"این عکس چه می گوید؟" بخش جدیدی در عصر ایران است که با هدف تقویت دو مهارت "دیدن و گفت و گو" فعال شده است. بخش اول این بخش با همراهی شما فرهیختگان همراه بود و امروز برداشت و تفسیر خود از این تصویر را با هم به اشتراک می گذاریم.
لطفا برداشت خود را از یک کلمه تا یک پاراگراف زیر همن پست بنویسید تا منتشر شود.
چو برگشت زنجیرها بگسلد
در جدال با زمان توقفی وجود نداشته و مقامت بیهوده است
تقویم فقط یک قرارداد است
رهابشان کنید و از بودن لذت ببرید
""لحظه را باید زیست""
هیچ چاره ای نیست جز اینکه فرزند زمان خود باشی...
در آرزوی گذشته از دست رفته
خواهی نخواهی
ان را غنیمت شمریم
یاد این کتاب افتادم
در جستجوی زمان از دست رفته....
در جوانی آنقدر مغروریم که فکر می کنیم می توتنیم بر همه چیز حتی روند زمان و عمر غلبه کنیم ولی واقعیت چیز دیگری است و زمانی به خود می آییم که موهایمان سفید شده و همرنان به بندی بند است.
برساز ترانهای و پیشآور می
کافکند بخاک صد هزاران جم و کی
این آمدن تیرمه و رفتن دی
چون نگه می کنم نمانده بسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روزه دریابی
آنچه ندارد عوض اي هوشيار
عمر عزيزست، غنيمت شمار
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ.
زهر این فکر که این دم گذر است
می شود نقش به دیوار رگ هستی من…
لحظه ها می گذرد
آنچه بگذشت ، نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز…
در میان این و آن ، فرصت شمار امروز را
ماندن در گذشته با ابزار و افکار پوسیده .
سی مهتاب بیدار ماندم
چهل باران گریستم
گفته بود می آید!
دست و پای ساعت را بستم و به انتظار نشستم
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
فرداست همچو گل همه بر باد رفته ايم
سعدی
به كار باش كه هنگام كار مي گذرد
ناصح اصفهانی
و آن دم که بی تو باشم، یک لحظه هست سالی
تلاش برای متوقف کردن زمان به جای استفاده درست از زمان.
یک تلاش بیهوده به درازنای تاریخ بشر
تصمیمات درست بگیریم
بنابراین قبل از آن، با قدرت و درایت زندگی کن
برای این آدم ها ساعت و ساعت ها معنایی ندارد
هیچ کس بر آن پیروز نشده است
با زمان دوست شو و لذت ببر
سعی بر آن کن نرود رو به تباهی