صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۲۱۴۶۶
تاریخ انتشار: ۱۸:۳۲ - ۱۹ دی ۱۴۰۰ - 09 January 2022

گفتگو با زن ایرانی که اورست را میخواهد فتح کند

فعالیت به عنوان پزشک معتمد شرکت بیمه برای من تجارب ارزشمندی در حوزه کار با بیمه‌گذاران داشت و از طرفی چالش‌هایی هم وجود داشت. به عنوان یک نمونه بیمه‌گذاران توقع داشتند به عنوان پزشک از مواردی از بیماری‌های آنها چشم‌پوشی کنم. به بیمه‌گذار توضیح می‌دادم که در این پارامترهایی که از نظر فیزیکی شما را می‌سنجم و آزمایشگاه و لابراتواری به من گزارش می‌دهد، این خطر و ریسک وجود دارد، گاهاً ناراحت می‌شدند و وارد چالش با آنها می‌شدم./ اورست با تمام قلل هشت هزاری دیگر در هزینه تفاوت بسیار فاحش دارد. مثلاً هزینه پرمیت اولیه برای خیلی از قلل در حد ۲۰۰۰-۴۰۰۰ دلار اما برای اورست ۱۵ هزار دلار است چون مخاطب و جاذبه بیشتری دارد و در کوهنوردی خاص‌تر است؛ زیرا بام دنیا و هدف نهایی کوهنوردان است.

به گزارش نشریه بیمه داری نوین ، احساس غرور و رهایی بر فراز مرتفع‌ترین قلل دنیا رهاوردی جز عزت نفس و درک شکوه زندگی برای یک کوهنورد ندارد. کوهنوردی که به عنوان یک زن شاغل و مادر دو فرزند همه سدهای پیش روی خود را شکسته تا این باور را به ظهور برساند که نه تنها برای فتح قله‌های مرتفع دنیا تلاش باید کرد که فتح قله‌های موفقیت در زندگی روزمره نیز نیازمند مجاهدتی دو چندان است.

افسانه حسامی‌فر دارنده مدال طلای جهانی می‌گوید؛ کوهنوردی برای من یک سبک زندگی است که زندگی شخصی، حرفه پزشکی و … را به آن گره زدم.

حسامی‌فر پزشک نمونه استان خراسان شمالی و ورزشکار نمونه جامعه پزشکی، سال‌ها پیش پزشک معتمد بیمه کارآفرین بود و فعالیت‌های بیمه‌گری را نیز در کارنامه خود ثبت کرده است.

افسانه حسامی‌فر پس از فتح قله 8000 متری مانسلو در نپال و دریافت مدال طلای جهانی به اورست می‌اندیشد تا به عنوان چهارمین زن ایرانی این افتخار را رقم زند.

در نشریه «بیمه‌داری نوین» با وی گفت‌وگویی انجام دادیم تا برای‌مان از سختی‌ها و شیرینی‌های کوهنوردی بگوید. از احساسش وقتی بر فراز بلندترین قلل دنیا قرار گرفته و از زمانی که در صنعت بیمه فعالیت داشته است.

با این زن موفق کوهنورد ایرانی همراه می‌شویم:

* چه شد پزشک معتمد بیمه کارآفرین شدید؟

شروع فعالیت بیمه‌ای من سال ۸۳ دقیقاً سالی بود که فارغ‌التحصیل شدم با آقای صالحی مشاور هیات مدیره و مدیر عامل بیمه کارآفرین، در مشهد به عنوان پزشک معتمد کارم را آغاز کردم. نزدیک به دو سال معتمد بیمه کارآفرین بودم تا اینکه از خراسان بزرگ (خراسان رضوی فعلی) به استان دیگر مهاجرت کردم نتوانستم کارم را به این عنوان ادامه دهم؛ اما فعالیتم را به صورت بیمه‌گذار ادامه دادم و همچنان چندین پوشش بیمه‌ای را دارا هستم.

* چرا به داشتن پوشش بیمه‌ای احساس نیاز می‌کنید؟

به عنوان یک پزشک معتقدم یکی از الزامات زندگی داشتن بیمه است. هم به عنوان پزشک و حواشی و حوادثی که ممکن است برای من پیش بیاید و هم به عنوان ورزشکار. این دو حوزه برای من این الزام را ایجاد کرد که همیشه با داشتن پوشش بیمه‌ای می‌توانم با آرامش و اطمینان خاطر حرفه و ورزشم را تداوم بخشم و ریسک‌های پیش روی خود را مدیریت کنم.

* معمولاً پزشک‌های معتمد که برای شرکت‌های بیمه کار می‌کنند چه مزیت‌هایی برای‌شان ایجاد می‌شود و چه چالش‌هایی ممکن است داشته باشند؟

فعالیت به عنوان پزشک معتمد شرکت بیمه برای من تجارب ارزشمندی در حوزه کار با بیمه‌گذاران داشت و از طرفی چالش‌هایی هم وجود داشت. به عنوان یک نمونه بیمه‌گذاران توقع داشتند به عنوان پزشک از مواردی از بیماری‌های آنها چشم‌پوشی کنم. به بیمه‌گذار توضیح می‌دادم که در این پارامترهایی که از نظر فیزیکی شما را می‌سنجم و آزمایشگاه و لابراتواری به من گزارش می‌دهد، این خطر و ریسک وجود دارد، گاهاً ناراحت می‌شدند و وارد چالش با آنها می‌شدم.

بیمه‌گذاران خیلی وقت‌ها صادقانه فرم‌های اولیه را پر نمی‌کنند و یک سری اطلاعات اشتباه وارد سیستم می‌کنند که با معاینه بالینی به تشخیص نمی‌رسد.

* متأسفانه در ایران به دلیل اینکه اشتراک‌گذاری داده بین وزارت بهداشت و صنعت بیمه به معنای واقعی وجود ندارد و نسخه الکترونیک هم به تازگی اجرا شده، این چالش‌ها دیده می‌شود، به نظرم تنها راهش این است که بتوانیم داده‌های‌مان را اشتراک بگذاریم.

خیلی زمان بر است. در حال حاضر بسیاری از بیمه‌گذاران در بیمه تأمین اجتماعی یا خدمات درمانی هنوز از این سیستم الکترونیک استفاده نمی‌کنند. در آن سیستم دارو دریافت نمی‌کنند. باز نسخه‌های‌شان ثبت نمی‌شود و بیمه هیچ بک گراندی از بیماری‌های زمینه‌ای بیمه‌گذار نمی‌تواند داشته باشد. به نظرم تازه اول کار هستیم و تا مرحله بلوغ فاصله داریم.

* کوهنوردی را از چه زمانی شروع کردید و چه شد قدم در این مسیر گذاشتید؟

من با ورزش از نوجوانی و حتی از کودکی عجین بودم. بیشتر ورزش‌ها را تجربه کرده‌ام. سال ۷۸ بود که با کوهنوردی آشنا شدم. از همان موقع با هیئت کوهنوردی خراسان بزرگ شروع به کار کردم. در حین تحصیل بود. کوه‌های مختلف و ارتفاعات داخل ایران را فتح کرد.بعد از سال ۸۵ با تولد دو فرزندم مقداری وقفه در کار ایجاد شد؛ اما پس از گذر این ایام با حمایت همسرم در این دوره ورزش کوهنوردی را خیلی جدی‌تر شروع کردم، دوره‌های آموزشی را گذراندم، مربیگری کوهپیمایی گرفتم و مدرس پزشکی کوهستان شدم. مسئول کمیته امداد و نجات و جست‌وجو و بعد کمیته پزشکی در خراسان شمالی شدم. سپس نایب رئیس هیئت شدم و الان رییس هیئت کوهنوردی استان خراسان شمالی و همچنین عضو کمیته پزشکی فدراسیون کوهنوردی جمهوری اسلامی ایران نیز هستم و با مدرسان پزشکی کوهستان هم همکاری دارم.

 

* صعود قله‌های بلند را چه زمانی آغاز کردید؟

صعودهای بلند را از ۲۰۱۸ شروع کردم که با قله آیلند پیک در نپال با ارتفاع 6148 متر آغاز شد. تجربه دیگرم صعود قله رازدلیا و سپس قله لنین به بلندی 7134 متر در منطقه قرقیزستان بود. بعد نوبت به دنیای ۸۰۰۰‌‌ها وارد شدم. پاییز امسال توانستم صعود به قله مانسلو که هشتمین قله مرتفع دنیاست با ارتفاع 8163 را تجربه کنم و بر فراز ماناسلو هشتمین قله بلند دنیا بایستم.

* قله‌هایی که در ایران فتح کردید؟

اغلب آنها را تجربه کردم. علم کوه، قلل زاگرس، سبلان، جوپار، هزار و … حدود سه مسیر فنی مانند یخچال‌های شمالی سبلان و دوبی سل دماوند را نیز تجربه کردم که از مهم‌ترین و فنی‌ترین یخچال‌های ایران هستند. اینها مسیرهای تکنیکال و یخچالی است که برای صعودش آیس کلایمینگ نیاز دارد. پارسال نیز به مناسبت روز پزشک مسیر سه جبهه دماوند را پشت سر هم تجربه کردم.

* قله دماوند برای ایرانیان حس افتخار و نوستالژی دارد. اولین باری که رفتید چه حسی داشتید؟

دماوند برای من همیشه نماد عشق بوده است و بی‌نهایت حس خوبی داشتم. حس آرامش و احساس غرور از اینکه این قله به این زیبایی در اختیار ما ایرانی‌ها است. دماوند زیبایی‌اش این است که مخروط است. کاملاً از هر طرف دسترسی به آن دارید و این حس ابهت و خاص بودن به آن می‌دهد.

 

* به عنوان یک زن در ایران چقدر امکانات برای زنان که قدم در راه کوهنوردی می‌گذارند وجود دارد؟ شکاف جنسیتی در این زمینه حس کرده‌اید؟

اگر بگویم نه هرکسی این جواب را بشنود، می‌داند که اشتباه می‌کنم. این اختلاف و تفاوت به صورت فاحش در ورزش ما دیده می‌شود. نگاهی که به خانم‌های کوهنورد می‌شود در بسیاری مواقع نگاه نازیبا است. محدودیت‌هایی که برای ما در زمینه اجتماعی هست و همچنین هزینه بالایی که یک خانم باید برای این ورزش نسبت به آقایان بپردازد، خیلی متفاوت است. کوهنوردی هزینه زیادی دارد. تجهیزات و لباس و کفش و سفری که باید برای رسیدن به آن کوه انجام دهیم و پرمیتی که برای صعود باید بپردازیم، همه هزینه بر است و اگر بگویم خیلی از خانم‌هایی که می‌شناسم و افرادی توانمند در زمینه صعود هستند صرفاً به دلیل محدودیت‌های مالی نتوانسته‌اند به اهداف خود برسند بیراه نگفته‌ام.

دوماً محدودیت‌هایی که خانواده و اجتماع بر آنها تحمیل می‌کنند. اگر من توانسته‌ام در این نقطه ورزش کوهنوردی بایستم مطمئن باشید یک خانواده و همسر حمایت گر داشته‌ام. وگرنه در بسیاری از رشته‌ها مانند فوتبال و تنیس و اسکی خانم‌هایی که قرار بوده در میادین بین‌المللی بدرخشند به دلیل محدودیت‌هایی که خانواده اعمال کرده، نتوانسته‌اند.

* مسئله‌ای که درمورد رشته ورزشی شما هست زمان‌بر بودن است.

دو پارامتر دارد که خیلی محدودکننده است. یکی زمان خیلی طولانی و یکی محیط ورزشی ما که محیط نسبتا خشن‌تر و ارتباطش با دنیای مردانه بیشتر است و این محدودیت‌هایی را برای خانم‌ها ایجاد می‌کند. دوماً محیطی است که ماهیتاً خطرناک و پر ریسک است، محیط با دمای سرد، ارتفاع، کاهش اکسیژن و مواجهه با حوادث طبیعی و سقوط و بهمن و برف. یک محیط پرریسک است و این ریسک شاخص اجتناب‌ناپذیر ورزش ما هست. این ریسک را من پذیرفته‌ام که قدم در این راه گذاشتم. خانواده من هم پذیرفته‌اند و من را حمایت می‌کنند که این مسیر را ادامه دهم. این حمایت برای من خیلی مهم بوده است. اما بسیاری از زنان از این حمایت‌ها محروم‌اند. در صعود اخیرم قراردادی که بسته بودم ۴۵ روز بود. یعنی خانواده من قبول کرده بودند که ۴۵ روز من را نداشته باشند. همیشه می‌گویم اگر در صعودم هیچ اسپانسری نداشتم؛ اما یک اسپانسر بزرگ دارم حمایت روانی بزرگی که همسرم از من دارند.

* شما کلینیک ترک اعتیاد هم دارید، آیا تا کنون توانسته‌اید برخی مراجعین خود را با ظرفیت کوهنوردی مداوا کنید

بله دقیقا چندین مراجع من وارد مسیر کوهنوردی شدند و این ورزش به انها در ترک اعتیاد کمک شایان توجهی داشت.کوهنوردی به انسان احساس عزت نفس و بزرگی و توانمندی می‌دهد.

* فکر می‌کنم تمام برنامه‌ریزی‌های زندگی شما بر اساس کوهنوردی است. معالجه بیماران، تفریحات، انجام کارهای منزل و … .

بله چون کوهنوردی عشق من است. زمانی که قله‌ای را فتح می‌کنم و در بالاترین ارتفاع می‌ایستم اگرچه مسیر سختی را پشت سرگذاشتم؛ اما احساس رهایی و اعتماد به نفس دارم و این سخت‌کوشی همراه با حس اعتماد به من برای مدیریت زندگی کاری و شخصی کمک می‌کند.

* پلن بعدی شما برای صعود کجاست؟

برنامه بعدی من برای فصل بهار این است که اگر بتوانم هزینه‌ها را تأمین کنم برای صعود اورست تلاش خواهم کرد. در این راستا برنامه‌ریزی کردم؛ ولی گزینه جایگزین هم دارم. چون هزینه صعود اورست بالا است نیاز به جمایت مالی دارم.

* برای صعود به اورست تا الان چه برنامه‌ریزی‌هایی کرده‌اید و با کجاها ارتباط گرفته‌اید؟

یک صعود در چند بعد باید شکل بگیرد. اولین بعد توانایی و آمادگی روانی است به عبارتی آیا من از نظر روانی و ذهنی آمادگی این صعود را دارم؟‌ بعد از موفقیتم در صعود مانسلو این اعتماد در من شکل گرفت که می‌توانم به اورست فکر کنم. بعد از بازگشتم از مانسلو اولین کاری که کردم این بود که برنامه‌ریزی تمریناتم را بر مبنای صعود به اورست آغاز کنم. دومین کاری که کردم با شرکت نپالی سون سامیت تماس گرفت، مسون سامیت یکی از شرکت‌های معتبر در زمینه کوهنوردی است که هزینه‌ها و قرارداد را برای من تشریح کردند سومین کار ارتباط با فدراسیون کوهنوردی بود که بتوانم مجوز صعود را بگیرم. یک پروسه زمان بر است. دو ماه و نیم الی سه ماه طول می‌کشد. به هر حال درخواستم را دادم که فصل بعدی قصد صعود به اورست را دارم و مجور صعود بدهند و البته مرحله مهم دیگر نیز پیدا کردن اسپانسر است.

* مقداری از هزینه‌های صعود به اورست بگویید که چه فرقی با جاهای دیگر دارد و چرا هزینه‌هایش بالاتر است؟

اورست با تمام قلل هشت هزاری دیگر در هزینه تفاوت بسیار فاحش دارد. مثلاً هزینه پرمیت اولیه برای خیلی از قلل در حد ۲۰۰۰-۴۰۰۰ دلار اما برای اورست ۱۵ هزار دلار است چون مخاطب و جاذبه بیشتری دارد و در کوهنوردی خاص‌تر است؛ زیرا بام دنیا و هدف نهایی کوهنوردان است. تجارت و اقتصاد نپال روی کوهنوردی می‌چرخد. این قله خاص برایش منبع درآمد است. در حال حاضر نپال هزینه فتح اورست را رقمی حدود ۴۵ هزار دلار اعلام کرده است؛ البته این جدای هزینه‌های دیگر است. این رقم فقط به شرکت نپالی داده می‌شود تا اجازه دهند در منطقه حضور داشته باشید و شما را هدایت کنند و پوشش دهند.

* صعود چند روز طول می‌کشد؟مقداری هم از خطرات صعود بگویید.

از حدود ۱۳-۱۵ فروردین معمولاً تیم‌ها در بیس کمپ اورست مستقر می‌شوند. برخی قسمت‌های مسیر از خطرناک‌ترین مکان‌ها دنیا محسوب می‌شود.منطقه‌ای از ان با عنوان خمبو شناخته می‌شود که یخچال‌های عطیمی دارد به اندازه‌های مختلف که اینها مدام در حال ریختن هستند. وقتی از یخچال خمبو رد می‌شوید و جهت هم هوایی به بیس کمپ بر می‌گردید، هر بار با دنیای جدیدی مواجه می‌شوید و ریزش یخچال‌ها فیزیک آن جا را تغییر می‌دهد. ریزش آنها قاعده و قانونی ندارد. ممکن است قبل از ورود شما بریزد یا بعد از ورود شما یا روی سر و کنار شما بریزد. پس یکی از ریسک‌های اورست وجود این یخچال و اجبار از گذر از آن است

* هم هوایی را توضیح دهید.

در ارتفاع کم‌کم مقدار اکسیژن در دسترس بدن کم می‌شود. زمان تنها چیزی است که می‌تواند بدن را به این کمبود اکسیژن عادت دهد؛ بنابراین یک میزان مشخص که بالا می‌روید دوباره باید بازگردید تا بدن به این شرایط عادت کند.

اورست چهار کمپ دارد که بین این کمپ‌ها بالا و پایین می‌روید تا بدنتان به این شرایط کم‌کم عادت کند. در این راستا صعود ممکن است ۶۰-۷۰ روز طول بکشد. این مدت زمانی است که بدن شما می‌خواهد که به آن شرایط عادت کند و به اصطلاح هم هوا شود. وگرنه خود صعود نهایی شاید ۵ روز تا شش روز طول بکشد. ولی این پروسه هم هوایی است که زمان زیادی می‌گیرد.

* در مورد مدال طلا که از فدراسیون کوهنوردی اخیراً گرفتید توضیح دهید که به چه دلیل بوده. ضمن اینکه این مدال طلای جهانی است.

کوهنوردی رشته رقابتی نیست که برای کسب مدال با همدیگر مبارزه کنیم؛ بلکه من با تلاش و سعی خودم است که برای کسب مدال می‌جنگم نه با جنگیدن با فردی دیگر.

با این مقدمه باید بگویم در وزارت ورزش ایران و همچنین در کل دنیا مدال‌ها معادل قله‌ای است که صعود می‌کنیم. تمام قلل 8100 متر دنیا برای خانم‌ها معادل مدال طلای جهان است. صعود مانسلو با توجه اینکه ۸۱۶۳ متر است معادل مدای طلای جهان برای من ثبت شد.

* در ایران تا الان چند خانم اورست را فتح کرده‌اند؟

دو خانم در قالب تیم ملی توانستند اورست را فتح کنند و خانم پروانه کاظمی به طور مستقل شخصا اقدام به صعود کردند که سومین بانوی ایران بودند که اورست را فتح کردند.

* اگر می‌خواهید در پایان موضوعی اضافه کنید.

ورزش کوهنوردی در کنار ظاهر خشنی که دارد، ورزش بسیار زیبا و انرژی‌بخش است. به نظر من کوهنوردی یک سبک زندگی است و من توانسته‌ام زندگی شخصی و حرفه‌ای و کاری خود را با این سبک منحصربه‌فرد گره بزنم. کوهنوردی نگرش به زندگی می‌دهد، برای همین جایگاهش برای من مقدس است. من عاشق کوهنوردی هستم.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200