تعریف عدم تقارن"جنگ تقارن" اصطلاحی است که اخیرا در مراکز دولتی آمریکا رایج شده است. این اصطلاح در هیچ یک از گزارش ها و بررسی های رسمی نظیر نیروی مبنا (Base Force) سال 1990 ، بررسی جز به کل (Bottom Review) سال 1993 ، کمیسیون وظایف و ماموریت های نیروهای مسلح و یا هیچ یک از گزارش های سالانه دبیرخانه وزارت [دفاع] به کنگره تا سال 1998 به چشم نمی خورد. در واقع این اصطلاح، به طور رسمی، نخستین بار در گزارش بررسی دفاعی چهار سالانه (QDR) سال 1997 مورد استفاده قرار گرفت. از آن زمان به بعد، بحث راجع به تهدیدات نامتقارن رو به فزونی نهاده است، به گونه ای که شورای دفاع ملی که بر تدوین بررسی دفاعی چهارسالانه (QDR) نظارت دارد، کمیسیون "امنیت ملی آمریکا و قرن بیست و یکم" در سال 1999 و حجم وسیعی از گزارش ها و تحلیل ها به بررسی این موضوع اختصاص یافته اند.
دانشگاه پدافند ملی (NDU) در برآورد استراتژیک سالیانه خود در سال 1998 یک فصل کامل را به تهدیدات نامتقارن اختصاص داده است، در حالی که در سالهای قبل هیچ اشاره ای بدان نشده بود. این مفهوم در گزارش سال 1994 وزارت دفاع نقش برجسته تری داشت. مفهوم عدم تقارن همچنین در گزارش اول بار در سال 1997 در استراتژی نظامی ملی آمریکا و نیز در استراتژی امنیت ملی این کشور ظاهر شد. در بررسی استراتژی مشترک در سال 1999- یک بررسی تحلیلی داخلی که هر سال به رییس ستاد ارتش آمریکا ارائه می شود- نیز تاکید زیادی بر "تهدید نامتقارن" شده است.
تعریف کاربردی نیروی زمینی آمریکا از جنگ نامتقارن عبارتست از:
"دشمنان ممکن است تلاش کنند تا با استفاده از نقاط ضعف ما و به کارگیری شیوه هایی کاملا متفاوت با شیوه عملیات های نظامی آمریکا، قوای ما را مغلوب یا تضعیف کنند."
ستاد مشترک ارتش آمریکا اخیرا جنگ نامتقارن را اینگونه تعریف کرده است:
"به کارگیری رویکردهای غیرقابل پیش بینی یا غیرمتعارف برای خنثی نمودن یا تضعیف قوای دشمن و در عین حال، بهره برداری از نقاط آسیب پذیر او، از طریق فناوری های غیرقابل انتظار یا روش های مبتکرانه."در دسامبر 1999، استراتژی امنیت ملی برای قرن جدید- سند اصلی امنیت ملی آمریکا- جنگ نامتقارن این گونه تعریف شده است:
"رویکردهای نامتعارفی که دشمن ضمن بهره برداری از نقاط آسیب پذیر ما، از نقاط قوت ما بر حذر مانده یا آنها را تضعیف می کند."تعاریف موجود، با وجودی که به نسبت دقیقند، برای توصیف جنگ نامتقارن کافی نیستند. در این فصل می کوشیم تا این تعریف بهتر از جنگ نامتقارن را مورد بحث و بررسی قرار دهیم:
"بازیگران نامتقارن با هدف تضعیف عزم و اراده آمریکا و به منظور دستیابی به اهداف استراتژیک مورد نظر، نیروی تاکتیکی یا عملیاتی ضعیف تر خود را بر ضد نقاط آسیب پذیر آمریکا به کار گرفته و تاثیر نامتناسب (disproportionate effect) را بر جای می گذارند."
جنگ نامتقارنکنت مکنزیعبدالمجید حیدری/ محمد تمنایی