داستان به قرار زیر است:
او که هر روز مسیر خانه تا مدرسه و مدرسه به خانه را پیاده روی می کند. این کار حدود 20 دقیقه طول می کشید و جدا از این تعهد نیز تصمیم گرفت تغییراتی در رژیم غذایی خود به وجود آورد.
گاهی در مدرسه همکلاسی هایش او را مسخره می کردند و از او می پرسیدند: «چانه ات چرا این شکلی شده است؟»
واتسون می گوید:« آن لحظه ها واقعا برایم درد آور بود و همین لحظه های درد آور باعث می شد که به پیاده روی ام ادامه دهم.»
حتی طوری شده بود که اگرمی خواست یک روز را به خودش مرخصی بدهد و با اتوبوس رفت و آمد کند، نمی توانست چون نمی دانست که اتوبوس چه ساعت هایی می آید.
در روزهای بارانی مردم با خودروی خود کنار او توقف می کردند و می خواستند او را تا یک مسیری برسانند اما او موافقت نمی کرد.
جدا از برنامه پیاده روی، واتسون تصمیم گرفت دررژیم غذایی خود نیز تغییراتی را ایجاد کند. اودلیل رژیم بد غذایی خود را داشتن شغل پاره وقت بعد از مدرسه در یک فست فود می دانست.
پسری که در آن زمان اعتماد به نفس کافی نداشت حالا با کاهش وزن خیلی راحت هرکسی را بخواهد بیرون دعوت می کند و اعتماد به نفس کافی دارد.
«ترنس جونز» که به عنوان کارشناس و مشاور در مدرسه فعالیت می کند به سی ان ان گفت داستان واتسون برای او جذاب بود. او گفت داستان واتسون درباره تغییرات شجاعانه یک انسان است که به نظر ما برای نوجوانان و جوانان دبیرستانی خیلی کمیاب است. تصمیم واتسون رسیدن به یک سبک زندگی سالم و ادامه این راه است.هم اینک واتسون تصمیم دارد به آرزوی دیرینه اش که بازیگری است دست یابد.واتسون می گوید در دو سال گذشته یک روزهایی اصلا کامل نبوده ام هر روز با خودم تکرار می کردم که امروز یک روز جدید است و در طول زمان نتیجه این شعار را در زندگی خودم دیدم .او عقیده دارد هر کسی که بخواهد می تواند این کاررا انجام دهد.
منبع: روزنامه خراسان