گذشته از طبقه بندی آن ها به عنوان پستانداران، خزندگان، پرندگان، ماهی ها یا دوزیستان، هر گونه ویژگی های فیزیکی، زیستگاه ها و روش های تولید مثل منحصر به فردی دارد که به آن ها اجازه می دهد براساس نیازهای فردی خود رشد کنند. با این حال، به نظر می رسد که برخی از جانوران نوعی ناهنجاری بوده و در هیچ یک از طبقه بندی های سنتی جای نمی گیرند.
به گزارش روزیاتو، در حالی که برخی جانوران مانند شکارچیان بزرگ، مارهای سمی و حشرات زهردار در میان دیگر جانوران برجسته و متمایز هستند، این فهرست نگاهی به برخی از جانوران کمتر شناخته شده ای خواهد انداخت که نه تنها حیرت انگیز هستند بلکه شبیه هیچ جانور دیگری نیز نیستند، نه در میان گونه خود و نه کل قلمرو جانوران. این ها جانورانی هستند که ثابت کرده اند در لیگ خاص خود تنها هستند.
پانگولین یا پولک پوست که به آن ها مورچه خوارهای فلس (پولک) دار نیز گفته می شود، پستاندارانی منزوی و شب زی هستند که خانه های خود را در قاره های آفریقا و آسیا می سازند. آن ها ۳۰ تا ۹۰ سانتی مترطول (به استثنای دم) و ۵ تا ۲۷ کیلوگرموزن دارند.
پانگولین ها دندان ندارند اما در عوض از زبان های چسبنده خود استفاده می کنند که می توانند تا ۴۰ سانتی مترطول داشته باشد تا به مورچه ها، موریانه ها و لاروهایی برسند که در زیر زمین دفن شده اند.
نکته ای که پانگولین را از هر پستاندار دیگری جدا می کند این واقعیت است که بدن آن ها با فلس های قهوه ای همپوشانی پوشیده شده است. در واقع آن ها تنها پستاندارانی هستند که بدن آن ها به طور کامل با فلس پوشیده شده است.
نام پانگولین در واقع از کلمه مالایی پنگولونگ (penggulung) گرفته شده است که به معنی “کسی که غلت می خورد” است. این نام کاملاً بامسماست، با توجه به اینکه پانگولین در هنگام تهدید، یک ترشح بودار از غدد مقعدی خود منتشر می کند، مانند یک توپ جمع می شود و فلس های سخت خود را به عنوان ابزاری برای دفاع از خود در معرض نمایش قرار می دهد.
پانگولین حتی حرکتی برشی را با فلس های خود انجام می دهد، در صورتی که چیزی بین آن ها قرار گیرد. با توجه به اینکه فلس های پانگولین از کراتین (همان ماده ای که در ناخن، مو و شاخ کرگدن یافت می شود) ساخته شده اند، این جانوران قاچاق شده ترین پستاندار در جهان نیز هستند.
گوشت آن ها لذیذ و بسیار گرانقیمت محسوب می شود و از فلس های آن ها در طب سنتی و همچنین درمان های محلی استفاده می شود، با این اعتقاد که می توانند به بیماری هایی مانند مشکلات شیردهی، آرتروز، آسم و روماتیسم کمک کنند.
همچنین از پوست آن ها برای ساخت لوازم جانبی مد و محصولات چرمی مانند چکمه، کیف و کمربند استفاده می شود. خوشبختانه در سال ۲۰۱۶، ۱۸۶ کشور عضو کنوانسیون تجارت بین المللی گونه های در معرض خطر (CITES) توافقی را برای ممنوعیت تجارت پانگولین ها در تلاش برای حفاظت از این گونه در برابر انقراض امضا کردند.
علاوه بر این، در ژوئن ۲۰۲۰، چین حفاظت از گونه بومی پانگولین چینی را به بالاترین سطح افزایش داد که استفاده از فلس های پانگولین در طب سنتی را نیز ممنوع می کند. متاسفانه تجارت غیرقانونی این پستاندار منحصر به فرد همچنان ادامه دارد.
به همین خاطر، سومین شنبه ماه فوریه به عنوان روز جهانی پانگولین نامگذاری شده است؛ روزی که نه تنها به جشن گرفتن بلکه افزایش آگاهی درباره این پستاندار واقعاً منحصر به فرد اختصاص دارد.
در حالی که پشه ریزها یا پشه کوره ها حشرات کوچکی هستند که پرواز کرده و معمولاً برای تغذیه از خون، میزبان خود را گاز می گیرند، پشه کوره های قطب جنوب یا Belgica antarctica هیچ کدام از این کارها را انجام نمی دهند. در عوض، این حشرات کوچک که تنها ۲ تا ۶ میلی متر طول دارند، بدون بال هستند و ترجیح می دهند از جلبک های زمینی، خزه ها، باکتری ها و حتی فضولات پنگوئن غنی از نیتروژن تغذیه کنند.
علیرغم اینکه این پشه ها کوچک تر از یک عدس هستند، این سازگاری بدون بالی باعث شده که از پرت شدن در اثر باد جلوگیری کرده و همین موضوع بقای آن ها در شرایط سخت قطب جنوب را تضمین کرده است.
بنابراین، پشه کوره قطب جنوب تنها گونه شناخته شده حشره بومی قطب جنوب است، که با توجه به اینکه تمام جانوران دیگر قطب جنوب یا کوچک تر هستند یا در اقیانوس زندگی می کنند، آن را به بزرگ ترین حیوان خشکی زی در این قاره یخی تبدیل می کند.
اما شاید بپرسید که دقیقاً چطور این حشرات توانسته اند در سردترین قاره جهان زنده بمانند؟ در طول تابستان کوتاه قطب جنوب، پشه های بالغ در دسته های بزرگ جفت گیری می کنند. هنگامی که ماده ها شروع به تخم گذاری می کنند، یک ژله شفاف در اطراف تخم ها ترشح می کنند که مانند ضد یخ عمل می کند و از لاروها در برابر نوسانات شدید دما و خشکی محافظت می کند.
سپس پشه های تازه متولد شده دو سال آینده را به عنوان لارو سپری خواهند کرد که در یک “انجماد عمیق” گرفتار شده اند.
در طول این مدت، لاروها به منظور جلوگیری از آسیب بافت داخلی ناشی از کریستال های یخ، در طول زمستان زندگی کرده و تا ۷۰ درصد از مایعات بدن خود را از دست می دهند و اساساً خود را آب زدایی می کنند. هنگامی که بدن آن ها منجمد می شود، لاروها تقریباً شش ماه از سال را در حالت معلقی به نام میان آسایی (diapause) می گذرانند که در آن غذا نمی خورند یا حرکت نمی کنند.
اساساً، پشه ها برای دو زمستان در نوعی از خواب زمستانی باقی خواهند ماند. برای چند هفته کوتاه در طول تابستان، لاروهای پشه کوره های قطب جنوب به منظور جستجوی مقادیر ناچیزی از مواد مغذی و در تلاش برای ادامه رشد در طول چرخه زندگی خود، از لارو بیرون آمده و از جلبک های کوچک زمینی، خزه ها و علف های محدود تغذیه خواهند کرد.
با این حال، آن ها به سرعت برای دومین زمستان دوباره در یخ محصور می شوند. در نهایت بعد از دو سال، پشه های جوان قهوه ای و کرم شکل به بالغ هایی سیاه رنگ و شبیه مورچه تبدیل می شوند. به عنوان یک بزرگسال کامل، پشه ها هفت تا ده روز آخر زندگی خود را صرف خوردن و جفت گیری خواهند کرد اما تنها چند روز پس از جفت گیری خواهند مرد و این روند از اول آغاز خواهد شد.
کیوی ها پرندگان کوچک، گلابی شکل و بدون توانایی پروازی هستند که شبیه یک گلابی بزرگ و پرمو هستند و تنها در نیوزیلند یافت می شوند.
با توجه به ناتوانی آن ها در پرواز، کیوی ها در زمره پرندگان ناتوان در پرواز (ratites) طبقه بندی می شوند – پرندگانی که جناغ سینه آن ها صاف یا نرم است زیرا فاقد صفحه ای در سینه خود است که در آن ماهیچه های پرواز به هم متصل می شوند – مانند عموزاده های بزرگ تر خود: کاسوری (نوعی شترمرغ استرالیایی)، امو، شترمرغ و ریا (شترمرغ بومی آمریکای جنوبی). آن ها سرهای بزرگی داشته و دم ندارند و بدنشان از پرهای بلند، شُل و مو مانندی پوشیده شده که قرمز-قهوه ای هستند و لایه های از قهوه ای پررنگ و سیاه بینشان دیده می شود. کیوی همچنین پرهایی در اطراف پایه منقار کشیده خود دارد که شبیه به گربه هستند.
کیوی بال هایی دارد که تقریبا ۱ اینچ (۳ سانتی متر) طول دارند و پنجه ای شبیه به گربه در نوک آن قرار دارد، اما این بال ها کاملاً زیر پر آن ها پنهان شده اند و کاملاً بی فایده هستند.
با این حال اجازه ندهید ظاهر عجیب کیوی، ناتوانی در پرواز و جثه کوچکش شما را فریب دهد، چرا که این پرندگان می توانند از یک انسان پیشی بگیرند. با این حال، کیوی علاوه بر ظاهر عجیبش، تنها پرنده ای در جهان است که در نوک منقار خود خرطوم یا سوراخ های بینی دارد که به آن ها حس بویایی بسیار پیشرفته ای می دهد.
با توجه به اینکه چشم های کیوی کوچک است و شب ها خوب نمی بیند، این حس بویایی بالا به همراه پدهای حسگر در نوک منقارش، به کیوی این امکان را می دهد که در هنگام غروب تا طلوع آفتاب به دنبال کرم ها، حشرات، توت ها و دانه های خوراکی بگردد. اگر کیوی در این فرآیند آشغال یا چیز غیرخوراکی را از سوراخ بینی خود بالا بکشد، می تواند به سادگی آن را عطسه کند!
مارمولک های دم شلاقی، مارمولک های باریک اندام و روز زی هستند که اندازه آن ها بین ۲۰ تا ۵۰ سانتی متر است. این مارمولک ها به دلیل این که برخی از گونه ها می توانند در مسافت های کوتاه با سرعت تا ۲۸ کیلومتر بر ساعت حرکت کنند، اغلب مارمولک های دونده نامیده می شوند.
با توجه به این که تقریبا ۶۰ گونه مختلف خانواده این مارمولک ها را تشکیل می دهند، که در سراسر آمریکای شمالی، آمریکای مرکزی و آمریکای جنوبی زندگی می کنند، رنگ ها، الگوها و خال های آن ها بسیار متفاوت است.
برای مثال دم شلاقی نیومکزیکو بدنی قهوه ای تا سیاه دارد که با هفت نوار زرد یا کرم رنگ، نقاط نورانی متعدد و دم نوک آبی یا خاکستری – سبز مشخص می شود. در مقابل، دم شلاقی با گلوی نارنجی می تواند با خال های قهوه ای، خاکستری یا راه راه باشد اما سینه و گلوی نارنجی و همچنین دمی دارد که با افزایش سن از آبی به خاکستری تغییر می کند.
یک سوم از کل گونه های سرده آسپیدوسلیس (Aspidoscelis)، که در مکزیک و جنوب غربی ایالات متحده یافت می شوند، گونه هایی تماماً ماده هستند که بکرزا هستند، به این معنی که تخم های آن ها بدون هیچ گونه لقاحی به جنین تبدیل می شوند.
خب، این چگونه ممکن است؟ در حالی که مارمولک های دم شلاقی نیازی به شریک نر ندارند، آن ها “رفتارهای جفت گیری” با دیگر ماده ها دارند. این فرآیند که به نام «شبه تخمک گذاری» شناخته می شود، شامل تغییر مداوم رفتارهای جنسی معمول نر و ماده است که سپس منجر به بهبود تخمک گذاری می شود.
سپس مارمولک های دم شلاقی قادر به آغاز فرآیند تولیدمثل با دو برابر تعداد کروموزوم ها برای ایجاد هشت کپی از هر کدام در طول میوز (تقسیم سلولی) هستند. این منجر به یک جفت کروموزوم استاندارد می شود که از دو مجموعه جفت مشتق شده است.
دانشمندان بر این باورند که در برهه ای از تاریخ، مارمولک های سرده آسپیدوسلیس یک «رویداد هیبریداسیون» داشته اند که در آن ماده های یک گونه قالب را شکسته و با نرهای گونه دیگر جفت گیری می کنند. این فرزندان هیبریدها دارای دو مجموعه متفاوت از کروموزوم ها از دو گونه کاملاً متفاوت بودند که نه تنها تنوع ژنتیکی بلکه مزیت تکاملی را برای مارمولک ها فراهم می کردند.
Henneguya Salminicola یک انگل سفید به شکل آب نبات چوبی است که ۸ میلی متر طول داشته و کم تر از ۱۰ سلول دارد. این ارگانیسم چند سلولی بخشی از گروهی از حیوانات است که ارتباط نزدیکی با عروس دریایی موسوم به میکسوزوآ دارند.
این انگل در کرم های حلقوی و ماهیچه های اسکلتی ماهی های سالمون در سواحل اقیانوس آرام در اوریگان، کانادا، آلاسکا و ژاپن رشد می کند و باعث بیماری “گوشت شیری” یا “تاپیوکا” در ماهی های آزاد می شود.
این امر منجر به کیست های ناخوشایندی روی بدن ماهی های سالمون می شود. در حالی که این انگل به میزبان خود آسیب نمی رساند و کیست ها برای انسان بی ضرر هستند، بر روی ماهیگیری تاثیر می گذارد زیرا ظاهر ناخوشایند ماهی فروش آن را سخت تر می کند. اما چیزی که این انگل را قابل توجه می سازد این است که تنها حیوان شناخته شده ایت که برای نفس کشیدن نیازی به اکسیژن ندارد.
یک مطالعه تحقیقاتی توسط دانشمندان دانشگاه تل آویو انجام شد و در ۲۵ فوریه ۲۰۲۰، نتایج آن در مجله علمی Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر شد که نشان می داد ژنوم میتوکندری در این گونه جانوری وجود ندارد.
میتوکندری ساختارهای زیر سلولی هستند که برای جمع آوری اکسیژن و تبدیل آن به انرژی حیاتی هستند. بنابراین، این انگل کوچک «توانایی انجام تنفس سلولی هوازی را از دست داده است».
محققان دریافتند از آنجا که انگل هنگویا سالمینیکولا هم درون کرم های حلقوی و هم درون ماهیچه های اسکلتی سالمون زندگی می کند، با از دست دادن بسیاری از ویژگی های مرتبط با گونه های چند سلولی – بافت، سلول های عصبی و اکنون توانایی آن ها برای تنفس – سازگار شده و تکامل یافته است تا بدون منبع اکسیژن کافی زنده بماند.
پس این انگل کوچک انرژی خود را از کجا می گیرد؟ اعتقاد بر این است که این انگل می تواند به سادگی آن را از میزبان بدزدد که آن را از نیاز به تامین انرژی توسط خودش بی نیاز می کند.
در حالی که ۲۱ گونه کبرا وجود دارد، شاه کبرا تنها عضو سرده آن – اوفیوفاگوس (Ophiophagus)- است و نام آن از توانایی آن در کشتن و خوردن دیگر کبراها ریشه می گیرد. شاه کبراها عمدتاً در جنگل های بارانی و دشت های هند، جنوب چین و آسیای جنوب شرقی زندگی می کنند.
اگر چه رنگ آن ها از منطقه ای به منطقه دیگر متفاوت است، ویژگی فیزیکی اصلی که شاه کبراها را از سایر کبراها متمایز می کند، ۱۱ فلس بزرگ بر روی تاج سر آن است. به طور متوسط طول یک شاه کبرا بین ۳ تا ۳.۶ متر است اما این عدد می تواند به ۵.۴ متر نیز برسد که آن ها را به یکی از بزرگ ترین مارهای سمی جهان تبدیل می کند.
همچنین شاه کبراها یکی از سمی ترین مارهای کره زمین هستند. در واقع مقدار نوروتوکسین موجود در یک گاز شاه کبرا – تا دو دهم اونس مایع (۵.۹ میلی لیتر)- برای کشتن ۲۰ نفر یا حتی یک فیل کافی است.
اگر چه این مارها عموماً نسبت به انسان تهاجمی نیستند، شاه کبراها در فصل جفتگیری و زمانی که تهدید شوند تهاجمی می شوند. در هنگام مواجهه با خطر، شاه کبرا سر خود را باد می کند و صدایی هیس مانند ایجاد کرده و تا یک سوم بدن خود را از زمین بلند می کند که باعث می شود طول بدن آن بلندتر از یک انسان معمولی شود.
این مار خشمگین و زهرآگین همچنین تنها مار در جهان است که برای تخم های خود لانه می سازد. در ماه آوریل، شاه کبرای ماده یک نقطه کاملاً خشک را زیر یک درخت یا بوته بامبو انتخاب کرده شروع به ساخت لانه می کند. او چند روز آینده را صرف جارو کردن برگ ها به کمک بدنش و جمع کردن آن ها به شکل یک تپه خواهد کرد.
هنگامی که برگ های کافی جمع شدند، مار ماده برگ ها را در قالب یک “فضای ضد آب” جمع می کند و سپس به درون توده رفته تا یک حفره فنجان مانند ایجاد کند. این فرآیند منجر به یک لانه کامل می شود که تقریبا ۱ مترارتفاع دارد، جایی که او ۱۵ تا ۵۰ تخم می گذارد و به طور بیرحمانه ای از آن ها محافظت می کند تا زمانی که بچه ها بیرون بیایند.
حلزون پوسته پا یا با پاهای فلس دار (کرایسومالون اسکوامیفروم) با نام پانگولین دریایی یا شکم پای فلس دار نیز شناخته می شود، با توجه به اینکه قسمت زیرین نرم و گوشتی پای حلزون شبیه فلس های همپوشان ماهی است. حلزون پوسته پا در سه منفذ هیدروترمال متفاوت در اقیانوس هند در عمق ۲،۴۰۰ تا ۲،۹۰۰ متی زندگی می کند.
این شکاف ها در کف دریا اغلب در نزدیکی مکان های فعال آتشفشانی یافت می شوند، که آب گرم را که توسط سنگ مذاب در اعماق پوسته اقیانوس گرم شده است، بیرون می دهند و زیستگاه حلزون را بسیار داغ می کنند.
حلزون پوسته پا در دمای آب تا ۴۰۰ درجه سانتیگراد، فشار بالا و سطوح اسیدی شدید زندگی می کنید که نه تنها باعث می شود آن ها در مواد شیمیایی سمی زندگی کنند بلکه این تهدید را ایجاد می کند که لاک حفاظتی آن ها را نیز حل کند.
این لاک به عنوان وسیله ای برای محافظت از دو شکارچی بزرگ آن، حلزون های مخروطی و خرچنگ ها، حیاتی است. در حالی که خرچنگ های مخروطی پوسته حلزون را فشار می دهند تا ترک بخورد، حلزون های مخروطی با استفاده از یک سوزن هیپودرمیک برای ضربه زدن به حلزون پای فلس دار و تزریق یک سم کشنده سعی در کشتن این نرم تنان دارند.
اما خوشبختانه این نرم تن یک لاک با لایه ای از آهن دارد که متفاوت از هر گونه زره جانوری دیگری بوده و در هیچ نرم تن دیگری دیده نمی شود. در واقع این تنها حیوانی در جهان است که آهن را در اسکلت خارجی خود دارد. اساساً حلزون پوسته پا نیازی به تغذیه معمول ندارد زیرا یک کارخانه تولید غذا در بدن خود دارد.
آن ها باکتری هایی دارند که درون گلویشان رشد می کنند و مواد شیمیایی خارج شده از منافذ را به انرژی و غذا برای حلزون تبدیل می کنند. سپس گوگرد به عنوان یک محصول زائد آزاد می شود، زیرا برای حلزون ها کشنده است و ساختار داخلی فلس های آن ها به عنوان لوله های کوچک اگزوزی عمل کرده و گوگرد را فیلتر می کند.
سپس گوگرد ترشح شده با یون های آهن منافذ هیدروترمال در فرآیندی به نام زیست کانی سازی واکنش می دهد که در آن ارگانیسم ها از مواد معدنی برای تولید بافت های سخت استفاده می کنند. در حالی که دانشمندان دقیقاً مطمئن نیستند که این حلزون چگونه زره خود را می سازد، آن ها با محیط خشن خود سازگار شده اند.
آن ها می توانند ترکیبات آهن – سولفید را از آب بگیرند تا یک لایه آهن اضافی را روی پوسته خود و صدها فلس خارجی که پای آن را می پوشانند،اضافه کنند. علاوه بر ترکیبات آهن – سولفیدی، این حلزون از مواد شیمیایی مانند پیریت (سولفید آهن) و گرگیت نیز استفاده می کند که آن ها را مغناطیسی می کند.
این حشرات معمولاً در میان پوشش گیاهی یافت می شوند و می توانند خود را استتار کنند تا شبیه به شاخ و برگ، برگ های خشک، شاخه ها یا حتی گل های رنگارنگ به نظر برسند. این استتار به یک مانتیس اجازه می دهد تا پیش از آغاز یک حمله حساب شده که تنها چند میلی ثانیه طول می کشد، شکار را تعقیب کرده یا کمین کند.
آن ها سپس از پاهای شکاری خود (پاهای جلویی) استفاده می کنند تا طعمه خود را در چنگالی که فرار از آن غیرممکن است، گیر بیندازند. در حالی که آن ها معمولاً بید جیرجیرک، ملخ و مگس می خورند، در انتخاب شکار خود زیاد سختگیر نبوده و حشرات مفیدی مانند زنبورهای عسل، پروانه ها و هم خانواده هایشان را نیز می خورند و جالب اینکه آخوندک های ماده، گونه های نر خود را نیز به عنوان طعمه شکار می کنند.
این حشرات همچنین تنها بی مهرگانی هستند که می توانند به شکل سه بعدی ببینند، اگر چه این دید سه بعدی متفاوت از دید انسان ها و دیگر جانوران است.
دانشمندان دانشگاه نیوکسل مطالعه ای را انجام دادند که در آن از موم عسل برای اتصال یک جفت عینک سه بعدی کوچک به چشمان آخوندک استفاده کردند در حالی که آن ها وارونه در مقابل یک صفحه کامپیوتر معلق بودند که تصاویر سه بعدی از شکار را نمایش می داد. سپس مانتیس ها تلاش کردند تا طعمه دیجیتال را شکار کنند.
همچنین به این حشرات آزمایش های بینایی داده شده و الگوهای پیچیده ۲ نقطه ای نشان داده شد. با این حال، آخوندک ها اغلب این تصاویر و همچنین تصاویر ساکن را نادیده می گرفتند و در عوض، روی اسکن تغییرات تمرکز می کردند. نتایج نشان داد که نه تنها آن ها توانایی دیدن به صورت سه بعدی را دارند، بلکه در شرایط خاص، تکنیک بصری آن ها برای تشخیص فاصله تا یک شی متحرک بهتر از انسان است.
Turritopsis dohrnii گونه ای از عروس دریایی است که برای اولین بار در دهه ۱۸۰۰ میلادی در دریای مدیترانه کشف شد.ب ا این حال، این عروس دریایی کوچک که تنها ۴.۵ میلی مترطول دارد، نه تنها یک متخصص بقای فوق العاده است بلکه توانایی قابل توجهی دارد که آن را از هر حیوان دیگری روی کره زمین متمایز می کند.
این تنها و تنها حیوان نامیرا از نظر بیولوژیکی است که به عروس دریایی نامیرا معروف است. این جانوران کوچک و شفاف در اقیانوس های سراسر جهان زندگی می کنند و مانند همه عروس دریایی ها چرخه زندگی خود را به صورت لاروی به نام پلانولا آغاز می کنند.
پلانولا ابتدا شنا می کند و سپس در کف دریا ساکن می شود تا به یک کلونی استوانه ای از پولیپ ها تبدیل شود. پس از آن جوانه های متعددی از پلیپ بیرون می زنند که به صورت مدوسا (بالغ)یی که ما به عنوان عروس دریایی می شناسیم، تبدیل می شوند.
چیزی که این عروس های دریایی را متمایز می کند این است که هر وقت با استرس محیطی، پیری، آسیب فیزیکی یا گرسنگی مواجه شوند، در فرآیند رشد خود یک مرحله به عقب می روند و یک سری تغییرات ژنتیکی را متحمل می شوند که بازتولید سلول ها را تحریک رده و باعث می شود که عروس دریایی به مرحله پولیپ بازگردد و دوباره خودش را ترمیم کند.
این فرآیند به خاطر فرآیندی به نام دگرتمایزی است که در آن یک سلول بالغ که برای یک بافت خاص ساخته شده به یک نوع کاملاً متفاوت از سلول های خاص تبدیل می شود.
سمندر خالدار به رنگ آبی – مشکی است و به طور متمایزی با دو ردیف خال های زرد روشن یا نارنجی مشخص می شود. طول آن تقریباً ۱۸ سانتی متر است و می توان آن را در سراسر جنگل های شرق ایالات متحده و کانادا یافت، با این حال با وجود خال های درخشان آن ها، مکان یابی این سمندرها آسان نیست چرا که تنها در شب فعال هستند.
با این حال سمندرهای خال زرد کاملاً منحصر به فرد هستند، زیرا جنین های آن ها از خورشید برای تامین انرژی استفاده می کند که آن ها را به تنها مهره داران استفاده کننده از انرژی خورشیدی تبدیل می کند.
در حوالی ابتدای بهار هر سال، سمندرهای بالغ وارد چاله های آب می شوند، جایی که هیچ ماهی وجود ندارد، تا جفتگیری کرده و اطمینان حاصل کنند که لاروهای آن ها توسط هیچ شکارچی خورده نمی شود. متاسفانه گودال های آب بدون ماهی اکسیژن زیادی ندارند.
خوشبختانه تخم های سمندر خال زرد با جلبک های موجود در استخرها رابطه همزیستی برقرار کرده اند. ماده ها دو تا چهار توده تشکیل شده از حداکثر ۲۵۰ تخم می گذارند و آن ها را در داخل کپسول هایی ژلاتینی که به اندازه یک توپ تنیس است به گیاهان و رشته های داخل آب وصل می کنند.
سپس تخم ها و جنین ها توسط جلبک های کوچک سبز کلونیزه خواهند شد که به بافت ها و سلول های سمندر نوزاد حمله می کنند. هنگامی که به آنجا رسید، این جلبک در نزدیکی میتوکندری متوقف می شود، و انرژی لازم برای سلول ها را فراهم کرده و شکل متابولیکی گلوکز را در اختیار لارو سمندر قرار می دهد.
در این فرآیند، جلبک اکسیژن و کربوهیدرات لازم را برای سلول های سمندر فراهم می کند، میزان اکسیژن تخم را بالا می برد، فضولات را از بین می برد و امکان رشد طبیعی جنینی را فراهم می سازد. در عوض، فضولات آمونیاکی جنین ها محیطی غنی از نیتروژن را برای تغذیه جلبک ها فراهم می کند.