صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۷۰۸۵۷
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۰ - ۰۸ ارديبهشت ۱۳۸۸ - 28 April 2009

خداحافظي با هولوكاست ارمني

تا وقتي تركيه در اين مناطق به بازيگري موثر تبديل نشده است، اتحاديه اروپايي تمايلي به پذيرش آن نخواهد داشت. تنش‌زدايي با ايران، سوريه، ارمنستان و يونان جلوه‌هايي از عملي‌كردن اين نگرش هستند.
اعتمادملی: همزمان با روز 24 آوريل كه ارامنه جهان آن را سالروز كشتار جمعي ارمني‌ها بدست عثماني‌ها در سال 1915 در بحبوحه جنگ جهاني اول مي‌دانند، جمهوري تركيه و جمهوري ارمنستان با ميانجيگري سوئيس به تفاهمي در مورد برقراري تدريجي روابط رسمي دست يافتند. تفاهمي كه ماحصل دو سال مذاكرات رسمي / نيمه رسمي و پنهان و آشكار بود.

تركيه درصدد حل يكي ديگر از موانع پيوستن خود به اتحاديه اروپاست، امري كه با سفر اوباما به اين كشور و تاكيد وي بر لزوم حل اختلافات ميان دو طرف سرعت بيشتري به خود گرفت.

اين سياست تركيه در چارچوب سياستي است كه احمد داود اوغلو، مشاور ارشد نخست‌وزير آن را سياست «صفر كردن مشكلات با همسايگان» ناميده است و مي‌كوشد اندك اندك اختلافات ديرينه تركيه با همسايگان خود را حل كند. اتخاذ چنين رويكردي ماحصل تحولاتي در عرصه داخلي و نيز روابط خارجي تركيه است.

در رأس همه عوامل مي‌توان به افول باورهاي كماليستي در جامعه تركيه اشاره كرد كه يكي از اصلي‌ترين عوامل نزديكي اين كشور به همسايگان خود بود. در قالب انديشه‌هاي مدرنيست كماليست‌ها، عثماني و ساير جوامع خاورميانه جوامعي سنتي و به تبع آن احساساتي و تا اندازه‌اي غيرعقلايي هستند و پروژه مدنيزاسيون كماليستي در صدد است با مهندسي فرهنگي مطلوب جامعه تركيه آن را به جهان غربي مدرن برآمده از روشنگري پيوند زده و در آن ادغام كند. نيازي به ذكر نيست در چارچوب اين نگرش، نگاه تركيه بيشتر از آنكه معطوف به خاورميانه و جهان اسلام باشد بايد غرب و جوامع اروپايي را الگوي خود قرار دهد.

پايان جنگ سرد بزرگ‌ترين ضربه را بر باورهاي كماليستي غربگرا وارد كرد و پاسخ‌هاي منفي مكرر اتحاديه اروپايي نسبت به عضويت تركيه در اين اتحاديه به مثابه ضربه‌اي بيداركننده عمل كرد.

در اين فضاي سرگشتگي هويتي بود كه توجه به گذشته تركيه در دوره عثماني در همه عرصه‌ها آغاز شد، از هنرو ادبيات گرفته تا سياست خارجي امپراتوري عثماني. رمز موفقيت عثماني در اروپا آن بود كه با همسايگان خود در آسيا روابط نسبتا حسنه‌اي داشت.

احزاب عدالت و توسعه در فضاي جديد نگاه به همسايگان تركيه را در اولويت سياست خارجي اين كشور قرار داد. البته اين امر تعارضي با جهت‌گيري سنتي سياست خارجي تركيه براي پيوستن به اتحاديه اروپايي ندارد. يك جريان فكري در داخل اين كشور معتقد است راه اتحاديه اروپا از خاورميانه، آسياي مركزي و قفقاز مي‌گذرد.

تا وقتي تركيه در اين مناطق به بازيگري موثر تبديل نشده است، اتحاديه اروپايي تمايلي به پذيرش آن نخواهد داشت. تنش‌زدايي با ايران، سوريه، ارمنستان و يونان جلوه‌هايي از عملي‌كردن اين نگرش هستند.

كافي است روابط تركيه با اين كشورها را در دهه 1990 با روابط كنوني آن مقايسه كنيم. اكنون كمتر كشور همسايه‌اي است كه با تركيه مشكل جدي داشته باشد. مساله رابطه با ارمنستان سپس مساله قبرس دو موضوع عمده‌اي هستند كه حزب عدالت و توسعه در صورت حل آنها به يك موفقيت بسيار بزرگ دست خواهد يافت، مخصوصا اينكه احزاب اپوزيسيون و به طور مشخص حزب حركت ملي (MHP) و بخشي از حاميان حزب جمهوري خلق (CHP) و ارتش مخالف سرسخت پذيرش هر نوع خطا در قبال ارمني‌ها در زمان عثماني كمتر و كمتر شده حتي همانند دهه 1990 صحبت از كشتار ارامنه يا كردها به يك تابو در تركيه تبديل خواهد شد. (فراموش نكنيم آلمان زماني درصدد جبران خطاي تاريخي خود در مورد يهوديان برآمد كه نظام نازيستي غيردموكراتيك را كنار گذاشت.)

بي‌ترديد نبايد تاثير قتل روزنامه‌نگار مرحوم ارمني هرانت دينك را در تحول اخير ناديده گرفت. قتل وي به دست چند جوان متعصب ترك، آن هم صرفا به دليل بيان عقايد خود، نوعي سرافكندگي براي نخبگان تركيه و مخصوصا طرفداران اصلاحات بود.

اين قتل نشان داد پروژه مدرنيزاسيون كماليستي با تاكيد بيش از حد بر مقوله ناسيوناليسم باعث نهادينه شدن نوعي خشونت پنهان در جامعه تركيه شده، خشونتي كه ديگر زمان مخفي‌كردن آن سرآمده است. از اين‌رو توافق چند روز قبل ارمنستان و تركيه را بايد نشانه يك تحول بسيار عميق در جامعه تركيه دانست كه از چند سال قبل آغاز شده و اكنون آثار خود را در اين نقشه راه مورد توافق نشان داده است.

باز شدن مرز حدودا 25 كيلومتري تركيه – ارمنستان از سوي تركيه يك معناي نمادين دارد و آن بازكردن درهاي اذهان ترك‌ها نسبت به پذيرش واقعيتي به نام اقليت ارمني، كشته شدن تعدادي از ارامنه در دوران عثماني و جمهوري ارمنستان است. چه بسا اين تحول گام اول در راستاي پذيرش كشته شدن ارامنه در دوران عثماني در آينده باشد، چيزي كه جامعه تركيه نه با سرافكندگي بلكه به عنوان يك اقدام بشردوستانه مترقي بايد به آن بنگرد. زيرا زمان سياست انكار به سر آمده و دوران گفت‌وگو بر سر تابوها رسيده است.

ارمنستان و تركيه دو سال قبل به نتيجه رسيدند، همين راه حل حزب عدالت و توسعه براي حل مساله رابطه با ارمنستان تفكيك عملكرد لابي ارمني در آمريكا و اروپا از عملكرد دولت ارمنستان است. از نظر اين حزب بزرگ‌نمايي مساله كشتار ارامنه عمدتا توسط لابي ارمني و دياسپوراي ارمني در خارج از ارمنستان صورت مي‌گيرد و اين در حالي است كه دولت ارمنستان از بسياري جهات نيازمند رابطه با تركيه است.

ارمنستان كشوري است كه به لحاظ منابع طبيعي و به طور مشخص منابع انرژي بسيار فقير بوده و از نظر ژئوپوليتيكي دچار ضعف مي‌باشد، چون به لحاظ جغرافيايي به درياي آزاد راه ندارد و در نوعي بن‌بست جغرافيايي گرفتار شده است. اين امر باعث شده اين كشور نيازمند رابطه ويژه با روسيه باشد، امري كه به نارضايتي غرب و حاميان آنها منجر شده است.

از برخي جهات نحوه برخورد لابي ارامنه با موضوع كشتار ارامنه شباهت‌هاي قابل‌توجهي با نحوه بهره‌برداري لابي اسرائيلي از موضوع هولوكاست در جنگ جهاني دوم دارد با اين تفاوت كه بسياري از كشورها موضوع قتل‌عام ارامنه را به رسميت نشناخته‌اند، گو اينكه شواهد متقني همانند شواهد هولوكاست هم در اين مورد وجود ندارد حتي دولت تركيه مدعي است در درگيري‌هاي صورت گرفته ميان ارمني‌ها و ارتش عثماني، تعدادي از ترك‌ها نيز كشته شده‌اند.

فراتر از همه اينها اين واقعيت انكارناپذير وجود دارد كه دولت‌هاي دموكراتيك تمايل بيشتري براي پذيرش اشتباهات تاريخي خود دارند تا دولت‌هاي غيردموكراتيك.

ترديدي نيست در صورت قدرتمندتر شدن نيروهاي مخالف روندهاي دموكراتيك در تركيه، ميل به گفت‌وگو نكردن مشكلي را حل نمي‌كند و بدين‌سان گفت‌وگوهاي اساتيد تاريخ دانشگاه‌هاي دو كشور در مورد ماهيت و ابعاد مساله ارمني‌ها در زمان عثماني آغاز شد. طبيعي است قدرت گرفتن دموكرات‌ها در آمريكا و طرح مجدد لايحه كشتار ارامنه در كنگره اين كشور نيز در تحقق روند فوق و به نتيجه رسيدن آن بي‌تاثير نبوده است.

اما همانگونه كه گفتيم بايد نگاهي عميق‌تر به اين موضوع انداخت. مساله ارامنه يكي از عناصر هويت تركي در دگرسازي بوده و ترك‌ها با پذيرش مواجه با اين مساله نشان دادند هويت ملي خود را الزاما براساس دگرسازي و انكار تعريف نمي‌كنند و به چيزهايي دست پيدا كرده‌اند كه مي‌توانند آنها را به عنوان اركان هويت ملي خود تعريف كنند. حقوق شهروندي، فرهنگ گفت‌وگو، حركت به سوي تثبيت دموكراسي، پذيرفته شده از سوي همسايگان و ايفاي نقش موثر در بحران‌هاي منطقه‌اي عناصري هستند كه مي‌توانند خميرمايه تعريف جديد هويت ملي در برگيرنده و نه دفع‌كننده ترك‌ها باشد.

بهبود رابطه با ارمنستان را بايد گام مهمي ديگري در روند دموكراتيزاسيون و توجه به الزامات آن در تركيه دانست كه مي‌تواند با فعال‌كردن مجدد روند مصالحه در قبرس به نقطه اوج خود برسد. برخي تحليلگران سياسي در تركيه معتقدند احتمال بازگشت موج جديد تثبيت دموكراسي در تركيه به دليل پيوستن تركيه به روندهاي جهاني بسيار كمتر است. زيرا تركيه امروز برخلاف تركيه دهه 1960، 1970 حتي 1980 به روندهاي جهاني پيوسته و سياست و حيات داخلي خود را به آن گره زده است.
 
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200