صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۵۹۲۲۰
تاریخ انتشار: ۱۹:۵۸ - ۰۱ مهر ۱۴۰۱ - 23 September 2022
در باغ ادبیات ایران - 16

حسین منزوی؛ خیال خام پلنگ من....

به بهانۀ اول مهر زادروز غزل سرای بزرگ معاصر ابیاتی از او که هم به پلنگ و جهیدن اشاره دارد و هم به گل‌های شکفته و مرده شاید حلقه وصل موضوعات نامرتبط باشد....

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز اول مهر 1401 خورشیدی زادروز حسین منزوی غزل سرای نام‌دار معاصر است که 18 سال قبل در 16 اردیبهشت 1383 درگذشت و هم غزل‌های درخشان از خود به یادگار گذاشت و هم دختری به نام غزل را.

  در فضای خاص این روزها اما کدام غزل او را می‌توان انتخاب و منتشر کرد که هم متهم به بی‌توجهی نشویم و هم سوءتفاهم برنخیزد؟ 

   فوتبال اما به یاری می‌آید با این که به ظاهر بی‌ربط است و لایتچسبک. اما چون ساعاتی دیگر بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران در اولین مسابقه پس از بازگشت کارلوس کی‌روش و البته دوستانه مقابل اوروگوئه بازی می‌کنند و نماد فوتبال ملی ما هم یوزپلنگ است شاید این شعر انتخاب مناسبی باشد:

    خیال خام پلنگ من، به سوی ماه جهیدن بود

   و ماه را از بلندایش به روی خاک کشیدن بود

 

   پلنگ من، دل مغرورم پرید و پنجه به خالی زد

   که عشق ماه بلند من، ورای دست رسیدن بود

 

   گل شکفته خداحافظ، اگرچه لحظۀ دیدارت

   شروع وسوسه‌ای در من، به نام دیدن و چیدن بود

 

   من و تو آن دو خط ایم آری، موازیان به ناچاری

   که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود

 

   اگرچه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما

   بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود

 

   چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم

   تمام عمر قفس می بافت ولی به فکر پریدن بود  

  

   اگرچه شاعر دربارۀ بهار می‌سراید که در گل شیپوری مدام گرم دمیده‌است اما شیپورها را می‌توان در پاییز برداشت و ایران را یک صدا فریاد کرد. خود شاعر هم البته می داندکه هیچ گل مرده‌ای دوباره زنده نخواهد شد...             

                                                              *******

   از میان اشعار حسین منزوی آن که در شب چهارم از 10 شبِ گوته در سال 56 خواند هم در یادها مانده است:

 

     از زمزمه دل‌تنگیم، ازهمهمه بیزاریم

     نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم

     آوار پریشانی است، رو سوی چه بگریزیم؟

     هنگامۀ حیرانی است خود را به که بسپاریم...

    

 

   

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200