صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۸۳۲۶
تاریخ انتشار: ۱۹:۳۰ - ۰۴ بهمن ۱۳۸۸ - 24 January 2010

قدیمی ترین خاطره

مالچیک
تاحالا شده به قدیمی ترین خاطره زندگیتون فکر کنید ؟

مال چندسالگیه ؟

قدیمی ترین خاطره من مربوط به سه سالگی می شه ... از سه و چهار سالگی روی هم شاید پنج تا خاطره واضح داشته باشم اما قدیمی ترینش که خیلی هم واضحه مربوط می شه به عمل لوزه تو سه سالگی ... چهار نفر تو این صحنه که در ذهنمه حضور دارند و دوتا فضا

مادرم . یک زن مسن چادری . دوتا دکتر جوان

اطاق انتظار و اطاق عمل

مادرم بغلم کرده بود و زن چادری می گفت اصلا ترس نداره.... ولی من خیلی ترسیده بودم ... دکتر جوان منو از مادرم گرفت و برد توی اطاق و خوابوند روی تخت .. با کمک همکارش ماسک بیهوشی رو گذاشت روی صورتم و من احساس کردم دارم خفه می شم ... بعد تاریکی بود و نورهای رنگی ... وقتی بهوش آمدم با دیدن همون دکتری که می خواست خفه ام کنه شروع کردم به جیغ و داد و گریه ... وقتی دکتر منو برگردوند پیش مادرم  همونطور که هق هق می کردم به مادرم نشونش دادم و گفتم : این می خواست منو خفه کنه

اما مادرم و دکتر و زن مسن چادری لبخند می زدند ...


منبع: وبلاگ مالچیک
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200