صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۶۵۳۶۷
تاریخ انتشار: ۰۱:۱۵ - ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 11 May 2024

اروپا ، حالا جای خالی "آنجلا مرکل" را احساس می کند

"مکرون" چند ماه پیش از آن و در نوامبر 2018 ، در مصاحبه با روزنامه وال استریت ژورنال، از طرح ارتش اروپایی رو نمایی کرده بود:" اگر ارتش واقعی در اروپا نداشته باشیم، نمی توانیم از کشور های اروپایی حفاظت کنیم."

 عصر ایرن ؛ احمد جزایری - در تاریخ 27 اوت سال 2019 ، "امانول مکرون" رییس جمهور فرانسه در جمع سفیران  این کشور سخنانی بر زبان آورد که  مقایسه  آن با رویدادهای  فعلی جهان، کمی جالب و حتی تعجب بر انگیز به نظر می رسد.
رییس جمهور فرانسه در آن دیدار گرچه ازضرورت بازنگری در راهبرد دیپلماتیک و نظامی فرانسه یاد کرد، اما همزمان به تلاش به منظور استقلال " اروپای متحد" و نیاز به راهبردی مستقل برای قاره سبز تاکید داشت.


 او در مورد روسیه جملاتی را به زبان آورد که  در شرایط فعلی تامل برانگیز به نظر می رسد: "به نظر من، راندن و دور کردن روسیه از اروپا خطای استراتژیک بزرگی است، زیرا در این صورت یا آن را به سمت انزوا کشیده ایم که این تنش ها را تشدید می کند و یا در جهت اتحاد با دیگر قدرت های بزرگ مانند چین سوق داده ایم که به هیچ وجه به نفع ما نخواهد بود."

این سخنان "مکرون" که در زمان ریاست جمهوری "دونالد ترامپ" بیان شده ، حاکی از راهبردی است که تفاهم و مدارا با روسیه را در اولویت سیاست خارجی اروپا قرار می دهد. اما نکته قابل تامل این نکته است که  در زمان آغاز جنگ اوکراین در فوریه 2022 ، نه "ترامپ"  رییس جمهور امریکا بود و نه "آنگلا مرکل" صدر اعظم آلمان که  مانند  توافقنامه  مینسک (2014)  و یا  پاریس از شروع جنگ بین روسیه و اوکراین جلوگیری شود.


در واقع دو روی سکه ای که "مکرون" پیش بینی می کرد در عین ناباوری، همزمان اتفاق افتاد؛ یعنی هم تنش ها تشدید شد و در نهایت به جنگ خونباری که بیش از دو سال در جریان است منتهی شد و هم روسیه به سمت چین سوق داده شد و  اروپای پیر، اکنون  برای خاتمه جنگ اوکراین باید دست به دامن همان چین شود.
"مکرون" در همان جلسه در عین اینکه به "ولادبمیر پوتین"  توصیه هایی می کند ، همزمان  روسیه را هم تحقیر می کند. او با مقایسه و برابر دانستن  تولید ناخالص داخلی روسیه با کشوری مانند اسپانیا ، تاکید می کند که روسیه به جای ایجاد هراس در دل سایر کشورها، سرمایه گذاری در تولید انواع تسلیحات  و در نهایت تبدیل شدن به  هم پیمان کوچک چین، به مذاکره و تعامل با سایر کشورها و به ویژه اروپا روی بیاورد.

پرسش مکرون این بود که آیا روسیه  با این روند و جمعیتی که در حال پیر شدن و  رو به کاهش است می تواند دوام بیاورد؟ و البته راه حل هم باید از سوی اروپا ارائه شود: "ما باید در مقطعی معین، در طی مذاکرات قاطع خود با این کشور (روسیه) و شروطی که تعیین می کنیم ، گزینه ای استراتژیک به آنها پیشنهاد دهیم ... این به عهده ماست که این گزینه استراتژیک را آماده کرده و آن را پیش ببریم".

اما "مکرون" چند ماه پیش از آن و در نوامبر 2018 ،  در مصاحبه با روزنامه وال استریت ژورنال، از طرح ارتش اروپایی رو نمایی کرده بود:" اگر ارتش واقعی در اروپا نداشته باشیم، نمی توانیم از کشور های اروپایی حفاظت کنیم." و چند روز پس از آن" فلورانس پارلی"  وزیر دفاع فرانسه نیز تاکید کرد :"اروپا نمی تواند برای همیشه پشت دیوار دفاعی آمریکا بماند".


گرچه "مکرون"  تشدید تنش و خصومت روسیه با اروپا را دلیل مهم و اصلی  این طرح  خواند ، اما به واقع حفاظت از اروپای متحد در برابر هر گونه تهدیدی که "استقلال" این قاره را به خطر اندازد دستور کار این ارتش بوده و چین و امریکا نیز از این قاعده مستثنی نخواهند بود.

پیشنهاد این طرح کافی بود تا "دونالد ترامپ" پیش از ورود به پاریس به مناسبت بزرگداشت صدمین سالگرد جنگ جهانی اول با توییتی به رییس جمهور فرانسه حمله کند: "رییس جمهور مکرون به تازگی پیشنهاد کرد که اروپا ارتش خود را داشته باشد تا از آن در مقابل امریکا ، چین و روسیه محافظت کند...شاید اروپا نخست باید سهم  خود را در ناتو بپردازد که آمریکا نقش بسزایی در تامین هزینه آن ذاشته است".

در واقع این  طرح، اروپا رابه  دو گروه  موافق و مخالف تقسیم کرد . از یک سو " ژان کلود یونکر" رییس سابق کمیسیون  اروپا  از موافقان طرح مذکور بود و بهانه این موافقت را هم عدم کارکرد مناسب ناتو و ضرورت دفاع اروپا از خود می دانست. کشورهای مخالف هم  مانند آلمان به دلایل خاص مانند  بروکراسی داخلی و نیاز به  مجوزهای لازم برای عملیات نظامی در خارج از مرز توسط پارلمان، چندان رغبتی به این طرح نشان ندادند.

 اما در زمانی که با حضور "ترامپ" در کاخ سفید ، "ناتو" ضعیف ترین دوران حیات خود را سپری می کرد و انگلستان با اجرای "برگزیت" اتحادیه اروپا را ترک می کرد ، اروپای خسته از دو جنگ جهانی برای بقای خود چه اقدامی  می توانست انجام دهد؟ 

خطای محاسباتی اروپا ، بهره برداری چین 

اروپا 16 سال و از نوامبر  2005 تا  دسامبر  2021 تحت راهبری صدر اعظم آلمان "آنگلا مرکل" سیاست خارجی خود را پیش می برد. "مرکل" توانسته بود توازن منطقی بین منافع اروپا از یک سو و روسیه ، امریکا و حتی چین از سوی دیگر  برقرار کند و طی این مدت به پشتوانه چنین تعاملی " یورو " به دومین واحد پول جهان که حدود 23 درصد از ذخائر ارزی کشورهای مختلف را به خود اختصاص داده بود ، تبدیل شد.

آخرین تلاش "مرکل" به منظور جلوگیری از درگیری در اروپا و کشیده شدن جنگ به این قاره پس از جنگ جهانی دوم به نشست پاریس باز می گردد که در دسامبر 2019  سران چهار کشور آلمان ، روسیه ، فرانسه و اوکراین در پاریس  به توافقی در خصوص خروج از بحران اوکراین دست یافتند.

این توافق به بیش از پنج سال درگیری های پراکنده بین دو کشور که بیش از 13 هزار کشته به جا گذاشته بود، پایان داد. گرچه این توافق با مذاکرات فشرده و راهبری "مرکل" بدست امد اما هر دو طرف مذاکره از شکننده بودن این توافق و احتمال شروع درگیری آگاه بودند و سرانجام حدود سه ماه پس از ترک صندلی صدرات توسط "انگلا مرکل" در دسامبر 2021 ، درگیری و این بار جنگی تمام عیار در فوریه 2022 بین روسیه و اوکراین آغاز شد.

در زمان وقوع جنگ "مرکل" و  "ترامپ" رهبران آلمان و آمریکا که طرف مقابل  مذاکراه با پوتین را راهبری می کردند ، صندلی قدرت را ترک کرده و "جو بایدن" رییس جمهور دموکرات  آمریکا  از حزب مخالف "ترامپ" و "اولاف شولتس" صدر اعظم و رهبر حزب  سوسیال دموکرات آلمان از حزب مخالف "مرکل"، قدرت را در دست داشتند.

اما "امانوئل مکرون" با همان تفکر ایجاد "اروپای متحد" و قدرتمند که به ریاست جمهوری فرانسه رسیده بود ، مجددا در دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری  پیروز شد و همان  راهبرد "اروپای مستقل"  را در سیاست خارحی و این بار در غیاب "مرکل" قدرتمند و حضور "شولتس" کم تجربه پیگیری کرد.

حدود یک سال پیش از این و در مارس 2023 ، مکرون در راس هیاتی اقتصادی – تجاری سفری سه روزه به چین انجام داد. قصد این سفر گرچه در راستای تحکیم رابطه اروپا و چین عنوان شده بود ، اما با موضع گیری تا حدودی تند "مکرون" علیه آمریکا موج جدیدی از اختلافات را رقم زد و این بار "بایدن" در خصوص سخنان "مکرون" عکس العمل نشان داد اما نه از طریق توییت ، بلکه مجرایی کاملا دیپلماتیک.


"مکرون" به صراحت عنوان کرد که اروپا ، مستقل از پکن و واشنگتن در خصوص تایوان عمل می کند و از اروپا به عنوان قطب سوم جهان یاد کرد. رییس جمهور فرانسه بر این نکته تاکید کرده بود که اروپا  هرگونه تصمیم گیری   را باید بر اساس منافع خود و مستقل از آمریکا انجام دهد. شاید تنها موضع مشترک بایدن و مکرون در این سفر ، اصرار هر دو بر محکوم کردن روسیه در خصوص اوکراین و درخواست از "شی جین پینگ" به منظور  عدم حمایت از "ولادیمیر پوتین" در جنگ اوکراین  بود  که البته در این بخش هم تفاوتی وجود داشت ؛ بایدن ، علاوه بر درخواست  عدم حمایت  از روسیه و ارسال سلاح به این کشور ،  اصرار بر محکومیت روسیه توسط چین نیز داشت.

 در شرایطی که تنها شش ماه تا اتنخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی مانده است و رقابت مجدد "بایدن" و "ترامپ" برای بار  دوم جامعه جهانی را بیش از پیش حساس کرده ، رمزگشایی از  حضور "شی" ،  رییس جمهور چین در اروپا  می تواند بسیاری از قطعات پازل در خصوص تحولات جهانی و به ویژه جنگ اوکراین راکنار هم قرار داده و تا حدودی نقشه ژئوپلتیک جهان را از برزخ خارج کند.

"مکرون" در دیدار دوشنبه خود با "شی " در پاریس بر دو محور اساسی اصرار داشت: تاکید  نخست او  در خصوص تعاملات و تجارت قاعده مند و منصفانه بین اروپا و چین و در مرحله بعد هماهنگی بین اروپا و چین در خصوص " تحولات جهانی" مانند بحران اوکراین و تحولات خاورمیانه به منظور حل مشکلات جهانی و منطقه ای.


به نظر می رسد "مکرون"  پس از طرح راه حل های نظامی چون ارتش اروپایی، سپر هسته ای اروپا و یا ارسال نیروی نظامی به اوکراین، در میان مدت ،  به تجارت و اقتصاد، به عنوان راهبردی منطقی و البته تعیین کننده در مناسبات منطقه ای و جهانی روی آورده تا با لحاظ کردن منافع تمامی طرفها، بازی برد - برد را دستور کار اروپا قرار دهد و این دقیقا روشی است که حدود 16 سال توسط "آنگلا مرکل" برای ساخت اروپایی قدرتمند از بعد اقتصادی و حتی نطامی دنبال می شد.

"مرکل" همزمان با مشارکت روسیه در طرحهای اقتصادی و تجاری اروپا، مانند خطوط لوله انتقال گاز "نورد استریم"، با شادمانی پنهان  از نگاه ترامپ نسبت به ناتو ، امنیت نظامی – اقتصادی روسیه را تامین کرده و همین امر از بروز دو جنگ در طول دو دهه پیش از آن  جلوگیری کرده بود.
 
مکرون به خوبی پیش بینی کرده بود که در صورتی که منافع اقتصادی روسیه فراهم نشود ، بیشترین  منافع از بحران در اروپا ، نصیب چین خواهد شد و "پوتین" ناگزیر است به سمت "شی" حرکت کند.
اما به این نکته توجه ویژه ای نداشت که "امنیت انرژی" اروپا با قطع صادرات گاز به خطر افتاده و اروپا برای تامین انرژی مورد نیاز خود به سمت امریکا سوق داده می شود. این در شرایطی است که اکنون  اروپا  به بزرگترین وارد کننده نفت خام و "ال ان جی" از امریکا تبدیل شده و این بار اروپاست که  هم پیمان کوچک آمریکا  می شود.

نگاه یک طرفه اروپا به تحولات جهانی و به ویژه از سوی "امانوئل مکرون" باعث شده تا با خطای محاسباتی ، نه تنها امنیت اروپا از منظر اقتصادی – نظامی به خطر بیفتد ، بلکه این بار اروپا و البته در موضع ضعف به سمت چین سوق پیدا کرده و از "شی" درخواست کند که با میانجیگیری در جنگ اوکراین "پوتین" را به خاتمه این جنگ متقاعد کند.

اروپا اکنون می داند که شاید با از دست دادن رهبری "دانا" و همزمان اشتباه راهبردی رهبران فعلی خود ، چین را به بزرگتری برنده و اروپا را بازنده نهایی تحولات جهانی تبدیل کرده است.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200