيروي انتظامي ) و در همين راستا وظيفه دارد كه اجراي قوانين و مقررات راهنمايي و رانندگي و امور توزيع و حفظ حريم راههاي كشور را بر عهده داشته باشد ( بند 12 ماده 4 همان قانون ) ولي آيا اجراي اين مسئوليت در كنار مسئوليت ساير افراد نيست ؟ آيا نيروي انتظامي كه در چند سال اخير براي گسترش آگاهي مردم تلاش خوبي از خود نشان داده است گمان مي‌كند واقعا به وظيفه خود در اطلاع رساني عمومي و افزايش آگاهي مردم به نحو كامل عمل نموده است ؟‌آيا دستگاههاي مربوطه در كشور در ايفاي وظايف قانوني خود براي حفظ محيط زيست و كنترل آلودگي هوا اقدام نموده اند ؟ آيا تمام دستگاههاي مربوطه در كنترل ترافيك و كاهش بار ترافيك وظايف قانوني خود را درست عمل نموده اند كه اكنون با اين نوع رفتار قاهرانه از مردم اجراي مقررات را مطالبه ميكنند ؟ كسي تا كنون سوال كرده كه ايجاد سهميه 120 ليتري بنزين اعطاي حقي به شهروندان است كه بر اساس آن بايد بتواند اين بنزين را مصرف كند و اگر با ماشين خود بيرون نيايد امكان دارد اين احساس به او دست دهد كه از اعمال حقوق قانوني خود منع شده ؟!‏

‏3- ماموران نيروي انتظامي در مقام ضابطين قوه قضائيه در اجراي نظم و تامين عدالت و دفاع از قانون بايد خود نيز تحت نظارت مردم باشند . اعطاي اين نوع اختيارات گسترده حتي به پليس راهنمايي و رانندگي براي منع مردم از تردد و يا توقف ، تفسيري موسع از اجراي مقررات راهنمايي و رانندگي است كه گسترش آن معلوم نيست با حقوق عمومي مردم انطباقي داشته باشد .اعطاي اختياري از منع تردد ،‌دستور ، توقيف خودرو حتي در وسط جاده و اعزام اجباري به پاركينگ آنهم با وضعيتي كه به لحاظ نوع حمل آنها و يا نحوه نگاهداري در پاركينگ ميتواند به خساراتي به اتومبيلهاي مردم بيانجامد كه خود تضييع حقوق عامه است و نه تامين آن.‏

‏4- از سوي ديگر با رويكرد تخصصي نيروي انتظامي معلوم نيست چرا مجددا از پليس راهور به نيروهاي عادي پليس برگشته ايم و حضور اين افراد كه بايد وظايف ديگري داشته باشند را شاهد هستيم . جالب اينجاست كه در سال 1379با تصويب مجلس اداره راهنمايي و رانندگي تهران طي مصوبه اي بطور مستقل برسميت شناخته شد و مجري سياستهاي شهرداري گشت و بطور استثنايي اجازه داده شد كه طبق تبصره 2 الحاقي به ماده 4 در امور امنيت شهري با نيروي انتظامي همكاري كند :‏

‏‌تبصره 2 - اداره راهنمائي و رانندگي شهر تهران عنداللزوم در زمينه برقراري امنيت برابر با ابلاغيه‌هاي نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران (‌ناجا)‌ انجام وظيفه مي‌نمايد.‏
ولي هم اكنون ظاهرا در اجراي همكاريهاي متقابل بايد از ساير نيروهاي انتظامي در اداره راهنمايي و رانندگي تهران بهره برد! البته بماند اينكه با تصويب اين قانون شائبه مغايرت قانوني اقدامات انجام شده در استفاده از سيار نيروهاي پليس در امور راهنمايي و رانندگي هم به ذهن متبادر ميشود .‏

توجه به اين نكته ضروري است كه حضور پر رنگ نيروي پليس راهنمايي و رانندگي و اجراي تكاليف قانوني در حوزه اختيارات قانوني و اجراي مقررات راهنمايي و رانندگي محل هيچگونه خدشه اي نيست ، ولي اجراي مقررات بايد با رعايت حيثيت مردم و شان و كرامت انساني آنها و بدون احساس نا امني ناشي از رفتارهايي باشد كه حتي در قالب پوشش نيروي انتظامي ميتواند به ايجاد رعب وهراس بيانجامد.‏

قدس

«12بهمن غلبه معنويت بر سيطره طاغوت» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن مي خوانيد؛12 بهمن، سالروز ورود امام خميني(ره) به ميهن اسلامي، تجسم تحقق آرمانهاي الهي و غلبه حق و عدالت بر سيطره طاغوت و سياهي است. بر خلاف تحليلهاي تئوريسينهاي جهان و حمايتهاي صاحبان منافع كه وقوع انقلاب در ايران را امري بعيد تعبير مي نمودند، انقلاب اسلامي تبلور عيني و تفسير عملي «جاء الحق و زهق الباطل» بود.

پس از شكل گيري دو بلوك غرب و شرق و رقابت در زمينه قمر يابي، ايران به دليل كاركردهاي مختلف و حائز اهميت براي آمريكا به عنوان مركز ثقل دكترينهاي هژمون محور ايالات متحده شناخته شد. دكترينهاي نيكسون و كسينجر و ارائه نقش ژاندارمي به ايران از آن جمله است.

با اندكي تأمل در پيوندهاي سياسي و امنيتي و اقتصادي رژيم منحوس پهلوي با صاحبان قدرت، مي توان پيوند وثيق قمر ايران را با متروپل تبيين نمود. بلوك غرب به دليل نقش ژئوپلتيك و ژئواكونوميك ايران در هارتلند انرژي از يك سو و رقابتهاي ايدئولوژيك با شرق از سوي ديگر، حفظ نظام شاهنشاهي را براي ايفاي نقش پس از شكست آمريكا در ويتنام، در دستور كار قرار داده بود.مباني تئوريك نظامهاي سياسي جهان در سالهاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در سيطره ايدئولوژيهاي ماترياليستي بود و نقش مذهب و دين در اين تعاملات، فاقد اهميت لازم قلمداد مي گرديد.

حاميان نظام پهلوي به دليل نا آشنايي با مباني متافيزيكي انديشه امام راحل، حوادث قبل از انقلاب را با ابزارهاي مادي مورد محاسبه قرار دادند و به فرجام ناصوابي دست پيدا كردند. «هانا آرنت» در كتاب انقلاب خود يكي از ويژگيهاي انقلابهاي معاصر را دنيوي بودن مي داند. بديهي است كه وقوع انقلابي با ايدئولوژي، ماهيت و شعارهاي مذهبي براي اين افراد قابل تصور نبود و برخلاف برآوردهاي غلط آنها، پيروزي انقلاب اسلامي در ميان بهت و حيرت سيستمهاي اطلاعاتي با سابقه رقم خورد، به گونه اي كه «ميشل فوكو» اذعان نمود: «هر انقلابي كه در قرن بيست شكل گرفت در راستاي پست مدرنيته بود، جز انقلاب اسلامي كه در جهت خلاف مسير مدرنيته اتفاق افتاد.»

در اين نوشتار، به علل پيروزي انقلاب اسلامي و بررسي نظريه هاي در خصوص آن پرداخته نمي شود، بلكه اين موضوع تبيين مي گردد كه اسباب موفقيت در استقرار انقلاب امروز و استمرار آن نيز نقش قابل اعتنايي را ايفا مي كند.

پس از پيروزي اين حركت عظيم مردمي، دشمنان كه نتوانسته بودند مانع سقوط رژيم ستمشاهي شوند، موقعيت را با وجود نو پا بودن اين نظام براي توطئه هاي بعدي مناسب دانستند و تحريك قوميتها، شورشهاي خياباني، طراحي كودتا، ترغيب رژيم بعث عراق براي حمله به ايران و تحريم جمهوري اسلامي را به عنوان راهبردهاي براندازانه در دستور كار قرار دادند.اعتراف استراتژيستهاي غرب بويژه آمريكا به شكست دكترينهاي ناكام اين كشور، مؤيد اعتبار و ارتقاي وزن و جايگاه انقلاب اسلامي در عرصه مناسبات منطقه اي و بين المللي است.

ميراث بنيانگذار كبير انقلاب در حالي وارد دهه چهارم مي شود كه انقلاب اسلامي ضمن گشودن دريچه جديدي به روي ملتها، اعتماد به نفس ملي را به كشور ما باز گرداند و اين امر خود را در تحولات و حوادث 30 سال گذشته نشان داده است. رخدادهاي گذشته تاريخ انقلاب، بيانگر ايستادگي و مقاومت با تدبير و درايت و عقلانيتي است كه بسترساز سند چشم انداز شد تا ايران اسلامي بتواند در افق 1404 جايگاهي منحصر به فرد را در حوزه هاي گوناگون منطقه اي كسب كند.

تلاش براي فتح قله پيشرفت در قالب جنبش نرم افزاري در موج سوم و عصر دانايي محوري، از ديگر موفقيتهاي نظام اسلامي بوده است. اكنون نه تنها پرونده شكستهاي آمريكا و همپيمانان آن در مقابل جمهوري اسلامي سنگين تر شده، بلكه عنصر الهام بخشي انقلاب اسلامي در ميان تبليغات سوء امپراتوري رسانه اي، بازيگران مستقل منطقه اي و بين المللي را به ارتقاي سطح مناسبات با ايران تشويق نموده است.

تزريق عنصر خود بازيابي، خود باوري و طرد وابستگي به قدرتهاي بيگانه و نهراسيدن از قدرتهاي پوشالي هژموني سلطه، يكي ديگر از دستاوردهاي حركت بركت خيز معمار كبير انقلاب بود كه امروز نتيجه آن در گستره جهان بويژه در ژئوپلتيك خاورميانه و در بخشي از دارالاسلام به وقوع پيوسته است. به نحوي كه فرازهايي از فرمايشهاي امام خميني(ره) از قبيل: «شاه رفتني است، به تهديدهاي او اعتنا نكنيد؛ توجه نكردن به اعلام حكومت نظامي از سوي دولت بختيار؛ نويد زدن سيلي محكم به گوش صدام و نويد شكست اسرائيل خطاب به جنبشها و ملتهاي مسلمان و...» اكنون كاملاً تحقق يافته است.

افكار عمومي در آغازين روزهاي سال ميلادي جديد شاهد پيروزي جنبش مقاومت حماس در مقابل ارتش مسلحي بود، كه ادعاي قدرت چهارم نظامي دنيا را يدك مي كشيد. با وجود تنگناهاي ناشي از محاصره 19 ماهه و همراهي برخي دولتهاي عرب كه تلاش داشتند در تسريع غلبه تل آويو بر حماس نقش داشته باشند؛ فرزندان انتفاضه سناريوهاي عربي-اسرائيلي را با پايمردي مبارزان مقاومت ناكام گذاشتند و اسرائيل غاصب را با وجود 22 روز بمباران گسترده و 7500 سورتي پرواز، به عقب نشيني و آتش بس يكجانبه وادار نمودند.

بدين ترتيب، مي توان اذعان نمود كه منظومه فكري انقلاب اسلامي ساختار نظام اسلامي را به نحوي تقويت نموده كه جبهه استكبار را از به كار گيري ابزارهاي قهري عليه ايران نا اميد نموده است و اكنون براي جبران شكستهاي گذشته در مواجهه با جمهوري اسلامي، با اتخاذ مشي جديد كه رئيس جمهور اوباما مسؤول پيگيري آن است؛ سعي مي كند با ارائه مشوقهاي بيشتر، ناكاميهاي گذشتگانش را جبران كند. متأسفانه اكنون نيز برخي افراد با جهت گيريهاي ناصواب و غيرهمسو با منافع و امنيت ملي، راهكار مذاكره را پيشنهاد مي دهند، در حالي كه قراين و شواهد، موضعگيريهاي كاخ سفيد را استمرار ايده هاي جرج بوش معرفي مي كند، با اين تفاوت كه ادبيات و لحن آلترناتيو بوش، با ديپلماسي لبخند تزئين گرديده است.

لذا اذعان به اين نكته كه ميراث حضرت امام خميني(ره) ضمن نهادينه شدن، اكنون توانسته است به عنوان الگويي موفق براي ديگر بازيگران اعم از جنبشها و دولتها تبديل شود، سخني به گزاف نيست. جمهوري اسلامي ايران با اتخاذ مشي استقلال طلبانه در جهان وابستگيها، توانست مسيري متفاوت از مكاتب بشري را فرا روي ملتها قرار دهد كه امروز به كابوس جهانخواران تبديل شده است.

دنياي اقتصاد

«توليدكنندگان بخش‌خصوصي در محاصره تبعيض» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمد صادق جنان‌صفت است كه در آن مي خوانيد؛1 - قانون طلايي و خدشه‌ناپذير عرضه و تقاضا بدون اينكه در برابر هيچ اراده‌اي سر تسليم فرود آورد،همچنان در بازار كالاها و خدمات عمل مي‌كند و كاهش قيمت‌ها در بازار آمريكا و كشورهاي عضو اتحاديه اروپا در ماه‌هاي اخير نمونه اين واقعيت و توصيف است. كاهش اعتماد مصرف‌كنندگان و انتظارات آنها از روند كاهنده قيمت‌ها موجب شده است عرضه نيز تابعيت خود را نشان داده و به قيمت‌هاي كمتر رضايت دهد. اين اتفاق در ايران با كمي تاخير مواجه شده است و به دليل وجود تقاضاي موثر از يك‌سو و رقابتي نبودن عرضه از طرف ديگر، هنوز ملموس نشده است. وزير محترم بازرگاني به جاي اينكه منتظر عملكرد عرضه و تقاضا بماند، در يك واكنش اداري، بخشنامه‌اي صادر كرده و از عرضه‌كنندگان خواسته است، با اراده خويش قيمت محصولات خود را كاهش دهند. معاون وزير بازرگاني، اما در برابر برخي انتقادها از اين شيوه تفكر و اراده‌‌گرايي در اقتصاد گفته است.

«... براي اقتصاد نمي‌توان بخشنامه صادر كرد، اما براي عوامل اقتصادي نمي‌توان بخشنامه صادر كرد؟ معتقدم فعالان اقتصادي بخشنامه پذيرند... نبايد تصور كرد ابلاغ اين دستور كاري غيرعلمي است و با بخشنامه نمي‌توان بازار را تنظيم كرد...».

در برابر اين استدلال، اما كارشناسان و فعالان اقتصادي معتقدند كه اگر عوامل اقتصادي به ويژه در بخش‌خصوصي در ايران ناگزيرند اين دستورها را اجرا كنند، از سر ضعف بنيه و نيروي اقتصادي آنها است و پيامدهاي آن ناشناس باقي مي‌ماند و راه فساد و فرار را باز مي‌كند. علاوه براين، اگر معاون محترم وزير بازرگاني معتقدند با بخشنامه مي‌توان بازار را تنظيم كرد، چرا نمي‌توان نرخ بهره در «بازار‌پول» را كه ده‌ها بخشنامه براي كاهش آن صادر شده، كاهش داد؟ آيا الان نرخ سود بانكي براي انواع دادوستد پولي ميان بانك‌ها با متقاضيان پول در همان اندازه‌اي است كه دولت دستور داده است؟ با توجه به انحصارهايي كه شركت‌هاي دولتي دارند، بنابر قول رييس كميسيون صنعت هنوز خودرو، مس، فرآورده‌هاي پتروشيمي، آلومينيوم و... قيمت‌ها را كاهش نداده‌اند و فقط بخش‌خصوصي از سر اجبار چنين دستوري را مجبور است اجرا كند.
2 - داستان و ماجراي ارزش افزوده كه از مهرماه امسال شروع شده و هنوز ادامه دارد، در ذهن‌ها باقي مانده است. الان وضعيت اين است كه اصناف از شمول پرداخت ماليات برارزش افزوده خارج شده‌اند، اما صنعتگران و توليدكنندگان ناگزيرند كه اقدام به پرداخت ماليات بر ارزش افزوده كنند.

اين يك بام و دو هوا را چگونه مي‌توان توجيه كرد؟ با توجه به اينكه در اين مساله نيز بخش‌خصوصي توليدكننده ضعيف ناگزير است تن به تسليم دهد و با وجود نرخ تورم 5/25درصدي و احتمال افزايش تورم، ماليات بر ارزش افزوده را نيز بدهد، آيا نبايد از ناتواني اين بخش سخن گفت. بخش توليد صنعتي در بخش‌خصوصي البته زيرك و هوشيار است و براي بقاي خود راه‌هاي نو و بديعي پيدا مي‌كند تا سرمايه‌اش را حفظ كند، اما دوپارگي در اين عرصه نيز براي بخش توليد صنعتي دردناك و متاسف كننده است، چون توليدكنندگان دولتي حتي اگر ماليات بر ارزش افزوده را پرداخت كنند و دچار آسيب شوند، از خزانه دولت استفاده خواهند كرد.
3 - دقت در دو مورد ياد شده كه البته تمام ماجرا نيست و مي‌توان به تبعيض سازمان‌هاي دولتي و نهادهاي ديگر مثل سازمان‌ تامين اجتماعي، بانك‌ها و ... اشاره كرد كه به بخش‌خصوصي سخت‌گيري مي‌كنند نشان مي‌دهد كه احترام به بخش‌خصوصي در حد حرف باقي مانده است.

تن ضعيف و رنجور توليد صنعتي بخش‌خصوصي را نبايد بيش از اين در فشار قرارداد، در غير اين صورت نه تنها توسعه‌اي رخ نمي‌دهد، بلكه آنچه وجود دارد نيز آب شده به زمين‌ فرو مي‌رود يا دود شده و به هوا مي‌رود.

سرمايه
 
«کاهش نظارت با تصويب لايحه هدفمندکردن يارانه ها»
عنوان يادداشت روز روزنامه ي سرمايه به قلم جمشيد انصاري است كه در آن مي خوانيد؛ آنچه در ماده 9 لايحه هدفمندکردن يارانه ها تحت عنوان صندوق هدفمندکردن يارانه ها آمده است، هم در مغايرت با اصول 53 و 55 قانون اساسي و هم مغاير با اصل شفاف سازي بودجه دولت است. ساختاري که از سوي دولت براي اين صندوق پيش بيني شده، باعث موضع گيري بسياري از نمايندگان مجلس شده و به گونه اي عمل خواهد کرد که امکان نظارتي را در نحوه تخصيص و عملکرد، براي نهادهاي نظارتي مجلس و ديوان محاسبات از بين مي برد. ساختار اين صندوق هم درخصوص منابع و هم در ارکان، دچار اشکال است. از بعد منابع، براساس اصل 53 قانون اساسي کليه منابع عمومي دولت، بايد به حساب خزانه ريخته شده و سپس براساس مصوب مجلس مصارف آن نيز مشخص شود.

همچنين براساس اصل 55 قانون اساسي ديوان محاسبات نيز موظف به نظارت بر اجراي مصوبات مجلس درخصوص هزينه کرد بودجه دولت است. اما در ساختار مورد نظر ماده 9 درخصوص صندوق هدفمندکردن يارانه ها، درآمدها به جاي خزانه به حساب ديگري ريخته مي شود و سپس اين منابع تحت عنوان کمک در اختيار دستگاه هايي که دولت تشخيص مي دهد قرار داده مي شود. به دليل ماهيت کمک بودن منابع صندوق اين منابع با تشخيص مسوول دستگاه دريافت کننده مصرف شده و وي نيز ملزم به پاسخگويي نيست. از سوي ديگر بحث ارکان اين صندوق نيز دچار اشکال است. با وجودي که هيات امناي اين صندوق، کاملاً دولتي هستند و منابع و مصارف نيز در حوزه اي است که بايد در قالب بودجه هاي سنواتي از سوي مجلس تعيين شود اما ماهيت صندوق غيردولتي است. با توجه به چنين ساختاري، دولت در سال اول منابعي بيش از 40 هزار ميليارد تومان را که نزديک به 50 درصد بودجه کل کشور است در حالي در اختيار دارد که ملزم به هيچ گونه پاسخگويي به نهادهاي نظارتي نيست مگر آنکه مجلس در قالب طرح تحقيق و تفحص امکان نظارت پيدا کند. طبيعي است الزام آور بودن بودجه سنواتي، ماهيت خود را از دست مي دهد و دولت با توجه به منابع در اختيار، در قالب صندوق مذکور به تغييراتي که مجلس در خصوص بودجه سنواتي اعمال کرده است، توجه نخواهد داشت.

يکي از اشکالات مهم اين ماده در بند سوم آن است. نحوه نظارت به عملکرد اين صندوق به اين شکل است که دستگاه هاي اجرايي گزارش خود را به هيات وزيران تحويل خواهند داد و اين هيات، نسخه اي را به مجلس خواهد فرستاد. اين مساله به معناي آن است که مجلس به صورت عادي و مستقيم بر هزينه کرد منابع نظارت نخواهد کرد مگر اينکه طرح تحقيق و تفحص از صندوق مذکور را به تصويب نمايندگان برساند. البته مجلس با اين ساختار صندوق موافقت نخواهد کرد و علاوه بر ماده 9، مواد 4، 5 و 6 نيز با قانون برنامه چهارم در تضاد است چرا که تغيير قيمت حامل هاي انرژي بايد به تصويب مجلس برسد و هنگام بررسي لايحه، براي تصويب بندهاي مذکور، بايد دوسوم نمايندگان به اين مساله راي دهند. در نتيجه جذب اين تعداد آرا از نمايندگان به سادگي اتفاق نمي افتد. علاوه بر اين مواد، مواد 2 و 13 نيز با مخالفت نمايندگان همراه است. اين مواد به دليل مغايرت با قوانين ماده بايد موافقت بيش از دوسوم نمايندگان را اخذ کند. براين اساس به نظر مي رسد لايحه با تغييرات اساسي به تصويب خواهد رسيد و بسياري از مواد لايحه هدفمندکردن يارانه ها بايد حذف شود.
 
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200