۱۹ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۹ آذر ۱۴۰۳ - ۰۳:۳۰
فیلم بیشتر »»

غزل شماره 281 حافظ

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
می‌سپارم به تو از چشم حسود چمنش

گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور
دور باد آفت دور فلک از جان و تنش

گر به سرمنزل سلمی رسی ای باد صبا
چشم دارم که سلامی برسانی ز منش

به ادب نافه گشایی کن از آن زلف سیاه
جای دل‌های عزیز است به هم برمزنش

گو دلم حق وفا با خط و خالت دارد
محترم دار در آن طره عنبرشکنش

در مقامی که به یاد لب او می نوشند
سفله آن مست که باشد خبر از خویشتنش

عرض و مال از در میخانه نشاید اندوخت
هر که این آب خورد رخت به دریا فکنش

هر که ترسد ز ملال انده عشقش نه حلال
سر ما و قدمش یا لب ما و دهنش

شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است
آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش

تفسیر :

به زودی خبر خوشحال کننده ای خواهید شنید. از شدت انتظار کشیدن خسته و بی تاب شده اید و از هرکسی سراغ مقصود خود را می گیرید، صبوری کنید که وصال به زودی محقق خواهد شد و شیرینی آن طعم تلخ انتظار را از بین می برد.

به خداوند توکل داشته باشید و به رضای او رضایت دهید. آرزوهای به ظاهر محال به زودی برآورده می شود. ملاقات مهمی در پیش دارید.