درباره محاكمه توضيحاتى بدهيد
در اين دو جلسه، صحبت هاى طرفين پرونده را شنيدم. وكلاى متهم درباره روند تحقيقات پرونده ايراداتى مطرح كردند، من هم آنها را مكتوب كردم. قرار است وكلاى متهم لايحه دفاعيه ديگرى را نيز طى يك هفته به دادگاه ارائه بدهند تا پس از مطالعه پرونده و اظهارات طرفين، ظرف مدت قانونى تصميم گرفته شود كه آيا دادگاه بايد دوباره تجديد شود يا حكم نهايى را صادر كنم.
آيا دلايل براى اثبات اتهام «شهلا» كافى بود؟
در اين دو جلسه آنچه را كه براى رسيدگى قابل طرح بود، شنيديم. اين به آن معنا نيست كه ختم رسيدگى اعلام شده باشد. فقط ختم دومين جلسه رسيدگى را اعلام كرديم.
نظرتان درباره محاكمه چيست؟
تا زمانى كه رأى را امضا نكنم، نمى توانم نظرى بدهم. براساس اظهاراتى كه در اين دو جلسه از زبان متهم و وكلايش شنيده ايد و مدارك موجود در پرونده، به نظرتان «شهلا» قاتل است.
قاضى يك لبخند زد و سپس گفت: شهلا هم اكنون در اين پرونده متهم به قتل است اما تا رأى صادر نشود، نمى توانم بگويم او قاتل است يا خير.
آيا فكر مى كنيد احتياج به محاكمه مجدد باشد يا نه؟
اگر نياز باشد بطور قطع دوباره پرونده را رسيدگى مى كنيم اما در اين جلسه آخرين دفاعيات متهم گرفته شد.
«شهلا» ناگفته هايش را در آخرين دفاع بيان كرد
دومين جلسه رسيدگى به پرونده شهلا درحالى پايان يافت كه حكم مرگ يا زندگى او طى ۱۵ روز آينده از سوى قاضى شعبه ۱۱۴۷ دادگاه جزايى و عمومى تهران صادر خواهد شد.
دومين جلسه غير علنى رسيدگى به پرونده قتل مرحوم فاطمه - لاله - سحرخيزان همسر ناصر محمدخانى درحالى روز دوشنبه - 5 اسفند - برگزار شد كه خواهر مقتول - لاله - با وجود اين كه وكالتنامه اى از سوى پدر و مادرش - به عنوان اولياى دم - داشت، نتوانست در دادگاه حاضر شود.
بر اساس اين گزارش، ساعت ۹ و ۱۰ دقيقه صبح دوشنبه شهلا - متهم - توسط مأموران زندان به دادگاه منتقل شد و بلافاصله جلسه از سوى قاضى حسين پور رسميت يافت.
ابتدا «مهران نورى» وكيل اولياى دم بار ديگر شكايت خود را عليه شهلا مطرح كرد و گفت: مرحوم فاطمه، بانويى باتقوا و مؤمن و مادرى مهربان براى فرزندانش بود كه از سوى خديجه جاهد به قتل رسيد. بنابراين به نمايندگى از اولياى دم برايش قصاص مى خواهم.
سپس ناصر محمدخانى - به نمايندگى از فرزندان خود - على و عرفان - بار ديگر شكايتش را مطرح كرد.
وقتى قاضى دادگاه از او پرسيد چه مجازاتى براى متهم مى خواهيد، محمدخانى پس از مكث كوتاهى به آرامى گفت: قصاص!
سپس خرمشاهى - يكى از وكلاى متهم - در دفاع از موكلش اظهار داشت: اقرارى كه تحت فشار جسمى و روحى براى اثبات يك قتل صورت گيرد، به هيچ عنوان وجاهت قانونى ندارد. حال آن كه موكل من - شهلا - در مراحل مختلف بازجويى تحت فشارهاى روحى، روانى مسائلى را مطرح كرده كه بارها آن را در جلسات قبلى دادگاه تكذيب و انكار كرده است.وى بارها گفته به خاطر علاقه به ناصر و اين كه نمى خواست او را تحت شرايط بد در بازداشتگاه اداره آگاهى ببيند، مجبور به اعتراف دروغين شد. حتى اظهاراتش در زمان بازسازى قتل نيز تناقض هاى بسيارى دارد كه اين مسئله نشان دهنده اقرار او از منظر حقوقى و با توجه به مستندات و شواهد موجود در پرونده، ارزش علمى و قانونى نداشته است. به همين خاطر معتقدم شهلا در اين پرونده بى گناه بوده و مرتكب جنايتى نشده است.
آخرين دفاع شهلا
وى در ادامه گفت: وقتى ۴ و ۳۰ دقيقه عصر دوشنبه ۱۲ مهر سال ،۸۲ ناصر را با چشم بند و دستبند از بازداشتگاه آگاهى نزد من آوردند، به خاطر علاقه شديدى كه به او داشتم، با ديدن صورت غمگين و چشمان اشكبارش بسيار ناراحت شدم. وقتى دستبند و چشم بند را از چشمانش بازكردند، ناگهان ناصر به طرفم حمله كرد و من خودم را كنار كشيدم.
سپس ناصر نگاهى به من انداخت و با التماس گفت: «شهلا تو را به خدا مسائل را بگو.» به او گفتم چه بگويم. من كه كارى نكرده ام. ناصر ادامه داد: تو اجازه نده كه آبروى ۳۰ساله ورزشى ام از بين برود. سالگرد همسرم - لاله - نزديك است. بايد سر مزارش بروم. اگر تو كمك نكنى مرا به اتهام قتل او نگه مى دارند. قبول كن كه تو كشتى! وقتى ناصر به گريه افتاد، با ديدن اشك هايش منقلب شده و گفتم: «پس بگم، من قاتلم!»
در نتيجه به خاطر شرايط ناصر و علاقه شديدى كه به او داشتم، پذيرفتم و حرفهايى كه به من مى گفتند را مى نوشتم. پس از اعتراف هاى دروغين و ساختگى همان شب به من جوجه كباب و نوشابه دادند. در حالى كه پيش از آن وضعيت بسيار سخت و دردناكى داشتم.
شهلا در بخش ديگر دفاعياتش درباره لكه خون كشف شده روى تشك مقتول گفت: «جناب قاضى، پس از ۱۱ ماه، لكه خونى روى تشك مقتول پيدا شد. آيا مى شود آن را به آزمايشگاه داد تا مشخص شود متعلق به چه كسى است »؟
قاضى دادگاه: نه!
قرار است دادگاه در فرصت قانونى تصميم خود را درباره اين پرونده اعلام نمايد.رسيدگى به اين پرونده پس از سه ساعت و نيم خاتمه يافت و مأموران زندان، شهلا را به زندان اوين منتقل كردند.