صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۷۴۵
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۰ - ۲۴ دی ۱۳۸۵ - 14 January 2007

ستاره‌اي از دل كوچه‌هاي زير موشك

نكونام، يكي از پديده‌هاي اين فصل لاليگا

  جواد نكونام (متولد 1980 در ايران) يكي از پديده‌هاي اين فصل لاليگا است.» مصاحبه او با روزنامه «آس» اسپانيا نشان مي‌دهد كه نكونام جايگاه مناسبي در فوتبال اسپانيا يافته است. اولين جملهء ليد مصاحبه  AS  با جواد نكونام نشان مي‌دهد كه مي‌توان آينده‌اي درخشان را براي هافبك تدافعي تيم ملي ايران متصور بود. اين مصاحبه را به نقل از سرمایه بخوانيد.

من متولد شهر ري هستم، شهري كه 200 سال پايتخت ايران بوده است. اين شهر در جنوب تهران است، ما در اين شهر در كوچه‌ها فوتبال بازي مي‌كرديم، بچه‌هاي خيابان‌ ما با بچه‌هاي خيابان ديگر مسابقه مي‌دادند، خاطرات خيلي خوبي از آن دوران دارم.

با فوتبال بازي كردن، از ساعت سه بعدازظهر شروع مي‌كرديم و تا 9 شب ادامه مي‌داديم، يك بار پليس آمد و نگذاشت كه ما فوتبال بازي كنيم.

نه، خب مساله اين بود كه يك بار بازي ما به دعوا كشيده شده بود. و تازه چون ما در خيابان بازي مي‌كرديم بر ترافيك هم اثر مي‌گذاشتيم.

نه، اما سروصداي ما زياد بود، همسايه‌ها به ما آب مي‌پاشيدند تا ديگر در آن خيابان بازي نكنيم.

با توپ پلاستيكي.

جعفر مختاري فرد بازيكن تيم استقلال، يك چپ پاي عالي

من و برادرم مشغول بازي بوديم، اما نه با توپ، ناگهان اجاق برگشت و اين حادثه اتفاق افتاد، برادرم من را از مرگ نجات داد.

من براي رسيدن به جايگاه فعلي خيلي سختي كشيده‌ام، وضعيت در ايران با وضعيت اروپا خيلي فرق مي‌كرد. من ساعت يك خانه را ترك مي‌كردم و 9 يا 10 شب برمي‌گشتم. زمين‌هاي تمرين و استاديوم‌ها خيلي دور بودند. گاه 25 كيلومتر راه مي‌رفتم تا به محل تمرين برسم، گاهي سه اتوبوس عوض مي‌كردم تا به آن‌جا برسم.

با وجود جنگ، مسابقات فوتبال در ايران ادامه داشت، با وجود اين كه جنگ در جريان بود ما در كوچه‌ها فوتبال بازي مي‌كرديم، موشك‌ها را در هوا مي‌ديديم اما به بازي ادامه مي‌داديم.

من مربيان خيلي خوبي داشته‌ام، بهترين مربيان خارجي كه به ايران آمده‌اند مربي من بوده‌اند. خيلي از داشته‌هاي من درمورد فوتبال مديون آن‌ها است.

وقتي ايران گل اول را زد در اتوبوس بودم، تا به خانه رسيديم صداي فرياد را از همهء خانه‌ها شنيدم، اين گل دوم ما بود، بعد از آن گل همهء مردم به خيابان‌ها رسيدند و هيچ كس نماند تا سوت پايان بازي را ببيند. در ايران ما هميشه بعد از پيروزي‌هاي مهم جشن مي‌گيريم. در ايران فوتبال واقعاً مهم است. يادم است كه وقتي عربستان سعودي را شكست داديم ساعت هشت بعدازظهر از استاديوم به راه افتاديم و ساعت 12 رسيديم به هتل، اين مسير در حالت عادي فقط 15 دقيقه بود اما آن شب همهء مردم جشن گرفته بودند.

دوتگا و ويرا

نه، من هميشه كاري را كه مربي از من بخواهد انجام مي‌دهم، مربي اوساسونا از من مي‌خواهد كه بيش‌تر متوجه امور دفاعي باشم، وظيفهء من در اوساسونا اين است كه كنترل زمين را از اختيار حريف دربياورم.

نه، آن چيزي كه باعث شد ما در آن بازي نمايش خوبي نداشته باشيم گلي بود كه در همان دقيقهء اول بازي پذيرفتيم، مطمئن هستم كه اگر پنج بار ديگر هم با آن‌ها بازي كنيم آن‌ها نمي‌توانند با سه گل ما را شكست بدهند.

از روز اول ورودم بازيكنان تيم لغت‌هاي زيادي به من ياد داده‌اند، البته من يك مترجم هم دارم.

ديويد ايزورده، البته وقتي  بازيكنان با من به زبان اسپانيايي شوخي مي‌كنند من هم به فارسي به آن‌ها جواب مي‌دهم، من هم به آن‌ها لغت‌هاي فارسي ياد داده‌ام، بيش‌تر از همه به والدو.

نه، از جهاتي غذاهاي ايراني و اسپانيايي خيلي شبيه هم است. تفاوت فقط در نحوهء پختن برنج يا سرخ كردن گوشت است البته گاهي هم به رستوران ايراني مي‌روم.

اغلب در خانه هستم، گاهي هم براي پياده‌روي مي‌روم.

 نه، دوست ندارم،  در خانه مي‌مانم و موسيقي ايراني يا اسپانيايي گوش مي‌كنم.

دوست دارم، اما خب مساله به  اين سادگي‌ها هم نيست چرا كه آن‌ها در ايران زندگي خودشان را دارند.

نه، اصلاً، همان عبادت‌‌هايي را كه در ايران انجام مي‌دادم اين‌جا هم انجام مي‌دهم.

دوست دارم، اما واقعيت اين است كه من زندگي را دوست دارم. براي اين كه مقابل آن گاوها بدوي بايد خيلي شجاع باشي، من يك روز مانده به شروع جشنواره قبلي به شهر آمدم و آن مراسم را ديدم و واقعاً متعجب شدم.

 

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200