اين روزها و در سرماي زمستان که هر شب در گرما و صميميت محافل، مردم ايران زمين مهمان باغ مظفر هستند، ميتوان ردپا و حضور چند مهمان ديگر را هم مشاهده کرد؛ مهماناني که شايد خيلي به چشم نيايند ولي حضورفعالي در تار و پود اين باغ پر ماجرا دارند. عدهاي از اين مهمانان عبارتند از هارولد لاسول ، ياکوپسن و ... .
درست حدس زديد رگه هايي از فکر و تراوش ذهني اين مهمانان نه چندان غريب در اين باغ موج مي زند . شما به راحتي مي توانيد روح عاطفه مد نظر ياکوپسن را در تک تک عبارات مظفر خان و منصور خان و کامران زرگنده يا تمثيلها و عباران حيف نان و يا هر کدام از ساکنان باغ و بيرون از باغ ببينيد.
بيان شاعرانهي آنان را درک کنيد، ارجاعي به خود باغ مظفر داشته باشيد و به سخن وارگي که در عبارات «ما مي رويم ، ما مي مانيم و ...» و ديگر عبارات نهفته است پي ببريد و در نهايت همهي اينها شما را وارد مرحلهاي مي کند که عملگرايي نام دارد؛ يعني ميخکوب شدن پاي سريال و تائيد آن ميکشاند،يافتن ياکوپسن در اين باغ کار چندان سختي نيست.
عمل گرايي و ميخکوب شدن شما پاي گيرندههايتان و انتظارهرروزهي شما براي شروع سريال و ورود به باغ !!! همان تاثير ارتباطي است که هارولد لاسول ديگر مهمان باغ مد نظر دارد؛ يعني تمام محتوا و سازمان ارتباطي «رسانه» پيام هايش را در مجراي خاصي براي مخاطب مي فرستد و به دنبال تاثيراتي اينچنيني است پس اينجا هم ديگر مهمان خوانده يا ناخوانده باغ يعني لاسول را مي توان ديد.
بررسي زبان شناسانه عبارات و مفاهيم ساکنان باغ ما را به ياد سوسور و ديگر نامداران عرصه زبان شناسي مياندازد ؛ استفاده از واژگان زباني که ريشه در فرهنگ و هوين جامعه ايراني در زمان هاي نه چندان دور دارد در اين مجموعه نمود واقعي دارد، واژگاني که بازتاب عيني بستر ها و زمينه هاي فرهنگي و بافت اجتماعي _فرهنگي ايران است.
منبع: http://mehdifatahi520.blogfa.com