عصرایران؛ مصطفی داننده- دهان استراماچونی سرمربی ایتالیایی استقلال از شنیدن وعدههای پشت سر هم مدیران ورزش باز، باز مانده است. او هر روز شنیده است که فردا مشکل حل میشود. استراماچونی منتظر فردا مانده است اما برای او فردا نمیرسد.
مرد ایتالیایی حق دارد. خودش میگوید «وقتی در پاناتینایکوس یونان کار میکردم مشکلات مختلفی داشتم اما باشگاه با مربیان و بازیکنان رو و صادق بود.»
صداقت؛ درست همان کلیدی است که ما گم کردهایم. وقتی وعده میدهیم و عمل نمیکنیم متهم به بیصداقتی میشویم.
آمده است که پادشاهي در يک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سربازي را ديد كه با لباسي اندک در سرما نگهباني مي داد.
از او پرسيد: سردت نيست؟
نگهبان گفت: چرا اي پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل كنم. پادشاه گفت: من الان داخل قصر مي روم و مي گويم يكي از لباس هاي گرم مرا برايت بياورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشكر كرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعده اش را فراموش كرد. صبح روز بعد جسد سرما زده نگهبان را در حوالي قصر پيدا كردند، در حالي كه در كنارش با خطي ناخوانا نوشته بود: اي پادشاه من هر شب با همين لباس كم سرما را تحمل مي كنم اما وعده لباس گرم تو مرا از پاي درآورد.
وعدههای عجیب و غریب ما را از پای درآورده است. همین استراماچونی را ببیند. هر روز به او وعده دادهاند مشکلات حل خواهد شد و نشد. به همین راحتی امید به کشتارگاه وعده برده میشود و وعدهدهندگان آن را ذبح میکند.
حالا یکی مثل آن مرد ایتالیایی به آن عادت نکرده است و یکی مثل ما با آن خو گرفتهایم. سیل فروردین امسال را یادتان هست؟ تقریبا تمام شهرهای ایران را درگیر خود کرده بود. وعدهها هم درست مانند همان سیل است که قرار است البته اسفند بیاید در انتخابات مجلس. نامزدهای انتخابات مجلس خیلی شق و رق پشت تریبونهای انتخابات قرار میگیرند و مثل نقل و نبات از دهانشان وعده خارج میشود.
ما آدمهای عادی هم در زندگیمان دچار وعده زدگی شدهایم. برای پیش برد کارهایمان با اینکه میدانیم نمیتوانیم اما وعده میدهیم. ما معتقد به این هستیم وقتی که خر از پل گذشت دیگر میشود هر کاری کرد. در این میان شاید آدمی مثل استراماچونی پیدا شود و افسار خر را بگیرد و دوباره به آن سوی پل ببرد.
مهریه زنان نمونه خوبی برای این وعده دادن ماست. ما زیر بار مسئولیتی میرویم که از اول اعتقاد داریم یک وعده است و میگویم« کی داده و کی گرفته»
در پایان باید گفت امان از وعدهها و امان از وعدهدهندگان. اگر میخواهیم در مسیر توسعه قرار بگیریم باید وعدههای عملی بدهیم و دست از پرتاب کردن وعدهها به روی هوا بدون پشتوانه برداریم.
_______________________
بیشتر بخوانید: