۰۶ مرداد ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۱:۳۴
فیلم بیشتر »»

غزل شماره 470 حافظ

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی

چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی

زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی

سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی

در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی

گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی

تفسیر :

صبوری در رنج و سختی ها سرانجام نتیجه خوبی می دهد و شما را به هدفی که می خواهید می رساند. امید خود را از دست ندهید و با دوستان مورد اعتماد مشورت کنید تا بهترین تصمیمات را بگیرید.

از مشکلات و موانع زندگی فرار نکنید بلکه با مقاومت و سماجت از آن ها عبور نمایید. توکل به خداوند از بهترین کارهایی است که در لجظات دشوار زندگی چاره ساز است.