صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۰۶۲۰۹
تعداد نظرات: ۲۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۵ - ۱۲ مهر ۱۴۰۰ - 04 October 2021
یک چهره - یک کتاب

حمید جبلی؛ پسر بچۀ 60 ساله

این یادداشت کوتاه تنها به قصد معرفی کتاب است نه بررسی کارنامۀ هنرمند محبوب ایرانی. خواندن این مجموعه داستان‌ها برای متولدین و بالیدگان دهه های 40 و 50 جذاب‌تر است و خاطرات خودشان را هم تازه می‌کند.

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- انتشار کتاب «خاطرات پسر‌بچۀ شصت‌ساله» به قلم حمید جبلی – بازیگر و هنرمند همه فن حریف ایرانی- که نام و هنرنمایی‌های او با خاطرات چند نسل پیوند خورده و بی‌سر و صدا در این شهر بی‌در و پیکر آرام و زلال زندگی و نقش آفرینی می‌کند بهانه‌ای است تا دربارۀ او بنویسیم و این کتاب را معرفی کنیم.

  کتاب، حاوی مجموعه داستان های کوتاهی از اوست دربارۀ ماجراهای شیرین دوران کودکی - از پیش از تولد تا دوران دبستان – و همین «پیش از تولد» نشان می دهد چه نگاه متفاوتی دارد و این که فعلا تا دبستان رسیده و عنوان کتاب هم «پسر‌بچۀ شصت ساله» است یعنی کودکی او ادامه دارد و این تازه جلد اول است و قرار است ادامه داشته باشد و زودتر باید بجنبد چون عنوان کتاب 60 ساله است و زمان در شتاب. مگر این که بالای 60 سال را به حساب کودکی نگذارد یا منظور این باشد که تا 60 سالگی را دربر می‌گیرد.

   حمید خان جبلی البته حالا 63 ساله شده (زادهٔ ۱۳۳۷ در تهران است) و در معرفی او جز بازیگری تئاتر، تلویزیون و سینما و کارگردانی و صداپیشگی می‌توان به تدریس و فیلم‌نامه‌نویسی هم اشاره کرد و همان طور که حدس می‌زنید جبلی هم یکی دیگر از محصولات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دهۀ 50 خورشیدی است.

   نوجوانی 14 ساله بود که فعالیت خود را در سال ۱۳۵۱ در کانون شروع کرد و در سال ۱۳۵۷ نیز در تئاتر مشغول به کار شد. فعالیت در تلویزیون ایران را از اوایل دهه 60 با بازی در مجموعه تلویزیونی «محلۀ بر‌و بیا» آغاز کرد اما مهم‌ترین وجه اشتهار عمومی او خلق شخصیت «کلاه قرمزی» به همراه «ایرج طهماسب» و صحبت به‌جای شخصیت‌های عروسکی کلاه‌قرمزی و پسرخاله بوده که همچنان ادامه یافته است.


   به جز حسین پناهی دیگر بازیگران محلۀ بروبیا یا محلۀ بهداشت به مرور زمان ترجیح دادند عرصه های دیگر را هم بیازمایند اما جبلی کوشید همان روحیه را حفظ کند و بهترین توصیف دربارۀ او همین «پسر بچۀ 60 ساله» است که حالا البته «63 ساله» شده چون کودک درون خود را زنده و شاداب نگاه داشته است.

   این یادداشت کوتاه البته به قصد معرفی کتاب است نه بررسی کارنامۀ هنرمند محبوب ایرانی. این مجموعه داستان را نشر پریان منتشر کرده و خواندن آن برای متولدین و بالیدگان دهه‌های 40 و 50 خاطرات خودشان را هم تازه می‌کند.

   حمید جبلی در مقدمۀ کتاب می نویسد: «شاید نتوانسته باشم چنان که باید غم‌ها و شادی‌های آن دوران را بیان کنم اما غصۀ خراب شدن ماشین قرمز اسباب‌بازی‌ام از ناراحتی امروزم برای یک ماشین واقعی بیشتر بود و شادی‌ام از یک‌ریالی‌هایی که جیبم را قلمبه می‌کرد خیلی بیش از حساب بانکی امروز بود.»

   امیدواریم حساب بانکی او پر‌پول و پر‌صفر باشد تا بتوان عمق شادی دوران کودکی او را بیشتر حس کرد اما این اشاره هم خالی از لطف نیست که حمید جبلی چه در بازی و چه در نوشته ها اندوه فلسفی و حزن معمول اهل فکر را در متن نمی‌ریزد و از این نظر با حسین پناهی کاملا متفاوت است که بازیگری برای او امری جدی نبود و بیشتر شاعر و اندیشه‌ورز بود. جبلی اما به معنی واقعی کلمه بازیگر است و بازیگری برای او عین زندگی است منتها نمی‌خواهد بر کودکی‌های خود نقطۀ پایان بگذارد و از این دوران خارج نمی‌شود و این را احتمالا در جلدهای بعدی بیشتر درخواهیم یافت:

  «‌خواستگاری عمو مثل عید بود. خوراکی زیاد بود. همه لباس نو پوشیده بودند. یک میوه شبیه خیار دیدم ولی زرد. هر چه به مادرم اشاره کردم که بردارم او ابرو بالا می‌انداخت. آخر سر خود صاحب‌خانه آن میوه را برداشت و به جای آن که مثل خیار پوست بکند پوست آن را پایین‌کشید و با دست، کنده شد. گفت: بفرمایید. موز میل کنید. موز را گرفتم. مادرم چشم‌غرّه رفت. یک گاز زدم. مثل خیار نمک نمی‌خواست. خوش‌مزه بود. صاحب خانه به آقا‌بزرگ نگاه کرد و آقا‌بزرگ هم به تک‌تک آدم‌ها گفت: مبارک است! همه دست زدند و خانم صاحب‌خانه برخاست و شیرینی تعارف کرد و من پیش خودم گفتم این موز چقدر مهم است که می‌گویند مبارک باشد!»

   بخش های نقل کردنی فراوان است اما قرار نیست نقل کنیم. قرار است بخرید. قیمت آن هم خیلی‌خیلی کمتر از سی دی های 200 تا 500 هزار تومانی کنسول های بازی یا «پی اس فور/ فایو»‌هایی است که بچه های امروزین را سرگرم کرده است. اصلا مگر قرار است برای بچه ها بخرید که مقایسه کردم؟ پیش تر نوشتم که برای دهه 40 و پنجاهی ها جذاب تر است چه کودکان 50 و چند ساله باشند چه نه!

  راستی بهتر نیست بعد از باز شدن مدارس (در نیمۀ آبان و در صورت اتمام واکسیناسیون با واکسن‌های وارداتی) به جای این که در درس انشا به بچه‌ها یاد بدهند که هر انشایی یک مقدمه دارد یک بدنه و یک نتیجه و به جای پرورش خلاقیت بچه‌ها مدام همین را بپرسند و نمره بدهند و ببینند بچه چند تا ویرگول گذاشته یا نگذاشته و نمره بدهند یا کم‌کنند همین کتاب را بدهند دست بچه‌ها تا بخوانند و بدانند نوشتن و پاکیزه نوشتن چگونه ممکن است؟

   با یک تیر چند نشان است: هم بچه‌ها را با خالق یک شخصیت عروسکی محبوب آشناتر کرده‌اند، هم کتاب دست‌شان داده اند و هم پارسی‌نویسی را یاد گرفته‌اند. دست‌آخر البته می‌توانند به نوشته‌های جبلی نمره بدهند و ببینند مقدمه و بدنه و نتیجه دارد یا نه!

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۲۲
در انتظار بررسی: ۲۱
غیر قابل انتشار: ۰
زهرا
۱۶:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۳
منم خیلی ایشونو دوست داشتم و چهارسالم بوده برنامه محله بهداشت شعراشونو حفظ میکردم بعدا برا دخترم که مسواک بزنه میخوندم بدون آهنگ مسواک نمیزد
شیرینی های خوشمزه دهنارو آب میندازه اما اینم یادت باشه خوردن داره اندازه.... صبح و ظهر و قبل از خواب مسواک بزن مسواک تادهان تو گردد خوشبو و تمیز پاک
جمشید سرورامینی
۱۴:۰۲ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۳
من دو صحنه فراموش نشدنی از این هنرپیشه همیشه در خاطرم خواهد ماند یکی در یک فیلم که در نقش یک نازی متعصب که ادعا می کرد هیتلر ایرانی است ...و دیگری در صحنه ای از فیلم مردی که موش شد در نقش رئیس کانگسترها که به اکبر عبدی می گوید در ماشین را برایش باز کند و اکبر عبدی با او برخورد خنده داری می کند.
ابوالفضل
۰۵:۵۴ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۳
حمید جبلی چه در بازی و چه در نوشته ها اندوه فلسفی و حزن معمول اهل فکر را در متن نمی‌ریزد و از این نظر با حسین پناهی کاملا متفاوت است که بازیگری برای او امری جدی نبود و بیشتر شاعر و اندیشه‌ورز بود. جبلی اما به معنی واقعی کلمه بازیگر است و بازیگری برای او عین زندگی است
منوچهر
۲۳:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
حمید خان دوست داریم و کلی باهات خاطره داریم حتما کتابت رو می خرم
صدرا
۱۹:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
سلبرتی واقعی یکیش همین حمید آقا جبلی
سپیده سامانی
۱۸:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
پدر ایشان هم روزنامه نگار خوبی بودند .
ناشناس
۱۷:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دهۀ 50 خورشیدی همان راهی را می رفت که شرکت ها و کارخانه های دهه پنجاه می پیمودند ولی عاقبت کانون هم شد مانند همان کارخانه ها ،
امیر
۱۵:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
با جناب جبلی هم محل هستیم . پدر ایشان اکثر روزها آرام و با طمانینه می آیند نان تازه می خرند و برمیگردند. روزی همسایه ای نانی گرفت که برایش ببرد گفت اجازه بدهید خودش همان یکی هرروز را بگیرد .الان بزرگترین تفریحش همین است.
ناشناس
۱۴:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
جناب خدیر
ای کاش این متن خوب و خواندنی با این چند جمله نهایی در مذمت اصول نگارش ختم نمی شد.
پیشنهاد شما خیلی خوب است ولی با سخت گیری آموزگار انشا در آموزش اصول درست نویسی وآیین نگارش هیچ منافاتی ندارد.
سال هاست این مورد به قدر کافی مورد بی توجهی قرار گرفته است.
به همین علت ؛ شما در آثاری که این سال ها منتشر می شود از نثر فاخر و پیراسته ی زرین کوب و محجوب و موحد و نفیسی و فروغی و... ردپایی نمی بینید.
عصر ایران پاسخ نویسنده: ممنون. منظور این بود که تنها به فرم و علامت‌گذاری بسنده نشود. خود البته به فرم بسیار بها می‌دهم اما دربارۀ کودکان و نوجوانان باید اجازه داد چشمه های خلاقیت شان بجوشد و بعد برای آنها قالب تعریف کرد.
ناشناس
۱۴:۰۸ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
عیدنوروز سال 1401 آیا کلاه قرمزی جدید می آید یانه ؟
ناشناس
۱۴:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
آقای ایرج طهماسب و حمیدجبلی یک زوج هنری بسیار عالی :)
پیمان کوثری
۱۳:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
این مرد حرف نداره، البته کل گروهشون بینظیر بود، چه خاطرات خوشی داشتیم باهاشون
هادی
۱۳:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
حیف جبلی که شما مطلب براش بذاری!
عصر ایران دوست عزیز! بهتر نیست به جای توقف بر نام نویسنده دربارۀ محتوا نظر دهید؟
پاسخ ها
هادی
| |
۱۶:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
سوال 1: اگر متن نظر، تمجید و تعریف از نویسنده بود - چیزی که بارها و به‌راحتی، منتشر می‌شود - هم همین پاسخ رو مرقوم می‌کردید؟!
سوال 2: آیا همین پاسخ رو منتشر می‌کنید؟!
نکته 1: برید و به کارهاتون خوب فکر کنید!
نکته 2: سیه‌روی شود هر که در او غش باشد.
ناشناس
| |
۱۱:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۳
منفی هات رو بشمر
ناشناس
۱۳:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
دست تون درد نکنه. زنگ زدم افرابوک سفارش دادم. قابل توجه مخاطبی که پرسیده بود چه جوری تهیه کنه. afrabook
تلفن شون هم 22015757
عصر ایران لطفا برندارید تلفن رو. تبلیغ نیست. ملت کتاب بخونند خوبه
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۴:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
ممنون
ناشناس
۱۱:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
افسوس که افسانه سرایان همه خفتن
فریبرز
۱۱:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
کن که متولد سال 33 هستم هم باهاش خاطره دارم . البته ایشون به همراه اکبر عبدی و سایر بازیگران محله بهداشت اوج کارشون جمعه ها در تفریحگاه کلک چال بصورت افتخاری بود
ناشناس
۱۰:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
ممنون بابت این معرفی لطفا بفرمایید ناشر کتاب کیست و از کجا میتوان اینترنتی خرید کرد
عصر ایران

به نام ناشر در متن اشاره شده: نشر پریان

ایران زیبا
۱۰:۱۰ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۲
عاااااشقشم همین طور عاشق ایرج طهماسب دوست داشتنی
خاطرات خوش بچگیمونو این دو بزرگدار ساختن تنشون سلامت دلشون شاد، همیشه خدا بخندن و بخندونن
کاش پینان جبلی ریس صدا و سیما یه فکری به حال کلاه قرمزی بکنه دوباره کلاه قرنزی بسازن که واقعا دلم تنگ شده
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۰:۰۸ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۳
من افتخار کار هنری در کانون کتابخانه نظام اباد شمالی را در اجرای یک تیاتر کودکان با ایشان را سال ۵۴ داشتم
و از ابتدا ایشان عاشق کار با کودکان بود و هنوز در همان حس و حال به زیبایی باقی مانده اند
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مانند یک مزرعه پر برکت و عالی ، و بسیار پر بار بود
و خدا کنه که دوباره همچون دهه ۵۰ فعالیت خود را آغاز کند
بدون دخالت سیاست و چیزهای دیگر !!!!!
تعداد کاراکترهای مجاز:1200