صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۳۵۲۸
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۲ - ۱۶ شهريور ۱۳۸۸ - 07 September 2009

سناريوي زن ناشناس براي ربودن نوزادي از آغوش مادر

آنها نوزاد را به درمانگاه بيمارستان منتقل كرده بودند تا به او واكسن بزنند كه همان موقع زن ناشناس با همسرم طرح دوستي ريخت. او وقتي فهميد ما در تهران غريب هستيم، به همين بهانه نشاني خانه‌مان را گرفته بود تا هر از گاهي به ديدن همسر و فرزندم بيايد.

ایران: زن تبهكار كه پس از جلب اعتماد زوج جوان، سناريوي ربودن نوزادي را اجرا كرده بود، تحت تعقيب پليس قرار گرفت.

چند روز قبل مأموران كلانتري 19 شهر قدس، در جريان ربوده شدن يك پسر 10 روزه قرار گرفته و بلافاصله براي بررسي موضوع راهي محل حادثه در يكي از محله‌ها شدند.

پرويز - 29 ساله - پدر نوزاد ربوده شده - كه بشدت شوكه شده بود و زبانش بنده آمده بود، بريده بريده به مأموران گفت: ساعتي قبل در محل كارم بود كه همسرم تلفني تماس گرفت و با صدايي بغض‌آلود و هراسان گفت: پسرمان «اميرمهدي» ربوده شده است. من كه با شنيدن اين خبر مات و مبهوت مانده بودم، سراسيمه خود را به خانه رساندم.

همسرم وقتي آرام تر شد، گفت: «چند روز قبل هنگام ترخيص نوزاد از بيمارستان با زن جواني آشنا شدم. زن ناشناس ساعتي قبل به خانه ما آمد و گفت مي‌خواهد پسرمان را به شوهرش نشان دهد، بعد هم به اين بهانه بچه را در آغوش گرفت، اما لحظاتي بعد به فاصله يك چشم به هم زدن ناپديد شد.

بدين‌ترتيب پرونده اين ماجرا براي رسيدگي ويژه در‌اختيار قاضي وليعهدي از شعبه 103 قضايي شهر قدس قرار گرفت. مأموران پليس آگاهي شهريار نيز بلافاصله تجسس براي يافتن نوزاد ربوده شده و زن تبهكار را آغاز كردند. آنها در نخستين گام با كمك مادر نوزاد، چهره متهم را ترسيم كردند.

در حال حاضر نيز تحقيقات ويژه پليسي، قضايي در اين‌باره ادامه دارد. پرويز قلي‌نژاد در گفت‌و‌گو با خبرنگار ما درباره ماجراي زندگي خود و نحوه ربوده شدن فرزندش گفت: «من و همسرم چهار سال قبل ازدواج كرديم. از آنجا كه در اطراف تهران مشغول كار بودم، مجبور شدم در يك خانه اجاره‌اي در نزديكي محل كارم زندگي مشتركمان را آغاز كنيم.

در اين مدت زندگي آرامي داشتيم تا اين‌كه همسرم باردار شد و اواخر مرداد او را براي زايمان به بيمارستاني در شهريار منتقل كردم. در حالي كه از تولد فرزندمان بشدت خوشحال بوديم، اسم «اميرمهدي» را برايش انتخاب كرديم. غافل از اين‌كه او بيش از 10 روز ميهمان ما نيست. وي در ادامه گفت: روز ترخيص همسر و فرزندم، به دليل گرفتاري شغلي، چند تن از بستگان و آشنايان به بيمارستان رفتند.

آنها نوزاد را به درمانگاه بيمارستان منتقل كرده بودند تا به او واكسن بزنند كه همان موقع زن ناشناس با همسرم طرح دوستي ريخت. او وقتي فهميد ما در تهران غريب هستيم، به همين بهانه نشاني خانه‌مان را گرفته بود تا هر از گاهي به ديدن همسر و فرزندم بيايد.

سرانجام نيز نقشه شوم و شيطاني‌اش را اجرا كرد و با سوء‌استفاده از اعتماد همسرم، به راحتي فرزندمان را دزديد. «محبوبه» - مادر نوزاد ربوده شده - هم با چشماني اشكبار به خبرنگار ما گفت: «متأسفانه فريب چرب‌زباني‌ها و ابراز محبت‌هاي زن بچه‌دزد را خوردم و حالا بشدت پشيمان و افسرده‌ام، اما اميدوارم رباينده فرزندم به خاطر قلب شكسته، گريه‌هاي شبانه‌روزي و نجات من و خانواده‌ام بچه را به ما بازگرداند.» وي درباره ربوده شدن نوزاد هم گفت: «وقتي زن ناشناس به خانه آمد و مرا به حرف گرفت، ناگهان به دليل نامعلومي از حال رفتم. وقتي به هوش آمدم تازه متوجه ماجرا شدم، اما افسوس كه خيلي دير شده بود.»
 
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200