صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۷۴۴۰۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۲ - ۱۶ خرداد ۱۳۸۸ - 06 June 2009

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.

كيهان: طرف ديگر مناظره؟!

«طرف ديگر مناظره؟!» يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان است كه در آن مي‌خوانيد؛ مناظره تلويزيوني آقايان مهندس موسوي و دکتر احمدي نژاد همانگونه که از قبل قابل پيش بيني بود با استقبال گسترده اي در داخل و خارج کشور روبرو شد و بازتاب و آثاري بسيار فراتر از آنچه انتظار مي رفت، داشت. برخي از مراکز رسمي تعداد کساني که اين مناظره را به دليل اهميت آن مستقيماً از شبکه هاي تلويزيوني داخلي و خارجي دنبال کرده اند بالغ بر 200 ميليون نفر تخمين زده اند و اين، جداي از کساني است که از طريق خبرگزاري ها و به صورت گزارش خبري در جريان مناظره ياد شده قرار گرفته اند. درباره اين مناظره اشاره به چند نکته ضروري به نظر مي رسد؛

1- در دو سوي اين مناظره اگرچه دو نامزد رياست جمهوري از دو جريان سياسي درون نظام حضور داشتند ولي از آنجا که جبهه اصلاحات از آغاز تاکنون به طور جدي مورد حمايت تبليغاتي، سياسي و گاه عملياتي قدرت هاي بيگانه بوده و هست، اين مناظره به گونه اي بود که گويي مناظره اي ميان گفتمان امام و انقلاب از يکسو و گفتمان ديگري که در برخي از موارد اساسي و بنيادين از خط امام(ره) و منافع ملي فاصله دارد صورت گرفته است. ممکن است جمعي از خواهران و برادران مومن و متعهدي که در جبهه اصلاحات حضور دارند با اين برداشت موافق  نباشند و آن را تفسير و تحليلي نادرست و يا مغرضانه بدانند ولي واقعيت آن است که تصوير مورد اشاره از مناظره مهندس موسوي و دکتر احمدي نژاد فقط يک «تحليل» نيست که به گونه اي ديگر نيز قابل تفسير باشد، بلکه يک «گزاره مستند خبري» است و اسناد و شواهد غير قابل انکاري بر صحت آن دلالت دارد. بنابراين، آنچه تعجب آور- و صد البته تأسف آور نيز- هست اين که افراد مؤمن و متعهد حاضر در جبهه اصلاحات، چگونه ميان تعهد ديني و انقلابي خود و جريان ياد شده تلفيق کرده اند و نزد خداي خويش براي اين تناقض چه توجيه و پاسخي دارند؟ بديهي است از برخي سردمداران جبهه اصلاحات که آشکارا زلف خود را با محافل خارجي گره زده اند انتظاري نيست. آنها با صراحت اعلام کرده اند اصلي ترين مشکل دموکراسي در ايران، آن است که اينجا هنوز خدا نمرده است! و دهها نمونه ديگر از اين دست که تکرار آن نيز ملال آور است.

2- توضيح اين نکته نيز ضروري است که آقاي مهندس موسوي را فرزند انقلاب مي دانيم و حضور ايشان در جبهه اصلاحات را با توجه به هويت فاش شده اين جبهه از يکسو و سوابق اسلامي و انقلابي ايشان از سوي ديگر تعجب آور تلقي مي کنيم ولي متاسفانه و به هر علت که ساده انديشي خوش بينانه ترين احتمال است- و انشاءالله که چنين است- امروز،  ايشان از سوي جبهه اي به عنوان نامزد رياست جمهوري معرفي شده اند که اگر سوابق ايشان را - صرفنظر از برخي موارد- در نظر بگيريم، حضور وي در جبهه اصلاحات غيرقابل توجيه است و اگر به مواضع کنوني آقاي موسوي نظر داشته باشيم، عبور ايشان از سوابق انقلابي پيشين تأسف آور است، هر چند که اميد است، حال و هواي کنوني وي ناشي از ساده انديشي باشد و نه - خداي نخواسته- استحاله فکري!

3- و اما، مروري گذرا به مواضع مهندس موسوي در مناظره با دکتر احمدي نژاد نشان مي دهد که متأسفانه ايشان در بسياري از موارد، به گونه اي ظاهر شدند که انگار به نمايندگي از دشمنان تابلودار نظام عليه دولت نهم و مباني و اصول تعريف شده خط امام(ره) کيفر خواست صادر مي کنند! و در مواردي نيز به اطلاعات غلط، دروغ پراکني هاي ضد انقلاب، تفسيرهاي دم دستي و- با عرض پوزش- عوامانه متوسل شدند، و در مقابل ايشان، استدلال محکم و مستند و اطلاعات آشکار و غير قابل انکار احمدي نژاد، ترديدي باقي نمي گذاشت که جناب موسوي بسيار ضعيف تر از آن هستند که انتظار مي رفت. شايد اگر آقاي مهندس موسوي مجبور نبود در چارچوب از قبل تعيين شده مدعيان اصلاحات سخن بگويد، بسياري از آنچه را که گفت، نمي گفت. به نمونه هايي از اين موارد توجه کنيد.

4- آقاي مهندس موسوي اصرار  داشت که سياست خارجي دولت نهم را باعث خواري و سرافکندگي دولت و ملت ايران معرفي کند! اين در حالي است که نه فقط دشمنان بيروني با نگراني و عصبانيت بلکه افکارعمومي جهانيان و مخصوصاً ملت هاي مسلمان با افتخار و مباهات بر عزت و اقتدار جمهوري اسلامي ايران که حاصل شجاعت رئيس جمهور و ايستادگي او در مقابل باج خواهي قدرت هاي استکباري است تاکيد مي ورزند در اين باره گفتني است که؛

الف: مذاکره انتقادي- CRITICAL NEGOTIATION- يکي از انواع مذاکرات سياسي است که تاکنون ميان قدرت هاي بزرگ و کشورهاي در حال توسعه رايج بوده است. در اين نوع از مذاکرات همانگونه که از نامش پيداست،  کشورهاي قدرتمند، فهرستي از اتهامات- بخوانيد باج هاي برزمين مانده خود از کشورهاي جهان سومي - را روي ميز مذاکره گذاشته و با تهديد و ارعاب خواستار رفع اين به اصطلاح اتهامات مي شوند!  در دوران اصلاحات اکثر مذاکرات انجام گرفته با کشورهاي غربي از اين نوع بوده است، يعني دولتمردان ما به عنوان متهم!! در مذاکرات حضور پيدا کرده و مي کوشيدند  به اتهامات واهي عليه ايران اسلامي پاسخ بدهند؛  «چرا با وجود برخورداري از منابع فسيلي، در پي انرژي اتمي هستيد»؟!،  « چرا فلان جاسوس را دستگير کرده ايد»؟!، «چرا از حزب الله لبنان و حماس در فلسطين حمايت مي کنيد»؟!، «چرا حقوق بشر- مورد نظر آنها- را نقض مي کنيد»؟! چرا، چرا و چرا... اما دولت نهم در تمامي اين مذاکرات به عنوان طلبکار حاضر شده و قدرت هاي غربي را به محاکمه کشيده است؛ «چرا برخلاف NPT در فعاليت هسته اي ما اخلال مي کنيد»؟ «چرا با صدام در حمله به ايران شرکت کرده ايد»؟ «چرا به بهانه هولوکاست فلسطين را اشغال کرده ايد»؟ «چرا حقوق بشر را در گوانتانامو و ابوغريب نقض کرده ايد»؟ «چرا تروريست ها را عليه مردم ما به کار گرفته ايد»؟ «چرا دارايي هاي ايران را مسدود کرده ايد»؟ «چرا در امور داخلي ما دخالت مي کنيد»؟ و دهها چرا، چرا و چراي ديگر. اکنون بايد از آقاي مهندس موسوي پرسيد، کدام يک از دو حالت فوق عزت آفرين و کدام يک ناديده گرفتن عزت و اقتدار ملت ايران است؟! و آيا ادعانامه آقاي موسوي عليه دولت نهم، دقيقاً و بي کم وکاست- و البته ناخواسته-  همان  ادعاهاي بارها اعلام شده دشمن نيست؟!

ب: آقاي مهندس  موسوي با اشاره به پرتاب دماغ پلاستيکي دلقک ها به احمدي نژاد مي فرمايند در اجلاس دوربان به ايران اهانت شده است! و قبل از ايشان نيز آقاي خاتمي گفته بود در هيچ اجلاسي به بنده گوجه فرنگي پرتاب نکردند!! که در پاسخ بايد گفت؛ وقتي عزت ايران اسلامي را زير پا مي گذاريد  نه فقط هيچکس به سوي شما آقايان گوجه فرنگي- همان دماغ پلاستيکي- پرتاب نمي کند، بلکه گل هم برايتان مي فرستند.

و اما، بدون قصد مقايسه نظير به نظير و بلاتشبيه، يک مسئله ديگر نيز در ميان است. مگر مشرکان در سفر پيامبر اکرم(ص) به طائف، با پرتاب سنگ دندان مبارک ايشان را نشکستند؟- نگوييد  احمدي نژاد را نستجيربالله با پيامبر(ص) مقايسه کرده ايد که قياسي مع الفارق است-  آيا رسول خدا(ص) نيز از نظر جنابعالي و آقاي خاتمي، عزت اسلام و مسلمين را ناديده گرفته و باعث خواري آن شده بود؟! به صحيفه حضرت امام(ره) مراجعه بفرماييد، ايشان در اين موارد خطاب به انتقادکنندگان مي فرمودند «ظاهرا شما به پيامبر خدا(ص) و ائمه اطهار هم اعتراض داريد»!!

ساير انتقادات آقاي موسوي به سياست خارجي دولت نهم نيز دقيقا از همين دست بود و باعث تاسف است که چرا شخصيتي مانند ايشان بايد- البته ناخواسته- به نمايندگي از آمريکا و متحدانش در مقابل دولت احمدي نژاد ظاهر شود! کاش آقاي موسوي مي فرمودند که دولت نهم بايد چه کساني را راضي کند تا از نظر ايشان سياست خارجي موفقي داشته باشد؟! آمريکا و اسرائيل را که دشمنان قسم خورده مردم ايران هستند؟ يا مردم ايران و ملت هاي مسلمان را؟

5- آقاي موسوي درباره دولت نهم دست به يک سياه نمايي مطلق زد. ايشان حتي يک جمله در حمايت از اقدامات مثبت و فراوان دولت نهم نگفت و از سوي ديگر حتي يک جمله عليه برخي از اقدامات غيرقابل دفاع و خسارت آفرين دولت هاي سازندگي و اصلاحات بر زبان نياورد. و در همان حال اصرار داشت با ناديده گرفتن حاميان اصلي خود يعني احزاب کارگزاران و مشارکت وابستگي خويش به آنها را نفي کند!

البته، ايشان بعد از مواجهه با استدلال ها و مستندات ارائه شده از سوي احمدي نژاد به طور محسوسي متوجه شد که اطلاعات و اخبار مورد استناد وي تا چه اندازه دروغ، مخدوش و دم دستي بوده است. از جمله ماجراي ملوانان انگليسي که روز گذشته سند عذرخواهي رسمي دولت انگليس در آن ماجرا منتشر شد و يا موضوع ستاره دار شدن دانشجويان که مربوط به دولت اصلاحات بود يا سفر رئيس جمهور به عربستان که بعد از دعوت چندباره پادشاه عربستان صورت گرفته بود و...

6-کاش آقاي مهندس موسوي با توجه به سوابق انقلابي خويش به اصلي ترين حاميان و اطرافيان خود نيز نيم نگاهي مي انداختند. کساني که خط امام را در موزه تاريخ مي پسنديدند، کساني که براي مردم ايران نسخه ذلت مي پيچيدند. آنها که مقاومت در برابر زورگويي و باج خواهي آمريکا و متحدانش را عقب افتادگي سياسي معرفي مي کردند.

راستي، آيا حمايت برخي از مفسدان نشان دار اقتصادي، دزدان بيت المال، جرياناتي که وابستگي آنها به سرويس هاي اطلاعاتي دشمن برملا شده است، دشمنان تابلودار امام(ره)، رانت خواران  و...از نامزدي آقاي موسوي براي ايشان سوال برانگيز نيست؟!

کساني که صدها ميليارد تومان از اموال ملت مظلوم و محروم را به جيب زده و از بازپرداخت آن سر  باز مي زنند و اکنون در صف حاميان آقاي موسوي ايستاده اند، قابل ملامت هستند يا دولت نهم که در پاکدستي آن کمترين ترديدي نيست و به خاطر مقابله با همين رانت خواران و دزدان بيت المال مورد اعتراض آنها قرار گرفته است؟ آيا فلان مفسد اقتصادي که 400 ميليارد تومان از فلان و فلان بانک وام گرفته و در دوبي سرمايه گذاري کرده و هم اکنون حامي جناب آقاي موسوي است بايد مورد اعتراض ايشان قرار گيرد و در همان حال  پرداخت سهام عدالت به مردم محروم و مستضعف گداپروري تلقي شود؟!

7- و بالاخره، نزديک به چهارسال است که از طريق روزنامه هاي در اختيار خود، راديوهاي بيگانه، تلويزيون هاي ماهواره اي، محافل سياسي غرب، افراد  و جريانات وابسته به سرويس هاي اطلاعاتي دشمن و... بدترين و زشت ترين اهانت ها، ناسزاها و دروغ پراکني ها را عليه دولت نهم و شخص رئيس جمهور روا داشته ايد- که فقط تيتر آنها بالغ بر 320هزار مورد است-  بنابراين انتظار نداشته باشيد که احمدي نژاد در دفاع از حق مسلم خود و مردم، مهر سکوت بر لب بزند و در ميان آن همه استدلال هاي محکم و اسناد غيرقابل انکار، سخني قابل تأمل نيز بر زبان نياورد.

آفتاب يزد: پيامدهاي يك مناظره

«پيامدهاي يك مناظره؛ قومي كه گشت فاقد اخلاق مُردني است»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛

بدون ترديد مناظره چهارشنبه شب مـيـرحـسـيـن مـوسـوي و مـحمود احـمـدي‌نـژاد را مـي‌تـوان يكي از پربيننده ترين برنامه‌هاي تلويزيوني در سالهاي اخير دانست. نگاه صرفاً سياسي به اين برنامه تلويزيوني نشان مي‌دهد كه هر دو طرف مناظره، ضعيف ظاهر شدند. احمدي نژاد مـي‌تـوانست دستاوردهاي ملموس و محسوس چهار سال فعاليت خود را عرضه كند و از طريق بـشـارت بـه تـداوم بـرنـامـه‌هـاي خود، مردم را به حضور گسترده در پاي صندوق‌هاي راي تشويق نمايد. اما به جاي اين كار، او تلاش كرد همه كـاسـتي‌هاي دوران سي ساله پس از انقلاب را به گردن مـوسـوي و حاميانش بيندازد. در حالي كه اگـر احـمـدي‌نـژاد نـسـبـت بـه ادعاهاي خود و همكارانش ايمان داشت مي‌توانست گوشه‌اي از مديريت بي نظير چهارساله خود را براي مردم تبيين كند و به ملت هشدار دهد كه اغيار آمده‌اند تا كشور را‌ از ا ين مديريت بي نظير محروم كنند.

واكنش موسوي هم در برخي جوابگويي‌هاي سـيـاسـي، ضعيف بود. مشاوران اين كانديداي رياست جمهوري مي‌بايست قبل از انجام مناظره، سناريوهاي مختلف - كه براساس روحيه احمدي نژاد، قابل پيش بيني بود - با ميرحسين در ميان مي‌گذاشتند تا او با آمادگي بيشتر بـه برخي فرافكني‌ها يا ادعاها پاسخ دهد. البته پاسخگويي به بسياري از ادعاهاي احمدي‌نژاد، وظيفه موسوي نبود. اما در ميان سخنان او، نكاتي وجود داشت كه پاسخگويي به آنها بسيار ساده بود. مثلاً موسوي كه مي‌خواست موضوع ملوانان متجاوز انگليسي را مطرح كند بايستي پاسخگويي‌هاي هميشگي سران دولت نهم را نيز پيش بيني مي‌كرد و بر همين اساس خود را براي اثبات مدعاي خويش آماده مي‌ساخت. در موضوع ملوان‌ها، احمدي نژاد ادعـا كـرد: نخست وزير انگليس، كتباً از ايران عذرخواهي كرده است. موسوي اگر آمادگي كامل ذهني داشت مي‌توانست بلافاصله اين پاسخ را ارائه كند كه حتي اگر واقعاً سند عذرخواهي نخست وزير ‌ ‌انگليس موجود باشد، هيچ‌كس در ايران آن را نديده است تا به خود ببالد. اما بسياري از مردم از تهديد بلر آگاه شده اند كه كمتر از 24 ساعت قبل از آزادي ملـوانـان بـيـان شـد و همزمان با فرمان پر سر و صداي احمدي نژاد براي رها كردن متجاوزان، در روزنامه كيهان - اصلي ترين روزنامه حامي رئيس دولت نهم-به چاپ رسيد.

در مورد روزنامه‌اي كه احمدي نژاد تلاش مي كرد برخورد با آن را نشانه كم تحملي موسوي نشان دهد ميرحسين مي توانست واقعيت مكتوم مانده تاريخي را با مردم در ميان بگذارد كه امام دستور دادند آن روزنامه در مناطق جنگي توزيع نشود زيرا مي تواند بر روحيه رزمندگان اثر منفي بگذارد و ... البته بعضي نزديكان موسوي اعلام كردند ميرحسين در پاسخ به انتقادات مشابه، با عصبانيت اعلام كرده است مگر قرار است من براي رئيس جمهور شدن، از امام هزينه كنم؟

اما اين مناظره از چند منظر ديـگـر، بـرنـده‌اي داشـت كـه بـر خلاف تصور احمدي نژاد نبود. ‌ ‌

در روزهاي اخير، كمتر كسي را ديده ام كه از نظر اخلاقي، نمره مناسبي به فرد حمله كننده در مناظره بدهد و بسياري از افراد، موسوي را برنده اخلاقي مناظره دانستند. همچنين منتقدان از ادبيات احمدي نژاد در اين مناظره طيف گسترده ‌اي را شامل مي‌شود به طوري كه مي توان به خاطر تعداد راي منفي به رئيس دولت نهم، رقيب انتخاباتي او - ميرحسين- را برنده مناظره دانست. ‌ ‌

همچنين مي توان بخشي از رفتار موسوي را نشانه اعتماد او به پايان دوره مسئوليت احمدي نژاد و آغاز دوره حاكميت مجدد اصلاح طلبان تلقي كرد. اگر از اين زاويه به مناظره چهارشنبه شب نگريسته شود، بايد احمدي نژاد را بازنده دانست. زيرا سخنان او در قالب اظهار نظر كسي نبود كه بخواهد چهارسال ديگر هم در چارچوب نظام فعلي به ادامه فعاليت بپردازد. بعضي سخنان احمدي نژاد به اين معنا بود كه عالي ترين مقامات نظام و وابستگان آنها، ارتباطات مشكوك خارجي و داخلي دارند و رئيس جمهور هم براي قطع اين وابستگي‌ها در چهار سال گذشته هيچ توفيقي نداشته است. نتيجه مستقيم اين سخن آن است كه تداوم رياست جمهوري احمدي نژاد، محقق كننده ايده‌هاي او نخواهـد بـود. امـا مـوسوي كه ظاهرا ً بازگشت اصلاح طلبان را قطعي مي‌داند ضمن اشاره به كاستي‌ها و برخي كج روي‌ها ،‌در عين حال به گونه‌اي سخن نگفت كه مردم، خود را در جهنمي از اقسام زشتي‌ها، ‌مفاسد و سوء استفاده‌هاي مقامات عالي‌رتبه ببينند. او تنها به خوبي اين موضوع را ثابت كرد كه خود و هسته‌اصلي همكارانش، نقطه ضعفي نداشته‌اند كه احمدي نژاد بتواند برآنها دست بگذارد ولذا اسامي افراد ديگري را به ميان كشيده است.

از اين منظر، ‌اصلاح طلبان برنده برنامه چهارشنبه شب بودند و مناظره شنبه شب احمدي نژاد با كروبي، تكليف بسياري از اصلاح طلبان را مشخص خواهد كرد كه از ميان دوكانديداي اين جناح،‌ كدام يك توان بيشتري براي مقابله با كارشكني‌هاي احتمالي جناح مقابل - پس از پيروزي اصلاح طلبان- خواهد داشت؟

مناظره چهارشنبه شب از جهت توسعه دموكراسي و شكست خطوط قرمز مصنوعي نيز دستاورد بزرگي براي كشور و مردم داشت. تا چند سال قبل، رسم كاريكاتوري غير شفاف كه عده‌اي آن را مرتبط با يكي از روحانيون - از حاميان فعلي احمدي نژاد - مي‌دانستند ،‌ چند روز كشور را در التهاب فرو مي‌برد. اما سخنان چهارشنبه شب احمدي نژاد، نشان داد كشور ايران مستحكم تر از آن است كه حتي طرح ادعاي اثبات نشده- و شايد دروغ- عليه عالي‌ترين مقام‌هاي كشوري نيز خدشه‌اي بر آن وارد كند. اگر احمدي نژاد در دو ماه آينده از دوره مسئوليت خود، در كسوت رياست جمهوري، از حاكميت اين فضا دفاع كند و پس از آن هم به عنوان يك مدرس دانشگاه و فعال سياسي از تداوم آن حمايت نمايد قطعا دستاورد همين آزادي، در خدمت سالم سازي فضاي كشور خواهد بود. آنگاه احمدي نژاد مي تواند به خاطر تحقق يكي از ادعاهاي خويش- ناامن كردن فضا براي كساني كه از اموال عمومي سوء استفاده مي نمايند-‌ احساس رضايتمندي كند. البته احمدي‌نژاد پس از فروكش كردن دلخوري‌هاي انتخاباتي، بايستي به دنبال شناسايي راه‌هاي منطقي براي پيگيري اين هدف - يا ادعاي خود - باشد تا اتهام افكني عليه رقباي بي‌گناه، زمينه را براي افزايش سوءاستفاده دوستان گناهكار آماده نسازد! ‌ ‌

اين سكه، روي ديگري هم دارد كه مرتبط با حق‌ دفاع غايبان جلسه در برابر اتهام افكني‌هاي احمدي‌نژاد، مي‌باشد. بدون ترديد اگر فرصت پاسخگويي عادلانه براي رقباي انتخاباتي احمدي‌نژاد فراهم نگردد مناظره چهارشنبه شب مي‌تواند نگراني را تا عمق خانه‌هاي ايرانيان ببرد. احمدي نژاد بدون ارائه مدرك، برخي مديران رده چندم و تعدادي از عالي‌ترين سطوح تصميم‌گيري كشور را داراي انحرافات سياسي و مالي معرفي كرد. اين در حالي است كه براي هيچ يك از اين افراد، پرونده‌اي درست نشده و مردم خبري از اثبات فساد آنها نشنيده‌اند. در مقابل، خبرهايي از هزينه‌هاي فاقد سند در شهرداري يا برخي ابهامات نسبت به تعدادي از مديران فعلي در محافل سياسي و مردمي نقل مي گردد كه تريبون هاي عمومي، علاقه‌اي به طرح آن‌ها ندارند. در چنين شرايطي، قاعدتاً چشم‌ها به طرف عالي ترين نهاد حكومتي مي رود و سالم سازي فضا توسط آن نهاد را به انتظار مي‌نشيند. اين نهاد در كشور ما، نهاد رهبري است كه رياست بازرسي آن را علي اكبر ناطق نوري به عهده دارد. ناطق كسي است كه حتي رقباي او، از فتوت و جوانمردي‌اش سخن مي‌گويند و اعتماد رهبري نظام به او نيز در تمامي سال‌هاي گذشته، آشكار بوده است.

تشكيك احمدي نژاد در نحوه تامين زندگي روزمره شخص ناطق نوري و طرح ادعاهايي در خصوص فرزندان او، براي سه گروه از مردم نگران كننده خواهد بود. كساني كه احمدي‌نژاد را به خاطر خودش باور دارند- كه تعداد آنها نسبت به مجموع حاميان او، قابل توجه نيست- از اين جهت به شدت آشفته خواهند شد كه عالي‌ترين سطوح كشور نيز در برابر رئيس جمهوري كه ادعاي او فساد ستيزي است ايستاده‌اند. دسته دوم، احمدي نژاد را از آن جهت قبول دارند كه در سال هاي اخير توسط برخي شخصيت‌ها شناخته شده و بانفوذ، ‌مورد حمايت قرار گرفته است. رفتار و گفتار چهارشنبه شب احمدي‌نژاد، اين عده از حاميان او را با يك پارادوكس آزار دهنده مواجه خواهد كرد. دسته سوم، از نخستين سال‌هاي رياست جمهوري احمدي نژاد، دلايل مخالفت خود با روش‌هاي او را بيان كرده‌اند اما تا امروز هيچ گاه نتوانسته‌اند با برخورداري از عدالت رسانه‌اي، ادعاهاي خود را در تريبون‌ها و رسانه‌هاي عمومي كه به صورت انحصاري در اختيار احمدي‌نژاد است مطرح كنند. اين گروه اكنون به شدت نگران هستند كه احتمالاً هر كه زورش بيش، صدايش بلند‌تر. نگراني از نهادينه شدن سنت اتهام افكني همراه با بهره‌برداري ناعادلانه از رسانه‌ها، آنقدر بزرگ است كه شايد بسياري از فعالان سياسي، اقتصادي و مديريتي را از خيرادامه فعاليت منصرف كند مبادا شر تسويه حساب‌هاي ناعادلانه سياسي و شخصي دامان آنها را بگيرد.

بهتر است جمع‌بندي از دستاوردها و پيامد‌هاي مناظره چهارشنبه شب، به عهده كساني قرار گيرد كه آن را ديده‌‌اند و اين تحليل را نيز مي‌خوانند. اما هر چه باشد با جست و جويي در كوچه و خيابان، مي‌توان به اين نتيجه مشترك رسيد كه كمتر كسي از تاثير اخلاقي مناظره، احساس رضايت دارد و اين، در جامعه‌اي كه زنده بودن - نه نفس كشيدن و زبان چرخاندن - انسان‌ها در آن، به رعايت اخلاق وابسته است« خوشحال كننده نيست زيرا قومي كه گشت فاقد اخلاق، مُردني است.

اعتماد ملي: رقابت درون جناحي را وانهيم

«رقابت درون جناحي را وانهيم»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي اعتماد ملي به قلم فاطمه حقيقت‌جو است كه در آن مي‌خوانيد؛انتخابات رياست جمهوري ايران هفته ديگر برگزار مي‌شود و مردم مي‌روند تا رئيس‌جمهور چهار سال آينده کشور را انتخاب کنند. اولويت‌ها چيست و رويکردمان چه مي‌تواند باشد؟

1- سرمايه‌هاي انساني موتور محرکه جنبش‌هاي اجتماعي‌اند که با پاسداشت و با به‌کارگيري به موقع ظرفيت‌هاي آنان، مي‌توان اهداف جنبش را به پيش برد. جنبش اصلاحات نيز از اين اصل مستثني نيست. به‌زعم نگارنده، آقايان موسوي و کروبي دو سرمايه ارزشمند با ظرفيتي قابل توجه براي پيشبرد اهداف و برنامه‌هاي جنبش اصلاحات‌اند که بايد مورد حمايت و پشتيباني نيروهاي اصلاح‌طلب و تحول‌خواه قرار بگيرند. آنها به دليل احساس خطري که براي کشور مي‌کنند خود را در معرض انتخاب و آزمون عمومي ‌قرار داده‌اند. بنابراين اولويت اول در شرايط موجود، پرهيز از فرصت‌سوزي براي برکناري احمدي‌نژاد از مقام رياست جمهوري با راي به يکي از دو سرمايه ارزشمند جنبش اصلاحات است.

گرچه اين حق انتخاب‌کنندگان است که با توجه به نيازها، علايق و شناخت خود آينده سياسي کشور را رقم بزنند اما نبايد از نظر دور داشت که نجات کشور از يک ويراني عظيم، اولويتي مضاعف بر خواست‌ها و مطالبات شخصي، گروهي، قومي ‌و حزبي است. نگاهي به مختصات دولت احمدي‌نژاد و درک پيامدهاي ابقاي وي در مقام رياست‌جمهوري، مي‌تواند به ترديدها براي شرکت در انتخابات پايان دهد.

اقتصاد ضعيف، بيمار و صدقه‌اي؛ تورم توام با رکود اقتصادي، تشديد بيکاري و عدم توفيق در ايجاد فرصت‌هاي شغلي به‌ويژه براي نسل جوان؛ سياست‌هاي فرهنگي غلط وتوام با ترويج خرافه‌گري؛ عدم آزادي فکر و انديشه؛ توسعه نگاه امنيتي به تمامي‌سيطره فرهنگ و سياست کشور؛ تحديد و تهديد فعالان جامعه مدني؛ افزايش تعداد زندانيان سياسي و نقض گسترده و سازمان يافته حقوق بشر؛ افزايش آسيب‌ها و نابهنجاري‌هاي اجتماعي از جمله بالا رفتن نرخ زندانيان؛ انحلال دستگاه‌هاي برنامه‌ريز و سياستگذار؛ سياست خارجي پرخاشگر و تنش‌زا، تصويب 3 قطعنامه در تحريم اقتصادي ايران توسط شوراي امنيت سازمان ملل، مهم‌ترين مختصات و دستاوردهاي دولت نظامي‌احمدي‌نژاد و حاميان اوست.

2- بر اين باورم که تحريم انتخابات به سود احمدي‌نژاد و حاميان اقتدارگراي اوست. در اين برهه راهي پيش رو نداريم جز آنکه همه در حمايت از يکي از دو نامزد جبهه اصلاحات به پا خيزيم. دغدغه دخالت در نتايج آرا و شمارش آرا به نفع نامزد اقتدارگرايان، دغدغه‌اي جدي و قابل اعتناست. مشارکت حداکثري تنها راهي است که مي‌تواند مانع از دخالت مجريان و ناظران در انتخابات شود. بنابراين با شرکت در انتخابات و راي به يکي از کانديداهاي اصلاح‌طلب زمينه تغيير وضع موجود را فراهم خواهيم ساخت. امروز همه ما ايرانيان مي‌توانيم نقش موثري در اصلاح روند موجود ايفا نماييم و اين وظيفه‌اي است که بدوش ماست و در مقابل آيندگان بايد پاسخگو باشيم.

انتخابات آزاد و سالم نيست، بنابراين نماينده تمام ديدگاه‌هاي فکري در اين انتخابات حضور ندارند. اما براي مهيا کردن زمينه برگزاري انتخابات آزاد و سالم بايد حضوري پررنگ تر و موثرتر در عرصه سياسي داشته باشيم. اتخاذ سياست‌هاي انفعالي همچون تحريم انتخابات، واگذارکردن ميدان رقابت به جرياني است که هيچ اعتقادي به راي و مشارکت سياسي مردم ندارد و مي‌کوشد با توسل به شيوه‌هاي آمرانه و سرکوبگرانه، سياست‌هاي خود را بر جامعه مسلط کند. مشارکت گسترده و به قدرت رساندن نامزدان جنبش اصلاحات و پرسشگري مداوم از آنها مي‌تواند زمينه تغيير و تحول را فراهم کند.

3- اختيارات رياست‌جمهوري در ساختار حقوقي موجود کشور بسيار محدود است اما رئيس‌جمهور مي‌تواند با بنيان دانايي‌محور و کار جمعي از طريق احياي نهاد تصميم‌گيري و سياستگذاري، بسياري از تهديد‌هاي موجود را تبديل به فرصت براي رشد و سازندگي ايران عزيز نمايد. کافي نبودن اختيارات رياست جمهوري توجيه خوبي براي برخورد انفعالي با انتخابات نيست. مقايسه عملکرد دولت اصلاحات با دولت اقتدارگرايان نشان مي‌دهد که خصوصيات اخلاقي و سياسي رئيس‌جمهور و هيات دولت چقدر بر اداره کشور و زندگي شهروندان تاثير مي‌گذارد. بنابراين با شرکت در انتخابات بايد سرنوشت سياسي کشور را خودمان رقم بزنيم.

4- تغيير در راه است اگر انتخاب‌کنندگان خواهان تغيير باشند. بسياري با يک قماش خواندن تمام نامزدان مي‌کوشند از زير بار مسووليتي که برعهده دارند شانه خالي کنند، حال آنکه واقعيت از تفاوت‌هاي ماهوي ميان نامزدان اصلاح‌طلب و اقتدارگرا حکايت دارد. برنامه‌هايي که دو کانديداي اصلاح‌طلب رياست جمهوري اعلام نموده‌اند، مي‌تواند زمينه تغييرات قابل توجهي در سطوح داخلي و خارجي را فراهم نمايد. سياست‌هاي تنش زدا، همکاري‌هاي بين‌المللي و حل معقول و منطقي بحران هسته‌اي با حفظ منافع ملي مي‌تواند زمينه‌ساز توقف تحريم‌هاي اقتصادي عليه کشور و به‌ويژه تحريم‌هاي حوزه انرژي را فراهم سازد و با رفع تحريم‌هاي حوزه انرژي، فرصت‌هاي ايجاد اشتغال و توسعه صنعت نفت، گاز و پتروشيمي‌ را فراهم نمايد. بالا بردن نرخ اشتغال‌زايي نيازمند تغييرات بنيادي در سياست‌هاي داخلي و بين‌المللي است و اين مهم به‌وضوح در برنامه‌هاي نامزدان اصلاح‌طلب ديده مي‌شود.

به طور قطع در نتيجه اتخاذ سياست تنش‌زدايي و جذب سرمايه‌گذاري خارجي، نرخ اشتغال زايي شتاب چشمگيري خواهد يافت. در حوزه داخلي، هر دو کانديدا تاکيدي جدي بر دفاع از حقوق بشر و اجراي فصل سوم قانون اساسي کشور و حقوق شهروندي دارند که به اين ترتيب امکان رونق فعاليت‌هاي فرهنگي، سياسي و اجتماعي را فراهم خواهند کرد. يکي ديگر از نتايج مهم تغيير دولت، حذف نگاه امنيتي بر حوزه فرهنگ و سياست کشور است. متاسفانه نگاه امنيتي دولت اقتدارگراي احمدي‌نژاد، نه تنها موجب افزايش ضريب امنيت ملي نشده است بلکه کشور را با خطري جدي روبه‌رو کرده است. حذف اين نگاه و انتخاب نيروهاي شايسته، تحصيلکرده و آگاه به مسائل امنيتي، زمينه مشارکت سياسي- اجتماعي مردم از هر نژاد، مذهب و قوم را افزايش و امنيت ملي را تامين خواهد کرد.

5- ضرورت حضور جدي در انتخابات براي برکنار کردن دولت فعلي، به هيچ عنوان نامزدان اصلاح‌طلب را از پاسخگويي معاف نخواهد کرد. آقايان موسوي و کروبي به‌علت سابقه حضور 30 ساله در طبقه تصميم‌گيران جمهوري اسلامي‌بايد پاسخگويي عملکرد خود، مديريت خود، نيروهاي خود و ارتباط خود با نهادهاي ديگر حاکميت باشند. امروز روز پاسخگويي آنان و روز پرسشگري ماست. به صرف اينکه قواي کشور مستقل از يکديگر هستند و آنها رئيس يک قوه نظام يا مدير عالي يک قوه نظام بوده‌اند نمي‌توانند از پاسخگويي شانه خالي کنند. چرا که حداقل پاسخ اين است که بگويند چگونه موافقت يا مخالفت خود را با يک مساله سياسي يا بحران اجتماعي ابراز کرده‌اند. طبيعي است که راي‌دهندگان بر مبناي ارزيابي‌اي که از گذشته يک کانديدا و برنامه آينده او دارند، دست به يک انتخاب خواهند زد. بنابراين نهادهاي مدني و روزنامه نگاران و فعالان کنجکاو نسل جوان هر چه در گذشته، حال و آينده موشکافي کنند و سوالات مهمي ‌را مطرح کنند امکان انتخاب مناسب‌تر را براي مردم فراهم خواهند کرد. اما نکته مهم اين است که طرح اين سوالات و رغبت به يکي از دو کانديدا نسبت به کانديداي ديگر نبايد زمينه بي‌حرمتي به کانديداي ديگر را فراهم سازد.

موسم انتخابات به‌زودي بر سر خواهد آمد، يا در دور اول 22 خرداد، يا در دور دوم و نهايتا تا ميانه تيرماه اين داستان بسيار پرهيجان به پايان خواهد رسيد. اما نکته‌اي که مي‌ماند اين است که چگونه به حفظ سرمايه اجتماعي خود پرداخته‌ايم. شرايط کشور آنقدر خطرناک است که ما به سرمايه همه نيروهاي اجتماعي اعم از پيشرو و ميانه‌رو نياز داريم حال چگونه براي افزايش چند صدي راي يک کانديدا به خود اجازه مي‌دهيم که مرزهاي اين رقابت را آلوده به مسائل غير اخلاقي کنيم. روزي در دانشگاه خواجه نصير به دفاع از آقاي مهدي کروبي و اهميت نقش ايشان در مجلس در دفاع از حقوق بشر پرداختم و مورد لطف تعدادي از دانشجويان قرار گرفته و هو شدم. آن روز مي‌دانستم که هو کردن دانشجويان نشانه فاصله عميق ميان مطالبات و انتظارات آنان با عملکرد مجلس و ظرفيت نظام است ولي نمي‌توانستم براي آنها توضيح دهم که ما براي استقرار حقوق بشر و نهادينه کردن دموکراسي در اول راهيم و مشقت‌هاي بسياري بايد تحمل کنيم و در اين راه نيازمند پاسداري از سرمايه‌هايمان هستيم. بدون شک برخي از دانشجويان ديروز که مرا به خاطر پاسداشت مهدي کروبي هو کردند امروز در ستاد او به فعاليت مشغول‌اند. اين جبر زمانه است که ما را به تجربه اندوزي و بردباري وا مي‌دارد.

امروز هر نقشي در انتخابات داشته باشيم نبايد فراموش کنيم که آرمان مشترک ما دموکراسي و حقوق بشر است و براي تحقق اين مهم نيازمند به‌کارگيري تمام توان، ظرفيت و استعدادهايمان هستيم و اين توان و ظرفيت، مازاد بر نيازمان نيست که بتوانيم هر از گاهي بخشي از آن را زايل کنيم. ما در تقابل با جرياني هستيم که قدرت را بي‌کم‌وکاست از آن خود مي‌داند و از به‌کارگيري آن عليه نيروهاي اجتماعي، فاشيسم وار ذره‌اي دريغ نمي‌ورزد، بنابراين اتحاد تنها ابزار ما براي توانمند‌سازي نيروهايمان در اين ستيز نابرابر است. اکنون وقت رقابت داخلي و درون جناحي نيست امروز بايد بکوشيم دولت واپس‌گرا و مخالف آزادي را کنار بزنيم.

7- تا کنون ستادهاي هر دو کانديداي اصلاح‌طلب و بسياري از شخصيت‌هاي سياسي و اجتماعي مستقل، نسبت به امکان تقلب در انتخابات رياست جمهوري هشدارهاي لازم را داده‌اند و کميته‌اي نيز براي صيانت از آرا راه‌اندازي نموده و آنها نيز به موقع نامه‌نگاري‌هايي با مجريان و ناظران انتخابات داشته‌اند. حال بايد از دو داوطلب رياست جمهوري پرسيد که اگر به‌رغم اين هشدارها و تمهيدات، آراي مردم ناديده گرفته شد و صندوق‌هاي راي به نفع رئيس‌جمهور فعلي خوانده يا ابطال شد، چه تمهيداتي انديشيده‌اند. بي‌‌ترديد آن روز، روز تصميم‌گيري و مصلحت‌سنجي نيست. نامزدان اصلاح‌طلب امروز بايد پيش‌بيني هر اتفاقي را بکنند و خود را براي چنين روزي آماده کنند. در آن روزکانديداها امکان پاسداري از راي مردم را ندارند، بنابراين مردم خود بايد از راي‌شان حفاظت کنند و البته کانديداها بايد مردم را به ميدان فرا خوانند. اميد آن است تا مردم با مشارکت حداکثري راه را بر هرگونه دست کاري در صندوق‌هاي آرا ببندند اما کانديدا‌ها نيز بايد متوجه مسووليت خود باشند تا در صورت لزوم با ياري مردم رئيس‌جمهور واقعي را روانه کاخ رياست جمهوري کنند.

جمهوري اسلامي: نظام مظلوم

«نظام مظلوم» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛ مناظره تلويزيوني آقايان ميرحسين موسوي و محمود احمدي نژاد دو نامزد رياست جمهوري كه در شب رحلت امام خميني رضوان الله تعالي عليه انجام شد به جاي آنكه مناظره باشد تبليغ عليه نظام جمهوري اسلامي و اركان آن بود. هرچند عده اي با برنامه از قبل تنظيم شده در تهران و بعضي شهرها تلاش كردند بلافاصله بعد از پايان مناظره با تجمعات و سردادن شعارهائي به نفع آقاي احمدي نژاد وي را برنده اين مناظره اعلام كنند ولي واقعيت اينست كه اين مناظره هيچ برنده اي نداشت و در عين حال آن شب وفاداران به نظام جمهوري اسلامي با قلب هائي مالامال از خون تا صبح به خاطر غربت اين نظام مظلوم آرام و قرار نداشتند.

توجه به اجمالي از كالبد شكافي اين مناظره مي تواند دلايل مظلوميت نظام جمهوري اسلامي را بنماياند.

1 ـ مناظره چارچوب هائي دارد كه مهمترين آن ها بيان نقطه نظرات و برنامه هاي طرفين مناظره است . در اين برنامه تلويزيوني هيچ خبري از برنامه ها و نقطه نظرها نبود و جاي آن را بدگوئي گرفته بود.

2 ـ شروع مناظره با تهاجم و تهمت از طرف آقاي احمدي نژاد بود و اين روند تا پايان ادامه يافت درحالي كه طبق مقررات اعلام شده توسط تلويزيون اين اقدام خلاف اصول مورد نظر بود و متاسفانه مجري تلويزيون فقط تماشاچي بود و هيچ اقدامي براي متوقف ساختن اين روند خلاف بعمل نياورد. ملاحظه اين وضعيت سئوال برانگيز مي تواند افكار عمومي را در برابر اين سئوال قرار دهد كه آيا در اين زمينه يك هماهنگي ميان تلويزيون و آقاي احمدي نژاد وجود نداشت.

3 ـ آقاي احمدي نژاد به جاي آنكه خود آقاي موسوي را نقد كند به سراغ دو رئيس جمهور قبل از خود رفت و سه دولت گذشته (دولت هاي آقايان موسوي هاشمي رفسنجاني و خاتمي ) را متهم به فاصله گرفتن از اصول و آرمان هاي انقلاب كرد. وي آقاي موسوي را بازخواست كرد كه چرا به فكر رقابت با كسي افتاده است كه دولت او تلاش مي كند اين فاصله را از بين ببرد و انقلاب و نظام را به مسير اصلي برگرداند!

با قطع نظر از صحت و سقم اين ادعا اصولا چنين اعتراضي في نفسه به معناي اينست كه هيچكس حق ندارد در برابر آقاي احمدي نژاد به صحنه بيايد و همه بايد تماشاچي باشند تا وي بار ديگر رئيس جمهور شود. اين يعني نفي انتخابات و نفي حضور مردم در صحنه هائي كه طبق قانون اساسي حضور در آن صحنه ها حق آنهاست.

4 ـ همين اعتراض را آقاي احمدي نژاد به دو نامزد ديگر رياست جمهوري يعني آقايان كروبي و رضائي نيز داشت و اين دو را به اضافه آقاي موسوي متهم كرد كه شما سه نفر عليه من متحد شده ايد. اين نيز به معناي نفي فلسفه انتخابات است و اين نكته را القا مي كند كه هيچكس حق ندارد وارد صحنه رقابت با آقاي احمدي نژاد شود!

5 ـ آقاي موسوي در برابر اين تهاجمات و اتهامات متحد شده بود كه به كدام يك از آنها پاسخ بدهد و چون انسان محجوب و محترمي است اصولا از مناظره چنين تصويري در ذهن نداشت . به همين دليل او نه توانست برنامه هاي خود را تشريح كند و نه توانست به اتهامات پاسخ بدهد.

6 ـ از كسي كه بر مسند رياست جمهوري كشور تكيه زده انتظار اين نيست كه همه دستاوردهاي دولت هاي گذشته كه غير از 4 سال دولت وي تقريبا شامل همه عمر نظام جمهوري اسلامي ميشود را منفي جلوه دهد. اين كاري است كه راديوهاي خارجي و گروهك هاي ضد انقلاب و منافقين انجام مي دهند كما اينكه بعد از اين مناظره همين راديوهاو گروهك ها به اين اظهارات استشهاد نموده و از اينكه ادعاهاي آنها توسط بالاترين مقام اجرائي كشور مورد تاييد قرار گرفته ابراز خرسندي كرده اند.

7 ـ زشت تر اينكه نفي دستاوردهاي جمهوري اسلامي در دو دهه و نيم قبل از اين دولت به معناي نفي تلاش ها و زحمات همه مسئولان اين نظام و دولت ها غير از بني صدر است . آنهمه زحمت و فداكاري مديران در دوران دفاع مقدس آنهمه تلاش و خدمت براي تامين زيرساخت هاي كشور و آن همه مقاومت در برابر تحريم هاي سياسي و اقتصادي را ناديده گرفتن و همه را به انحراف از اصول و آرمان ها متهم كردن علاوه بر اينكه خلاف واقع است تاييد دشمنان قسم خورده اين نظام و مايوس كردن ملت نيز هست.

8 ـ از اين زشت تر سواستفاده از تلويزيون براي متهم ساختن افرادي كه حضور ندارند به غارت بيت المال و ساير اموري است كه واقعيت ندارد. اين اتهامات درصورتي كه در دادگاه صالحه اثبات شده باشند دستگاه قضائي صلاحيت اعلام آنها را دارد و اگر اثبات نشده باشند كسي كه در منظر عام آنهم از طريق تلويزيون و در مناظره اي كه ده ها ميليون بيننده دارد اقدام به اعلام آن مي نمايد بايد تحت تعقيب قضائي قرار گيرد. كما اينكه مسئولان تلويزيون نيز در اين زمينه مسئوليت دارند و حق ندارند اجازه بدهند كسي در هر مقام كه باشد با سواستفاده از اين امكان عمومي به افراد تهمت وارد كند.

9 ـ آنچه آقاي احمدي نژاد در اين به اصطلاح مناظره گفت عوارض خطرناك تري دارد كه از اتهام وارد كردن به افراد فراتر مي رود و دامن گير بزرگان مي شود. آقاي هاشمي رفسنجاني علاوه بر اينكه از استوانه هاي نظام جمهوري اسلامي و رئيس مجلس خبرگان است با حكم رهبر معظم انقلاب رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام را نيز برعهده دارد. مفهوم اتهامات آقاي احمدي نژاد به آقاي هاشمي رفسنجاني اينست كه رهبري شخصي را با اين ويژگي هاي منفي به رياست مجمعي منصوب كرده اند كه بالاترين نهاد در نظام قانون گذاري كشور و بازوي مشورتي رهبري است . اتهام به آقاي ناطق نوري كه رئيس بازرسي دفتر رهبري است نيز اين سئوال را به اذهان مي آورد كه فردي با اين ويژگي هاي منفي چگونه مي تواند مورد اعتماد رهبري باشد اتهام به فرزندان اين بزرگان نيز علاوه بر آنكه بدون سند و برخلاف قانون و اخلاق است خلاف واقع نيز هست و همين عوارض را نيز دارد. اينها همان مطالبي است كه پاليزدار گفته و حالا منبع آن مشخص شده است .

10 ـ اين اتهام كه آقاي هاشمي رفسنجاني به رئيس يكي از كشورهاي خليج فارس گفته است تا 6 ماه ديگر اين دولت ساقط مي شود يك دروغ است . دلسوزتر از آقاي هاشمي رفسنجاني براي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي چه كسي است كسي كه به امام پيشنهاد مي كند مرا قرباني جنگ كنيد تا خود شما به خاطر پذيرفتن قطعنامه مصون بمانيد چگونه مي تواند عليه كشور خود با بيگانگان اينگونه سخن بگويد محور بودن آقاي هاشمي رفسنجاني در نامزدي آقاي ميرحسين موسوي نيز يك دروغ آشكار است . اينكه ايشان از يك نامزد حمايت كند طبق قانون مجاز است ولي اگر چنين حمايتي وجود داشته باشد به معناي محور بودن نيست . اينكه رئيس جمهور چنين نسبت هاي دروغي به انسان هاي بزرگ و خدمتگزاري مي دهد برخلاف سوگندي است كه براي حفظ حرمت مردم كشور در منصب رياست جمهوري ياد كرده است . تكليف مردم شوراي نگهبان و دستگاه قضائي با چنين فردي چيست اين نكته نيز كاملا روشن است كه هيچكس نمي تواند با جسارت به بزرگان خود را بزرگ جلوه دهد. قضاوت مردم عكس اين است .

11 ـ شرم آورترين بخش به اصطلاح مناظره نشان دادن برگه اي باعكس همسر آقاي موسوي و توسل به فضاسازي هاي تبليغاتي توسط آقاي احمدي نژاد بود . اين يك روش كاملا ضداخلاقي است كه افرادي كه قصد دارند بالاترين مسئوليت اجرائي يك كشور 70 ميليوني را به عهده بگيرند براي جلب آرا مردم به مسائل خانوادگي همديگر متوسل شوند. جاي تاسف شديد است كه ما اين همه دچار سقوط اخلاقي آن هم در بالاترين سطح مسئوليتي كشور شده ايم .

12 ـ سواستفاده تبليغاتي حتي به مراسم سالگرد ارتحال امام هم كشيده شد و روز 14 خرداد صحنه حضور مردمي كه براي اداي احترام به امام خميني به حرم مطهر آمده بودند به ستاد تبليغات آقاي احمدي نژاد تبديل شد! اين نشانه ضعف مديريت حرم است كه نشان داد نمي تواند حتي يك مراسم را كه فقط يك روز در سال برگزار مي شود بگونه اي اداره كند كه مورد سواستفاده اين و آن قرار نگيرد.

13 ـ حضرات علما و مراجع بايد به اين سئوال پاسخ بدهند كه حكم شرعي آنچه در باصطلاح مناظره شب 14 خرداد از تلويزيون پخش شد چيست آيا هر كس مجاز است در برابر ده ها ميليون مردم به دروغ و تهمت و افترا متوسل شود آيا سكوت در برابر اين اظهارات جايز است آيا در آينده بزرگان ديگر از اين قبيل تعرضات مصون خواهند بود !

14 ـ دستگاه قضائي در برابر اين تخلفات آيا احساس وظيفه قانوني نمي كند آنچه در اين باصطلاح مناظره گفته شد اگر درست باشد تحت عنوان اشاعه فحشا و اگر درست نباشد تحت عناويني از قبيل دروغ و تهمت و افترا قابل تعقيب قانوني است . آيا مسئولان قضائي ما شجاعت انجام وظيفه را دارند.

15 ـ اگر براي به اصطلاح مناظره شب رحلت امام خميني رضوان الله تعالي عليه 40 ميليون بيننده در نظر بگيريم با توجه به زمان يكساعت و نيمه اين برنامه بايد بپذيريم كه متاسفانه 60 ميليون ساعت وقت مردم ايران با ديدن و شنيدن بداخلاقي و بدآموزي تلف شد. شب رحلت بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي آيا شب اتلاف وقت مردم با نفي دستاوردهاي اين نظام پرافتخار بود !

16 ـ اين ادعاي آقاي احمدي نژاد كه تخريب ها از استقرار اين دولت شروع شده كاملا بي پايه است . آغازگر تخريب عليه دولت هاي گذشته خود آقاي احمدي نژاد بود كه در تبليغات انتخابات رياست جمهوري سال 1384 همه دستاوردهاي 16 سال قبل از آن را نفي كرد و در طول 4 سال گذشته نيز با استفاده از همه امكانات دولتي هر كس را كه كوچكترين انتقاد و ايرادي داشت تخريب كرد . اكنون نيز روشي در پيش گرفته است كه هر كس حتي طبق قانون وارد صحنه انتخابات شود گرفتار انواع اتهامات مي گردد. اين وضعيت قابل استمرار نيست و كشور را در جهتي به پيش مي برد كه نتيجه آن نفي جمهوريت و اسلاميت نظام خواهد بود و از نظام جمهوري اسلامي چيزي غير از پوسته و ظاهر باقي نخواهد ماند. در برابر اين خطر همه مسئوليت دارند و براي رفع مظلوميت از نظام همه بايد به مسئوليت خود عمل نمايند.

سرمايه: تنزل شأن مديريت در دولت نهم

«تنزل شأن مديريت در دولت نهم» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ سرمايه به قلم کامل تقوي نژاد است كه در آن مي‌خوانيد؛ مشکلات فعلي گريبانگير جامعه به خصوص در بعد اقتصادي از ديدگاه مديريتي دولت نهم نشات مي گيرد. مطالعه رفتار دولت نهم در بعد مديريت نشان مي دهد تصميم گيران در اين دولت نخواستند مسائل اصلي جامعه را به درستي بشناسند و سپس آن را حل کنند.

اين نظر به آن معنا نيست که ظرفيت ها و امکانات اجازه نداد بلکه به دليل عدم استفاده از مديران باتجربه مديران تصميم گير با پرداختن به مسائل حاشيه اي، از مسائل و مشکلات واقعي که در جامعه بود، غافل ماندند.

فقدان استراتژي در اداره کشور با وجود شعارهاي زيادي که از سوي دولت نهم ارائه شد عامل مهم ديگري بود که باعث شد جامعه به لحاظ مشکلات اقتصادي و اجتماعي در نقطه فعلي قرار گيرد، در حالي که نقشه راه اين دولت اجراي برنامه چهارم توسعه بود اما اين برنامه مورد اهتمام قرار نگرفت. نکته اساسي آن است که دولت استراتژي و الگوي جديد را براي اداره کشور پيشنهاد نکرد. اگرچه به کرات دم از استفاده از الگوهاي اقتصادي، اسلامي زد اما مصداق عملي براي اين ادعاي خود ارائه نکرد.

عامل سوم در رسيدن جامعه به نقطه فعلي، غالب بودن تصميم گيري هاي فردي به جاي خرد و تصميم گيري هاي جمعي بود. اين مشي باعث شد تيم اجرايي دولت به مجريان بدون پشتوانه فکري تبديل شوند که اراده تصميم گيري در قالب وظايف خود نداشتند؛ تعبيري که از سوي يکي از نزديکان دولت بدين شکل بازگو شد که در دولت نهم ژنرال ها تبديل به سرباز شده اند. اين نگاه باعث شد جابه جايي هاي زيادي در سطح دولت روي دهد به طوري که کابينه دولت نهم در آستانه انحلال قرار داشت چراکه اگر تعداد وزرايي که برکنار شدند، افزايش مي يافت رئيس جمهور بايد براي کابينه خود راي اعتماد پارلمان را مجدداً کسب مي کرد.

جابه جايي مکرر مديران زمينه ساز بي ثباتي مديريتي در دولت نهم شد که اين مساله يکي از مخرب ترين عوامل تشديد شرايط بحراني جامعه بود. افزون بر اين سلب اختيارات تصميم گيري وزرا و مديران ارشد به دليل اتخاذ تصميمات فردي، کيفيت کابينه دولت نهم را تقليل داد.

پيامد اصلي بي ثباتي مديريت در دولت نهم آن است که امکان برنامه ريزي بلند و ميان مدت و امنيت اجراي برنامه ها و تصميم ها به سطح نازلي نقصان پيدا کرده است. بديهي است جامعه اي که بر محور برنامه ريزي هاي ميان و بلندمدت حرکت نکند دچار مشکلات عديده اي چون رشد شديد نقدينگي و تورم، همچنين رکود بخش توليد و سرمايه گذاري خواهد شد.

يکي ديگر از نقدهايي که بر دولت وارد است استفاده از مديران کم تجربه در سطوح عالي مديريت کشور بود. اين مساله را وقتي در کنار حلقه تنگ مشاوران رئيس جمهور و عدم استفاده از نظرات کارشناسي جامعه دانشگاهي بررسي مي کنيم، مي بينيم ريشه اصلي انحلال نهادهاي تصميم گيري و تصميم سازي کشور همچون شوراهاي عالي مانند شوراي اقتصاد، پول و اعتبار و... و سازمان مديريت و برنامه ريزي در همين مساله نهفته است.

از سوي ديگر جايگزين اين شوراها مثلاً کميسيون اقتصادي دولت مي شود که رئيس آن فردي است که از تجربه مديريتي و اجرايي کافي برخوردار نيست. مشکلات مديريت در دولت نهم به همين جا ختم نمي شود.

در دولت نهم دستگاه هايي که جنبه هاي نظارتي آنها قوي بود و اشکالات دولت را در درون خود دولت بررسي مي کرد، ناکارا شدند. از جمله بخش مالي دستگاه ها به دليل عدم اختيارات لازم زمينه ساز عدم شفافيت مالي در درون دستگاه ها شد.

مثال ديگر سازمان حسابرسي است که دولت با عزل رئيس باتجربه در امر حسابرسي، زمينه ساز تضعيف نظام حسابرسي شرکت هاي دولتي شد.

رفتارهاي دولت نهم در بعد مديريت همچنين باعث شد سطح اختيارات مديران مناطق و وزرا با وجود شعارهاي اين دولت به شدت کاهش پيدا کند که از جمله اختيارات کميته هاي برنامه ريزي استان و شهرستان که درخصوص توزيع منابع داراي اختياراتي بودند با سفرهاي استاني، ناديده گرفته شد و پروژه ها و طرح هايي به تصويب رسيد که سطح تصميم گيري اين کميته ها صفر بود در حالي که اصل طرح يا پروژه نيازي به طرح در سطوح عالي اجرايي کشور نداشت و به راحتي در سطح منطقه قابل بررسي، مطالعه و تصويب بود.

چنين فرآيندي باعث شد دولت به جاي پرداختن به مسائل کلان کشور درگير مسائل خرد و ريز شهرستاني و منطقه اي شود. از سوي ديگر عمده تصميم گيري ها بدون مطالعه و بررسي هاي قبلي در جلسات محدود و شتابزده اتخاذ مي شد. براي مثال تصويب بيش از 100 مصوبه در دو ساعت از نمونه هاي اين کار است. مشکلات مديريتي در دولت نهم باعث شد نظام تخصيص بودجه ناديده گرفته شود به طوري که مجري کار وظايف نهاد نظارت را برعهده گرفت.

وجود پيش از 200 تخلف بودجه اي در سال 85 و 54 درصد در سال 86، نشان دهند ضعف ساختار نظارت داخلي در دولت است. نکته اساسي آن است که اين به هم ريختگي نظام بودجه ريزي خواسته دولت بود.
در سايه ناديده گرفتن نظام تخصيص بودجه اختيارات دستگاه ها از آنها سلب شد و جابه جايي رديف هاي بودجه به خصوص از عمراني به جاري با وجود شعارهاي دولت به زيان بودجه هاي عمراني تمام شد.

در کنار عوامل بالا، امنيت و ثبات شغلي مديران در سطوح وزرا و مديران ارشد واقعاً با مخاطره همراه بود. اين تغييرات مکرر و ترس از برکناري قدرت برنامه ريزي را از مديران سلب کرد. در مواردي شنيده شد برخي وزرا به خاطر موضع گيري مخالف آنچه در راس هرم دولت مي خواست از کار برکنار شده اند. اين جابه جايي هاي مکرر تنش هاي زيادي در نظام مديريت ايجاد کرد و به تبع آن هزينه و انرژي زيادي را بر دولت و دستگاه ها تحميل کرد. تضعيف شأن مديريت کلان کشور نيز از ديگر انتقاداتي است که بر دولت نهم وارد است. استفاده از جملاتي چون «گذاشتن وزير در لوله آب به جاي آب» يا «پيچاندن گوش استاندار»، طي سفرهاي استاني، شأن وزرا و مديران سطوح عالي اجرايي کشور را زير سوال برد.

دنياي اقتصاد: فضاي كسب و‌كار و انتظار از رييس‌جمهور آينده

«فضاي كسب و‌كار و انتظار از رييس‌جمهور آينده»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمود اسلاميان است كه در آن مي‌خوانيد؛و ضرب‌الله مثلا قريه كانت آمنه مطمئنه ياتيها رزقها رغدا من كل مكان فكفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع و الخوف بما كانوا يصنعون
سوره النحل آيه 112

«و خداوند متعال شهري را مثل زده است كه امن و امان بود (و) روزيش از هر سو فراوان مي‌رسيد، اما (ساكنانش) نعمت‌هاي خدا را ناسپاسي كردند و خدا هم به سزاي آنچه انجام مي‌دادند، طعم گرسنگي و هراس را به مردم چشانيد».

خداوند رحيم در قرآن مجيد تحقق‌آبادي و امنيت را در قالب مثالي بيان مي‌فرمايد كه رزق مردمان آن سرزمين، فراوان از همه بلاد به آنجا مي‌رسيد. پس آنگاه كه به نعمت امنيت و آرامش كفران گرديد، خداوند لباس گرسنگي و ترس كه حاصل عمل آنان بود، بر آنها نازل كرد. تعبير لباس در اين باب حاكي از احاطه فقر و ترس بر جامعه است. رابطه ترس و فقر هم بسيار قابل توجه است. وقتي فقر جامعه را فرا مي‌گيرد، ناهنجاري‌هاي اجتماعي توسعه مي‌يابد و شدت اين ناملايمات باعث ترس مردم از بزهكاري‌ها مي‌شود. از اين آيه برداشت مي‌شود كه لازمه رزق فراوان و آسايش، ايجاد امنيت، ثبات و آرامش در جامعه است. خداوند متعال، لازمه بهبود رفاه مردم را ايجاد فضاي امن و اطمينان بخش در جامعه بيان فرموده‌اند. چيزي كه در فرهنگ توسعه از آن به عنوان فضاي مناسب كسب و كار لحاظ مي‌شود. تاكيد زيباي آيه شريفه 112 سوره نحل دلالت بر مسير سرمايه‌ها به سوي آبادي امن دارد؛ يعني آنجا كه امنيت و اعتماد برقرار مي‌شود، همچون آهن‌ربايي سرمايه‌هاي بلاد را جمع و اين باعث رونق و توسعه رزق مردمان آبادي مي‌شود. امروزه در مباحث اقتصادي جنس سرمايه را از نوع ترس مي‌دانند و استقرار آن را در جايي مي‌دانند كه حريم امني براي آن فراهم شود. اكنون كه در آستانه انتخابات سرنوشت ساز رياست‌جمهوري هستيم، به نظر مي‌رسد بايستي كانديداهاي محترم اصول خود را براي تحكيم اين آيه شريفه در جهت رفاه مردم بيان نمايند.به نظر مي‌رسد ايجاد اين امنيت در حوزه‌هاي زير قابل بحث است:

1 - ايجاد اطمينان و آرامش در حوزه‌هاي داخلي كشور.
مسووليت ايجاد اين فضا متوجه هر آن كسي است كه ميكروفون يا قلمي در دست دارد كه بايد بداند بيان مسائلي كه باعث ترس سرمايه و ناامني شود، حاصلي جز خروج سرمايه و توسعه بيكاري ندارد.مسوولين، نمايندگان محترم، ائمه محترم جمعه و حتي مديران محترم دولتي و خصوصي بايد در بيان مسائل جنبه مثبت و سازنده را مورد عنايت قرار دهند. گاهي، انتقادات نيز باعث ايجاد تصور يك فضاي ناامن مي‌شود؛ در حقيقت بايد به جنبه شكلي موضوع نيز توجه خاصي شود.

2 - ثبات قوانين و مقررات
از نظر ساختاري، تهيه قوانين و مقررات به صورت جامع و كارشناسي و عدم دست‌كاري‌هاي نوبه‌اي، باعث ايجاد يك فضاي مناسب كسب و كار مي‌گردد. اتفاقاتي نظير تعرفه موبايل و تغييرات سينوسي تعرفه‌ها باعث ايجاد ترس و ناامني در بازار كار مي‌شود. البته انعطاف‌پذيري به صورت معقول لازم است، ليكن تغييرات سريع و عميق نشان دهنده كار ضعيف كارشناسي قبلي است. لازمه ثبات مقررات و قوانين به كارگيري حداكثر تدبير و انديشه و تجربيات قبل از نهايي نمودن مقررات و قوانين است.

3 - براي يكبار و براي هميشه ما بايد تكليف خودمان را با موضوعي به نام سرمايه و سرمايه‌گذار روشن كنيم.
اتفاقات اول انقلاب به دليل وابستگي تعدادي از سرمايه‌داران به حكومت قبل طبيعي است، ولي پس از گذشته سه‌دهه از انقلاب به نظر مي‌رسد نوسانات موجود و طرح مسائل شعاري باعث ايجاد فضاي ناامن شود و حسب بيان آيه شريفه زمينه‌ساز توسعه فقر و ترس مي‌شود. فراموش نكنيم اقتصادهاي 100درصد دولتي و سوسياليستي به دليل ناكارآمدي سال‌ها است كه به بوته فراموشي سپرده شده‌اند.
نوسانات مسوولين به‌رغم تاكيدات مقام معظم رهبري در باب تقديس توليد مشروع ثروت باعث بلاتكليفي سرمايه‌گذاري داخلي و خارجي مي‌شود.

4 - اجراي درست اصل 44 مي‌توانست به توسعه و بهبود فضاي كسب و كار در كشور كمك كند.
هر چند اقدامات خوبي از قبيل تصويب و تنفيذ قانون انجام شده است، ولي به علت حضور وسيع شركت‌هاي شبه دولتي، اجراي اصل 44 در عمل با مشكلات ماهيتي مواجه شده است. در كنار عدم دستيابي به بهره‌وري بالا از سرمايه‌هاي ملي، نوعي بي‌اعتمادي به بازار سرمايه و بخش‌خصوصي توسعه يافته است.عدم اطمينان صرفا از طريق تغييرات قوانين و سخنراني‌هاي تند حاصل نمي‌شود، از رهگذر عدم اعتماد به كارآفرينان و مردم نيز مي‌تواند به وجود آيد. در چنين شرايطي كه كارآفرين داخلي مورد وثوق قرار نمي‌گيرد، نمي‌شود به ورود سرمايه‌هاي خارجي اميدوار بود، زيرا آنان به ويترين داخلي در ابتدا توجه مي‌نمايند.اميد است هر كدام از برادران عزيزي كه نيت خدمت به مردم شريف و بزرگوار ايران را دارند و برنده انتخابات خواهند شد، با عنايت به روح و محتواي آيه شريفه، شرايطي را در كشور به وجود آورند كه در كنار استفاده بهينه از سرمايه‌هاي ملي و توسعه سرمايه‌گذاري خارجي در كشور شاهد رشد و توسعه ايران اسلامي باشيم، شرايطي به وجود آيد كه جوانان ايراني با اميد به آينده زندگي كنند، از منابع گسترده كشور در جهت آباداني كشور استفاده شود و با ايجاد فضاي امن و آرامش و اعتماد باعث جذب سرمايه‌هاي جهاني شويم.
 
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200