صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۶۷۲۷۵
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۰ - ۲۱ اسفند ۱۳۸۷ - 11 March 2009

چرا ترکیه وارد بازی روابط ایران و آمریکا شده است؟

دکتر سيد رحيم لاري
 سفر خانم کلينتون به ترکيه و مصاحبه او با شبکه تلويزيوني سي ان ان ترک باعث شد تا مقامات آن کشور اعتماد به نفس بيشتري براي ادعاي ميانجيگري ميان ايران و آمريکا به دست آورند.
 کلينتون در اين مصاحبه گفت؛ «شايد شما بهتر از ما ايران را بشناسيد چرا که بيش از 370 سال با اين کشور مرز مشترک داريد.از اين رو مساعي ترکيه اگر بر رفتارهاي حکومت ايران تاثير گذار باشد، ايالات متحده از اين تلاش ها حمايت مي کند».

 علي بابا جان، وزير امور خارجه ترکيه، پس از ديدار با کلينتون با طرح ميانجيگري ترکيه و «تلاش براي رسيدن به نتايج ملموس»، مدعي شد که کشورش به دنبال ايجاد «درك بهتر بين آمريكا و ايران» است و هر دو کشور از اين مسئله خشنود هستند.
 البته باباجان در اين کار دست تنها نيست و پيش از وي نخست وزير ترکيه، رجب طيب اردوغان، نيز مدعي شد که ايران از آن کشور خواسته تا بين ايران و آمريکا ميانجيگري کند و پاسخ ترکيه اين بوده: «ما آماده ايم».

ادعاي مقامات ترکيه به هر وجهي که باشد يک نکته را قبل از هر چيز نشان مي دهد: خيز برداشتن براي به دست آوردن جايگاهي خاص در مناقشه پرپيچ و خم و سي ساله ايران و آمريکا.

 نه تنها هماهنگي بين گفته هاي نخست وزير، وزير امور خارجه و وزير حمل و نقل و ارتباطات تركيه در اين زمينه کاملا مشهود است، بلکه مطبوعات ترکيه نيز وارد گود شده و سناريوي پر آب و تابي را براي آن ترسيم کرده اند.

براي مثال ، روزنامه «آکشام» به نقل از يکي از مقامات وزارت خارجه ترکيه نوشت آنکارا دو طرف را به ضرورت نشستن پاي ميز مذاکره سفارش کرده و موفق شده آنها را به بازگشايي روند مذاکرات متقاعد کند.
اين روزنامه پا را فراتر از اين گذاشته و حتي مدعي شد که ديدارهاي مستقيم به زودي ميان مقامات دو کشور در تهران برگزار خواهد شد.

حسين قشقاوي، سخنگوي وزارت خارجه، به صراحت ادعاي آقاي اردوغان را تکذيب کرد و گفت؛ «هيچ درخواستي از سوي ايران براي مذاکره و ميانجيگري ترکيه در مورد روابط با آمريکا صورت نگرفته است».

 حال با توجه به تکذيبيه قشقاوي مي توان پرسيد، چرا باباجان همچنان ادعاهاي قبلي را تکرار مي کند؟ آيا بيش از آن که ايران و آمريکا از ترکيه درخواستي داشته باشند، خود اين کشور نيست که مي خواهد از فضاي به وجود آمده استفاده کند و چنين نقشي را براي خود دست وپا کند؟ و اگر چنين است هدف ترکيه در اين کار چيست و چه دست آوردهايي را براي خود در نظر گرفته است؟

براي پاسخ به اين پرسش ها ، اولين موضوع توجه به رويکردي است که دولت اسلامگراي ترکيه به رهبري طيب اردوغان در سالهاي گذشته داشته است.

دولت ترکيه به موازات حرکت نرم و آرام داخلي براي تخفيف ساختار لائيک آن کشور، حرکتي نرم در سياست خارجي نيز در پي گرفته تا به اين وسيله بتواند در ميان کشورهاي اسلامي به جايگاه موثري نسبت به گذشته دست يابد.

در واقع، ترکيه پس از سالها تلاش براي نزديکي به غرب که همچنان نيز ادامه دارد و در قالب عضويت در اتحاديه اروپا دنبال مي شود، اکنون سعي مي کند تا جايي در ميان کشورهاي آسيايي و به خصوص کشورهاي اسلامي و خاورميانه براي خود به دست آورد.

ميانجيگري ترکيه بين اسرائيل و سوريه و انجام چهار دور گفت و گوي ميان اين دو کشور در ترکيه از مصاديق بارز اين حرکت است و علاوه بر اين، مواضع ترکيه در مورد اسرائيل و فلسطين نيز در همين جهت قابل ارزيابي است.
اردوغان چندي پيش گفته بود:«تنها راه حل مناقشه اسرائيل و فلسطينيان حضور يافتن حماس بر سر ميز مذاكرات است»، البته او از طرف فلسطيني نيز خواست تا رژيم صهيونيستي را به رسميت بشناسند.

 شايد وقتي که اردوغان هنگام کنفرانس داووس در خطاب به شيمون پرز، او را "آدمکش" خطاب کرد موجب تعجب و حيرت بسياري شد و حتي بسياري انتظار ورود ترکيه به جبهه عليه اسرائيل را داشتند، اما تماس تلفني بعدي بين شيمون پرز و اردوغان و سکوت معنادار و حتي حمايت ضمني ارتش ترکيه از اردوغان طرف ديگر سکه را تا اندازه اي نشان داد. اکنون مي توان اين طرف سکه را در همان مصاحبه خانم کلينتون با سي ان ان ترک ديد.

کلينتون در اين مصاحبه گفت: «آمريکا از هر راهي که بشود با نزديکي به حماس اين گروه را از ايران جدا کرد، حمايت مي کند».
از اين سخن کلينتون به خوبي مي توان دريافت که آن پرخاش اردوغان به شيمون پرز چندان بي حساب و کتاب نبوده و در ادامه همان حرکت نرم ترکيه براي به دست آوردن جايگاهي موثر در منطقه است.

اگر ترکيه بتواند بين ايران و آمريکا نقش ميانجي را بازي کند و اين دو کشور را به پاي ميز مذاکره بکشاند و حداقل در برخي زمينه ها تفاهمي بين آنها ايجاد کند، آيا در اين صورت نتوانسته گام بلندي در اين حرکت بردارد، گامي که بيشتر يک خيز بلند به سوي قدرت يافتن در منطقه است ؟
 پاسخ روشن است و اين درست همان چيزي است که مقامات ترکيه در حال انجام دادن آن هستند. در اين موضوع، مسئله خواست ايران يا آمريکا براي ميانجيگري ترکيه مطرح نيست، بلکه سياستي مطرح است که مقامات ترکيه در زمينه هاي مختلف دنبال مي کنند تا بتوانند در منطقه به آن موقعيت و نفوذي نزديک شوند که پس از جنگ جهاني اول، سالها است آن را از دست داده اند.

 پس از جنگ جهاني اول و فروپاشي امپراتوري عثماني، ترکيه در مورد تحولات منطقه بيشتر نقش يک ناظر را داشته تا قدرتي موثر و گويا "سياست توجه به کشورهاي اسلامي" دولت اسلامگراي اردوغان به دنبال تغيير اين نقش است.

در اين ميان، دولت ترکيه براي تغيير نقش خود تنها نيست و همياري آمريکا نيز در راه است. پس از اعلام سفر اوباما به ترکيه از سوي خانم کلينتون، روزنامه واشنگتن پست نوشت؛ «سفر اوباما به ترکيه فرصت مناسبي براي ادامه گفتگو با دنياي اسلام است».

مي توان انتظار داشت که براي آمريکا موقعيت برتر و موثر ترکيه در منطقه حساس خاورميانه بسيار مطلوبتر از موقعيت و نفوذ ايران در اين منطقه است، چرا که ترکيه نه تنها عضو ناتو و به نوعي متحد نظامي آمريکا به شمار مي رود، از ساختاري لائيک نيز برخوردار است و اين امر با سياستهاي خارجي و منطقه اي آمريکا هماهنگي دارد.

شايد به همين دليل است که ترکيه در اين حرکت وارد عرصه هايي شده که از اهرمهاي قدرت ايران به شمار مي روند: سوريه و حماس. ورود ترکيه در اين عرصه ها خود به خود از ميزان نفوذ ايران کاسته و کنترل محورها در اختيار ترکيه قرار خواهد گرفت.

عبدالله گل، رييس جمهور ترکيه، براي شرکت در اجلاس سران سازمان همکاري اقتصادي (اکو) وارد تهران شده و طبيعي است که با زمينه سازي هاي انجام شده، مسئله ميانجيگري را با مقامات ايران در ميان بگذارد، اما بايد به لبخند او پاسخ مثبت داد؟

 آيا علي رغم روابط حسنه بين ايران و ترکيه و وجهه اسلامي عبدالله گل و دولت رجب طيب اردوغان، پذيرش ميانجيگري ترکيه از سوي ايران به معناي دادن فرصتي طلايي به کشوری نخواهد بود که بيشتر به دنبال رقابت است تا رفاقت؟
در واقع ، ترکیه می خواهد با این میانجیگری ، به وزن افزایی سیاسی خود بپردازد و قدرت منطقه ای و اعتبار بین المللی خود را افزون تر کند.
 معضل رابطه ايران و آمريکا پيچيده تر از آن است که با چند دور گفتگو در آنکارا حل و فصل شود و گذشته از اين، راهها و عنداللزم میانجي های ديگري نيز وجود دارند که ايران با انتخاب آنها مي تواند بدون آن که رقیب منطقه ای خود را تقویت کند، برنامه خود را به پیش ببرد.

به بیان دیگر ، میانجیگری ترکیه ، منجر به تقویت جایگاه این کشور در منطقه می شود و از آنجا که ترکیه رقیب منطقه ای ایران است ، دادن چنین فرصتی به آن ، نمی تواند در دراز مدت نفع کشورمان باشد؛ هیچ کس رقیبش را تقویت نمی کند.
بنابر اين، به نظر مي رسد که نمي توان به پيغامهاي مقامات ترکيه چندان خوشبين بود و بهتر آن است که با احتياط زمينه هاي ديگري برای تحول در روابط ايران و آمريکا جست وجو شود.

seyed.lari@gmail.com


ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۸:۱۱ - ۱۳۸۸/۰۱/۰۴
دکتر سید رحیم لاری صد در صد درست
ارزیابی کرده و این اولین بار است که می بینم یک ایرانی اینطور حقه ها را شناخته و در صدد افشای آن بر آمده است....
ناشناس
۰۹:۴۶ - ۱۳۸۷/۱۲/۲۴
ترکیه یک قدرت بزرگ و در حال توسعه منطقه است و از قدرت و نفوذ آن باید استفاده کرد و تعصب های بی خودی را کنار گذاشت
ناشناس
۱۰:۱۷ - ۱۳۸۷/۱۲/۲۳
رهبر انقلاب در دیدار رییس جمهور ترکیه با ایشان لزوم احیا جاده ابریشم را خواستار شدند واین یعنی ایشان به روابط ایران و ترکیه به دیده مثبت نگاه میکنند. اینکه ایران و ترکیه را رقیب همدیگر بدانیم جز اب ریختن در اسیاب اسراییل و امریکا معنی دیگری ندارد.
ناشناس
۱۱:۳۰ - ۱۳۸۷/۱۲/۲۲
تنگ نظری در نوشته های بالا کاملا مشهود است
ناشناس
۱۰:۱۶ - ۱۳۸۷/۱۲/۲۲
احسنت به تو
ناشناس
۰۹:۳۹ - ۱۳۸۷/۱۲/۲۲
در دنياي امروزاگر به روابط كشورهاي مختلف وبخصوص كشورهاي همسايه نگاه كنيم مسئله برد-برد حكم فرماست براي مثال روابط فرانسه با انگليس و..فلذا تحليل اقاي لاري با فرض رقيب بودن دوكشور اصلا" صحيح نمي باشداگر قراراست كشورهاي جهان اسلام بخصوص منطقه پيشرفت داشته باشندجزء در سايه اعتمادبه همديگر واتحاد وهمكاري امكان پذير نيست در مذاكره وحل مشكل ايران با امريكا كشوري مطمئن ترومناسبتر از تركيه براي همكاري وجود ندارددر عوض در حل مشكلات عراق وافغانستان و...كشوري بهتر از ايران براي تركيه وجود ندارد
ناشناس
۰۸:۴۱ - ۱۳۸۷/۱۲/۲۲
همین طرز تفکر ها هست که باعث شده ایران هیچ دوست قابل اعتمادی نه در منطقه و نه در هیچ جای جهان داشته باشد.
ایران باید از هر فرصتی جهت فشردن دست دوستی با ملل جهان علی الخصوص ملتهای اسلامی استفاده کند و نه اینکه به دید بدبینی به جهان بنگرد.
ناشناس
۰۸:۰۳ - ۱۳۸۷/۱۲/۲۲
تنها کشوری ميتواند به اين روابط کمک کند فقط و فقط ترکيه است،پس نبايد روابط خود را با ترکيه خدشه دار کنيم
ناشناس
۲۱:۲۵ - ۱۳۸۷/۱۲/۲۱
گوشزد خوبی بود.
ناشناس
۲۰:۲۰ - ۱۳۸۷/۱۲/۲۱
اسراییل میتواند از طریق اعمال فشار بر ترکیه بر این روند تاثیر منفی گذارد
ناشناس
۱۸:۴۴ - ۱۳۸۷/۱۲/۲۱
بهتر است مذاكرات اوليه بصورت بين هياتهاي پارلماني كه نمايندگان ملتها هستند در سازمان ملل انجام بشود.
ناشناس
۱۶:۲۴ - ۱۳۸۷/۱۲/۲۱
کاملا با شما موافقم.

بنظر من اصولا ترکیه از نظر سیاسی به مرض خود بزرگ بینی مبتلا شده است.

یادمه وقتی با چند نفر از اهالی این کشور درباره حمله آمریکا به ایران صحبت میکردم، یکیشون میگفت اگه ترکیه پادرمیونی نمیکرد الان آمریکا ایران رو با خاک یکسان کرده بود و الان ایران مثل فلسطین شده بود!
ناشناس
۱۵:۰۶ - ۱۳۸۷/۱۲/۲۱
مطمئنا" اگرهركشور ديگري غير از تركيه بين ايران و امريكا ميانجيگري كند با توجه به زمان طولاني فقدان رابطه بين دوكشور وظهور جاذبه هاي تامل برانگيز در داخل دو كشور براي برقراري روابط يقينا" باعث افزايش اعتبار ميانجي خواهد شد.
اگر ما تمايلي به روابط با امريكا نداريم پس نه تركيه و نه هيچ كشور ديگر قطعا" نخواهد توانست باعث آشتي شود ولي اگر چنين تمايلي وجود دارد اين عاقلانه تر خواهد بود كه اجازه دهيم كشور ثالثي ميانجيگري كند درصورتيكه اگر خود مستقيما" وارد مذاكرات آشتي جويانه با امريكا شويم خود مستقيما" موضع گيريهاي سياسي 30 ساله خود را زير سئوال برده ايم.پس شكي در وجوب ميانجي نيست اما براساس عرف متعارف وقتي دوطرف در حالت قهر بسر ميبرند ميانجي نميتواند از دوطرف دعوا كمتر و كوچكتر باشد ولي ميتواند از هردو بزرگتر و يا در حد آندو باشد!!!
لب كلام اينكه افغانستان و تاجيكستان و سوريه يا لبنان و.. در حد ايفاي نقش ميانجيگري بين ايران و امريكا نيستند.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200