صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۷۶۸۱۵۰
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۴ - ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ - 30 January 2021

شهروندی مطلوب، حکمرانی مطلوب

طبعاً اگر به واقع افراد، جریانات یا نهادهایی هستند که افزایش پهنای باند یا سرعت اینترنت را به نفع کشور نمی‌دانند، خوب است در مجامع رسمی و به صورت کاملاً علنی و منطقی و مستدل آن را اعلام کنند و با مخالفان به مباحثه و مناظره بنشینند و بود و نبود اینترنت یا شدت و ضعف آن را، از مناظر گوناگون تبدیل به یک گفتمان کنند؛ گفتمانی مبتنی بر ادبیات عملی، دینی و سیاسی و نهایتاً هر نتیجه‌ای که از دل این گفتمان بیرون آمد می‌تواند به صورت یک طرح یا لایحه به رأی گذاشته و تبدیل به قانون شود. بدیهی است همگان موظفند به این قانون تن دهند و دیگر اختلاف و دعوایی نخواهد بود.

در یادداشت سردبیر روزنامه اطلاعات آمده است:‌ «روز چهارشنبه رئیس‌جمهوری در جلسه هیات دولت در واکنش به احضار و بازجویی از وزیر ارتباطات گفت: «پهنای باند کار عظیمی برای کشور است. کسی را برای پهنای باند نباید محاکمه کنند. این کار دستور من بوده است. اگر می‌خواهید محاکمه کنید باید مرا محاکمه کنید.» روحانی همچنین در حساب توییتری‌اش نوشت: «آموزش در فضای مجازی، کسب‌وکارهای الکترونیکی، دسترسی آزاد به اطلاعات و مبارزه با فساد نیازمند پهنای باند کافی است که باید از اقدامات وزیر ارتباطات در این راستا تشکر کنیم.»

البته سخنگوی قوه قضائیه متعاقب آن اعلام کرد که احضار وزیر به خاطر پهنای باند شبکه‌های اجتماعی نبوده است. این سخنگو همچنین از رئیس‌جمهوری خواست که اگر قصد پاسخگویی دارد درباره کاهش ارزش پول و کنترل بازار مرغ و تخم‌مرغ توضیح دهد.

نگارنده هیچ اطلاعی از دلیل اصلی احضار وزیر ارتباطات و این که آیا احضار و استنطاق ایشان به خاطر پهنای باند اینترنت بوده و کسانی احیاناً مخالف افزایش سرعت اینترنت و تبادلات شبکه‌های اجتماعی هستند، ندارد اما با توجه به نزدیک‌شدن زمان انتخابات این گونه مجادلات و به کار بردن این ادبیات در سطح سیاسی، بدون شک شیوه مرضیه‌ای نیست.

طبعاً اگر به واقع افراد، جریانات یا نهادهایی هستند که افزایش پهنای باند یا سرعت اینترنت را به نفع کشور نمی‌دانند، خوب است در مجامع رسمی و به صورت کاملاً علنی و منطقی و مستدل آن را اعلام کنند و با مخالفان به مباحثه و مناظره بنشینند و بود و نبود اینترنت یا شدت و ضعف آن را، از مناظر گوناگون تبدیل به یک گفتمان کنند؛ گفتمانی مبتنی بر ادبیات عملی، دینی و سیاسی و نهایتاً هر نتیجه‌ای که از دل این گفتمان بیرون آمد می‌تواند به صورت یک طرح یا لایحه به رأی گذاشته و تبدیل به قانون شود. بدیهی است همگان موظفند به این قانون تن دهند و دیگر اختلاف و دعوایی نخواهد بود.

طبیعتاً اینترنت مانند هر پدیده دیگری، مضار و منافعی دارد. آنها که مخالف شیوع و بسط اینترنت هستند معتقدند اینترنت می‌تواند فضای اخلاقی جامعه را به هم بریزد، جوانان را به سایت‌های آلوده اعم از سایت‌های غیر اخلاقی یا شرط‌بندی (که بسیار هم رواج یافته و متأسفانه علاقه‌مند هم دارد) رهنمون شود، انواع اخاذی‌ها را از طریق انتشار تصاویر افراد و باج‌خواهی، میسر کند، کلاهبرداری‌های اینترنتی را رواج دهد و … .

موافقان اما معتقدند در عصر امروز زندگی بدون اینترنت نه‌تنها امکان‌پذیر که حتی قابل تصور نیست، سیستم بانکی بدون اینترنت به کلی از کار می‌افتد، همین یک قلم کافی است که اقتصاد را تعطیل کند. نظام آموزشی بر پایه اینترنت است و به‌ویژه در عصر آموزش مجازی، همه زیربنای آموزش را اینترنت شکل می‌دهد. ارتباطات وسیع میان آدم‌ها و نقل و انتقال‌ اسناد و مکاتباتی که پیش از این، هر کدام به یک سفر درون شهری یا بین شهری نیاز داشت، بر پایه اینترنت انجام می‌شود و در کلانشهری چون تهران، بودن اینترنت به تنهایی روزانه از صدها هزار سفر شهری می‌کاهد و به هر حال دانش و اطلاعات و ارتباطات و فرهنگ، بر اینترنت سوار است و حتی روزنامه‌ها دیگر بدون اینترنت نمی‌توانند منتشر شوند.

در حوزه امنیت نیز اوضاع همین گونه است، بی‌نهایت دوربین مداربسته انتظامی و راهور و خصوصی از جرائم خرد تا کلان پیشگیری می‌کند و این دوربین‌ها بر اینترنت سوارند. اگر شهروندی تخلف کند حاکمیت با استفاده از همین دوربین‌ها مشاهده می‌کند و چه بسا اگر مسئولانی تخلف کنند، شهروندان با دوربین‌های شخصی و استفاده از اینترنت با آن مقابله می‌کنند و به هر حال، همین چشم‌ بینای افکار عمومی، جامعه و حاکمیت را از حقوق و وظایف خود در قبال یکدیگر آگاه می‌کند.

البته موضوع فقط تخلف و جرم و بزه نیست. رفتارهای عالی انسانی که می‌تواند مروج اخلاق، تواضع، فروتنی، ساده‌زیستی و مهرورزی باشد نیز در فضای مجازی انعکاس می‌یابد و ترویج می‌شود. مردم، خود به خود دست به قیاس می‌زنند و سره از ناسره باز شناخته می‌شود.

تصور کنید اگر فضای مجازی نبود، شاید آن نماینده‌ای که مغرورانه به صورت یک سرباز وظیفه، به خاطر اعمال قانون و نه بی‌قانونی، سیلی نواخت شاید هیچگاه اعتراف نمی‌کرد. کما این که البته منکر شد اما بعد از انتشار تصاویر، اعتراف کرد. همان‌طوری که اگر فضای مجازی نبود نماینده‌ای که در دوره قبلی مجلس، مأمور انتظامی پارکینگ فرودگاه را کتک زد، اقرار نمی‌کرد و اساساً شهروندان از حقوق خود و رفتار برخی نمایندگان بی‌اطلاع می‌ماندند.

همان‌طور که برخی صاحب‌منصبان، تا وقتی فضای مجازی نبود و میلیون‌ها دوربین در دستان شهروندان نبود، صادقانه نمی‌دانستند که بسیاری از کارهایشان فرا قانون است و اساساً سمت و منصب، فی‌ نفسه اجازه تخلف و طلبکاری به آنها نمی‌دهد و آنها با بقیه شهروندان کاملاً برابرند.

در همین فضای مجازی پارسال فیلمی منتشر شد که نخست‌وزیر کانادا به تنهایی به ایستگاه مترو می‌رود، سوار می‌شود و در فضاهای مترو با شهروندان دست می‌دهد و معانقه می‌کند و عکس یادگاری می‌گیرد. یا فیلم دیگری که نخست‌وزیر یک کشور ثروتمند اروپایی دارای حق وتو، وارد یک بقالی ایرانی می‌شود و خرید می‌کند و بقال هم او را با نام کوچک خطاب می‌کند بعد هم می‌آید بیرون و دوچرخه‌اش را که به تیر برق قفل کرده، باز می‌کند و سوار می‌شود و می‌رود… البته که ممکن است همان کشورها در صحنه سیاسی هزار ظلم و جفا به کشورهای دیگر روا دارند، اما آن قدر هشیار هستند که بر صورت شهروندان خود سیلی نزنند…

به هر حال، آن گروه دوم که معتقدند منافع اینترنت از مضارش بیشتر است، این نوع کارکرد اینترنت و فضای مجازی را نیز باعث افزایش آگاهی افراد جامعه و نهایتاً افزایش کیفیت زندگی و دستیابی به موقعیت شهروندی مطلوب و حکمرانی مطلوب می‌دانند.»

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200