صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۶۸۸۷۶۴
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۶ - ۲۳ شهريور ۱۳۹۸ - 14 September 2019

از پیتزا‌خوری در روستاها تا پاتیناژ در مشهد

برای شکستن این تابوها اما انسان‌هایی جانشان را از دست داده‌اند، شلاق خورده‌اند، سرزنش شده‌اند و آبرویشان را بر باد داده‌اند...

عصرایران؛ احسان محمدی- اگر چه گفته می‌شود اولین‌بار در دهه چهل، پیتزا وارد ایران شد اما یکی از جنجال‌های سیاسی- غذایی با محوریت این خوردنی در اواخر دهه 70 رخ داد. دولت اصلاحات سرکار آمده بود و مخالفان خودش را داشت. از جمله اینکه برخی از تندروهای جریان مخالف، اصطلاح «پیتزاخور» را برای شماتت رقیب و نشانه استحاله فرهنگی به کار می‌بردند!

برای ما که دوران دانشجویی‌مان در آن سالها می‌گذشت روزگار پرهیجانی بود. «پیتزا‌خوری» نماد اشرافیت و غربزدگی هم اطلاق شد. خبر ندارم که چند نفر از آنان که در آن سالها این حرف‌ها را زدند بعدها دست زن و بچه‌شان را  حتی در روستاها و شهرهای خیلی کوچک گرفتند و بردند پیتزا بخوردند یا حتی خودشان پیتزافروشی باز کردند اما اتفاقات چند وقت اخیر یادآور خاطره دیگری شد.

 

گفتم که سال‌های پرهیجانی بود. یکی از سوژه‌های آن روزگار فائزه هاشمی بود. دختری که می‌گفتند بیشتر از همه فرزندان به پدر شباهت شخصیتی دارد. مخالفانش می‌نوشتند که قصد دارد دوچرخه‌سواری بانوان را عادی کند، در کیش موج‌سواری می‌کند و حتی به اسب‌هایش در تهران هندوانه می‌دهد در حالیکه فقرا نان ندارند بخورند.

اینکه چقدر این حرف‌ها حقیقت داشت یا نداشت داستان دیگری است ولی یکی از اتهامات بزرگش این بود که می‌خواهد در کیش «پاتیناژ» راه‌انداری کند. پیتزا را می‌شد زیرسبیلی رد کرد اما پاتیناژ؟ استغفرالله!

پاتیناژ یا اسکیت روی یخ حرکت و حفظ تعادل با کفش مخصوص بر روی یخ و انجام حرکات مختلف است که به دلیل اینکه مسابقات آن گاهی با حضور زوج زن و مرد برگزار می‌شود کمتر در تلویزیون به نمایش در می‌آید. اهل فن این کار را نوعی زنده کردن فرهنگ دوران شاهنشاهی و غربزدگی محض تعریف می‌کردند.

 این یکی دیگر واقعاً حد و مرزشکنی بی‌حد و حصر به نظر می‌رسید. نوشتند و زمان گذشت. شعار دادند و زمان گذشت، محکوم کردند و زمان گذشت ... گذشت ...

حالا نه در کیش، که در مشهد تبلیغ می‌شود که خلایق هنگام سفر به این شهر، از پیست پاتیناژ آن که توسط یک شرکت هلندی طراحی شده لذت ببرید. نه فقط پاتیناژ که مجموعه پارک آبی ویژه بانوان. 

حالا فائزه هاشمی زنی است که زندان هم رفته، پدرش در خاک خفته و بخشی از آن کارهایی که به آنها «متهم» می‌شد توسط دیگران که احتمالاً زمانی مخالفش بودند پیگیری می‌شود و سودش را هم می‌برند! آن هم در شهری که برگزاری کنسرت موسیقی را بر نمی‌تابند.

این موارد را با هم مرور کنیم:

زمانی سنتگرایان جامعه ایرانی از حمام های جدید (با دوش) پرهیز می‌کردند و معتقد بودند دوش مطهر نیست و غسل با آن باطل است.

از رادیو، تلویزیون، بلندگو و حتی تا دهه پیش از ویدیو دوری می‌گزیدند.

از راه رفتن شانه به شانهٔ زن و مرد پرهیز داشتند.

زن را موظف به انجام کارهای خانه می‌دانستند و با رای دادن و انتخاب شدن زنان مخالفت می‌کردند.

از بردن نام زنان و دختران خود در مجامع عمومی پرهیز می‌کردند.

بستن ساعت به دست یا پوشیدن کفش و کت و شلوار را تشبه به کفار و حرام می‌دانستند.

عکاسی یا سوار شدن به قطار را جایز نمی‌دانستند.

دختر و پسر را حتی پس از عقد یکدیگر تا شب عروسی دور نگه می‌داشتند.

رانندگی زنان را جایز نمی‌دانستند و دختران خود را به مدرسه نمی‌فرستادند.

سربازگیری را مجاز نمی دانستند.

از گرفتن گذرنامه و شناسنامه خودداری می‌کردند و اینها را عین شریعت و دین می‌دانستند و اگر کسی خلاف عمل می‌کرد او را گناهکار لقب می‌دادند. امروز اما همه این امور پیش پاافتاده و طبیعی به شمار می‌روند و نوادگان همان منع و ملامت‌کنندگان هم به این ممنوعیت‌ها لبخند می زنند!

برای شکستن این تابوها اما انسان‌هایی جانشان را از دست داده‌اند، شلاق خورده‌اند، سرزنش شده‌اند و آبرویشان را بر باد داده‌اند...

بسیاری از اتفاقاتی که امروز هم خط قرمز به شما می‌روند تا چند وقت دیگر به عنوان امور پیش پاافتاده و عادی قلمداد خواهند شد و نسل‌های آینده به آن لبخند می‌زنند.

فقط انگار لازم است که انسان‌هایی جان و مال و آبرویشان را بر سر آن بگذارند. صاف کردن جاده‌های سنگلاخ همیشه پرهزینه است. پیش از ما کسانی هزینه‌اش را دادند، امروز هم عده‌ای می‌دهند تا آیندگان آسوده‌تر زندگی کنند.

آری شود، لیک به خون جگر شود... 

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۳۸
غیر قابل انتشار: ۰
خويي
۱۱:۴۹ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۳
افتاده را سنگ زدن چه اسان شده است
ناشناس
۱۱:۴۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۳
آقا هر چیز نامتعارفی به تدریج میتونه متعارف بشه، شاید طرف زمانی که نامتعارف بوده مخالفت میکرده بعد که متعارف شده مخالف نکرده.
محمود
۱۱:۳۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۳
سلام دوستیکه این متن رونوشتی به نظرم هم سفسته کردی وهم مغالطه شماهمه مسائل روبدون نوشتن زمان هرمسئله باهم غاطی کردی تابتونی نتیجه دلخواه خودتوبه خواننده القا کنی وازطرف خواننده نتیجه گیری کردی یکم عادل باش
ناشناس
۱۱:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۳
آری شود، لیک به خون جگر شود...


آره کاملن درسته...ولی چرا باید برای این مسائل جزئی و اولیه جان مال و آبرو رو بدیم؟؟؟؟؟؟؟چرا؟؟؟؟؟
ناشناس
۱۱:۱۶ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۳
بگین تاهمین پاتیناژروهم جمع کنن!
Duzduzan
۱۱:۰۸ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۳
درود
ما ترکها یه مثل داریم که میگه:
«سن سوزی آت یره صاحابی گوتورر.»
حرف رو بنداز زمین صاحبش برمیداره.

سقف آمال و آرزوها و بینش بعضی ها خیلی کوتاهه ولی چون قدرت دستشون هست قدبلندها باید دولا بشند تا بتونن نفس یکشن و البته کوتوله ها جولان میدن.

عصری شجاعت به خرج بده و بچاپ لطفا، رسالت توی رسانه آگاهی بخشی است.
ناشناس
۱۱:۰۰ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۳
حالا پیتزا خوردن و پاتیناژ رفتن در کشوری که اینهمه فساد و تبعیض و بی عدالتی در آن وجود دارد، اصلا مهم است ؟؟؟
تعداد کاراکترهای مجاز:1200