هنوز هم اسکناس هاي نفتي آبراموويچ چرب است که اگر غير از اين بود به فاصله يک سال دو حادثه مشابه هم رخ نمي داد; آبي هاي لندن تا کسب اولين قهرماني اروپا، تنها يک پنالتي فاصله داشتند اما پاي تري در لوژنيکي مسکو ليز خورد تا منچستر سرود قهرماني را سر دهد و اينک بعد از گذشت يکسال در ثانيه هاي واپسين،مايکل اسين که در دقايق ابتدايي شوت برق آسايي را به گل مبدل کرده بود، حتي نتواست توپ اتوئو را چند سانتي متر دور کند تا همان توپ لغزنده، تيري شود در قلب تيم بي فلسفه اي که جام را به هر قيمتي تمنا مي کرد. باري هنوز هم اسکناس هاي ميلياردر روس چرب است و لغزنده که اگر اينچنين نبود، فوتبال رويايي شماره دو بايد زير چرخ هاي اين لکوموتيو گران قيمت جان مي داد.
-اينک "تام هينينگ" متهم شماره يک هواداران تيم بي فلسفه اي است که تنها يک دقيقه تا رم فاصله داشتند اما رويايشان در استمفورد بريج دفن شد. داور نروژي اين مصاف چند اشتباه بزرگ داشت که مهمترين آن به خطاي هند پيکه مربوط مي شد اما گويي خدا هم در آن لحظه راي به بقاي روح فوتبال داد تا بارسا زنده بماند. در چند صحنه مشکوک ديگر بيشتر از آنکه داور مقصر باشد، شايد تقصير کار خوزه مورينيو است که تمارض را بهتراز هر فن ديگري به ديديه دروگبا آموخت!
-تاکتيک اصلي چلسي، تشکيل دفاع چند لايه بود و اين همان پاشنه آشيل فوتبال رويايي 2 به حساب مي آمد که نه هافبک شوت زن داشت و نه مدافعان سانتر کش که اين توده انساني گران بها را بشکافند. ماشين حساب را برداريد تا متوجه شويد بارسا در استمفورد بريج اسير چه مردان گران قيمتي بود.اينجاست که خطر انباشته شدن اسکانس در تيم بي فلسفه تجلي پيدا مي کند; آنها زود به گل رسيدند و حتي مقابل هواداران خودي هم دست از دفاع همه جانبه برنداشتند. البته بايد اعتراف کرد اسکانس، نود و نه درصد مسير رابه خوبي هموار کرده بود; فوجي از بهترين مدافعان جهان در يک سوم دفاعي زمين خودي جمع شده بودند و تفکرات بکر گاس هيدينک، سس کميابي بود براين ساندويچ چند لايه و هضم ناشدني.
-بارسا سه تن از بهترين هايش را نداشت، بارسا محکوم بود تا به فوتبال رويايي اش مومن بماند و هرگز براي شکافتن اين خط دفاعي رو به توپ هاي مستقيم نياورد، بارسا که يک بر صفر عقب بود چاره اي نداشت جز هجوم و گرفتن توپ و زمين در استمفوردبريج. حتي ده نفره شدن هم نتوانست در فلسفه فوتبال آنها خللي وارد کند اما حسن اخراج آبيدال اين بود که سر انجام روي هجومي فوتبال چلسي هم نمايان شد.اما اين بار نجات دهنده روح فوتبال،مردي بود از جنس اشتباهات. بله پيکه مرتکب پنالتي شد همانطور که بوسينگوا در ديدار رفت روي آنري چنين کرد. چه اشکالي دارد آيا هميشه بايد اشتباهات به نفع مجموعه اي باشد که با کارت سبز داوران براي قلع و قمع کردن فانتزيست هاي حريف، مجوز دارند؟!
-نظريه اي مي گويد برآيند شانس در يک بازه مشخص صفر است و گويي لندن محل صفر کردن شانس هايي بود که آبي ها در نیوکمپ به حسابشان واريز شد. وقتي رقيب فلسفه ندارد و براي رسيدن به جام، راضي به تمسک به هر روشي است آنگاه بايد کمي به آسمان نگاه کرد و از خدا چيزي را خواست; عملي که پپ گوارديولا آن را انجام داد و هديه ويژه از آنجا رسيد; تنها ضربه اي که در چارچوب پيتر چک مي توانست جا بگيرد به درون دروازه رفت تا خدا هم نشان دهد فوتبال رويايي را دوست دارد; ولو با اشتباهات عجيب تام هينينگ داور مسابقه...
ژاوي، مسي، اينيستا، هانري، اتوئو و بسياري ديگر از بازيكنان بارسلونا نيز براي خيريه فوتبال بازي نميكنند، خود مسي از پول پرست ترين بازكنان جهان است كه حالا با نوشتن نام بيماريهاي كودكان براي خود آبروي از دست رفته چند سال پيش به هنگام دعواي نايك و آديداس را ميخرد!! شما هم لازم نيست مانند مايلي كهن همه اتفاقات فوتبال را به قضا وقدر بسپاريد چراكه آنوقت با نتيجه نگرفتن بارسلونا در بازي فينال مجبوريد به ... روي آوريد. جلوي چشم هوادارن و ميليونها بيننده تلويزيوني حق تيمي كه درس فوتبال و تنوع تاكتيكي را به جواني داد كه هنوز حربه ضد تاكيتيك رابلد نيست بسادگي خوردند و واكنش باشگاه چلسي كه شما آنرا بيفلسفه ميدانيد اين بود كه مهاجم ارزشمند خود را به دليل توهين به داور براي فصل بعد نميخواهد!! خواهشمند است حالا كه قلم به دست گرفتهايد از آن درست استفاده نموده و انصاف را رعايت فرماييد.
باخت چلسی نهایت بی عدالت بود
به هر به امید روزی که همه واقع بینانه با مسائل برخورد کنیم..
عرفان اسكويي
مثل اینکه نامه مایلی کهن روی شما هم تاثیر گذاشته.از عصر ایران بعید بود.
عصر ایران: منبع خبر در بالای آن ذکر شده
بارسلونا بدون لطف داور هرگز نمیتونست چلسی رو شکست بده
فوتبال منطقی خیلی پایدارتر از یه فوتبال زیباست اگر بارسا تونست فصل بعد اینطوری بازی کنه هنر کرده نه فقط این فصل