صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۷۸۵۰۲
تاریخ انتشار: ۲۱:۵۲ - ۲۹ تير ۱۳۸۸ - 20 July 2009

از 22 خرداد تا سفر تابستانی من

یادداشت رسیده

یکی از کاربران عصرایران با ارسال این یادداشت برایمان نوشته است:

با سلام
من یکی از خوانندگان همیشگی سایت عصرایران هستم و خیلی دوست داشتم اولین مطلبی که برای شما می فرستم ، مقاله ای درباره اولویت های مهم دولت دهم به ریاست جمهوری میرحسین موسوی باشد اما نتیجه ، به گونه ای دیگر رقم خورد که می دانیم و می دانید.
مقاله ای که برایتان می فرستم ، نتیجه سفری است که در تیر ماه امسال به شمال ، شمال غرب و غرب کشور داشتم.
این مطلب را برای شما می فرستم زیرا در طول دو سالی که با سایت عصرایران همراهم ، به نسبت بقیه رسانه ها ، شما را با انصاف تر و بی طرف تر (نه به طور کامل)یافتم.

با تشکر فراوان

علیرضا پوریا

***

در روز 22 خرداد ، وقتی در یکی از شعبه های رأی گیری در خیابان ولی عصر تهران به چشم خود می دیدم  اکثریت کسانی که در آن صندوق رأی می دهند ، انتخابشان مهندس میرحسین موسوی است ، از خوشحالی دوست داشتم بال دربیاورم... رأیم را که دادم ، مطمئن بودم که مهم ترین خبر فردا ، اعلام پیروزی موسوی است به ویژه آن که وقتی از چند نفر از دوستان و اقوام نیز
سؤال کردم ، آنها هم تایید می کردند که در صندوق هایی که رأی داده اند ، اکثریت با کاندیدای ما بوده است.

اما صبح روز شنبه ، برای من و بسیاری دیگر ، با یک شوک عجیب و غیرقابل باور آغاز شد زیرا اخباری که وزارت کشور اعلام می کرد ، حاکی از پیروزی کسی بود که هرگز دوست نداشتم برای چهار سال دیگر رئیس جمهور کشورم باشد.

صحنه های دیروز صندوقی که در آن رأی دادم ، جلوی چشمم رژه می رفت و به خصوص سخنان مرد میانسالی که بعد از 20 سال بار دیگر در انتخابات شرکت کرده بود و با چه حرارتی از ناگواری های چهار سال گذشته و این که آمده است تا احمدی نژاد نباشد ، سخن می گفت.

به یاد می آوردم روزهای منتهی به انتخابات را که چه شور و حرارتی در خیابان های تهران حاکم بود و طرفداران میرحسین موسوی چه اکثریت قابل توجهی داشتند... .

با این افکار به محل کارم رسیدم و در آنجا دیدم تقریباً همه همکارانم نیز چنین حال و روزی دارند. با بسیاری از آنان متفق القول بودیم که در انتخابات تقلب شده است و الا این 20 درصدی که در انتخابات قبلی شرکت نکرده بودند ، این بارنیامده بودند که به احمدی نژاد رای دهند بلکه آنها که آرای خاموش نام گرفته اند ، از سیاست های دولت نهم به ستوه آمده بودند و از این رو ، بر
خلاف روش سالیان گذشته شان ، این بار در انتخابات حاضر شده بودند تا با رای به رقیبان احمدی نژاد ، نگذارند یک جهار سال سخت دیگر بر کشور تحمیل شود.

این چنین شد که اعتراضات من و بسیاری دیگر  چون من آغاز شد( بی آن که پولی از بیگانگان برای اعتراضات مان - که بعضی ها آن را آشوب نامیدند- گرفته باشیم و بی آن که برای انقلاب مخملی ، در خارج آموزش دیده باشیم و ... !) ما فقط یک باور داشتیم و آن این که رأیمان را دزدیده اند و برایمان سخت و غیر قابل تحمل بود که آرام بنشینیم و انتصاب کسی را ببینیم که ما انتخابش نکرده بودیم... .

*** 
اوایل تیر ماه ، بنا به برنامه هر ساله ام ، به همراه خانواده ام ، سفر تابستانی ام را آغاز کردم . احساس می کردم بعد از شوک انتخابات خرداد ماه و حوادث بعداز آن ، واقعاً نیاز به یک سفر دارم. با این حال ، در طول این سفر 17 روزه نیز حال و هوا و فکر انتخابات دست از سرم بر نمی داشت و به همین دلیل از همان ابتدا ، تصمیم گرفتم بی واسطه ، بررسی کنم و ببینم آیا در خارج از تهران نیز موسوی بیشترین رأی را داشته است یا این که آن طور که در شنیده بودم ، احمدی نژاد گزینه اول بسیاری از شهرستان نشینان بوده است.

نتایجی در این سفر به دست آوردم ، برای من تلخ و غیرقابل باور بود. انتظار داشتم بعد از سفر ، وقتی به تهران بازگشتم ، هنگام صحبت از انتخابات ، با قاطعیت و قدرت ، بگویم:"این که می گویند در استان های دیگر واقعا احمدی نژاد رای بیشتری داشته ، دروغ است ، من خودم در خیلی از شهرها و روستاها ، بررسی کردم و دیدم که آنها هم به موسوی رای داده اند" و بعد هم به نتیجه ای که قبلا رسیده بودم بپردازم:" تقلب شده ، رایمان را خورده اند و یک لیوان آب هم رویش."

اما وقتی در مغازه ها ، رستوران  ها، پارک ها، بازارچه های محلی ، روستاها و در تمام طول مسیر پرس و جو کردم و حتی در مواردی ساعت ها با مردم به گفت و گو نشستم ، دریافتم که رای بیشتر آنها با رای ما در تهران ، متفاوت بوده است ؛ اعتراف می کنم که اکثر آنان به احمدی نژاد رأی داده بودند ؛ این ، تلخ ترین قسمت سفر من بود.

البته بعدها ، به خودم این گونه تسلی دادم که درست است که کاندیدای مورد علاقه من برنده نشده ، ولی خوشحال باش که دموکراسی شکست نخورده و کسی به عنوان برنده اعلام شده که واقعاً رای بیشتری آورده است.

من در این سفر ، سعی کردم تعصبات را کنار بگذارم و فارغ از القائات رسانه های دولتی و ضددولتی ، فقط آنچه را خودم می بینم ، ملاک قضاوتم قرار دهم واز این منظر ، نتیجه نهایی که گرفتم این بود که در اکثر شهرستان ها و روستاها ، اکثر مردم به احمدی نژاد رای داده اند و او متاسفانه رای بیشتری آورده است.

قید متاسفانه را از این رو آوردم که به عنوان یک شهروند ایرانی ، بر این باورم که اگر موسوی یا حتی کروبی و رضایی رای می آوردند ، حتما برای کشورم بهتر بود ولی به هر حال ، پذیرش رای اکثریت ، لازمه همان دموکراسی است که سنگش را به سینه می زنیم.

البته من معتقدم احمدی نژاد برای کسب آرای مردم ، شگردهای خاصی را به کار بست مانند این که سهام عدالت را در آستانه انتخابات توزیع کرد و یا این که صدا و سیما (که بهتر است رسانه میلی خوانده شود و نه ملی) از این تریبون عمومی ، بیشترین حمایت ها را از احمدی نژاد کرد و عملاً به بازوی تبلیغاتی اش  تبدیل شد و موارد متعدد دیگر ولی به هر حال ، اسم احمدی نژاد
، بیش از اسم بقیه نامزدها بر برگه های رأی نوشته شد.

در این سفر ، همچنین یک نکته جالب توجه برای من به اثبات رسید و آن این که آرای خاموشی که ما ، آنها را امید خود برای پیروزی کاندیدای اصلاح طلب می دانستیم ، فقط آنهایی نبودند که انتظارشان را داشتیم.

من در این سفر ، کشاورزی را دیدم که با پسرش در کنار جاده ، میوه های باغش را می فروخت. او در آنجا ، سایه بانی به پا کرده بود و حوضی و این ، فضای مناسبی بود که دقایقی ، در کنارش خستگی رانندگی طولانی را از تن بدر کنم و سر صحبت با او را باز نمایم.
می گفت که تا حالا رأی نداده بود اما وقتی دید که احمدی نژاد به شهرستان شان رفت و "به داد ما فقیر فقرا رسید نه دزدا "(این عین عبارتش بود) و وقتی مناظره های تلویزیونی را دید ، از او خوشش آمد و برای اولین در انتخابات شرکت کرد و به احمدی نژاد رأی داد و به خانواده اش هم گفت

که به او رأی بدهند... و بعد هم برای این که حرفش را باور کنم تعارف زد که "اگه ناهار رو منزل تشریف بیاورید ، سجلی ام را نشانتان میدهم که تا حالا مهر انتخابات توش نخورده بود."
آن مرد نیز جزو جمعیت خاموش بود که این بار آمد ولی به نفع احمدی نژاد و لابد همانند او بسیار بوده اند.

نکته دیگری که در این سفر برایم به صورت عینی ثابت شد این بود که برخلاف قشر نخبه و اهل مطالعه جامعه ( که اهالی اینترنت بخش مهمی از این بخش هستند) عامه مردم ، اساساً وارد مباحثی که برای ما اهمیت حیاتی دارد ، نمی شوند ؛ مثلا ما در ماه های اخیر به ویژه در فضای اینترنت و وبلاگ هایمان و در سایت هایی مانند بالاترین ، چقدر درباره اشتباه احمدی نژاد
درباره انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی و نیز اختلاف نظر کارشناسان و دولت بر سر منحل کردن شوراهایی مانند شورای پول و اعتبار سخن گفتیم؟ یا تا چه اندازه به گزارش دیوان محاسبات درباره یک میلیارد گم شده حرف زدیم؟ یا در خصوص تغییرات کابینه و تبعات مدیریتی این اقدام چقدر نقد کردیم ؟ یا چقدر از افشاگری های دانش جعفری ذوق زده شدیم؟ یا درباره ادبیات
رئیس جمهور درباره مسائل بین المللی تا چه اندازه مطلب نوشتیم و خواندیم ؟ یا درخصوص اطرافیان و حامیانش مانند فاطمه رجبی و انصار حزب الله و ...  چقدر بحث کردیم و نظایر این ها .
 اما وقتی بین عامه مردم می رویم ، می بینیم که بسیاری از آنها اساساً از این بحث ها خبری ندارند چه رسد به این که وارد نقد محتوایی این مسائل شوند و بر اساس آن مثلا به این نتیجه برسند که احمدی نژاد گزینه خوبی برای ریاست جمهوری نیست و نهایتاً به رقیبش رأی بدهند.

آن چه من دیدم این بود که خیلی از کسانی که به احمدی نژاد رأی داده بودند ، در حد کلیات می گفتند که او آدم خوبی است ، دزد نیست ، در مقابل آمریکا خوب ایستاد و دیدی چه طوری پته فلانی ها را ریخت روی آب و مسائلی مانند اینها .

من البته ، به این دیدگاه ها نقد دارم و انتخاب برخاسته از این نوع نگاه را انتخاب مناسبی نمی دانم ولی چه بخواهبم و چه

نخواهیم ، احمدی نژاد در چنین محیطی واقعاً رأی آورده است و ما نباید برای قضاوت درباره نتیجه انتخابات ، فقط به محیط خودمان اعم از محیط واقعی و مجازی(در اینترنت) بسنده کنیم.
نمی شود وقتی مردم در دوم خرداد به خاتمی رای دادند ، برایشان دست بزنیم و هورا بکشیم ولی وقتی همان مردم به فردی مانند احمدی نژاد رای دادند ، زیر بار نرویم.

البته این واقعیت تلخ ، به معنای آن نیست که ما ، از مطالبات اصلاح طلبانه مان دست برداریم بلکه توجه به واقعیت های جاری در بطن جامعه ( و نه فقط در تهران) نشان می دهد که جریان اصلاح طلبی به جای این که در دور باطل نتیجه این انتخابات انرژی خود را  هدر بدهد، نیاز به تحرک و برنامه ریزی بیشتری دارد تا پیام خود را از دایره نخبگان و خواص و اهل مطالعه ، به بدنه جامعه حتی تا دورترین روستاها نیز برساند چه آن که در دموکراسی، رأی یک استاد فرهیخته دانشگاه ، با رأی یک فرد بی سواد هیچ تفاوتی در شمارش ندارد.

انتخابات امسال ، مرا دوبار شگفت زده کرد ، بار اول اعلام نتایجش و بار دوم ، بعد از آن که به این سفر 17 روزه رفتم.

 

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۷:۰۸ - ۱۳۸۸/۰۵/۰۳
بسیار خوب ولی اگر تقلبی در کار نبوده چرا باز شماری ارا با استقبال روبرو نشد؟ آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟
اصلآ فرمایش شما کاملآ درست چرا باید با قوه قهریه و ناسزا گویی با کسانی که شک دارند برخورد شود؟
مگر همینها مردم شریف حماسه ساز و پشتوانه انقلاب نبودند ؟ چرا باید حق اعتراض مردم از بین برود؟
چرا یکبار دیگر به گونه ای که شائبه تقلب در آن نباشد انتخابات تجدید نمی شود تا همه قانع و راضی شوند ؟ آیا وحدت مردم و آبروی جمهوری اسلامی اینقدر نمی ارزد که به خاطرش یکبار دیگر به پای صندوق برویم؟
اگر یکبار دیگر همین نتیجه حاصل شود مثل ابراهیم که از میان اتش سالم و سرفراز بیرون آمد و همگی سر تعظیم بر او فرود اوردند، همه ملت با قلبی استوار و ارام پشتیبان دولت خواهند بود.
ناشناس
۱۳:۵۰ - ۱۳۸۸/۰۵/۰۳
بزگترین اشتباه اصلاح طلبها این است که به جای اینکه خیلی محترمانه شکست را بپذیرند وخود را آماده برای انتخاب بعدی بکنند با این مخالفت خود همراهی کسانی امثال من را که در این انتخابات تحت تاثیر جو قرار گرفته وبه کاندیدای مورد نظر آنها رای دادم را از دست بدهند!!!!
ناشناس
۰۳:۰۸ - ۱۳۸۸/۰۵/۰۲
البته این دوستمون که مسافرت هفده روزه نویسنده رو زیر سوال میبرن کاملا مشخصه که از چه دست آدمهایی هستند.
از اون دسته آدمها که اگر حقیقت رو از روی قرآن هم براشون بخونی باز میگن که دروغه و از کجا معلوم که این اصلا قرآن باشه؟
وقتی که مسافرت نویسنده رو زیر سوال میبری دیگه غلط میکنی راجع به اصل مطلب بحث میکنی!
هر وقت دست از ادعاهای بی اساس و بی محتوا و ابکی دست برداشتی و بر مبنای دلایل محکم و درست حسابی قضاوت کردی میتونی نتیجه درست بگیری.
تویی که فکر میکنی مردم نمیفهمن و همین طور دهنت رو باز میکنی و اراجیف میگی، مطمئن باش اکثریت همین خوانندگان این سایت هم به نوشته های با تمسخر تو میخندن!
اتفاقا دلیل جهل تو همینه که فقط به خودت و خانواده خودت و دوستای خودت و دایی مادرت نگاه میکنی، نرفتی تو شهرهای دیگه و اجتماعات دیگه تا ببینی که کی به کیه؟
اصلا چشمات رو ببند و فکر کن از نظر هیچ کس خبر نداری که کی به کی رای داده. به نظرت مردم دلایل بیشتری برای رای دادن به احمدی نژاد داشتن یا به موسوی؟
چه چیزی از موسوی دیده بودن که باید بهش رای میدادن؟ واقعا چرا مردمی که تا قبل از انتخابات اسم موسوی رو هم نشنیده بودن چه برسه که دیده باشنش باید به موسوی رای میدادن؟
ناشناس
۱۸:۱۳ - ۱۳۸۸/۰۵/۰۱
من با نظر اقای پوریا کاملا موافقم چون خودم بچه شهرستانی ام و بدون هیچ گرایش و به دلیل اینکه کارم مرتبط با اینترنت است اکثر روندهای انتخاباتی را از ثبت نام کاندید ها تا الان دنبال کردم کلا نظر مردم عادی با سیاسیون و نخبه ها؟؟!! فرق داره و احمدی نژاد هم توشهر ما و هم توشهرهای اطرافمون واقعا رای اورد.
ناشناس
۱۶:۵۱ - ۱۳۸۸/۰۵/۰۱
نوشتيد "من در این سفر ، کشاورزی را دیدم که با پسرش در کنار جاده ، میوه های باغش را می فروخت. او در آنجا ، سایه بانی به پا کرده بود و.." و بعد اشاره كرديد كه اين آقا تا به حال راي نداده بود و به آقاي احمدي راي داده است. به نظر بنده مشاركت روستاييان هميشه بالاي 85 درصد بوده است و فرض كنيد تعدادي هم مثل اين آقا بوده اند كه براي اولين بار آمده بودند راي بدهند. از آن طرف هم حساب كنيد كه مشاركت متوسط مردم در انتخابات در بهترين حالت 60% بوده است. به عبارتي از اين 25 درصدي كه اضافه آمده بودند خيل عظيمشان جهت اين بود كه به تفكر آقاي احمدي "نه" بگويند. وگرنه روستاييان كه معمولا مشاركت بالايي دارند و اين 25% عمدتا شهري بوده اند.
ناشناس
۱۶:۳۰ - ۱۳۸۸/۰۴/۳۱
این حرفها فقط برای گمراه کردن اذهان عمومی است وبس . من خودم شهرستانی هستم بسیار بیشتر از نصف مردم اینجا به موسوی رای دادن همانطور که در پای صندوق های رای تهران بوده . در زمان رای گیری من در شمال بودم وبرای رسیدن به آنجا از چند استان عبور کردم همه جا شور موسوی بود! گول این چرت وپرت هارا نخورید فقط برای اغفال مردم است و بس...!
ناشناس
۱۵:۱۷ - ۱۳۸۸/۰۴/۳۰
اين هم از اون دروغها بود شايد روستاييان تا حدي به احمدي نژاد راي داده باشند. ولي من به اين دوست عزيز مي گويم اولا مسافرت 17 روزه خودش جاي سوال دارد آن هم در ايران. مسئله بعد اينکه اگر نمي داني بدان مردم تهران عموما اصالت شهرستاني دارند و بستگان آنها در شهرستان هستند وقتي مي گويند اکثريت به موسوي راي داده اند مطمئن باش بستگان شهرستاني خود را در نظر مي گيرند. دايي مادر من يک روستايي است که در روستاي آنها فقط چند خانوار به احمدي نژاد راي داده بودند. در ضمن اگر راست مي گويند چرا در همه جا احمدي نژاد به يک نسبت راي آورده 30 ميليون تعرفه اي که راي روي آنها نوشته نشده کجا هستند. چرا راي ها تا نخورده هستند چرا پس به مردم حمله مي کنند. چرا در لرستان راي ها 100 تا 100 تا هست چرا يزد که استان مسافر رويي آن هم در خرداد نيست بيشتر از واجدين شرکت کرده اند. چرا گروه ناظر همه بايد از طرفداراي اصولگرا باشند و چرا...... آقايي که فکر کردي مردم احمق هستند که حرفهاي تو رو باور کنند بهت مي گم اين مردم مي فهمن توداري دروغ مي گي و اين حرفا رو براي چي مي زني. مسافرت 17 روزه!!!!!!!!!!
تازه همين تهراني که تو مي گي هم که اونا گفتن فقط 300 هزارتا موسوي بيشتر آورده.
ناشناس
۱۵:۰۸ - ۱۳۸۸/۰۴/۳۰
دوست و هم راي عزيز واقع بين باشيد. يكي از دوستان من نماينده آقاي موسوي پاي يكي از صندوقها بود. خود ايشون مي گفت كه راي احمدي نژاد در اون صندوق پنج برابر راي آقاي موسوي بوده است بدون اين كه تقلبي شده باشد. چرا ما حاميان موسوي نمي خواهيم واقعيت را قبول كنيم. احمدي نژاد راي آورد و تقلبي هم نشد.اينكه مملكت و آرامش زندگي و كسب و كار خودمون و مردم را بهم بزنيم درست نيست.در ضمن آقاي موسوي بزرگترين خيانت را به حاميان خودش كرد زيرا اگر اين بساط را بپا نمي كرد دوره بعد حتمآ رئيس جمهور مي شد و خواسته هاي حاميان خود را بر آورده مي كرد. ولي اكنون من ميبينم كه نيمي از اونهايي كه به ايشون راي دادند پشيمون هستند. اگر دوره بعد بر فرض خوش خيالي ، آقاي موسوي نيز تاييد گردد مطمئن باشيد حتي 10ميليون هم راي نمي آورد.
ناشناس
۰۹:۳۰ - ۱۳۸۸/۰۴/۳۰
ترس ما بيم بلا بود
حال ازچه ترسيم كه در عين بلائيم
ناشناس
۰۹:۱۱ - ۱۳۸۸/۰۴/۳۰
خدا خيرت بده مرد كه اقلا خودت رفتي توي مردم و ديدي كه نظر آن ها چيست. اي كاش همه مثل تو باشند و واقعيات رو ببينند.
ناشناس
۰۷:۵۵ - ۱۳۸۸/۰۴/۳۰
سلام دوست عزيز،آنچنان با يقين صحبت كرده ايد كه گويا تمام راي مردم تهران مزبوط به آقاي موسوي و راي شهرستانها به احمدي ن‍ژاد تعلق داشته است .بر اساس چه مستنداتي اين حرف را بيان ميكنيد. مگر شما با تمام مردم شهرستانها صحبت كرديد؟ قطعا خير دوست گرامي نظر شما نه درباره آراء تهران ونه شهرستانها درست نميباشد.لذا منبعد اين همه به خودتان زحمت ندهيد و آمارهايي كه از ذهنتان تراوش كرده است ارائه ندهيد. علي
ناشناس
۰۳:۱۹ - ۱۳۸۸/۰۴/۳۰
to ghalat kardi drooghgoo, age mitooni esme shahrha ra begoo age ham doost dari biya ta ba ham berim ta dorooghat ra sapet konam.
in ham emaile man: rogha82@yahoo.com
تعداد کاراکترهای مجاز:1200